در آغازین روزهای محرم بر آن شدیم تا با استفاده از نوشته ها و سخنرانی های چند عالم برجسته از خاندان صدر نگاه آنها را به واقعه عاشورا و حرکت امام حسین(ع) بیان کنیم. این سلسله مطالب که هر روز قسمتی از آن در اختیار مخاطبان قرار می گیرد با همکاری موسسه فرهنگی تخقیقاتی امام موسی صدر و خبرآنلاین تهیه و منتشر می شود.
بخش های
اول و
دوم از این سلسله مطالب تا کنون منتشر شده است. بخش سوم سخنان 3 عالم از خاندان صدر را در ادامه می خوانید.
دشمنان امام حسین(ع) تنها کسانی نیستند که او را در کربلا کشتند/ امام موسی صدرامام موسی صدر سخنرانی ها بسیاری درباره واقعه عاشورا و نهضت امام حسین(ع) دارد که همه آنها در کتابی با عنوان «سفر شهادت» منتشر شده است. مطلبی که در ادامه می خوانید بخشی از سخنان امام صدر درباره دشمنان امام حسین(ع) در طول تاریخ است که هر کدام به نوعی می خواستند واقعه عاشورا فراموش شود.
«هدف زيارت وارث، بخشيدن حركت و پويايي به عاشورا و خارج کردن اين واقعه از انزوا و مخالفت با جداسازي آن از گذشته و آينده است، زيرا كه همة خطر در اين است كه عاشورا فقط به يادبودهايي بدل شود و واقعة کربلا تنها براي كتابها و سيرهنويسي و يا ذكر آن براي اجر و ثواب اخروي باشد. بيم آن ميرود كه اين حادثه از ظرف زماني خود فراتر نرود و مقتل حسين و يارانش در همان سال 61 مدفون شود؛ حسيني بود، كشته شد و همه چيز پايان يافت.
براي اينکه اين خواست و كينه و كنار نهادن واقعه محقق نشود و كار امام حسين هدر نرود، پارهاي فقرات در اين زيارت آمده است، تا ميان شهادت حسين و ستيز هميشگي حق و باطل پيوند برقرار سازد. ستيزي كه از نخستين حركت انسان براي اصلاح و جهاد آغاز ميشود و تا رسيدن به زندگي آزاد و با كرامت و رهايي از ستم و ستمپيشگان ادامه دارد.
دشمنان حسينيكي از دوستان انديشمند ما ميگويد که دشمنان حسين سه گروهاند:
دشمن نخست: كساني كه حسين و يارانش را كشتند. آنان ستمكار بودند، اما اثرِ ستمشان ناچيز است، زيراكه جسم را كشتند و اجساد را پارهپاره کردند و چادرها را به آتش كشيدند و اموال را به غارت بردند. آنان چيزهاي محدودي را از ميان بردند. اگر حسين در سال 61 هجري به شهادت نميرسيد، در سال ديگري از دنيا ميرفت. پس خطرِ اصلي چيست؟ آنان با کشتن حسين چه چيزي را محقق ساختند؟ بايد گفت که آنان مرگ حسين ع را جاودانه و هميشگي کردند. بنابراين، خطر دشمن اول، ظالم اول و طغيانگر اول، محدود است.
دشمن دوم: كساني كه كوشيدند تا آثار حسين را پاك سازند. بنابراين، نشانههاي قبرش را از ميان بردند و بقعهاي را كه در آن به خاك سپرده شده بود، به آتش كشيدند و يا مانند بنيعباس، حرم امام حسينع را به آب بستند.
اينان مانع عزاداري براي حسين ع شدند، چنانكه در عصر عثماني اينگونه بود. دوران تاريكي بود؛ هنگامي كه مجلسي بر پا ميداشتند، مراقباني ميگماردند، تا رسيدن عمّال عثماني را خبر دهند و عزاداران پراكنده شوند. هماينان زيارتِ حسين را منع كردند و براي كساني كه ميخواستند قبر امام حسين را زيارت کنند، موانع بسياري به وجود ميآوردند. اينان گروه دوم از دشمنان حسين هستند، کساني که ميخواستند اسم حسين و ياد حسين فراموش شود و آرامگاه حسين و عزاداري بر حسين از ميان رود.
خطر اين گروه بيش از گروه اول است، اما در اجراي برنامههايشان ناتوان ماندند، چنانكه اين مسئله در تاريخ روشن شد. ما امروز شاهد گسترش زماني و مکاني عزاداريهاي امام حسين هستيم. امروز، دستكم بيش از صد ميليون نفر در عزاداريهاي امام حسين ع شركت ميكنند؛ نه تنها در جهان اسلام، بلكه همچنين در آفريقا. جمعة گذشته در ايام عاشورا همة خطبهها به اسم امام حسين ع برگزار شد؛ در همه جا، در اروپا در آمريكا و در هر كشوري که دوستداران حسين ع زندگي ميكنند. امروز صد ميليون نفر و يا بيشتر مجالس حسيني را برپا ميكنند. سفر من به گابن با اربعين حسيني مصادف بود و در آنجا سخنراني مفصلي كردم. در سنگال هم که بودم مجالس مفصلي برپا كرديم. به همين ترتيب، در همة كشورها مراسم عزاداري امام حسين ع در حال گسترش است. اين مراسم، اينجا، در لبنان، در بيروت و در مكانهاي گوناگون، فزوني مييابد و پربارتر ميشود. بنابراين، گروه دوم از دشمنان امام حسين، پرخطرتر و ستمكارتر از گروه نخستاند، اما در كارشان ناكام ماندند. خطر اينان از گروه سوم كمتر است.
