تقریبِ بین مذاهب، موضوعی با اهمیت است که با دیدگاههای امام موسی صدر در بستری جدید جریان یافته است. این مسئله چندین دلیل دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
تقریبِ بین مذاهب، موضوعی با اهمیت است که با دیدگاههای امام موسی صدر در بستری جدید جریان یافته است. این مسئله چندین دلیل دارد:
یکم: تقریب بین مذاهب مسئلهای است که اسلام خواهان آن است. اسلامی که انسان را به چنگ زدنِ به ریسمان الهی و دور افکندنِ تفرقه وجدایی فرا میخواند.
دوم: هرچند مذاهبِ اسلامی در استنباطات، اجتهادات، گرایشها و سمتگیریهای سیاسی متفاوت باشند، اما با این همه دستورات دینی و ارزشهای اخلاقی خود را از اصول واحدی برمیگیرند، که قرآن کریم و سنت مطهر در صدرِ آنها جای دارد. بنابراین، مذاهب با همه گوناگونی در اجتهادات و دیدگاهها، زیر مجموعه دایرهای هستند که همانا اسلام است. از نظر اسلام، مجتهدی که مطابق با واقع فتوا میدهد، دو پاداش، و مجتهدی که فتوایش با واقع مطابق نباشد یک پاداش میبرد. از همین روست که مجتهدان، در استنباط احکام، در خدمت به اسلام و مسلمانان و در پیش بردن جامعه به سوی رشد و بالندگی از یکدیگر پیشی میگیرند.
سوم: مصلحت اسلامی، برای یکپارچه ساختن صفوف مسلمانان و تقویتِ روحیه همکاری و تعاون در میان آنان، بر نزدیکسازی و تقریب مذاهب حکم کرده است، تا جامعه براساس ارزشهای تمدن اسلامی و انسانی بنا شود.
چهارم: کنار نهادنِ تفرقه و جلوگیری از انشعاب مسلمانان. زیرا تفرقه و جدایی مسلمانان، جامعه اسلامی را به سوی ضعف و سستی پیش میبرد، و آنان را به قیل و قال سرگرم میسازد. چنان که جامعه از پیشرفت و ترقی بازماند، و چه بسا دشمنان بر مسلمانان سیطره یابند، و ثروتهای جامعه اسلامی را به یغما برند.
پنجم: امام موسی صدر یک عالم مسلمان شیعه و منتسب به برترین نسبها بود. با این حال هیچگاه اجازه نداد تا تعصب و حمیتِ مذهبی او، بر اندیشه و رفتارش اثر گذارد. او با نگرش اسلامی باز، به همه مذاهب اسلامی توجه داشت. سلاح او در این مسیر، کتاب خدا، سنت رسول خدا و سخنان امامان (ع) ونخبگانی از صحابه پاک بود. البته این رویکرد و دید باز، در تعهد و پایبندی او به تشیع کمترین اثری بر جای نگذارد.
ششم: اسلام راستین، ارزشهای انسانی را در برمیگیرد، و مسلمانان را به هنگام مخاطب ساختنِ اهل کتاب، به نیکوترین روشها فرا میخواند. بر همین اساس بود که امام موسی صدر به سوی مسیحیان لبنان شتافت، و آنان را به همکاری در راه بهروزی مردم، پیشرفت لبنان و دفاع از این سرزمین و تمامی طوائف آن در برابر طمعهای اسرائیل و تجاوزهای مداوم آن دعوت کرد.
هفتم: هنگامی که امام موسی صدر افکارش را بیان و دیگران را به عمل دعوت میکرد، خود هرگز به تماشا نایستاد. او خود دست به کار میشد، تا موانع را از پیش رو بردارد. و در این راه از همه طوائف و بزرگان پیشی میگرفت. امام صدر از تعصبات چشم کور کن و پلید و خصوصاً از تعصبات قومی و مذهبی، کاملاً آزاد و رها بود. افکار و اندیشههای اعتقادی، سیاسی و اجتماعی او، در اقدامات و فعالیتهای وی به خوبی هویدا و آشکار است.
هشتم: رمزِ موفقیت امام موسی صدر، که همان توأم بودن علم و عمل در همه صحنههاست، با تأسیس گروه «نصره الجنوب» جلوهای ویژه یافت. این گروه که ریاستش بر عهده امام موسی صدر بود، رهبران طوائف اسلامی و مسیحی جنوب لبنان را در برمیگرفت. مطران خریش عضو این گروه بود که بعدها اسقف، پاتریارک و کاردینال مسیحیان مارونی شد. مطران یوسف الخوری و مطران جورج حداد از مسیحیان کاتولیک، مطران اثیناسوس از مرجعیون، مطران پولس الخواری از مسیحیان ارتدکس، یکی از کشیشان پروتستان، مفتی ممتاز شیخ عبدالامیر قبلان، مفتی شیخ حسین عبدالله قاضی، شیخ نجیب قیس، مفتی صیدا شیخ انیس حمود و نیز خود من، اعضای دیگر این گروه بودند.
