مقالهای از الیاس الدیری که با عنوان «پارلمان امام» در روزنامۀ النهار منتشر شد.
الیاس الدیری این مقاله را پس از برگزاری ضیافت امام موسی صدر در مقر مجلس اعلای شیعیان در سال ۱۹۷۵ نوشته است. این ضیافت برای تجلیل از اصحاب مطبوعات لبنان و حمایت از آزادیهای آنها برگزار شده بود. در آن زمان تعداد زیادی از روزنامهها به دلیل انتشار اخباری به دادگاه فراخوانده شده بودند. متن مقاله الدیری را که در در جلد پنجم «مسیره الامام السید موسی الصدر» منتشر شده در ادامه میخوانید.«مطبوعات آینۀ افکارعمومی است. از این رو، هر منحرفی انحراف خود را در آن میبیند و از دیدن این انحراف، ناراحت میشود... آن وقت است که به شما آزار میرساند، هرچند که شما شهادتی بحق دادهاید و هرچند که شما به او برای تصحیح انحراف و اشتباهش کمک کردهاید.»
این بخشی از سخنان امام موسی صدر در خطاب با میهمانان روزنامهنگارش است، میهمانانی که امام سخن خود با آنان را به نام محرومان و مظلومان آغاز کرد که به گفتۀ او، این میهمانان نیز به جرگۀ آنان پیوستهاند. و با اینکه ریاست کامل الاسعد بر پارلمان مورد تأیید امام موسی صدر نبود و امام این مقام را برای خودش نیز نمیخواست، روز گذشته امام مقر مجلس اعلای شیعیان لبنان را به پارلمانی دیگر تبدیل کرد که نمایندگان آن ۹۹ روزنامهنگار بودند و در آنجا ریاست با «سخن» بود و همو شاکی بود و هم متهم. و پارلمان، پارلمان «سخن» بود و مجلس، مجلسِ آن.
همانگونه که امام سطح روزنامهنگاران را تا مرتبۀ محرومان و مظلومان بالا برد، سطح مبارزۀ آزادیخواهانه را نیز تا مرتبۀ این وعدۀ قاطع بالا برد که: همراه با شما اعتصاب خواهیم کرد، تحصن خواهیم کرد و راهپیمایی خواهیم کرد و با شما به زندان خواهیم رفت! شما آخرین بعد از ابعاد لبنان هستید که میخواهند آن را نیز متزلزل کنند. زیرا قصد آنان کوچک کردن و خوار کردن لبنان است. و ما و شما لبنان را بزرگ و دارای نقشی بزرگ میخواهیم، چنانکه امروز به لطف مطبوعات اینگونه است.
این پارلمان بهترین و بلکه شایستهترین پارلمان حاضر در صحنه است، در دوران پارلمانی که از هر پارلمان دیگری غایبتر است. تا جایی که برخی از نمایندگان حاضر در جلسه، دوست داشتند که وقتی برای سخنرانی بگیرند؛ زیرا عطش بسیاری داشتند به جلسهای مانند این، که امام برای آنها فراهم کرده بود و دیگرانِ بیسواد، آنان را از آن محروم میکنند.
و ریاض طه، رئیس سندیکای رونامهنگاران نیازی به تشویق برای سخنرانی نداشت، و آنطور که میگویند، هرچه داشت با خود آورده بود. آنچه داشت، بسیار زیاد بود. مانند کسی بود که مسلسلش را بگیرد و هرچه گلوله دارد یکجا به یک هدف شلیک کند: نظام عقبمانده. و گلولههایی که شلیک کرد نیز، شبیه هم بود.
و البته، سادهترین آن گلولهها وعدۀ او به حکام بود؛ وعدۀ او پیکاری بود که در پایان آن و در نتیجۀ آن، این روزنامهنگاران نیستند که به زندان میروند: ما از زندان نمیترسیم. بترسید از اینکه شما به زندان بروید، زیرا ما اکنون دیگر خودمان زندان را میخواهیم. اگر جرئت دارید، ما را به زندان بیفکنید.
آنچه نمایندگان آرزو داشتند که درجلسۀ پارلمان ـ اگر آن جلسه تشکیل میشد و به حد نصاب میرسیدـ بگویند، در این جلسۀ ۹۹ روزنامهنگار گفته شد: لبنان، مردمی پیشرفته دارد که حکومتی عقبافتاده بر آنان حکم میراند.
هر سؤالی که به ذهن سردمداران معارضه خطور میکرد، و دوست داشتند آن را از حکومت بپرسند،سؤالاتی دربارۀ آنچه در صیدا و غیر صیدا اتفاق افتاد و گناهی که مطبوعات مرتکب شده باشند که مستحق چنین اقدام خشنی شدهاند، به زبان امام موسی صدر و ریاض طه، با صراحت تمام جاری شد.
هرآنچه هموطنان از آن شاکیاند و از دهها سال پیش تا کنون نالهاش را سر میدهند:اینکه حاکمان، حکومت را به ارث میگذارند و ثروت را به ارث میگذارند و عقبماندگی را به ارث میگذارند و از مجرمان حمایت میکنند و قاتلان و محکومان را عفو میکنند و مطبوعات را به زندان میافکنند و به روزنامهنگاران ظلم میکنند.
اینان به چهچیز به روزنامهنگاران فخر میفروشند و به چهچیز روزنامهنگاران را متهم میکنند؟
جواب این سؤال همچون صدایی بلند طنین افکند و این صدایی در صحرا نبود، بلکه در مجلس ۹۹ روزنامهنگار بود.
جلسه با شادی زایدالوصفی به پایان رسید و هرکسی که در آن جلسه حاضر بود، در دل خود احساس کرد که آزادی میتواند از خودش حمایت کند و حتی از رقیبان و دشمنانش نیز حمایت کند.
حکومتی که از رویارویی با هرکسی در هر مسئلهای و در هر مکانی عاجز است، گمان میکند که مطبوعات دشمنی سهل است که میتواند در جنگ با آن پیروز شود.
و پاسخ مطبوعات ساده است. مطبوعات تن به این جنگی که بر آن تحمیل شده میدهد، نه صرفاً برای پیروزی بر حکام، بلکه برای پیروزی در کنار لبنان، بر عقبماندگی و عقبماندگان.