چگونه با گذشت بیش از ۴۰ سال از ربودن امام صدر این اندیشه و تفکر همچنان میتواند راهگشای مشکلات و بنبستهای اجتماعی و اعتقادی باشد؟
مریم خسروجردی - به اذعان اندیشمندان و نخبگان ، جامعه نیازمند الگویی دینی است که جهان اندیشهاش متناسب با نیازها و اقتضائات زمانه باشد و بتواند نیازهای انسان امروز را برآورد ؛ نیازهایی از جنس و رنگ دین و مذهب. آنان بر این باورند که یکی از این الگوها امام موسی صدر است. اگر در اصل این موضوع مناقشهای نداشته باشیم؛ سؤالی مطرح میشود: چگونه با گذشت بیش از 40 سال از ربودن امام صدر این اندیشه و تفکر همچنان میتواند راهگشای مشکلات و بنبستهای اجتماعی و اعتقادی باشد؟
اولویتهای امام موسی صدر
برای مصلح یا رهبر تشخیص درست اولویت یک مسئله در نسبت با مسائل دیگر، میتواند به فلاح و رستگاری یا اضمحلال جامعهاش منجر شود. با مطالعه و بررسی اندیشه و عمل امام موسی صدر، میتوان گفت که آنچه این اندیشه را برجسته میکند، اولویتبندیهای ایشان در مسائل مختلف اجتماعی و اعتقادی و غیر آن است. در این یادداشت به چند نمونه از این اولویتها میپردازم.
اولویت اقتصاد بر فرهنگ و آموزش دین
در زمان هجرت امام موسی صدر به لبنان، مردم آن دیار، خصوصاً شیعیان جنوب، هم به لحاظ سطح آگاهی دینی و فرهنگی و هم از نظر حداقلهای زندگی و معیشتی، در وضعیت نامناسبی بهسر میبردند. وظیفۀ امام موسی صدر در این اوضاع و احوال چه بود؟ او که در مقام و جایگاه عالم دینی و جانشین علامه سید عبدالحسین شرفالدین به لبنان سفر کرده بود، چه باید میکرد؟ او میتوانست رسالت خود را از بیان احکام و موعظۀ دینی و تبلیغ و تبیین اصول اعتقادی آغاز کند و مسئولیتهای اجتماعی و فرهنگی را بر عهده دولت واگذارد و در آن مداخله نکند. اما امام صدر اینچنین عمل نکرد. به گفتۀ شاهدان، او مدتها به تحقیق و بررسی پرداخت. کوچه به کوچه و شهر به شهر سفر کرد. معضلات و مشکلات مردم را شناسایی کرد. پای درددلهای آنان نشست و سپس، آغاز کرد. امام موسی صدر در مصاحبۀ خود با روزنامۀ النهار در سال 1962 میلادی اینچنین گفت: «فعاليتهاي ديني من، قبل از هر چيز، ارتقای زندگي اجتماعي مردم بهطور عام و فرهنگ ديني مسلمين بهطور خاص است. بر اين باورم كه تا وقتي زندگي اجتماعي مردم در اين سطح است، وضع ديني آنان را نميتوان بهبود بخشيد.»
او از همۀ مردم برای سامان بخشیدن به این وضعیت دعوت کرد. صدقات و کمکهای مردمی را سر و سامان داد و با برنامهای تکدیگری را از چهرۀ شهر صور زدود. برای جوانان مدرسۀ فنیوحرفهای تأسیس کرد تا پس از اتمام دورۀ تحصیلی بتوانند امرار معاش کنند. برای دختران و زنان مؤسسهای اجتماعی بنا نهاد. و مهمتر از همه برای احقاق حقوق شهروندان با دولت لبنان وارد مذاکره شد. او معتقد بود تمام شهروندان لبنانی حق دارند که از سرمایه و منابع کشور بهرهمند شوند. ایشان در سخنرانی عدالت اجتماعی در اسلام میگوید:
عدالت در اسلام، در همه زمينهها، بهويژه در زمينه اجتماعي و اقتصادي، نهتنها متكي بر ايدئولوژي اسلامي است، بلكه اصولاً خود پايهاي از پايههاي ايدئولوژيِ اسلامي است، و تأثير شگرفي بر موازين و اركان ديگر دارد. عدالت در همة زمينههاي زندگيِ فردي و اجتماعيِ انسان جاري است و در قرآن كريم چنان مينمايد كه جهانِ هستي برآيندي از عدالت است.
