رنج جنوب لبنان و وظیفۀ فرزندان آن
امام صدر در بخشی از خطبههای نماز جمعۀ تاریخ ۱۹۷۸/۳/۳۱ چنین گفت:
همۀ ما میدانیم که در تعالیم اسلامی روز جمعه روزی است که خداوند در آن مردم را برای حسابرسی گرد هم میآورد و ما همواره این موضوع را گفته و تکرار کردهایم. روز جمعه در پیشگاه خداوند، که از اسرار پنهان آگاه است، میایستیم و میاندیشیم، به گذشته و آینده مینگریم و پیش از آنکه خداوند متعال و تاریخ دربارۀ مواضع و رفتارهای ما به قضاوت بنشینند، خود به حسابِ خویش میرسیم.
بنابراین، جمعه روز محاسبه و درنگ و عبرت و برنامهریزی است. مصیبتها هرچند هم که بزرگ باشند، به پایان میرسند و از بین میروند. مؤمن نباید در برابر مصیبتهای بزرگی که این روزها به اوج خود رسیده است، تعادل و تحمل خود را از دست بدهد و نباید در برابر مصیبت فروافتد یا در برابر دشمنی تسلیم شود که این مصیبتها و این فجایع را پدید آورده است. اگر دشمن ما نفْس خودمان و هوای نفسانی یا اشتباهاتمان است، پیش از متهم کردن دیگران باید علل و عوامل مشکلات را جستجو کنیم و جان خویش و اطراف خود را بکاویم، پیش از آنکه آن سوی مرزها را بنگریم و یا آن دشمن دورتر را جستجو کنیم که نقشۀ توطئه را طراحی میکند و آن را در سرزمینی پاک و کشورهای ما به اجرا میگذارد.
ای مصیبتزدگان... ای رنجدیدگاه... ای کسانی که پیش از ظلمِ دشمن و غریبه، از سوی دوست و آشنا به شما ستم رفته است... شکی نیست که اکنون ما با مصیبت روبهرو هستیم و این مصیبت عبارت است از اشغالگری دشمن زیادهخواه، اشغالی که ابعاد مختلف دارد: طمعورزی به زمین و آب و آثار و بناهای تاریخی و ثروتها و امکانات و توسعهطلبی. همۀ اینها را شاهد هستیم. علاوه بر اینها، دشمن یا خود مستقیماً به خانهها و داراییها تجاوز میکند یا غیرمستقیم و به واسطۀ مزدوران خود تجاوز میکند. در برخی مناطق شاهد به آتش کشیدن خانهها و مزرعهها و فتنهانگیزی و مشکلتراشی هستیم. علاوه بر اینها، محدودیت در توزیع اقلام مورد نیاز و کمبود کالاها و مشکلات معیشتی نیز وجود دارد و در مناطق اشغالشده، خواری و تحقیر ناشی از توزیع اقلام از سوی دشمن را نباید از یاد برد.
تمامی این خطرها یک طرف، و مشکل مهاجرت و آوارگی یک طرف. زندگی در غربت و به دور از خانه، به دور از سرزمین و به دور از آبادیها، خطری دوبُعدی است: از سویی، تحقیر و سرگشتگی و خطر انحطاط و انحراف در منطقۀ مهاجرپذیر و، از سوی دیگر، خطر طمعورزی گروههای مختلف به جنوب و سرزمینهای متروک. زیادهطلبیهای اسرائیل و شهرکسازیهای این رژیم بر کسی پوشیده نیست. زیادهخواهیهای فرقهای نیز آشکار است. از طرفی، کشورهای عربی نیز در اثر سستی برای گریز از مسئولیت تلاش میکنند. سرزمین ما در معرض تهدید است. حضور نداشتن ما در این سرزمین آن را تهدید میکند و این دومین مصیبت ماست، و خطرناکتر آنکه دشمن علاوه بر طمعورزی به سرزمین و خانه و کاشانۀ ما، به تاریخ و شرافت و عزت ما نیز چشم طمع دارد و این روزها دائماً از رادیوهای داخلی و بینالمللی میشنویم که از برخی شیعیان میخواهند که به شبهنظامیانِ معارض و مزدور دشمن ملحق شوند.
