صلاح فحص، قائم مقام رئیس دفتر جنبش امل در تهران
در دورههای مختلف و خصوصاً در چند دهه پیش از حضور امام موسی صدر در لبنان زندگی شیعیان در جنوب و بقاع و کمربند فقر در اطراف بیروت (ضاحیۀ جنوبی کنونی)، زندگی همراه با ستم، فقر، بیچارگی، محرومیت، نادانی، بهرۀ اندک از آگاهی و کاردانی، فقدان رهبران، تسلیم شدن در برابر زورگویی فئودالیسم و فشار دولت و بیتوجهی کامل حکومت به مناطق شیعهنشین بود.
افزون بر آن، در شهرها و روستاهای لبنان برای شیعیان مدرسه به اندازه کافی وجود نداشت و هزینۀ تحصیل بالا بود. آب و برق و جاده نیز وجود نداشت و دسترسی به بیشتر روستاها جز با پای پیاده ممکن نبود. بیمارستان و درمانگاهی در کار نبود و علمای دین زیر سلطه فئودالیسم سیاسی بودند.
شیعه از نظر آماری جزو طبقۀ دهم به حساب میآمد. از پُستهای رسمی در استانها و نهادهای دولتی سهمی نداشتند. به شهروند شیعه اجازه داده نمیشد که از درجۀ سرهنگی بالاتر رود و از ترس اینکه به درجهای بالاتر برسد و احتمال رسیدن به فرماندهی ارتش وجود داشته باشد، او را بازنشسته میکردند.
همۀ فرقهها برای خود مجلسی داشتند که به امور آنها رسیدگی میکرد، غیر از شیعیان که از نظر جمعیت در لبنان پس از مارونیان قرار داشتند.
در کنار همۀ اینها اسرائیل به منابع جنوب چشم طمع داشت و هر روز وارد خاک جنوب میشد و در برابر چشمان دولت لبنان ویران میکرد و میکشت و اسیر میگرفت و اگر هم کسی مخالفتی میکرد، زنده نمیماند.
امام صدر مسلح شدن اهل جنوب و فراهم کردن ابزارهای لازم برای مقاومت در برابر دشمن را خواستار شد. دولت، با ناتوانی خود، قدرت لبنان را به ضعف کشاند، ولی امام با تکیه بر مقاومت و مردم و ارتش، ضعف لبنان را به قوت تبدیل کرد. او چند سال پس از حضور خود در لبنان، از سال ۱۹۶۴ به تأسیس مقاومتی میاندیشید که حسینگونه و مؤمنانه باشد و نه تنها به دشمن پشت نکند، بلکه تا مرز شهادت و پیروزی به پیش رود.
امام صدر غبار روزگار را از مردم زدود و آنها را به علمآموزی تشویق کرد، هرچند به قیمت فروش زمین و دارایی یا سفر به دیار غربت باشد. او در سال ۱۹۶۸ مجلس اعلای شیعیان را تأسیس کرد تا امور شیعیان را ساماندهی کند و همچون دیگر فرقههای لبنان بر موقوفات شیعیان نظارت داشته باشد. او، همچنین، جنبش محرومان را برای دفاع از محرومان همۀ فرقهها و حقوق آنها تأسیس کرد و گفت: هر کجا مسئلۀ بر حقی باشد، ما در کنار آن هستیم. او با همکاری شهید دکتر مصطفی چمران، شاخۀ نظامی جنبش محرومان با نام «گروههای مقاومت لبنان» (أمل) را بهمثابۀ گروه پیشاهنگ در ایفای رسالت اسلامی و دفاع مدنی، به راه انداخت تا بدانجا که عصر امام صدر و دکتر چمران در مقابل عصر اسرائیل قرار گرفت و از این روست که ما مبارزه میکنیم:
- در راه خدا... نه تنها ارزشمندترین چیزی که داریم بلکه همۀ آنچه را داریم، باید در راه ارزشمندترین و شرافتمندترین هدف تقدیم کنیم. خدمت به انسانها راهی است که خداوند آن را برتری بخشیده و آن را هدف و رسالت زندگی ما قرار داده است. البته، خدمت به نوع انسان، نه شخص و نه در راه برآوردن اهداف دیگران و نه برای خیالاتی که در شعارها نمود یافته و نه به سبب غرائز و کینهها و احساسات.
- ما برای انسان ِ میهن مبارزه میکنیم، یعنی انسان جماعت، و برای حمایت از او در برابر تجاوزها مبارزه میکنیم.
- میهن ما جنوبِ بر حق است که دستخوش تجاوزهای اسرائیل، این باطل محض و شر مطلق، قرار گرفته است.
- ما برای یکپارچگی لبنان و شکل نگرفتن اسرائیلی دیگر یا اسرائیل گونههایی که از اسرائیلِ مادر حمایت کنند، مبارزه میکنیم. مبارزه میکنیم تا از دستهبندی انسان و خوار کردن و بدنام کردن او در زیر کابوس اندیشۀ نژادپرستانۀ اسرائیل که در اینجا و آنجا شکل گرفته، جلوگیری کنیم.
- اگر کشور تجزیه شود... بر ضد تجزیه مبارزه میکنیم.
- ما برای جلوگیری از شهرکسازی و اسکان یهودیان مبارزه میکنیم.
- ما با چهرۀ دیگر اسرائیل و با مزدوران آمریکا یعنی تکفیریان وهابی مبارزه میکنیم.
- ما برای همۀ این اهداف والا مبارزه میکنیم و هر کجا مسئلهای بر حق باشد، ما در کنار آن هستیم.
امام صدر به میان ما آمد تا ذلتپذیری را از سینههایمان و ترس و نگرانی را از دلهایمان و رسوبات کهنۀ گذشته را از عقلهایمان بیرون کند. امام صدر در این راه ابتدا جامعۀ مقاومت را بنا گذاشت و نخستین بذر مقاومت پاک را در درون خاک پاک لبنان نهاد و جوانی و شجاعت و عزت و چابکی و دلیری و فداکاری را در درونمان کاشت و به برکت همین ویژگیهاست که از آزادی و استقلال و پیروزی و عزت و کرامت و شرافت برخورداریم.
از این رو، باید توجه داشته باشیم که جنبش أمل که مسئولیت آن پس از ربودن امام صدر و دو همراهش، بر دوش جناب نبیه بری بود، امروزه به اهرمی نیرومند در پیکربندی جمعیتی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در لبنان و خارج لبنان تبدیل شده است.