آشنایی من با امام موسى صدر به ماههای نخستین ورود وی به لبنان، و اقامتش در این کشور بازمى گردد. وی در آن هنگام شهر صور را براى آغاز فعالیتهایش برگزید و از همین شهر به سایر نقاط لبنان رفت، با اهالی آنها آشنا شد و روابط با آنان را عمق بخشید. من در آن زمان رئیس دادگاه شرعی عالی اهل سنت بودم. خبرهایی درباره ویژگیهای این مرد تازه وارد و امیدهای به او بسته شده به گوشم رسید، و دریافتم که در وی استعدادهایی هست که به او شایستگی احراز مقام یک مصلح مسلمان واقعی را میدهد.
دیری نپایید که امام موسی صدر خواستار ملاقات با من شد. در دیداری که در خانه من صورت گرفت، آنچه شنیده بودم برایم ثابت شد. امیدوار شدم، این مرد یک پشتوانه نیرومند اسلامی باشد که از آن در خدمت به اسلام و مسلمانان و به ویژه مصلحت لبنان و لبنانیان استفاده شود.
وی چون دریا آرام، و سخنانش نیز همانند دریا ژرفناک بود. فرهنگ گستردهاش که تمام امور زندگی را دربرمی گرفت، هنگام سخن گفتن نمایان میشد. طبیعی است که دارنده چنین فرهنگی در مسائل گوناگون صاحب نظر باشد. وی نظریات خود را با کلامی شیوا، آرام و با متانت بیان میکرد. از این رو شیفته شخصیت بزرگوارش شدم. این دیدار سرآغاز دوستیم با وی شد. طی سالیان طولانی در زمینه دعوت و ارشاد، همکاری صمیمانهای داشتیم و با یکدیگر برای ساختن جامعه اسلامی نیرومند در راستای تحقق نیکبختی مسلمانان در لبنان و همه لبنانیان همیاری می کردیم. این دوستی ادامه یافت تا اینکه ربایش آن بزرگوار پیش آمد که امیدواریم خداوند با بازگردانیدن وی به خانواده، شهر و جایگاهش به آن پایان دهد. زیرا همگان چشم به راه بازگشت وی دوختهاند تا در مجاهدت برای خدمت به دین و ملت، به ویژه در این شرایط سخت، دوشادوش وی قرار گیرند.
در این هنگامه که مسائل، درهم آمیخته و راهها تاریک است، نیاز به نظریات علامهای چون سید موسی صدر برای روشنگری راه و رساندن کشتی به ساحل نجات ضروری گشته است.
اولاً، عقل هوشمند و نکته سنج امام که ابعاد مسائل پوشیده را درمییافت و به وسیله آن، بر سرانجام احتمالی رویدادها آگاه مى شد. از همین روی در سنجش امور بدون زیاده روی یا کوتاهی، حق مطلب را ادا می کرد. بدین سان درامواج پرتلاطم، ایمن از غرق شدن، راه می پیمود. وی را می دیدید که ثابت قدم درجایی که باید بایستد، میایستد و هرگاه پیش روی لازم آید به پیش میرود. برابر آنچه با عقل آگاه و هوشمندی شگرفش بازمیشناخت، شتاب یا درنگ می کرد. بارها اتفاق افتاد که رخدادها چنان سهمگین می نمود، که بسیاری گمان می کردند امام از پا خواهد افتاد و عزم وی سست شده و همتش فروکش میکند. اما بزودی حوادث و رویدادهای بعدی به مردم نشان میداد، امام صدر چون کوهی در برابر تندباد استوار ایستاده است. از همین جا ارزش خردمندی، خوش فکری، تدبیر و بردباری وی برای مردم نمایان میشد.
ثانیاً، داشتن بلندپروازی برای رسیدن به هدفهای دوردست جهت اصلاح جامعه و تحقق اهداف خویشتن؛ وی در هر نبردی سلاحهای لازم آن را آماده و نقشه رسیدن به آن را تهیه میکرد. راز رسیدن به هدف و موفقیت او همین است، حال آنکه بسیاری در دستیابی به هدف مورد نظر ناکام می مانند زیرا وارد نبردهایی میشوند که سلاح بایسته آن را به همراه نیاورده اند و راهی را می پیمایند که در موفقیت آن تضمینی نیست. امت عرب چه بسا به دلیل نبود عنصر آمادهسازی و دیدگاه روشن، افتان و خیزان است و راه به جایی نمیبرد. ما در اینجا به عربده کشی و هیاهو و ایراد خطابهها و نگارش بیانیه ها و اظهارات توخالی بسنده کردهایم، درحالی که دشمن هر روز به هدفش نزدیکتر میشود، و هر روز بخشی از بلندپروازیهایش را تحقق می بخشد.
