دل نوشته مهدی خلیلی
اولین بار کلاس سوم دبستان بودم که معلم در زنگ اجتماعی از امام موسی صدر گفت. از افکار و اندیشههایش و اقدامات سترگی که انجام داد و امامی که نمیدانیم زنده است یا شهید شد! در آن زمان در حد مختصر این قدر فهمیدیم که رهبر شیعیان لبنان بود! بعدها آن معلم دچار فراموشی شد! فراموشی بیماری عجیبی است! اینکه به دنیا بیایی و ببینی و بخشندگی کنی و عاشق باشی و لبخند بزنی و آن همه خاطرات و خطرات را بگذرانی ولی همه اینها حالا نه در ذهنت و نه در قلبت جایی داشته باشند و تازه حتی ندانی کیستی و اطرافیانت را نشناسی!
من به احترام آن معلم کلاهم را از سرم بر میدارم که مرا با امام موسی صدر آشنا نمود! حالا از آن روزگار دهها سال گذشته است و من خیلی با افکار امام آشنا شدم. این افکار امام موجب علقه و علاقهام به ایشان شد.
امام موسی صدر فرمودند: اسلام دینِ عبادی صرف نیست، بلکه فرهنگ، آئین و رسالتی برای زندگی است. این مذهب برای تمام ابعاد زندگی انسان برنامه و دستورالعمل دارد و نظام اسلامی هنگامی استوار میشود که همه ابعاد فکری و اجتماعی آن در همه ابعاد زندگی انسان حاکم گردد. من این نگاه را دوست دارم. ببینید اسلامی که حالا مظلوم است. متاسفانه داعش و طالبان با اقدامات خودسرانه اسلام را بسیار بد و ناپسند معرفی کردند و تندرویهای غربی نیز از اسلام تبیین شایستهای نمیخواهد!
امام موسی صدر مدل جالبی برای توسعه اسلامی ارائه میدهد. کشورهای اسلامی در عقب ماندگی و عدم توسعه میخواهند با مدلهای غربی به پیشرفت برسند! ای کاش سیاسیون به مدلهای اسلامی و آرای والای امام موسی صدر نگاهی میداشتند و براساس مدل اسلامی حرکت به سمت پیشرفت را ادامه میدادند!
من باور دارم مغزی که اندیشههای امام موسی صدر را بفهمد و قلبی که امام موسی صدر را دوست داشته باشد، به بیراهه و کژراهه نمیرود و در عصر وارونگیها و تحجرها و تندروی حتما احساس اعتدال و امید و آرامش دارد! من سالهاست که افکارش را میخوانم و اندیشههایش را مرور مینمایم و آرزوهایش را فریاد میزنم. گاهی اوقات دلم حس شاعرانهای پیدا میکند و می سراید:
امام مهربانی
برگرد به این خانه
خانه تو را میخواند!
تو چراغ خانهای!
دل من دوستت دارد و من خوشحالم در عصری زندگی میکنم که اندیشههایت به من اندیشیدن آموخت! و آموخت اعتدال و امید و آرامش را و اینها علت و علاقه و علقه من به امام است!