این گروه که امام موسی صدر تأسیس کرد، با شکل و محتوای خود، اندیشههای عمیق انقلابی، آرمانی و ارزشهای فرهنگی و اسلامی را ارائه کرد، و در مسیر همکاری و تعاون پیروانِ ادیان و مذاهب، اجتناب از تعصب و تفرقه طایفهای، ساختن بنیادین وطن و خصوصاً دفاع از لبنان، سرمشقی برای همگان بود.
هنگامی که این گروه با تمام اعضای خود به رهبری امام موسی صدر با شارل حلو رئیس جمهور وقت دیدار کرد. رئیس جمهور به گرمی از آنان استقبال کرد و گفت: «شما مایه مباهات و افتخار لبنان هستید. آرزو دارم که مفاهیم فرهنگی و ارزشهایی و که در این هیئت تجلی یافته است، برای همه دنیا و به ویژه جهان غرب آشکار شود. شما نمایندگان ادیان، مذاهب و طوائف لبنان به دور از تعصبات مذهبی و قومی دست در دست یکدیگر نهادهاید، تا با تعاون و همکاری به مردم سرزمین خود کمک کنید. این ارزشها و جلوههای ملی و فرهنگی، از ویژگیهای منحصر به فرد لبنان و مایه عزت و سربلندی آن است. جهان غرب باید با دو چشمان خود این صحنهها را نظاره کند. ای کاش میدانستید که در غرب و در دیگر کشورها، برپایی این گونه دیدارها و همکاریها، چه قدر برای نمایندگان اقوام و طوایفِ مختلف دشوار است.»
نهم: امام موسی صدر با مواضع اصولی خود که در باورها و اعتقادات اسلامی او ریشه داشت، رو در روی دشمن اسرائیلی ایستاد. چه، قدس نزد مسلمانان جایگاه ویژهای دارد، و مسجدالاقصی اولین قبله مسلمانان و مکان عروج رسول اکرم (ص) است. امام موسی صدر از برنامه دشمن و خطرهای او آگاهی داشت. دشمنی که پیوسته لبنان را تهدید میکرد، و تجاوزهای پی در پی او به سرزمین ما که سختترین و مخاطرهآمیزترین آنها حمله سال ۱۹۸۲ بود گواهی بر خطرها و تهدیدهای اوست.
امام موسی صدر دیدگاه فلسفی خاصی نسبت به دشمن اسرائیلی داشت. دیدگاهی که ایشان را بر آن داشت که اسرائیل را شر مطلق بخواند. اسرائیل رژیم نژادپرستی است که از هر گونه نشان تمدن و حس انسانی تهی است. از سوی دیگر آنان یهودیها را امت برگزیده خداوند میپندارند که برتر از دیگر امتهاست. چرا که اسرائیل میکوشد تا دولت خویش را بر پایه تجاوز و سلطهطلبی در کنار کشورهای همسایه بنا کند. از همین رو است که اسرائیل شر مطلق نامیده شده و زندگی کردن با آن ناممکن است. خطر اسرائیلیها تا آن هنگام باقی خواهد ماند که در خاک فلسطین به سر میبرند.
دهم: مقابله با اسرائیل و جلوگیری از تجاوزهای دائمی آن، مستلزم نزدیکی پیروانِ مذاهب، کنار نهادنِ اختلافات طایفهای، و تقویت و پشتیبانی از یکپارچگی ملت است. به همین دلیل است که میبینیم امام موسی صدر با عمامه سیاه و عبای دلنشین خود مناطق و بخشهای مختلف لبنان را طی میکند، تا در مسجد و کلیسا و در کسوت سخنران و نمازگزار، مردم را به پایداری، مبارزه و وحدت شیعه و سنی فرا بخواند.
مسجد بزرگ «العمری» صیدا شهادت میدهد که بارها در شبهای قدر، هزاران تن از مردم مسلمان در آغوش آن جای گرفتند تا به سخنان امام صدر گوش فرا دهند. این مسجد در بسیاری از مناسبتهای دیگر نیز سخنرانیهای پر شور امام را شاهد بوده است. سخنرانیهایی که در جشن ولادت نبی اکرم (ص)، مراسم نماز جمعه و دهها مناسبت ملی و مذهبی دیگر ایراد شد. مردم (اهل سنت صیدا) هر بار از امام موسی صدر استقبال، و با این حرکت حمایت خود را از اتحاد مسلمانان اعلام میکردند، تا بدین وسیله پرچم وحدت را برافرازند.