پس از سالها فشار و فریب و اغواگری و ایجاد دیوار به اصطلاح امن و استفاده از همۀ ابزارهای تشویق و فریب و فتنه، آیا توانستند کسی را جذب کنند؟ وقتی ارتش اسرائیل پیشروی و به خاک مقدس جنوب حمله کرد، چه کسی آنان را همراهی کرد؟ حتی یک نفر هم چنین کاری نکرد. همۀ کسانی که بیتوجه به نظر میرسیدند و احتمال داده میشد با دشمن همکاری کنند، از سر راه کنار رفتند و حتی یک نفر از فرزندان حسین و علی (ع) با آنان نبود. حتی یک نفر از فرزندان مسیح (ع) هم با آنان نبود. هیچیک از فرزندان لبنانی قهرمان در کنار آنان نبود، لبنانی که خود را و اسلام و مسیحیت خود را در تعارض با اسرائیل مییابد و در برابر وجود اسرائیل و آیین او صفآرایی کرده است.
رسالت ما در لبنان با هدف و رسالت آنان تناقض دارد. رسالت آنان نژادپرستی و فرقهگرایی و مخالفت با همزیستی است، ولی رسالت ما همزیستی و آزاداندیشی و انسانیت و ایمان برای همۀ جهان است. وجود ما با وجود آنان در تعارض است. آنان بر ضد مسیح ما توطئهچینی کردند و درصدد قتل او برآمدند. بر ضد اسلامِ ما توطئه کردند و هزاران و دههها هزار حدیث در آن وارد کردند. از سوی دیگر، خطرهایی که در اثر رنج و محنت جنوب، تمامی لبنان را تهدید میکند نیز بزرگ و تصورنشدنی است. این خطرها موجب گسترشِ رنج و بحران میشود و به بحران اجتماعی و درگیریهای داخلی میانجامد. به فجایع مختلف منطقهای و تشنج منجر میشود. روند وفاق ملی را مختل و اجرای مأموریتهای حاکمیت دولت را دشوار میکند. وجود این خطرها کاملاً احساس میشود. برادران، بیایید اندکی درنگ کنیم و ببینیم چرا به این مصیبت دچار شدیم؟ علت آن است که اهل جنوب بهتنهایی، به نمایندگی از لبنان، تمام لبنان، و اعراب، تمام اعراب، بار مسئولیت قضیۀ مقدس را به دوش کشیدهاند. این نه فقط یک سخن گذرا و بیتأمل، بلکه یک گواهی در خانۀ خدا و در روز جمعه در پیشگاه تاریخ است. این را بهمثابۀ یک گواه و شهادت راستین برای جنوب و اهل جنوب بر زبان میآوریم تا سرزنشکنندگان بدانند و دشمنان بشنوند که موضع ما چه بوده است و چرا این وقایع در جهان رخ داده است.
از سال ۱۹۴۸ که اسرائیل ساخت شهرکهای مسلح را در خاک خود و در برابر ما آغاز کرد، باید آماده میشدیم، اما نشدیم. اهالی جنوب بار این رویارویی را تحمل کردند. اقتصادشان فلج شد، بیم و هراس بر سرزمین آنان سایه افکند و تولید و فرآوردههای محصول آنان با رکود مواجه شد. البته، یکی از اعضای جامعۀ عرب، که به میثاق اعراب پایبند بود و در دورهای رهبری مشترک را نیز پذیرفته بود، تکلیفی داشت، ولی حقی نیز برایش متصور بود.
تکلیف لبنان این بود که در برابر دشمنِ مشترکِ اعراب ایستادگی کند، و حق لبنان این بود که در ابعاد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و دیپلماتیک به تمامی جهان عرب متصل باشد. اما مشکل از آنجا ناشی میشد که جنوب بهتنهایی آن تکلیف را ادا کرد، اما سراسر لبنان از این حق بهرهمند شد. درواقع، زمانی که دولت لبنان اعلام میکرد که مدافع و پشتیبان قضیۀ فلسطین است و آن زمان که رئیسجمهور لبنان به سازمان ملل میرفت و دربارۀ این قضیه سخن میگفت، و هنگامی که هیئت لبنانی در مجامع جهانی و همایشهای مختلف به نمایندگی از قضیۀ فلسطین سخن میگفت، فقط اهل جنوب بودند که بهتنهایی و بدون هرگونه کمک و یاری، بار سنگین قضیۀ فلسطین را بر دوش میکشید. در نتیجه، جنوب بهتنهایی و به نمایندگی از کل لبنان این مسئولیت را بر عهده گرفت، اما حق و بهره و منافع و دستاوردها به تمامی لبنان رسید.
