[پدر]
پدر وی آیتالله العظمی سید صدرالدین صدر در زمان تحصیل خود در نجف اشرف، حرکتهای مترقی و نوجویانه را در عراق رهبری میکرد. نام او هنوز با نهضت ادبی آن کشور همراه است [۱]. وی پس از مهاجرت به ایران در شهر مقدس مشهد سکونت گزید. اندکی بعد به دعوت مرجع عالیقدر و بنیانگذار حوزه علمیه قم، فرزانه دوراندیش حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی، به منظور معاونت و جانشینی معظم له به شهر قم هجرت کرد و پس از سالها تلاش و خدمت، در همان جا دار فانی را وداع گفت. کتاب ارزشمند و معروف (المهدی) از آثار باقی مانده اوست. آرامگاه وی در شهر قم در بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه ـ س ـ هم اکنون زیارتگاه علم دوستان و معرفت گرایان است.
عالم جلیل القدر سید صدرالدین صدر، از بزرگترین مراجع تقلید عصر خود به شمار میآمد. وی همزمان و همراه با دو عالم فرزانه دیگر آیتالله العظمی سید محمد تقی خوانساری و آیتالله العظمی حجت، پیش از زعامت آیتالله العظمی بروجردی، رهبری شیعیان جهان را به عهده داشت و در حوزه علمیه قم خدمات علمی، مذهبی، اجتماعی، درمانی و بهداشتی شایان توجهی از خود به یادگار گذاشت و شاگردان زیادی را نیز تربیت نمود [۲].
جد پدری پدربزرگ سید موسی، آیتالله سید اسماعیل صدر بود که در سال ۱۲۱۶ شمسی در اصفهان به دنیا آمد ولی پدر و مادر او از جبل عامل لبنان به این شهر هجرت کرده بودند. در زمان حکومت خلفای عثمانی در لبنان، که قتل و غارت شیعیان کار عادی و روزمرّه کارگزاران آن حکومت شده بود، پدر سید اسماعیل که در روستای «شدغیث» از حومه «معرکه» در «جبل عامل» لبنان سکونت داشت آن آبادی را به سوی عراق ترک میکند و بعد از اقامتی کوتاه در آنجا، به طرف ایران حرکت کرده و در شهر اصفهان (که آن زمان دارای حوزه علمیه پررونقی بود) ساکن میشود. آیتالله سید صدرالدین صدر پدر گرامی امام موسی صدر سید اسماعیل در سن پنج سالگی پدر را از دست میدهد و در دامان تربیت برادر خود سید محمد، معروف به آقا مجتهد قرار میگیرد. او علم صرف و نحو و منطق و بیان را به وی میآموزد. در سن چهارده سالگی برادرش نیز دارفانی را ترک میگوید، در اینجا دانشمند دیگری به نام شیخ محمد باقر اصفهانی عهدهدار تعلیم و تربیت وی میشود. سید اسماعیل بدون هیچگونه سستی و درنگ همه مشکلات را پشت سر گذاشته و به تحصیل خود ادامه داد و خود به جایی رسید که یکی از بزرگترین پیشوایان دینی زمان خود به شمار میآمد و از نظر تقوا، علم و پاکی زبانزد همگان گردید. وی بسیار متواضع بود، و از شهرت یافتن به شدت پرهیز میکرد. [۳]
سید صالح سید شرفالدینتبار سید موسی به یکی از نامیترین و مبارزترین دانشمندان شیعه لبنان به نام «سید صالح سید شرفالدین» میرسد. این عالم مجاهد در روستای «شحور» نزدیکی «صور» در جنوب لبنان تولد یافته و در همان جا اقامت جسته است. در کشتاری که «احمد جَزّار» یکی از سرداران عثمانی بر ضد علمای شیعه «جبل عامل» به راه انداخته فود، سید شرفالدین نیز وارد نبرد میشود و لشکریان جزّار، فرزند وی به نام «سید هبهالدین» را در سن ۲۱ سالگی در مقابل منزل پدر و در جلوی چشمان او به شهادت میرسانند و خود سید شرفالدین را بازداشت و ماهها زندانی میکنند. [۴]
صدر شهدای عراقشهید والامقام و اندیشمند بزرگ اسلامی آیتالله سید محمد باقر صدر، پسر عموی سید موسی بود، وی رهبری انقلاب عراق را به عهده داشت و به خاطر مبارزه پیگیر با حکومت بعثی و پشتیبانی از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی «رضوانالله علیه» همراه خواهرش «بنتالهدی» که او نیز یکی از مبارزان و نویسندگان فرزانه عراق بود، زیر شکنجه صدام خونخوار، به شهادت رسید. اجداد پدری سید موسی را بیشتر، عالمان تلاشگر و مجاهدان سختکوش تشکیل میدهند که هر کدام در عصر خود طلایهدار رهایی مردم از ظلم و جهل و مبشّر نور و معرفت بودهاند. سید موسی از ذریه پیامبر اسلام و فرزند پاکی از خاندان علیبن ابیطالب (ع) به شمار میآید. وی با سی و سه واسطه درخشان از طرف پدر به جدش امام هفتم شیعیان، حضرت موسیبن جعفر (ع) پیوند میخورد [۵]، امام معصومی که سرتاسر عمر پربرکتش را در راه آزادی و آگاهی و هدایت مردم گذاشت و در راه همین هدف الهی نیز چهارده سال زندان و شکنجه هارون الرشید را با تمام وجود تحمل نمود و بدینسان نقاب نفاق و تزویر از چهره کریه خاندان عیاش و پلید عباسی کنار زد و درس ایثار و استقامت و شهادت به فرزندان و پیروان خویش داد.