مهمتر از این سخنرانیها، دیدارهای امام موسی صدر از منطقه «کفرشوبا» است، که از توابع شهر حاصبیا و بر شمال فلسطین و دشت مرجعیون مشرف است. امام موسی صدر از اولین کسانی است که پس از حملاتِ اسرائیل، بلافاصله از این شهر بازدید کرد. شهری که خانههای آن با موشک های اسرائیل ویران شده بود. امام آمده بود که با اقامه نماز در مسجد شهر که اسرائیلیها آن را ویران کرده بودند، و با نهادن سنگ بنای مدرسهای جدید در آن، مردم و اهالی شهر را به بازگشت و پایداری و استقامت در برابر دشمن دعوت کند. امام در حالی آمده بود که صدای انفجار بمبهای اسرائیلی هنوز در دره «کفرشوبا» طنین میافکند و موشکها در آسمان آن پرواز میکردند. امام در حالی آمده بود که مردم به کلیسای ارتدوکس منطقه «راشیا الفخار» پناه برده بودند، که به این وسیله از بمباران جانِ سالم به در برند. امام همان جا و از بالای منبرِ کلیسا، مسلمانان و مسیحیان را به دفاع و حمایت از لبنان فرامیخواند.
یازدهم: موضع انسانی، ملی و اسلامی امام موسی صدر، در اقدام عاجل وی برای یاری رساندن به اهالی اهل سنت روستای «عین عرب» متبلور شد. این مسلمانان که خانه و کاشانهشان با بمبهای اسرائیلی ویران شده بود، به دشت مرجعیون پناه برده بودند، تا زمین را فرش و آسمان را روانداز خود کنند. هنگامی که نزد امام موسی صدر رسیدیم و این مصیبت را برای ایشان بازگو کردیم، در یک عبارت جواب داد: «هرگز نمیتوانم بپذیرم که آنان، حتی یک شب را، در هوای آزاد صبح کنند.» امام بلافاصله دستور داد که پیش از فرارسیدن شب، چادر، پتو و سایر لوازم تهیه و برای اهالی روستا ارسال شود.
سحرگاه آن شب هنگامی که اهالی مرجعیون بیدار شدند، صدها چادر سفید را مشاهده کردند که در سراسر زمین مسطح و هموار آن منطقه برپا شده بود. این اقدام امام از آن رو صورت گرفت که ایشان، در همان حالی که همگان را به پایداری و استقامت در برابر دشمن دعوت میکرد، اصرار داشت که کرامت و شرافت انسانها، از هر دین و مذهبی که باشند، باید به بهترین وجه محفوظ بماند.
دوازدهم: امام موسی صدر عالمی با عمل بود. امام موسی صدر رهبری بیهمتا بود که در برابر باطل قیام کرد. دشمنان لبنان و در رأس آنها اسرائیل و پشتیبانان او پی برده بودند، که امام برنامهها و توطئههای آنان را نقش بر آب خواهد کرد. به همین علت دشمنان، امام موسی صدر را ربودند تا لبنان همچنان صحنه درگیری و کشمکش پیروانِ مذاهب، طوایف و احزاب لبنان باقی بماند. امام موسی صدر ربوده شد تا با ادامه جنگ داخلی لبنان، مصلحت دشمنان تأمین شود. امام موسی صدر ربوده شد تا لبنان از رهبری بیدار، مخلص و مؤثر محروم بماند. آری، امام موسی صدر و دو یاور او ربوده شدند، تا حلقههای توطئه داخلی لبنان کامل و مصلحت اسرائیلیها تأمین شود.
البته بیشک توطئهگران فراموش کردهاند که امام موسی صدر فرزندان و شاگردانی دارد، که در دامان خود او تربیت شدهاند. فرزندان و شاگردانی که بیرق امام موسی صدر را برمیافرازند، و رسالت او را بر دوش خود حمل میکنند. فرزندان و شاگردانی که از مجاهدان مخلصند، و هم اکنون در جنبش امل و حزبالله و در یک کلام «مقاومت اسلامی» از برکات امام خمینی (قدس سره) و عنایات و توجهات مقام معظم رهبری، آیتالله خامنهای (حفظه الله تعالی)، بهرهمند و به فعالیت مشغولاند.
بدون شک بزرگترین پیروزی بر دشمن اسرائیلی زمانی محقق شد که سربازان آن مجبور شدند از جنوب لبنان و بقاع غربی عقبنشینی کنند. این پیروزی لبنان، سرمشقی برای انتفاضه فرخنده فلسطینیان است.
در خاتمه، از مرکز مطالعات و تحقیقات امام موسی صدر برای فعالیتهای فرهنگی آن در ایران و لبنان، و نیز از جمهوری اسلامی ایران و رهبری بزرگوار آن، تشکر و قدردانی میکنم.
و السلام علیکم.