ثالثاً، ایمان نامحدود آن بزرگمرد نسبت به حق وی در رسیدن به هدف موردنظر؛ ایمانش ازاینکه حالت ضعف و سستی و تفرقه و عقب ماندگی امت بر او اثر کند، مصونش میداشت. همچنین برتری و قدرتمندی دشمنان امتش را از ذهن خود زدود.
وی با این ایمان راهش را در سنگها گشود و از روح خود در ملتش دمید. او از اطرافیان خود نیرویی شکست ناپذیر ساخت که در مدار وی میچرخد و همگام با وی حرکت می کند. نیرویی که از نشاط و شادابیش تأثیر می پذیرد و در کار و امید با وی شریک میشود و از تنبلی، سستی، نومیدی و عقب ماندگی فاصله می گیرد. از درون این نیرو، «جنبش امل» پدید آمد که امام صدر نهال آن را می کاشت و آبیاری میکرد. این نهال که از روح، اندیشه و ایمان امام صدر سربرآورده بود، رشد کرد، ریشه دوانید و قد برافراشت. پس از اندکی قدرتی فعال گردید که در جنوب شگفتی می آفریند، و به جهانیان ثابت می نماید که آتش و آهن در ایمان راسخ کارگر نیست. اگر حرارت و قداست روح «امل» یا روح امام صدر در دلهای عربها و مسلمانان نفوذ میکرد، سرفراز میشدند و دنیا نظارهگر پیروزیهاشان میگردید که افتخارات نیاکان گذشته را تجدید می کرد.
رابعاً، فرهنگ گسترده و متنوع امام که افقهای دور را میدید و حاوی اصالت میراث و متنوع فرهنگ معاصر انسانی بود؛ فرهنگ از روشنترین شاخصهایی است که شخصیت وی را برجسته می کرد. وی در گذشته ای بریده از حال زندگى نمیکرد. بر میراث دیرینه مان چشم فرو نبسته و سرگرم شناخت اکنون نبود. او به اصالت اندیشه ایمان داشت و کدامین اصالت، شناخت امروز را از گذشته، و حال انسان را از تاریخش می بُرد؟ میان موجهای شناخت بشری در گذشته و حال حد و مرزی نیست، زیرا امتداد زمان تصویری از گستره تمدن فکری بشریت است. برتری امام صدر در همین جاست، و در همین جا بسیاری از مردم که به حال غرّه شده، گذشته را منکر می شوند و یا برای فخرفروشی به گذشتهها در برابر حال سربلند میکنند، در وادی سقوط فرو غلتیده اند. برای خیزش امت باید از گذشته، بهترینها را برگزید و به بهترینهای حال افزود. برای موفقیت، پیشرفت و پیروزی جز این راه دیگری در پیش نیست.
خامساً، امام صدر به آزادی و میهن بشدت عشق می ورزید. او به سرزمین، ساحل، کوه، قوم و مردم جنوب علاقه ای فراوان داشت. جنوب در اندیشه و دل مشغولی امام یک تکیه گاه بود. برای دفع خطر از میهن روز و شب نمی شناخت تا جلو دستهایی را بگیرد که برای سرقت آب یا تجزیه کشور در کارند. از همین رو برای تقویت بنیه نظامی و فرهنگی جنوب سخت می کوشید. این چنین فرزندان جنوب با سلاح و کاربرد آن آشنا شدند.
وی با ایجاد مدارس و مؤسسات و اعزام دانشجویان بورسیه به دانشگاههای گوناگون لبنان و جهان، پنجره های معرفت و فرهنگ را فراروی آنان گشود تا ملت جنوب با سلاح دانش و قلم در برابر دشمن بایستند.
اکنون در غیبت وی ـ که امیدواریم بزودی پایان پذیرد ـ جنوب لبنان سرفراز و بالنده در برابر دشمن ایستاده است. جنوب از یورش و جبروت دشمن با کی ندارد، بلکه هر روز ضربههایی کارى بر او وارد می کند که دنیا در برابر آن سرتسلیم فرود آورده و همگان با شگفتی و ناباوری از آن سخن میگویند. این ویژگیهای شخصیت امام صدر باعث شد تا آن بزرگمرد بر زندگی لبنان، عربها و مسلمانان تأثیری نیرومند بر جای بگذارد، که روزبه روز افزایش خواهد یافت.
امروزه ما بسیار به رهبرانی معنوی نیاز داریم که در شخصیتشان آن صفتهای گرامی تجلی یابد، تا امتمان را به ساحل نجات برسانند و از بحرانهای خردکننده و فتنه هایی که آن را به هر سو می کشاند و سرنوشت آن را در معرض تهدید قرار میدهد، سالم بیرون آورند.
خداوند یاور امام صدر باشد و او را از محنتش نجات بخشیده و به سلامت به خویشاوندان و ملتش بازگرداند. والسلام علیکم.