دربارۀ اعراب باید بگویم که آنان برادران ما هستند. عزت و سربلندی آنان موجب سربلندی ماست و شکست و ناکامی آنان شکست ماست و هر رنجی که به آنان برسد، به ما رسیده است. اما آنان نیز باید در قبال مسئلۀ مشترکی که از سال ۱۹۴۸ تاکنون تمامی کشورهای عربی با آن مواجه بودهاند، مواضع را به درستی ارزیابی و درک کنند. این قضیه تاکنون دولتها و نظامهایی را ساقط کرده و حکومتها و نظامهایی را هم بر سر کار آورده است. تمامی تحولات و معاملات و راهکارهای سیاسی جهان عرب تحت تأثیر دشمنی ما با اسرائیل و قضیۀ مقدس فلسطین قرار دارد. هنگامی که کشورهای عربی دربارۀ جلوگیری از تغییرِ مسیرِ رود اردن به دست اسرائیل بحث میکردند، لبنان هم در آن مسئله مشارکت فعال داشت، زیرا برخی از سرشاخههای رود اردن از جنوب لبنان سرچشمه میگیرد. ما موافقت کردیم و مانع ورود آن سرشاخهها به اسرائیل شدیم. میخواستیم آبهای رودخانۀ حاصبانی و وزانی را در خاک لبنان استفاده کنیم، اما اسرائیل ما را هدف حملات خود قرار داد و کسی از ما حمایت و پشتیبانی نکرد. هیچ دولت و هیچ ارتشی از ما حمایت نکرد. میخواستیم با استفاده از آب رودخانۀ لیطانی ۴۵ هزار هکتار از زمینهای جنوب را زیر کشت ببریم، اما اسرائیل از هر سو دست به کار شد و با کارشکنی و تهدید در محافل بین المللی اِعمال نفوذ کرد تا از تأمین منابع مالی آن طرح جلوگیری کند. در نتیجه، هیچیک از کشورهای عربی منابع مالی در اختیار ما قرار ندادند و هیچ سازمانی، مؤسسه یا صندوقی هم ما را در این کار یاری نکرد.
در زمان بروز مشکلِ جنگ نیز اوضاع به همین منوال بود. زمانی که همۀ جبههها آرام بود، جبهۀ ما درگیر نبرد بود. چه کسانی جنوب را وارد جنگ کردند؟ کار لبنانیها نبود، زیرا سرزمین آنان اشغال نشده بود. درواقع، اعراب بودند که در جنوب جنگ به راه انداختند. برخی از مسئولان که با انتقال مقاومت فلسطین به جنوب موافقت کردند، عامل بروز جنگ در این منطقه بودند. یکی از مسئولان رسمی و حکومتی بود که با این کار موافقت کرد، نه اهالی جنوب. گروهی را فرستادند و کاری کردند که جنگ آغاز شود. جهان عرب در زمان وقوع درگیریها و آغاز نبرد هم در کنار لبنان و اهالی جنوب نبود و جنوب باز هم بهتنهایی بهای سنگین آن را پرداخت.
بدینترتیب، از سال ۱۹۴۸ تاکنون، کولهبار سنگین مشکلات اجتماعی و جغرافیایی و جمعیتی و جنگی و اقتصادی و روانی و تبلیغاتی فقط بر دوش جنوب قرار داشته است. شما را به خدا اگر ملت یا قبیله یا منطقهای از جهان عرب را سراغ دارید که به اندازۀ جنوب و اهالی جنوب برای قضایای جهان عرب هزینه کرده باشد، بگویید. با این حال، هنوز از ما میخواهند که در تصمیمگیریها مشارکت نکنیم و وقایع و اتفاقات را بررسی نکنیم و باز هم بهتنهایی این بار را بر دوش کشیم. اما به یاری خدا، دیگر چنین وضعی ادامه نخواهد یافت.