دشمن سوم: اين گروه بر آن بودند تا چهرة امام حسين را مخدوش کنند و واقعة كربلا را در حد سالگردها و عزاداريها نگه دارند، و آن را در گريه و اندوه و ناله منحصر كنند. ما بر حسين بسيار ميگرييم، اما هرگز در گريه متوقف نميشويم. گرية ما براي نو كردن اندوهها و كينهها و ميل به انتقام و خشم بر باطل است. اينها انگيزة ما براي گريه است.
چرا از به خاک افکنده شدن امام حسين ياد ميكنيم و آن را در مقاتل ميخوانيم؟ نالهها و شيونهاي دلخراش. ماجرا را صحنه به صحنه ميخوانيم تا واقعيت را پيش رو آوريم و خطر ستمپيشگان و سنگدليشان را دريابيم و، همچنين، ابعاد فداكاري و تأثير آن را بفهميم. پس، ما تنها به شيون بسنده نميكنيم و حسين را تنها شهيد اشكها نميدانيم و برآنيم كه تكليف ما فقط با عزاداري به انجام نميرسد. اگر در تاريخِ نبردِ ميان حق و باطل، واقعة کربلا را از مقطع زماني خود خارج سازيم و آن را با گذشته پيوند دهيم، بهطور طبيعي حادثه با آينده هم پيوند ميخورد. چنانكه ميگوييم حسين وارث آدم و نوح و موسي و عيسي ع است و امام صادق و باقر و رضا ع ميراثدار او هستند، و هر كسي كه با باطل ميستيزد و همة توان و حيات خود را در راه دفاع از حق تقديم ميكند، ميراثدار اوست.»
وقتی صلاحیت ندارید از دلیل تراشی برای حوادث عاشورا خودداری کنید/ آیت الله شهیدسید محمد صدرآیت الله سید محمد صدر در متنی که از کتاب «اضواء علی ثوره الحسین(ع)، پرتوهایی بر انقلاب حسین(ع)» انتخاب شده است، خطبا و واعظان و مداحان اهل بیت را مخاطب قرار میدهد و دربارۀ نقل و تحلیل وقایع عاشورا توصیهها و تذکراتی به آنان میدهد. بخش سوم و پایانی این توصیهها را در ادامه می خوانید.
«
نهم، این که سخنرانان محرّم، همۀ توان خود را برای ایجاد انسجام و هماهنگی در سخنرانیها و وحدت رویه در بیان مطالب از منابع و کتب، به کار گیرند و مطالب متناقض و متضاد یا پراکنده و غیرمنسجم بیان نکنند، بلکه موضوعاتی را ذکر کنند که از لحاظ تاریخی به هم نزدیک باشند و از نظر منطقی، منسجم و هماهنگ باشد و سخنرانان باید همۀ توان خود را در این راه به کار گیرند.
دهم، این که سخنران تا جایی که ممکن است، از پرداختن به علل و اسباب حوادث از منظر فلسفی و دلیلتراشی برای حوادث خودداری کند و تا زمانی که شخصاً صلاحیت این کار را پیدا نکرده، از بیان علت و سبب وقایع اجتناب نماید و آن را به اهلش واگذارد که خیر دنیا و آخرت در همین است و این بهتر است از آن که به امری بپردازد که از عهده و توانش خارج است و برای شنوندگان نیز سنگین و طاقتفرساست و ممکن است شبهههایی در ذهنشان پدید آورد که سخنران توان پاسخگویی و ردّ آن شبهات را ندارد و ناخواسته مرتکب عمل حرام گردد. پس نه فقط دربارۀ کربلا و نهضت امام حسین (ع)، بلکه در کلیۀ مسائل دینی و عقیدتی باید به این اصل توجه شود و هیچ کس نباید به فلسفه و ذکر دلیل و حکمت امور بپردازد، مگر آن که صلاحیت و زمینة این کار را در خود ایجاد کرده باشد و در غیر این صورت باید امور را به خداوند متعال ارجاع دهد. چنانکه قرآن کریم میفرماید: «والراسخون فی العلم یقولون آمنّا به کلٌ من عند ربنا» (و ثابتقدمان در دانش میگویند: به آن ایمان آوردیم که همه از جانب پروردگار ماست. آل عمران / 7).
