آن ایام تشکیل مجلس اعلی شیعه در واقع به منزله یک حکومت بود که شاید برای نخستین بار در طول تاریخ شیعه به دست پرتوان یک فقیه زمانشناس و جامع شرایط در لبنان پایهگذاری میشد.
رجعت شرفالدین
بیش از نیم دهه سپری گردید. در این مدت طرحهای فرهنگی، اقتصادی و عمرانی بیشماری توسط سید موسی صدر در لبنان پیاده شده بود. بر اثر روشنگریهای او جوانان و تحصیل کردههای لبنان به خود آمده و تا حدود زیادی به هویت انسانی خود بازگشته بودند و وضعیت آشفته زنان رو به بهبودی گراییده و پیوندهای خانوادگی از استحکام مناسب و محکمی برخوردار شده بود.
مردم لبنان که سالیان درازی تحت تأثیر عظمت علمی و شخصیت سیاسی و انقلابی آیتالله سید [عبدالحسین] شرف الدین قرار گرفته بودند و با رحلت آن مجاهد بزرگ، سخت نگران سرنوشت آیندهٔ خود بودند، در همان سالهای اول و دوم اقامت سید موسی در لبنان، وقتی رفتار و کردار و فعالیتهای دلسوزانهٔ او را مشاهده کردند همهٔ نگرانیها را به یک سو نهادند و با او همراه شدند. تردید و شبهههایی هم که توسط حسودان و سادهاندیشان مطرح شده بود خود به خود برطرف گردید. چنان که مشهور است وقتی مردم به همدیگر میرسیدند در مورد وی میگفتند:
«رَجَعَ الینا شرفالدین شابَّاً»؛ [۱] «شرفالدین از دنیا نرفته است بلکه با نیروییی شادابتر و با روح جوانتری به سوی ما بازگشته است.» سید موسی صدر با تلاشهای پیگیر خود در مدت کوتاهی توانست زمینههای تقوا و تعهد را در میان جوانان جنوب لبنان به وجود آورد. آنها را از مراکز فساد و تباهی و بیتفاوتی به مؤسسات سازندگی و پرتحرک علمی، صنعتی، فرهنگی و مذهبی سوق دهد، اکثرشان را با هویت گمشده خویش آشنا سازد و با اسلام و مذهب تشیع آشتیشان دهد.
تدبیر تاریخی
کمکم زمینه برای حرکتهای حیاتیتر آماده میشد، او هیچ وقت به کارهای انجام گرفته هرچند مؤثر و مفید قانع نبود و همه آنها را حرکتهایی مقطعی میپنداشت که تنها لبنان بیمار را برای یک عمل جراحی بزرگ آماده میکرد.
مردم شیعه لبنان که اکثریت جمعیت آن کشور را تشکیل میدادند، احتیاج به یک مرکز سازماندهی قانونی برای خود داشتند تا از حقوق طبیعی و شخصیت انسانی آنان به خوبی حراست نماید. در آن زمان همه پانزده طایفه موجود در لبنان گرچه در اقلیت بودند ولی برای خود مرکزیت و دستگاه رهبری داشتند و بدینوسیله از حقوق خویش دفاع میکردند. چنان که طایفه اهل تسنن دارای مجلسی به نام «دار الفتوی» بودند که رهبری آن را «شیخ حسن خالد» به عهده داشت و طایفه دروزیها برای خود مرکز قانونی داشتند و رهبری به نام «شیخ العقل» از حقوق آنان پاسداری میکرد و یک نفر مسیحی به نام «خُریش» نیز امور مسیحیان مارونی را رهبری میکرد و همینطور طایفههای دیگر...
