با خود میاندیشیدم که اگر بخواهیم در این عصر برای کلمه طیبهای که قرآن معرفی کرده است مصداقی بیاوریم، که در فرهنگ اصیل اسلامی، مسیحیت، عالم اسلام و فرق گوناگون جهان اسلام به عنوان مصداق واقعی آن باشد، باید به امام موسی صدر اشاره کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطیبین الطاهرین. المتر کیف ضرب الله مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اُکلها کل حین بإذن ربها.
با عرض سلام به محضر دانشمندان گرانقدر، استادان و دانشجویان عزیز، میهمانان بزرگوار ایرانی و خارجی به ویژه خاندان معزز و مکرم صدر، و با آرزوی توفیقات روز افزون برای یکایک شما دوستان عزیز، و با تشکر از دوستان و همکاران عزیزم در دانشگاه تهران که با همکاری مؤسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر و سایر نهادها، زمینه برگزاری این همایش نورانی به نورِ علم، تقوا و فضیلت را فراهم نمودند. سخن خود را آغاز میکنم.
به امید آنکه این همایش، گامی اثربخش در راه معرفی شخصیت پرآوازه، عالم ربانی، فقیه، حکیم وارسته و مجاهد فی سبیل الله، امام موسی صدر باشد، و راه را برای استفاده امت اسلام و بویژه دو ملت مجاهد و شریف لبنان و ایران، از محضر آن بزرگوار هموار کند.
با خود میاندیشیدم که اگر بخواهیم در این عصر برای کلمه طیبهای که قرآن معرفی کرده است مصداقی بیاوریم، که در فرهنگ اصیل اسلامی، مسیحیت، عالم اسلام و فرق گوناگون جهان اسلام به عنوان مصداق واقعی آن باشد، باید به امام موسی صدر اشاره کرد.
امام موسی صدر کلمهای طیبه از شجرهای طیبه است، که دارای همان ویژگیهای شاخص و برجستهای است که قرآن برای کلمه طیبه ذکر میکند: «مثلُ کلمه طیبه کشجره طیبه». کلمه طیبهای که برترین مصداقش در نگاه قرآن، انبیاء عظام هستند. افتخار مسیح آنست که قرآن میگوید: «إن الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم».
مهمترین ویژگی کلمه طیبه آن است که همانند شجره طیبه، ریشههایی مستحکم و راسخ دارد. در سختترین طوفانهای فکری و اعتقادی نمیلرزد. سیمای پنهان اما متکی به استقلال او، در هیچ فراز و نشیبی آسیب نمیبیند. شخصیتی که در حوزه علمیه قم، همان است که در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، و در دانشکده حقوق همان شخصیتی است که در نجف حضور دارد. این عالم فرزانه با چنین ایمان استوار، درکشوری مثل لبنان که مهد اندیشه و تفکر و برخورد عقائد و آراء است، همان شخصیت حوزه علمیه قم است. اندیشه ناب و تفکر مستحکمی است که در همه فراز و نشیبهای زندگی، یک نقش، یک رنگ، یک طعم و یک بو دارد. و این هنر کلمه طیبه است. هنرِ عقیدهای که به استدلال و به دلایل متقن متکی است. هر کجا حضور مییابد، اثر میگذارد، اما اثر منفی نمیپذیرد. تمام آراء فلسفی این بزرگوار بعد از سالها حضور در مجامع مختلف انسانی، مورد تایید فلاسفه و حکما و ارباب اندیشه حوزههای علمیه ماست.
اصلُها ثابت و فرعها فی السماء. آن فرعی که بر این اصل تکیه دارد، اخلاق و فضایل اخلاقی است. شما به سخنان اندیشمندان مختلف از مذاهب گوناگون و با عقاید متفاوت، که از نزدیک با این چهره فرهیخته آشنا هستند گوش فرا دهید، که چگونه به فضایل اخلاقی او عشق میورزیدند. به صلابت او، به قلب مالامال از محبت او نسبت به انسان، به استقامت او در صراط مستقیم، به امید او به آینده روشن بشریت و بالاخره به تلاش خستگی ناپذیر او برای رهایی انسان. اینها همه از فضایل اخلاقی او سرچشمه میگیرد و آن فضایل، در آن ایمان استوار ریشه دارد. هر چند ایمان او پنهان، اما فضایل اخلاقیاش همانند شاخههای برومند درختان سر به فلک کشیده، در برابر دیدگان انسانهای با عقاید و اندیشههای متفاوت قرار دارد.