اولویت فعالیت فرهنگی بر امور سیاسی
هرچه لایههای زیرین و بنیادین جوامع از لحاظ فرهنگی غنیتر باشد؛ بالطبع، سطح زندگی و رفاه اجتماعی و شیوۀ زیست آنان نیز ارتقا مییابد. امام موسی صدر با اعتقاد به لبنانی متمدن و با فرهنگی دیرینه، برای آگاهسازی و بیداری مردم و خصوصاً شیعیان آستین همت بالا زد. او با خوشبینی و تسامح وتساهل، در گامهای نخست به سراغ جوانان رفت و آنان را گرامی داشت. او جوانان را به پرسش و پاسخ دعوت کرد و با آنان به کوچههای جنوب سرکشی کرد. به آنان مسئولیت داد و برای دفاع از کشور و ساختن میهنی آباد و آرام دست یاری به سوی آنان دراز کرد. برای کودکان و دانشآموزان بیسرپرست و یتیم دارالأیتام تأسیسکرد و درس دین و زندگی را با دقت به آنان آموخت.
از طرف دیگر، مسائل زنان و دختران و مادران جامعه را در متن توجه خود قرار داد. برای ارتقای توانایی آنان وسیلۀ کار و تحصیل فراهم کرد؛ مدرسۀ پرستاری تأسیس کرد؛ خانهای با نام بیتالفتاة برای آنان اجاره کرد و دورههای خیاطی و سوزندوزی را با مدیریت خواهرش به آنان آموزش داد تا از فقر رهیده شوند و به سوی زندگی با عزت سوق یابند. هنر و صنعت قالیبافی ایرانی را برای تأمین معاش بانوان بیسرپرست به آنجا انتقال داد و امکان حضور زنان را در مراسم مذهبی و مساجد فراهمکرد.
با درک اهمیت مراسم و مناسبتهای دینی و مذهبی و با فعال کردن باشگاهها و مراکز فرهنگی از زن و مرد و پیر و جوان دعوت کرد تا در این مراسم شرکت کنند و شیوۀ عزاداریها و مراسم جشن و سرور را اصلاح کرد. در سخنرانیهای خود سعی کرد که خرافات و افراط و تفریط در دین و تفکر نادرست دربارۀ آن را از بین ببرد.
اولویت همگرایی بر واگرایی
واژگانی چون دیالوگ و گفتوگو در سالهای اخیر، بیش از گذشته، به گوش و چشم ما آشنا شده و استفاده از این مفاهیم، خصوصاً در میان پژوهشگران و اهل فرهنگ، رونق بیشتری یافته است. از تعریف گفتوگو و چیستی و چگونگی آن و چرایی ضرورت آن و الزامات اخلاق گفتوگویی در این مقال میگذرم و به مجالی دیگر واگذار میکنم. اما شاید به بیان ساده، گفتوگویی بودن را بتوان پذیرش «دیگری» با تمام تفاوتهایش تعریف کرد. با این تعریف ساده و کوتاه، گزافه نیست اگر بگوییم موسی صدر این فضیلت را در وجود خود نهادینه کرده بود. او بیآنکه در آکادمی در باب گفتوگو پژوهش یا تحصیل کند، به اصل گفتوگو پایبند بود. او وارد کشور لبنان شد؛ کشور فرقهها: مسیحی، مارونی، دروزی و سنی و شیعه. رویکرد امام موسی صدر در برابر این تنوع و تکثر در لبنان، رویکرد مدارا، همزیستی و گفتوگو بود. او فرقهها را نعمت و فرقهگرایی را نقمت خواند. امام صدر راه برونرفت از مشکلات ملی و فراملی را گفتوگو میدانست و با اعتقاد کامل به اندیشه و تفکرات اسلامی و دینی خود با همه به گفتوگو مینشست. در کلیساها و دیرها سخنرانی میکرد. با مفتی اهل سنت برای وحدت و یکپارچگی مسلمانان همراهی و همفکری میکرد.
امام موسی صدر برای پایان دادن به جنگ داخلی لبنان که نشئتگرفته از اختلافات فرقهای بود، دست به اعتصاب غذا زد. او هدف خود را از اعتصاب غذا را پایان دادن به خشونت و دعوت به صلح اعلام کرد. شیوۀ گفتوگویی او منحصر به داخل لبنان نبود و برقراری ارتباط با کشورهای منطقه نیز از آن استفاده میکرد.
جمعبندی
آنچه در خاتمه میخواهم بر آن تأکید کنم؛ این است که اولویتبندی بین مسائل، چیدمان منطقی و درست و تقدم و تأخر بهسامان مسائل در پی هم است؛ و نه از دستور خارج کردن یک یا چند مسئله و مشکل. کمااینکه امام صدر نیز همة توانش را در همة میدانها به کار بست و با همة داراییاش به میدان جهاد در راه خدا و برای انسان وارد شد. دغدغة دنیای مردم، از دلمشغولی او برای دینشان نکاست و اهتمام او به گفتوگو با امت، زانوانش را در مقابل اسرائیل سست نکرد. او برای انسانهای محروم در وطن و محروم از وطن گام به عرصهای گذاشت که سرانجامش چهار دهه غیبت و محرومیت ما از حضورش شده است. کاش محرومان از او، برای او کاری کنند.