در این میان تنها شیعیان فاقد تشکیلات و مرکزیتی قانونی بودند و این باعث شده بود حتی از حقوق بسیار ناچیزی که بر اساس قانون طایفگی به آنان تعلق میگرفت محروم بمانند و حقشان همچنان پایمال بشود. [۲] سید موسی صدر برای گرفتن حقوق قانونی شیعیان رهسپار بیروت شد و مبارزه وسیعی را در این خصوص آغاز نمود. وی تمام نیروی خود را به کار گرفت تا یک مجلس قانونی برای شیعیان آن کشور تشکیل دهد. در حرکت نخست، موضوع را به طور جدی با شخصیتهای بزرگ سیاسی محلی و مذهبی شیعه و غیر شیعه لبنان در میان گذاشت و هدف خود از تأسیس این مرکز را برای آنان توضیح داد. او در یکی از این نشستها که در اردیبهشت ماه ۱۳۵۴ برابر محرم الحرام ۱۳۸۶ با حضور شخصیتهای مختلف مسلمان و مسیحی انجام گرفت طی سخنرانی مستدل و مبسوطی با عنوان «علل عقب ماندگی مسلمانان» ابتدا به علل فرعی اشاره کرد و سپس علت اصلی و منشاء عقب ماندگی را با استناد به آیات قرآن و روایات اهل بیت و براهین عقلی، تنها در عدم تشکیلات منسجم و عدم تشکیل حکومت مقتدر قلمداد نمود. آنگاه جهت احقاق حقوق، سازماندهی و اداره بهتری شیعیان لبنان، به تشکیل حداقل یک مرکز مستقل تاکید کرد. [۳] در این میان مخالفتها و کارشکنیهایی از سوی دولتهای عربی و برخی از شخصیتهای داخلی آغاز گردید. ولی او هیچ وقت از پای ننشست و به تلاشهای پیگیر خود ادامه داد. در مرحله دوم تصمیم گرفت موضوع را در سطح جهانی مطرح کند، از این رو، او روز دوشنبه ۲۷ ریبعالثانی ۱۳۸۶ق [۴] طی یک مصاحبه مطبوعاتی بزرگ در شهر بیروت، به مشکلات وگرفتاریهای شیعیان در آن کشور اشاره کرد و به شکل علمی و تحقیقی و بر اساس آمار، محرومیت و مظلومیت آنان را در معرض افکار جهانی قرار داد و بر ضرورت تشکیل یک مجلس شیعی در لبنان تأکید فراوان نمود. [۵]
واکنشها و مخالفتها
در آبان ماه ۱۳۴۵ برابر با رجب ۱۳۸۶ قمری سفیر آمریکا در لبنان از حرکتهای اصلاح طلبانه سید موسی صدر در جهت سازماندهی شیعیان آن کشور احساس خطر کرد. او طی گزارش به مسئولین مافوق خود از شخصیت جذاب، زیرکی و مقبولیت مردمی این عالم شیعی در لبنان سخن به میان آورد و از برنامههای گسترده و چند جانبه و اصلاحی او نیز سخنها گفت و سپس اعلام داشت وی به رهبر یکه تاز فرقه شیعه مبدل شده و بالقوه رقیب جمال عبدالناصر در آن کشور است. [۶]
در همین ایام شیخ شفیق یموت یکی از عالمان سرشناس اهل سنت لبنان، چون خواستههای سید موسی صدر را به اصطلاح غیر قابل تصور و ناممکن میپنداشت، پیشنهاد کرد به جای طرح «مجلس اعلای شیعه» پست نیابت «مجلس اسلامی شرعی اعلی» همراه با نصف کرسی آنکه متعلق به برادران اهل سنت بود، به شیعیان اختصاص یابد!؟ [۷]
به دنبال آن آقای کامل اسعد ـ رئیس مجلس وقت لبنان، شیعه خود فروخته و یکی از فئودالهای جنوب آن کشور، که فعالیتهای بنیادین سید موسی صدر را کاملاً بر ضد منافع شخصی و خانوادگی خود میدید، شدیداً به مخالفت با این طرح برخاست و با تحریک عدهای از معممین سادهلوح و بازی خورده شیعه، موانع و مشکلات زیادی را بر سر این طرح سرنوشتساز به وجود آورد. تا جائی که انواع و اقسام تهمتها و افتراها را در حق سید موسی صدر روا داشتند، حتی او را در برخی از روزنامهها جاسوس اسرائیل و عامل شاه ایران در لبنان معرفی نمودند. [۸] این آقایان در ادامه این کارشکنیها، در بهار ۱۳۴۶ هـ ش تحت عنوان مقدسی چون «جمعیت علمای شیعه» قانون و شرایطی را برای تصدی ریاست مجلس اعلای شیعه تنظیم کردند، از آن جمله: رئیس مجلس باید مجتهد باشد، تنها از مراجع تقلید نجف اجازه اجتهاد کسب کند و در ضمن خود و پدرش هم لبنانی باشد [۹] و با این طریق میخواستند به خیال خودشان دست سید موسی صدر را از ریاست مجلس کوتاه کنند. آنها با صراحت در روزنامهها مینوشتند: ایرانیانی که جاسوس شاه در منطقه هستند، دیروز آمدند و امروز میخواهند سرنوشت ملت لبنان را به دست بگیرند. [۱۰] اما در مقابل همه این کم لطفیها، این تنها صبر، بردباری، بزرگواری و درایت سید موسی صدر بود که همه این ترفندها و توطئهها را نقش بر آب میکرد.
