سرهنگ قذافى در سخنرانى ۳۱ اوت ۲۰۰۲ ( ۹ شهریور ۱۳۸۱) در شهر سبها، با اشاره به قضيۀ امام موسى صدر، براى نخستين بار اعتراف کرد ایشان در لیبی ناپدید شده است.
سرهنگ قذافى در سخنرانى ۳۱ اوت ۲۰۰۲ ( ۹ شهریور ۱۳۸۱) در شهر سبها، با اشاره به قضيۀ امام موسى صدر پس از سال ها، اين موضوع را مورد بحث قرار داد. اين نخستين بار است كه قذافى، اينگونه آشكار و صريح دربارۀ مسئلۀ امام موسى صدر موضعگيرى مى كند.
بخش مربوط به امام موسى صدر دقيقاً مطابق با عباراتى كه قذافى بيان كرده است بدين شرح است:
نکته ای هم دربارۀ «موسى صدر» بگويم؛ موسى صدر كه ... نمى دانم چه سالى(!) به دعوت ما به ليبى آمد، يعنى ما برايش دعوت نامه فرستاديم، مثل همۀ شخصيت هاى ديگرى كه در جشن هاى سالگرد انقلاب ليبى شركت مى كنند. مثل همين كه در اين اواخر برپا شد. آمد و ناپديد شد، و تقريباً (! ) دو خبرنگار هم با او بودند. در ليبى ناپديد شد و ما نمى دانيم كه چطور شد كه ناپديد شد. گفته مى شود كه به رم رفتند و در آنجا ناپديد شدند؛ البته در آن دوره كه جنگ سرد و نبردهايى بين شيعه و سنى و بين مسيحيان و مسلمانان و بين فلسطينى ها و لبنانى ها و سورى ها در جريان بود و همان طور كه مى دانيم با هم درگير بودند و ترورها و آدم ربايى هاى بسيارى انجام گرفت، مثلاً «كمال جنبلاط» كه از رهبران خيلى خيلى مهم دروزى هاى لبنان بود، ربوده شد ولى تا حالا كسى از او صحبت نكرده و مراسم بزرگداشت هم براى كمال جنبلاط برگزار نشده.
(صدر) برابر اشغال لبنان مقاومت كرد و گردان هاى مقاومت لبنان را تشكيل داد و از دوستان ما بود و من بارها با او ملاقات كرده بودم و براى حضور در سالگرد انقلاب (ليبى) او را دعوت كردم و او ناپديد شد و اين يك مصيبت است، واقعاً كه مصيبت بزرگى است. چون ما يكى از سمبل هاى مقاومت و پايدارى را از دست داديم و يكى از مردان بزرگ امت اسلامى را از دست داديم و اين ضرر بزرگى است، چون او كسى بود كه تلاش ها و فعاليت هاى بسيار داشت و ما او را از دست داديم و اين ضرر بزرگى است، همانطور كه كمال جنبلاط را از دست داديم. كمال جنبلاط ترور شد و نمى دانيم چه كسى او را ترور كرد و مسئله اش تمام شد، اما اين يكى (امام صدر) ربوده شد و نمى دانيم چگونه او را ربودند، اى كاش شما مى دانستيد كه چه شخص و يا گروهى مسئول ربودن اوست و يا چه كسى مى تواند ما را كمك كند.
از طرفى ما او را دعوت كرديم و از طرف ديگر، ليبى را متهم كردند. يعنى كسى او را دعوت كرد و او آمد و ناپديد شد و الآن مى بينيم كه مى خواهند چهرۀ ليبى را خدشه دار كنند، ليبى را در معرض اتهام قرار دهند. بايد هركس را كه با اين مسئله در ارتباط است بازجويى كنند. بايد معلوم شود كه موسى صدر چطور ربوده شد. اين موضوع ما را نگران كرده. فكر ما را پريشان كرده. بايد در اين رابطه به راه حلى برسيم، بايد حدس هاى مختلف را مطرح كنيم و به نتيجه برسيم. چرا ليبى را كه او را دعوت كرده متهم مى كنند؟ خصوصاً آنكه بين ما و او (امام صدر) هيچ اختلافى نبود چون او از ياران ليبى بود(!)، او از كسانى بود كه ما آنان را تأييد مى كنيم، آمد و ناپديد شد و حالا مى آيند و ليبى را بدنام مى كنند. اگر كسى بود كه بين او و ليبى دشمنى وجود داشت، ممكن بود بشود ليبى را متهم كرد، اما اين شخص دوست ليبى بود و يك مرد انقلابى بود و از مردان بزرگ و مهم بود كه او را از دست داديم و اين يعنى يك زيان و ضرر بزرگ.