مصیبت ما آن است که بهتنهایی بار مسئولیت همۀ لبنان را بر دوش کشیدهایم و وظایف و تکلیف لبنان در قبال دوستان و در قبال مسائل جهان عرب و در برابر دشمن مشترک را پذیرفتهایم. مصیبت ما آن است که لبنان بهتنهایی و به جای همۀ کشورهای عربی بار مسئولیت را بر دوش گرفته است. بنابراین، مصیبت ما از نابرابری در جنگ ناشی شده است و اگر هم سرزنشی در کار باشد و قرار باشد کسی را به ضعف و سستی یا خروج از جبهه متهم کنند، مسئولانِ حکومتهای مختلف باید این مسئولیت را بپذیرند و جنوب و اهل جنوب آخرین کسانی هستند که این مسئولیت ممکن است متوجه آنان باشد.
ما اینجا ایستادهایم تا ابعاد این مصیبت را توضیح دهیم و خدا شاهد است که آنچه گفتیم، فقط بخش کوچکی از مصیبت است. نمیخواهم روحیۀ شما را تضعیف کنم، اما باید بگویم که تاریخ ما آشکار است؛ با فداکاری آغازمی شود، با مسئولیتپذیری و مواضع و اقدامات علوی و حسینی.
ما به جنوب بازمیگردیم و باید در راه آزادی جنوب تلاش کنیم. راهحل چیست؟ ما دولت داریم، رئیسجمهور داریم، نظام سیاسی داریم، به راه انداختن جنگ نقشه لازم دارد. دولت برای آزادسازی جنوب چه نقشه و برنامهای دارد؟ برای پاک کردن جنوب از ناپاکیِ استعمارگران چه طرحی دارد؟ دولت برنامۀ خود را ارائه کند، ما هم در کنار دولت هستیم. در عین حال، مسئولیت آزادسازی سرزمین و بیرون راندن دشمن و مسئولیت ضربه زدن به دشمن و خسته کردن او را ـ در صورتی که از جنوب خارج نشود ـ ما بهتنهایی برعهده میگیریم. از مقاومت فلسطین نمیخواهیم که درحل این مشکل مشارکت کند. ما خود این وظیفه را بر عهده میگیریم و در برابر همۀ جهان هم قد علم میکنیم. به دنیا خواهیم گفت که سرزمین ما اشغال شده است، ولی ما مقصر نبودیم و این اتفاق خارج از خواستۀ ما بود و توطئهای بینالمللی و بیتوجهی اعراب موجب این اشغال شده است، و خود وظیفۀ پایان دادن به آن و از بین بردن آثار و پیامدهای آن را برعهده میگیریم.
بدینترتیب، خود را با تاریخ خویش پیوند میدهیم و ابتدا به خود، سپس، به هموطنان و، در ادامه، خطاب به اعراب و همۀ جهانیان، یک جمله میگوییم: ما نمیتوانیم بپذیریم تاریخ تابناکی که نسل به نسل به ارث رسیده و با قلمها و خونهای قهرمانان حسینی و علوی رقم خورده است، وقتی به دست ما و به نسل ما میرسد، خدشهدار شود. مصیبتها هرچند هم که بزرگ و عظیم باشند، ما ایستادهایم و این مشعل فروزان را بر دست داریم. از جنوب خود و از لبنان خود حمایت میکنیم و استمرار راه و پایداری و مشروعیت و برابری فرصتها را در لبنان پاس میداریم. پرگویان و دروغگویان و دشمنان لبنان هرچه میخواهند، بگویند. ما این سرزمین مبارک را ارج مینهیم و خواهان حفظ وحدت آن و همبستگی فرزندان آن هستیم و عزت و سربلندی و عظمت آن را خواستاریم و اینگونه وظیفۀ خود را ادا میکنیم.