تشکیل مجلس و انتخاب رهبر
برخلاف کارشکنیها و مخالفتهای گوناگون، سرانجام تلاشهای مخلصانۀ سید موسی صدر به نتیجه رسید و نمایندگان شیعیان در مجلس شورای لبنان، به پیشنهاد وی یک طرح قانونی را تقدیم مجلس کردند که این طرح روز سه شنبه ۶ صفر ۱۳۸۷ (هـ. ق.) [۱۱] به تصویب مجلس و امضای رئیس جمهوری لبنان رسید.
بر اساس این طرح قانونی، شیعیان اجازه داشتند که مجلسی را به نام «المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی» برای دفاع از حقوق حقه خود تأسیس کنند. پس از گذراندن مراحل قانونی، در تابستان سال ۱۳۸۹ ق. [۱۲] مجلس اعلای شیعیان در لبنان (با انتخاب یک هیئت شرعی ۹ نفره از علمای بزرگ شیعه و یک هیئت اجرایی ۱۲ نفره) به طور رسمی و قانونی شرع به فعالیت کرد. و بدین ترتیب بار دیگر با دستهای پرتوان سید موسی صدر صفحه درخشان دیگری بر مبارزات تاریخی مردم شیعۀ لبنان اضافه شد. [۱۳]
همه امور با موفقیت تمام پشت سر گذاشته میشد، در این میان مجلس اعلا احتیاج مبرم به یک رئیس مقتدر، با هوش و دارای کمالات معنوی، علمی، سیاسی و اجتماعی داشت که جز خود سید موسی کسی دیگر، چنین اوصاف را در خود جمع نکرده بود. بیدرنگ طی یک نشست جدی و با شرکت تمام اعضای هیأت شرعی و اجرایی مجلس، روز جمعه ۶ ربیعالاول ۱۳۸۹ق [۱۴] وی به عنوان نخستین رئیس مجلس اعلای شیعیان انتخاب گردید. بر اساس قانون تصویب شده در مجلس شورای لبنان، مدت این ریاست شش سال تعیین شده بود، ولی روز پنجشنبه ۲۹ صفر ۱۳۹۳ق. [۱۵] به اتفاق آرای هیأت رئیسه مجلس اعلا، مدت ریاست تغییر یافت، و تا سن ۶۵ سالگی سید موسی صدر، این ریاست به وی واگذار شد. [۱۶] البته در رابطه با این مصوبه نیز کارشکنیهای گستردهای از سوی مخالفین او به ویژه کامل اسعد و طرفداران وی صورت پذیرفت ولی هیچکدام کارساز نشد. [۱۷]
اولین حکومت فقیه
آن ایام تشکیل مجلس اعلی شیعه در واقع به منزله یک حکومت بود که شاید برای نخستین بار در طول تاریخ شیعه به دست پرتوان یک فقیه زمانشناس و جامع شرایط در لبنان پایهگذاری میشد. در طول تاریخ حکومتهای شیعه زیادی به عرصه آمدند ولی اغلب بنیانگذاران آن افراد غیرفقیه ـ سیاسی، نظامی و... ـ بودند که به خاطر انگیزههای غیر دینی و احیاناً واهی اقدام به تشکیل آن کردند، ولی اینبار حکومتی در قلب دولت لبنان به بار نشست که با اشراف کامل و مدیریت مستقیم مجتهد جامع شرایط اداره میشد. یکی از امتیازات مهم حکومت فوق این بود که گر چه در ظاهر به عنوان مجلس اعلای شیعیان مطرح بود و اختصاص به طائفه شیعه داشت اما در واقع بنیانگذار و دستاندرکاران آن برای تمام لبنان تلاش میکردند و به اندازه تمام دستگاههای دولتی اعم از ریاست جمهوری، نخست وزیری و مجلس لبنان کارآیی مفید از خود نشان دادند و بیشتر از رئیس جمهور، نخستوزیر و نمایندگان مجلس در عمران و آبادانی کشور کوشیدند.
