حمید قزوینی، روزنامهنگار
چند روز پیش، برخی رسانههای داخلی، خبری ناقص را به نقل از یک روزنامه لبنانی منتشر کردند که مربوط به بخشی از اظهارات «هانیبال قذافی» فرزند معمرقذافی، در جلسه بازپرسی از او در دادگاه لبنان بود. این اظهارات در حالی روی خروجی سایتهای خبری و مطبوعات قرار گرفت که دادگاه غیرعلنی بوده و انتشار محتوای آن پیش از پایان تحقیقات از نظر حقوقی و به طور خاص در این پرونده به لحاظ امنیتی قابل پیگیری است، چراکه هرلحظه ممکن است مطالب جدید و متناقضی مطرح شود که در روند پرونده تاثیرگذار باشد.
در این جلسه به اتهام هانیبال قذافی در کتمان اطلاعات پیرامون ربودن امام صدر و دو همراهش، شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین رسیدگی میشد و در پایان، قاضی ادامه بازپرسی را به جلسه بعد موکول کرد.
صرفنظر از اینکه انتشار اینگونه خبرها تا چه اندازه با معیارهای اخلاقی و حرفهای مطابقت دارد، اشاره به نکاتی که مسئولیت آفرین است؛ ضروری به نظر میرسد.
1- معمولا در اینگونه بازپرسیها، متهم تلاش دارد نگاهها را از خود دور کرده و مسیر تحقیقات را به سوی دیگران منحرف کند. در همین خبر هم به خوبی مشاهده میشود که هانیبال قذافی در اظهاراتی متناقض، با این تصور که پرونده، متهمان دیگری هم دارد و فعلا در دسترس نیستند، بر نقش برادر بزرگش «سیفالاسلام» و مقاماتی مثل «عبدالسلام جلود» و « موسی کوسا» تاکید میکند تا مجالی برای رهایی خود بیابد. او همچنین پدر معدوم خود را تبرئه کرده و گناه را متوجه دیگران میکند تا از این طریق حمایت دوستان و حامیان معمر قذافی در داخل و خارج لیبی که از قدرت و نفوذ زیادی هم برخوردارند را همچنان همراه خود داشته باشد. این درحالی است که هیچ اقدامی بدون اراده و دستور حاکم سابق لیبی امکان وقوع نداشته و در این موضوع نیز اطلاعات و قرائن قطعی از نظارت و دخالت مستقیم قذافی حکایت دارد.
2- نگاهی گذرا به ساختار قدرت در دوران دیکتاتور سابق لیبی نشان می دهد که همه امور در حلقه بستهای متشکل از خانواده و نزدیکان او تعریف میشده و هانیبال هم از این قاعده مستثنی نبوده است. او اگرچه در زمان سفر امام صدر به لیبی در سنین کودکی بوده اما با آنچه که در این دادگاه مطرح شده مشخص می شود که در سالهای بعد، یکی از دستاندرکاران امنیتی و مطلعان این پرونده بوده است. ادعاهایی مانند اینکه در صورت آزادی میتواند به روند تحقیقات کمک کند، دلیلی بر نقش و اشراف او در حوزههای پیچیده امنیتی و اطلاعاتی رژیم قذافی است و همچنان اطلاعات مهمی دارد که آنها را کتمان میکند.
3- تصریح هانیبال، درباره انتقال امام به مکانی حفاظت شده و نگهداری ایشان در یک زندان خاص، نه تنها فرضیه شهادت را رد میکند که دلیل روشنی بر ضرورت افزایش تلاشها برای نجات و رهایی ایشان است. اینکه چرا با وجود چنین قرائن محکمی درباره حیات امام صدر هنوز دستگاههای مسئول و صاحبان قدرت و نفوذ، عزم جدی خود را به کار نمیگیرند، پرسشی بزرگ و بی پاسخ است!
اگر در گذشته عدهای بهانه میآوردند که تاکیدات خانواده امام بر حیات ایشان، سخنی از سر وابستگی و تعلقات عاطفی است؛ باید از آنها پرسید آیا هانیبال هم به دلیل وابستگی عاطفی از انتقال و حضور امام در زندان سخن به میان آورده است؟ آیا هر نشانه و خبری درباره حیات ایشان نباید جدی گرفته شود؟
بدون تعارف و با تاسف فراوان باید گفت اگر آنگونه که امام صدر میخواست و معتقد بود؛ «انسان به خودی خود حرمت میداشت»، امروز به راحتی از کنار جان انسانها و پایمال شدن حقوق شهروندان به بهانههای سست سیاسی و جناحی و باندی عبور نمیکردیم. شاید نحوه برخورد با همین پرونده برهانی بر این حقیقت است که هنوز انسان به خودی خود برای ما حرمت ندارد.