این سخن را آشکارا، در روز جمعه و از این تریبون و از رادیو اعلام میکنم، زیرا ما در برابر تاریخ، در برابر امت عرب و، پیش از همه، در برابر لبنان احساس وظیفه و تعهد میکنیم. [۱]
پیگیری روند اجرای قطعنامۀ شورای امنیت
پس از تصویب قطعنامۀ اعزام نیروهای بینالمللی به جنوب لبنان، امام صدر سلسله دیدارهایی با برخی سفرا و شخصیتهای سیاسی درخصوص این موضوع برگزار کرد که مهمترین آنها، حضور تنکرد ایبسون، سفیر نروژ در لبنان، برای دیدار با امام صدر بود. پس از آن دیدار، امام در گفتوگویی تصریح کرد که با سفیر نروژ دربارۀ «وضعیت نیروهای نروژیِ عضو نیروهای حافظ صلح بینالمللی و بهویژه موضوع تمرکز آنان در منطقۀ مرجعیون... و ضرورت همکاری اهل جنوب با نیروهای بینالمللی» بحث و تبادل نظر کرده است. [۲]
همچنین، در تاریخ ۱۹۷۸/۴/۱، امام صدر هانی الحسن، مشاور سیاسی یاسرعرفات، را به حضور پذیرفت و با وی در خصوص تحولات جنوب گفتوگو کرد. [۳]
در تاریخ ۱۹۷۸/۴/۳ نیز امام صدر در گفتوگو با علی الشاعر، سفیر عربستان سعودی در لبنان، روند اجرای قطعنامۀ شورای امنیت را بررسی کرد.
امام صدر در مصاحبهای با مجلۀ الحوادث در تاریخ ۱۹۷۸/۴/۷، دیدگاه خود را دربارۀ حضور نیروهای حافظ صلح در جنوب بیان کردند. مقدمه و بخشی از این مصاحبه را از نظر میگذرانیم:
این روزها هر کس به دفتر کار امام موسی وارد شود، در ازدحام جمعیتِ مهاجران و آوارگان جنوب گم میشود. مهاجرانی که هر روز به مقر مجلس اعلای شیعیان در منطقۀ حازمیه میروند تا یاری و کمکی دریافت کنند، یا لااقل لبخندی بر لبنان امام و پیشوای بلندقامت شیعیان مشاهده کنند... کسی که لحظهای از تلاش برای یاری و مساعدت اهالی منطقۀ اشغالشدۀ مرزی بازنمیایستد،گاه با تمنا وگاه با تشویق درصدد تقویت آنان است. هرچند رنج و محنتی که اهالی جنوب بدان دچار شدهاند، از تمامیِ لبنانیان ـ در هر جایگاه و موقعیتی که باشند ـ بزرگتر و بلندتر است....
س. طبعاً شما نیز همچون تمام کسانی که برای حل بحران تلاش میکنند، توجه و اهتمام ویژه به جنوب دارید. گفتوگو را اینگونه آغاز میکنیم که آیا عقبنشینی اسرائیل از اراضی اشغالی جنوب لبنان را در آیندهای نزدیک پیشبینی میکنید؟
ج. اسرائیل عادت ندارد که به قطعنامههای سازمان ملل پایبندی نشان دهد و همواره در سوءاستفاده از نقطهضعفهای طرف مقابل تخصص داشته است. از طرفی، شکافها و نقطهضعفهای ما در لبنان و جهان عرب و مقاومت فلسطین بسیار است. پس، از این لحاظ نمیتوان چندان خوشبین بود. اما با توجه به موافقت آمریکا از ارائۀ قطعنامه پس از مشورت با طرفهای ذیربط و مشارکت در اجرای آن، گفتوگو و مشاوره با شوروی و، همچنین، حضور فرانسه در نیروهای سازمان ملل، وضعیتی را پدید آورده است که میتوانیم تاحدودی به آن خوشبین باشیم. شاید بتوانیم قطعنامۀ سازمان ملل را پس از حملۀ سهجانبه به مصر و عقبنشینی اجباری نیروهای اسرائیل به یاد آوریم. [۴]