طرحهای عمرانی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و دفاعی این مجلس که از اندیشههای ناب سید موسی صدر تراوش مییافت در جهت بهبود اوضاع معیشتی و رشد علمی و فرهنگی مردم انقلاب بزرگی به وجود آورد، به طوری که بعداً این طرحها از سوی رجال سیاسی و دولتمردان لبنان مورد توجه و الگو قرار گرفت. در اثر تلاشهای شبانهروزی و مستمر سید موسی صدر این تلاشها اثرات مثبت و حیاتبخش خود را نشان داد و علاوه بر شیعیان، تمام مسلمانان و حتی مسیحیان نیز از آن بهرهمند شدند. از همه مهمتر یک نوع همزیستی کمنظیر و تاریخی در میان مسلمان و مسیحیان در زیر سایه این حکومت به وجود آمد که در نوبةخود قابل توجه و تأمل است. در آن مقطع اهمیت موضوع به قدری روشن و چشمگیر بود که برای دشمنان و مخالفان بسیار شکننده و رعبآور و نگران کننده جلوه مینمود و در قلب دوستان و همفکران نیز نور امید و نشاط میآفرید.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در بخشی از خاطرات دوران انقلاب به این امر مهم اشاره کرده و چنین مینویسد:
«.... لبنان برای ما آن روزها بیشتر از این جهت جالب و پر جاذبه بود که در آنجا یک روحانی شیعه و ایرانی یک تشکیلات رسمی به نام «مجلس اعلای شیعیان» داشت که یک نوع حکومت بود. چنین چیزی در آن روزها در جای دیگری از دنیا نداشتیم...» [۱۸]
در اهمیت این موضوع همین بس، وقتی حضرت امام خمینی (رضوانالله تعالی علیه) بحث تئوری و نظری ولایت فقیه و حکومت اسلامی را در سال تحصیلی ۱۳۴۸ در حوزه علمیه نجف توان میفرمایند همزمان با آن سید موسی صدر این تئوری را به مرحله عمل نشاند و فعالیتهای حکومتی خود را تحت عنوان «مجلس اعلای شیعیان» آغاز نمود. البته او از مدتها پیش در این امر مهم با حضرت امام خمینی تبادل نظر داشته و نتیجه کارهای خود را در لبنان به سمع و نظر معظم له میرسانده است. چنان که مأموران ساواک یکی از این دیدارها و تبادل نظرها را که چند روز پیش از افتتاح مجلس اعلا، به صورت خصوصی و طولانی در بیت امام خمینی در نجف انجام گرفته، گزارش کردهاند. [۱۹] بنابراین چون حضرت امام خمینی از عمق فعالیتهای سرنوشتساز و از درایت سیاسی و مدیریت توانمند سید موسی صدر آگاهی کامل داشت، نسبت به شخصیت و موقعیت وی عنایت خاصی از خود نشان میداد. به طوری که آیتالله سید محمد علی ابطحی نقل میکرد: روزی در نجف به حضرت امام خمینی عرض کردم آقا! فرض کنیم که انشاءالله بر طاغوت ایران غلبه کردی و سرنگون شد، آیا کسی را دارید به جای آن در رأس امور کشور بگذارید و او هم بتواند به خوبی از عهده اداره کشور برآید؟ دیدم ایشان نظر به آقا موسی دارند و فرمودند: آقا موسی رفیق خودت. بعد گفتم: آقا موسی دیگر لبنانی شده است و لبنانیها وی را رها نمیکنند. ایشان فرمودند: اینها سهل است درست میشود. [۲۰]
اعلان خط مشی کلی
در روز انتخاب سید موسی صدر به ریاست مجلس اعلای، شیعیان وی طی یک سخنرانی پرشور (در حالی که شخصیتهای بزرگ عملی، سیاسی و مذهبی کشور از جمله رئیس جمهور لبنان در آنجا حضور داشتند و برای گفتن تبریک به مجلس اعلا آمده بودند) برنامه و خطوط کلی حرکت خویش را این چنین جامع و پرمحتوا ارائه میدهد:
۱. اقدام به یک موضعگیری کامل اسلامی چه از نظر فکری و علمی و چه از نظر مبارزه و جهاد.