یازدهم، این که سخنران، اجتناب کند از تشکیک در امور و مفاهیمی که عموم مردم بر صحت یا انکار آن اتفاق نظر دارند. زیرا هدف سخنران، هدایت و ارشاد مردم به سوی اصول عقاید و عبادات است و بدیهی است که اگر مردم سخنان تردیدآور و شکآفرین را از او بشنوند، زبان به انتقاد از وی میگشایند و اعتبار او از بین میرود و به موعظه و نصیحت او هم گوش نخواهند داد و بدینترتیب، عملاً او را بایکوت و تحریم میکنند.
دوازدهم، این که سخنران از نسبت دادن ارتکاب هرگونه فعل حرام، چه اندک و چه بسیار، به معصومین(ع) و حتی غیر معصومینِ حاضر در واقعه کربلا، خودداری کند، زیرا افرادِ غیر معصوم اگر چه احتمال دچار شدن به حرام دربارۀ آنان منتفی نیست، اما باید دربارۀ آنان هم خودداری کنیم، زیرا؛
اولاًَ، آنان عالمانی تربیت شده در محضر امامان معصوم (ع) بودند.
ثانیاً، ارتکاب عمل حرام از سوی آنان، به طرق معتبر ثابت نشده و از این رو نسبت دادن آن، دروغ و حرام است.
ثالثاَ، اگر هم فرض کنیم که چنین عملی اتفاق افتاده، پردهپوشی دربارۀ انجام دهندۀ آن، بهتر و شایستهتر است.
رابعاَ، اگر همۀ موارد فوق را هم نادیده بگیریم، کمترین مشکلی که با ذکر این قبیل مطالب پدید میآید این است که عامۀ مردم، تحمل شنیدن چنین روایاتی را ندارند و در برابر آن واکنش نشان میدهند. از یک سو کسی که چنین مطالبی را بازگو کند، از چشم مردم میافتد و از سوی دیگر، مردم برای انجام عمل ناروا و حرام جرأت پیدا میکنند، چرا که با خود میگویند، وقتی اصحاب ائمه (ع) کار حرام انجام میدادند، چرا ما انجام ندهیم؟! در نتیجه اگر خطایی بر اثر شنیدن این مطالب از مردم سر بزند، سخنران و نقلکنندۀ مطلب هم در آن شریک خواهد بود.»
سر منزل شهادت/ آیت الله سید رضا صدرآنچه می خوانید بخشی از نوشتار آیت الله سید رضا صدر درباره واقعه کربلاست که با عنوان «پیشوای شهیدان» منتشر شده است.
«کاروان شهادت، به منزل رسید و حسین در کوی شهادت فرود آمده و کربلا بارانداز کاروان گردید.
چرا حرّ چنین کرد و حسین در کربلا فرود آورد؟ چون سرزمین کربلا در کنار شاخهای از فرات قرار داشت؟ و پسر زیاد، امیر کوفه، فرمان داده بود که حسین را در بیابانی بیآب و گیاه فرود آورند. و حر این فرمان را انجام نداد و بازرس حر نیز اعتراض نکرد!؟
آیا از وضع طبیعی کربلا بیاطلاع بودند؟ آنچه روشن است، کربلا بیابانی خشک بوده و سبزه و گیاهی نداشته، ولی در کنار رودخانه قرار داشت. گویند نخلستانی نیز در آن سرزمین بوده است. به هر حال، پاسخ این پرسش بر ما مجهول است.
کاروان شهادت که به کربلا رسید، حسین برای یاران، از قول امسلمه داستانی حکایت کرد: وقتی در حضور رسول خدا شرفیاب بودم و حسین را که کودک بود، در آغوش داشتم، جبرئیل فرشتة وحی، نیز نازل شد، ناگهان کودک در بغل من به گریه افتاد.
پیامبر فرمود: فرزندم را بده. اطاعت کردم. پیامبر حسین را در بغل گرفت. جبرئیل عرض کرد: یا رسولالله، حسین را دوست میداری؟
رسول خدا: آری، حسین را دوست میدارم.
جبرئیل گفت: امّت تو او را خواهند کشت و اگر بخواهی جایی که حسین در آن کشته میشود، به تو نشان دهم؟ پیغمبر فرمود: آری. جبرئیل زمین قتلگاه حسین را به رسول خدا نشان داد.
پس حسین، روی به یاران کرده، گفت: این همان زمینی است که جبرئیل به جدّم رسول خدا نشان داد و من در آن کشته خواهم شد. آنگاه به سخنش ادامه داده، چنین گفت: «مردم، برده دنیا هستند و دین بازیچة زبان آنهاست. مادامی که دین را به سود خود دیدند، در پی آن میروند، ولی دورة امتحان که رسید، دیندار کمیاب میگردد.»
سپس پرسید: کربلا همین جاست؟ گفتند: آری. فرمود: «این دشت رنج و بلا، و زمینی است که بارانداز ما و قتلگاه مردان ما و ریزشگاه خونهای ماست.»