نتیجه پیوند این اعتقاد و اخلاق میوه شیرینی است که عمل اوست: «تؤتی اکلها کل حین». بگذار آنچهره سیاه بخت تاریخ، این انسان نورانی را به اسارت گیرد. ولی مگر میتوان نور را در بند کشید؟ مگر میتوان مانع درخشش خورشید شد؟ هنوز بعد از گذشت بیش از دو دهه، اندیشمندان و دانشمندان متفکر، گوش به سخنان حیات بخش او داده، دل به عمل صالح آن فرزانه بسته و در انتظار دیدار رخ زیبایش لحظه شماری میکنند. چرا؟ چون عمل او میوهای شیرین است. میوه شیرین در ذائقه همه انسانها شیرین است. هم در کلیسا شیرین است، هم در مسجد شیرین است و هم در مجامع فرهنگی. و این عمل صالح، یا میوه حیات جامعه بشری، دائمی است. اختصاص به دوره حیات و حضور او ندارد. تؤتی اکلها کل حین باذن ربها. این میوه تربیت شده، مربی عالم هستی است. مگر میشود تربیت شده آن مربی، حیات بخش و شیرین نباشد؟
نگاهی کوتاه به ویژگیهای کلمه طیبه در قرآن بیندازیم. ببینیم کلمه طیبه أی مثل عیسی (ع) خود را چگونه معرفی میکند؟ نخستین ویژگی کلمه طیبه، «انی عبدالله» است. همان اصل ثابت ایمان به خدا، که نور در عبودیت و بندگی انسان وجود دارد.
شاید بسیاری از شما، چهره نورانی، ملکوتی، خدایی، انسانی و وارسته شهید چمران را بشناسید. مردی که در پایگاه فضایی بوستونِ آمریکا، به عنوان یک چهره مؤثر و کارآمد علمی، و به کلام زیبی خودش در اوج رفاه و آسایش و انس با علم و دانش، در کنار همسر و فرزندان خود عمر را سپری میکرد.
بنده در دوران کوتاهی که افتخار حضور در کنار او در لبنان را داشتم، شاهد بودم پایگاه فضایی بوستون آمریکا را با هنرستان صنعتی جنوب لبنان عوض کرد، و به این انتخاب چگونه افتخار مینمود! ریشه این افتخار در عشق به امام موسی صدر است. وقتی انسانی به پاکیزگی و فرزانگی شهید چمران دلباخته شخصیتی میشود، محبوب او باید در اوج و قله عشق و دلباختگی به حق باشد. چمران یاوه نمیگوید: ‹وصیت میکنم به کسی که او را بیش از حد دوست دارم. به معبود من! به معشوق من! به امام موسی صدر! کسی که او را مظهر علی (ع) میدانم›ای مظهر انسانیت! توچه گوهر گرانبهایی در وجود امام موسی صدرشناختی، که توی آزاد شده از قید طبیعت این چنین در اسارت او درآمدی؟ «او را وارث حسین (ع) میخوانم. کسی که رمز طایفه شیعه و افتخار آن، و نماینده ۱۴۰۰ سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختی، حق طلبی و بالاخره شهادت است». انی عبدالله. او این گوهر را در وجود امام موسی صدر یافته است. اگر نمییافت، اینگونه سر در آستانش نمیسایید.
اجازه دهید این چند جمله را هم بخوانم: «از اینکه به لبنان آمدهام، و ۵ یا ۶ سال با مشکلاتی سخت دست به گریبان بودهام، متاسف نیستم. از اینکه آمریکا را ترک گفتهام، از اینکه دنیای لذات و راحت طلبی را پشت سر گذاشتهام، از اینکه دنیای علم را فراموش کردهام، متأسف نیستم. از اینکه ازهمه زیبائیها و خاطره زن عزیز و فرزندان دلبندم گذشتهام، متأسف نیستم». من شاهد بودم که همسر مسلمان آمریکایی و فرزندان مسلمان او چگونه در یک اتاق دانشجویی در جنوب لبنان زندگی میکردند. او بالاخره بین انتخاب لبنان و انتخاب همسر و فرزند مردد شد، ولی جهاد را انتخاب کرد. این انتخابگر بزرگ از بین همه انسانها امام موسی صدر را برگزید: «از آن دنیای مادی و راحتی طلبی گذشتم و به دنیای درد، رنج، محرومیت، شکست، اتهام، فقر و تنهایی قدم گذاشتم. با محرومیت همنشین شدهام. با محرومان و شکسته دلان هم آواز گشتهام. با فرزندان یتیم شیعه، شب را تا به صبح سپری کردهام».