۲. تنظیم شئوون طایفهای شیعیان و بهسازی هر چه بیشتر اجتماعی و اقتصادی آنان.
۳. اقدام اساسی جهت عدم تفرقه میان مسلمانان و سعی فراوان به منظور وصول به وحدت کامل.
۴. همکاری با همه طوایف مذهبی لبنان و کوشش برای حفظ وحدت کشور.
۵. توجه و مراقبت نسبت به مسئولیتهای ملی و وطنی و حفاظت از استقلال و آزادی لبنان و پاسداری از سرزمین و مرزها و حدود کشور.
۶. مبارزهای پیگیر با جهل، فقر و تخلفات و ستم اجتماعی و فساد اخلاقی.
۷. یاری و مساعدت و پشتیبانی از مقاومت فلسطین و همکاری با دولتهای مترقی و برادران عرب به منظور آزاد سازی سرزمینهای غصب شده توسط رژیم اشغالگر قدس. [۲۱]
علاوه بر آن سید موسی صدر در ادامه سخنرانی خود مسائل مهم دیگری را در جهت رفع مشکلات عمومی لبنان بیان داشت، از جمله در ضمن سخنان خود خطاب به آقای شارل حلو رئیس جمهور وقت آن کشور از وی خواست تا همه لبنان به صورت یک حوزه انتخابی واحد درآید و مردم مستقیماً در سرنوشت خود دخالت داشته باشند و برای تصدی مسئولیتهای مهم کشور، شخصیتهای مورد علاقه خود را انتخاب کنند. آقای شارلحلو گر چه شخصاً نسبت به سید موسی صدر علاقه و ارادت ویژه داشت، اما چون به عنوان یک مسیحی فرانکوفون مطرح بود و دارای گرایشهای فرانسوی بود هرگز نمیتوانست به این خواسته جواب مثبت بدهد، لذا در جواب وی تنها لبخندی زد و گفت: گویا شما در نظر دارید از همین حالا حکومت لبنان را در دست بگیرید. البته گفته آقای شارلحلو هم کاملاً درست بود و اگر چنین اتفاقی میافتاد به یقین سید موسی صدر با توجه به محبوبیتی که در میان اقشار مختلف داشت تنها شخصیت منتخب مردم میشد. [۲۲]
به هر حال این خطوط و موضعگیری، بعد از یک هفته در نخستین بیانیهای که از طرف مجلس اعلای شیعیان انتشار یافت مندرج گردید و در سرتاسر لبنان پخش شد و برخی از روزنامهها نیز اقدام به درج آن کردند.
------
[۱] ـ به نقل از آیتالله موحد ابطحی اصفهانی.
[۲] ـ شهید چمران، لبنان، ص۷۲
[۳] - متن کامل این سخنرانی تاریخی را در کتابهای «الامام موسی الصدر، السیره و الفکر» عدنان فحص، ص۱۴۳ و «الامام موسی الصدر، الرجل، الموقف، القضیه»، ص۴۵۸، مطالعه کنید.
[۴] - مطابق با ۲۴/۵/۱۳۴۵ (هـ ش)
[۵] - مهدی پیشوایی، مکتب اسلام، سال بیست و پنجم، شماره هفتم، ص۵۷.