س. کمیل شمعون عقیده دارد که اگر فلسطینیان بخواهند بار دیگر به اقداماتی بر ضد اسرائیل دست بزنند، این بار واکنش اسرائیل بسیار قویتر و شدیدتر از بار اول خواهد بود. نظر شما در این باره چیست؟
ج. من نمیتوانم مواضع اسرائیل را تعیین کنم و دربارۀ اقدامی سخن بگویم که ممکن است انجام بدهد. این کار را به دیگران واگذار میکنم. اما باید بگویم که امروز راه آزادسازی جنوب آن است که خود لبنانیان، ملت و دولت لبنان، بر ضد اشغالگری اسرائیل اقدام کنند. ادامه دادن استراتژی گذشته از سوی مقاومت فلسطین خطای بزرگی است. از این رو، فلسطینیان باید روش خود را تغییر دهند و آزادی جنوب را به دولت لبنان و مقاومت لبنان بسپارند. در کنفرانس خارطوم (سودان) شاهد بودیم که رهبران کشورهای عربی مسئولیت آزادسازی فلسطین را به ملت فلسطین سپردند و خود به حمایت و پشتیبانی بسنده کردند و آن اقدام سیاستی صحیح و منطقی بود. حالا هم امت عرب باید بداند که آزادسازی جنوب به عهدۀ ملت لبنان است و امت عرب، اعم از فلسطینیان و غیرفلسطینیان، باید فقط به حمایت و پشتیبانی از لبنان اکتفا کنند. امت عرب و ملتهای لبنان و فلسطین، اگر خواهان آزادی جنوب هستند، بدانند که راه و روش این کار همین است. در غیر این صورت، باز هم به اسرائیل بهانه و فرصت دادهایم.
س. در اوضاع ناگوار و بیثَبات حاکم بر جنوب که هنوز هم ادامه دارد، چگونه آوارگان و مهاجران را به بازگشت به جنوب فرا میخوانید؟
ج. بازگشت آنان خواستهای ملی است، نه برای زندگی آسوده یا به دست آوردن روزی، زیرا ایجاد خلأ جمعیتی و انسانی در جنوب، این منطقه را در معرض طمعورزی اسرائیل (شهرک سازی) و تهدیدهای فرقهای (ایجاد راهروها) و تهدیدهای اعراب (طرح بگین برای اسکان فلسطینیان) قرار میدهد. بنابراین، بازگشت به جنوب در هر وضعیت وظیفه و ضرورت است.
س. گفته میشود شما در ابتدا، درخصوص استقرار نیروهای بینالمللی در جنوب نگرانیهایی ابراز کردهاید؟
ج. هرگز اینطور نبوده است. ورود نیروهای بینالمللی به جنوب از ابتدا مورد پذیرش کامل ما قرار داشته است و از شش ماه پیش با مسئولان بلندپایۀ لبنان و رهبران کشورهای عربی در این باره گفتوگو کردهام.
س. کامل اسعد، رئیس پارلمان، خواستار افزایش این نیروها و تبدیل آنها به نیروهای بازدارنده شده است. دیدگاه شما در این باره چیست؟
ج. این یک درخواست صحیح و منطقی و خوب است، زیرا نیروهای بینالمللی نباید فقط در یک خط حائل مستقر شوند و نقش جداکننده را ایفا کنند، بلکه مأموریت آنان پاسداری از امنیت در برابر خطرها و تهدیدات گوناگون است. کافی است توجه کنیم که اسرائیل هزار و یک نوع سلاح و روش مستقیم و غیرمستقیم در اختیار دارد. از این رو، حضور نیروی بینالمللی بزرگ و قدرتمند و تحت امر یک فرماندهی حکیمانه، هنگامی که با پشتیبانی لبنان همراه شود، میتواند بحران را بهطور کامل حل و فصل کند. [۵]
------
[۱]. آرشیو صوتی جنبش أمل، ۱۹۷۸/۳/۳۱.
[۲]. النهار، ۱۹۷۸/۴/۱.
[۳]. النهار، ۱۹۷۸/۴/۲.
[۴]. الحوادث، ۱۹۷۸/۴/۷.
[۵]. الحوادث، ۱۹۷۸/۴/۷.