ثمره این اخلاص در وجود او و استادش، رویش شجره طیبه حزب الله لبنان است. این بازوی قدرتمند و مستحکم، که کمر استکبار را شکست و اسرائیل را با همه قدرت به زانو درآورد، بر بازوان توانای این دو سردار رشید، مخلص و صادق بنیان نهاده شده است. آتانی الکتاب وجعلنی نبیا. رسالتش کتاب و دعوت انسانها به سوی حق است. أدعوا الی الله علی بصیره انا ومن اتبعنی؟
همه زندگی امام موسی صدر دعوت الی الله است. آن هم با بصیرتی هر چه تمامتر و هرچه عمیقتر. اگر دعوت او مؤثر و کارساز است، بر این بصیرت بنیان نهاده شده است. پرداختن به این بحث در حوصله این مجلس نمیگنجد، و وقت این حقیر رو به اتمام است. اما فقط اشارهای میکنم.
نخستین بصیرت او بصیرت نسبت به انسان است. او مخاطبان خود را خوب میشناسد. او مثل همه انبیاء با همه وجود به آنان عشق میورزد. به انسان برگردیم و این عطیه الهی را بشناسیم. انسان، مخلوقی که بر صورت و صفات خالقش آفریده شده است. انسانی که خلیفه خدا بر روی زمین، غایت هستی، آغاز و فرجام اجتماع و حرکت آفرین تاریخ است.
هر قدر تواناییهای انسان را محترم بداریم، به همان اندازه او را تکریم و جاودانه کردهایم. انبیا از انسان صیانت میکنند. این مسأله تأکید میکند که ایمان بدون التزام به خدمت انسان، واقعیتی ندارد. این بصیرت نسبت به انسان است. این بصیرت است که شرح صدر میخواهد، از هر سخنی برآشفته نمیشود، به انسانی پشت نمیکند و از او دست بر نمیدارد. همه آرزویش در هدایت یک انسان خلاصه شده است. زیرا با همه وجود اعتقاد دارد: «ومن احیاها فکأنما احیا الناس جمیعا».
مگر این تفکر از انسان، و ما هو انسان، روی میگرداند؟ این است که با مسیحی پیوند میخورد. برای اینکه انسان است. با برادر و خواهر اهل سنت خویش گره میخورد. برای اینکه انسان است.
وجعلنی مبارکا اینما کنت. این انسان و این کلمه الله، هر کجا که باشد مبارک است. برای جامعه خیر و برکت میآورد. مگر امام اینگونه نبود؟ مگر صلحا چنین نبودند؟ مگر شهدا چنین نقشی را ایفا نکردند؟ مگر امروز همه خیرات و برکات جامعه ما، به وجود انسانهای صالح جامعه نیست؟ جعلنی مبارکا اینما کنت. والسلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا. این انسان همیشه در سلامت است، و برای جامعه سلامتی میآورد. سلامت حقیقتی فوق امنیت است. لذا انسانی که همه جا مبارک بود، انسانی که همه جا سلامت زندگی میکند، انسانی که جز سلام از او دیده نمیشود، انسانی که دارای بصیرت است، انسانی که به انسان عشق میورزد، انسانی که ذوب در توحید است، انسانی که همه رسالتش را حیات انسان میبیند و از هر راهی برای رساندن او به حقیقت هستی و سعادت واقعی تلاش وجانبازی میکند، مگر میتواند در گفتگو با انسانها موفق و پیروز و سربلند نباشد؟
به امید آنکه جامعه ما از چنین چهرههای نورانی و الهی بهره گیرد، و فضای علمی و دانشگاهی ما بیش از پیش به نور ایمان و علم و معرفت و محبت منور باشد، و به امید عزت و عظمت روزافزون امت اسلام در سایه عظمتام القرای جهان اسلام، این تکیهگاه مستحکم نیروهای خط مقدم درهمه جای عالم، و به امید عزت و اقتدار و نور و کلام و حیات مبارک رهبر انقلاب تا ظهور امام زمان (عج).
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.