[۶] - نامة مفید، گاهشمار، محسن کمالیان، ص۱۵۶
[۷] - همان
[۸] - در این مورد رجوع کنید به گزارشهای ساواک در مجموعة «یاران امام، ویژة امام موسی صدر.» گزارش ساواک.
[۹] - نامة مفید، گاهشمار، ص۱۵۶.
[۱۰] - به نقل از حجتالاسلام و مسلمین خلیلی.
[۱۱] ـ مطابق با ۱۶ مه ۱۹۶۷ م، ۱۳۴۶ هـ. ش.
[۱۲] ـ برابر با ۱۳۴۸ ش. و ۱۹۶۹ م.
[۱۳] - این مجلس علاوه بر دو هیأت شرعی و اجرایی، دارای یک هیأت رئیسه دوازده کمیته فعّال سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... است که هر کدام با فعالیتهای مختلفی در داخل و خارج کشور، خدمات قابل توجهی از خود نشان میدهند که شرح همة آن از عهدة این دفتر خارج است.
[۱۴] - مطابق با ۲/۳/۱۳۴۸ش و ۲۳ مه ۱۹۶۹م.
[۱۵] - مطابق با سال ۱۳۵۲ش و ۲۹ مارس ۱۹۷۳م.
[۱۶] - همان مدرک، ص۵۸. روشن است که این تصمیم (تغییر مدت) به خاطر صلاحیت، کاردانی و خدمات ارزندهای بود که وی در مدت چهار سال از خود نشان داده بود (که در فصلهای آینده به آن اشاره خواهد شد) و اعضای مجلس و مردم را بیش از پیش به خود امیدوار نموده بود. برای اطلاع خوانندگان یادآوری میشود: تا سال ۱۳۷۲ش، گرچه پانزده سال از ناپدید شدن امام موسی صدر سپری گردید ولی او همچنان در این مدت رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان به شمار میرفت و چون وی در این سال به سن ۶۵ سالگی قدم گذاشته بود. برابر تصویبنامة یاد شده، مدت ریاست امام موسی صدر به پایان خود رسید. به همین جهت در این سال اعضای هیأت شرعی و اجرایی مجلس تشکیل جلسه داده و به پاس احترام و قدردانی از خدمات بینظیر این روحانی نستوه، دوباره وی را به عنوان رئیس افتخاری و نیز دانشمند برجسته «شیخ محمد مهدی شمسالدین» را که قبلاً نایب رئیس مجلس بود به طور رسمی به عنوان رئیس اجرایی مجلس اعلای شیعیان لبنان، انتخاب نمودند. شیخ شمسالدین شب پنجشنبه ۲۲/۱۰/۱۳۸۷۹ برابر ۱۶ شؤال ۱۴۲۱ در اثر بیماری ریوی دارفانی را وداع کرد.
[۱۷] - در این مورد، ر. ک یاران امام، ویژة امام موسی صدر، ج۲ و ۱ که تفصیل مخالفتهای آنان، توسط عوامل ساواک به طور مرتب به ایران گزارش شده است و در این دو جلد آمده است.
[۱۸] - هاشمی رفسنجانی، دوران انقلاب، ج۱، ص۲۷۶.
[۱۹] - ر. ک: یاران امام، به روایت اسناد ساواک، ویژه امام موسی صدر، کتاب هفدهم، ج۱، ص۹۸.
[۲۰] - آیتالله ابطحی اصفهانی یکی از شخصیتهای برجستة حوزة علمیة اصفهان، قم و نجف است که در نجف اشرف با امام موسی صدر هم مباحثه بوده است و هم اکنون در قم به تدریس خارج فقه و اصول اهتمام دارد.
[۲۱] - مجلة مکتب اسلام، سال۲۵، ش۷، ص۵۹
[۲۲] - به نقل از استاد زکریا حمزه معروف به ابویحیی، مسئول امور نظامی حرکت امل در زمان امام موسی صدر و رهبر فعلی «مقاومت مؤمنه» که در آن جلسه افتتاحیه حضور داشته است.