مادرپس از آنکه آیتالله سید صدرالدین صدر، عراق را به قصد ایران ترک کرد، در جوار ثامن الائمه امام رضا (ع) مسکن گزید. چندی نگذشت که با دختر یکی از عالمان زاهد و مبارز آن سامان به نام «صفیّه» عقد وصلت بست. [۶] این دختر پاک سرشت و با ایمان همسر خوبی برای وی گشت و سالهای سال در کنار سید صدرالدین زیست و در خدمت به وی همانند شمع سوخت و همه سختیهای دوران طلبگی شوهر دانشمندش را با تمام وجود پذیرا شد. ثمره این ازدواج نیز سه پسر و هفت دختر گردید. او زنی فداکار برای همسر و مادری مهربان و مربی خوبی برای فرزندان خویش بود و با تربیت درست آنان، نقش مادری خویش را به راستی ایفا نمود. وی که امروزه در میان آشنایان به «بیبی صفیه» شهرت یافته، نزدیک به نود سال از عمر پربرکت خود را پشت سر گذاشته و با نگاهگیرای خویش همچنان به زندگی فرزندان، نوهها، فامیلها و آشنایان جلوه خاص و نورانی میبخشد [۷].
همه عالمان بزرگ حوزه که وی را میشناسند با احترام فراوان از عظمت، وقار و شأن والای این بانوی بزرگ سخن میگویند. این مادر پیر، هر چند با جسم نزار خویش دوران سالمندی را سپری میکند، ولی روح لطیف و با ایمان او همواره سخن از تلاش و پیکار و زندگی دارد و ضربان قلبش حکایتگر امواج هفتاد سال تاریخ درخشان روحانیت در حوزههای علمیه است و سینه پاکش لبریز از خاطرهها و حکایتهای سرنوشتساز و تلخ و شیرین است، خاطراتی که در خانه پدر بر جان و دل او بنشست و یا در کنار شوهر با آنها رو به رو گشت.
بیبی صفیه مادر سید موسی، از سلاله پاک پیامبر بزرگ خدا حضرت محمد (ص) به حساب میآید چرا که وی دختر عالم متقی و مجاهد کبیر آیتالله حاج «آقا حسین طباطبائی قمی» است. [۸] مادر امام موسی صدر پس از نزدیک به یک قرن زندگی در روز ۱۳۷۷/۹/۱۱ برابر ۱۲ شعبان ۱۴۱۹ در شهر قم به رحمت ایزدی پیوست. پیکر پاک این زن فداکار در جوار حرم حضرت معصومه (س) جنب مقبره پروین اعتصامی به خاک سپرده شد.
جد مادری
پدربزرگ مادری سید موسی در تاریخ ۱۲۸۲ ق. در خانوادهای (بیت مرحوم حاج سید محمود قمی) که همه از عالمان طراز اول شهر قم بودند، دیده به جهان گشود [۹] و پس از اتمام دوره مقدمات و سطح در قم و تهران، به نجف اشرف هجرت کرد. در آنجا از محضر عالمان برجستهای همچون «آخوند خراسانی» و «سید کاظم یزدی»، فقه و اصول را فرا گرفت. اخلاق را نزد عالم عارف «سید مرتضی کشمیری» و علم حدیث را از «محدث نوری» آموخت. چند سالی در کربلا از حضور دانشمند نامی «میرزا محمد تقی شیرازی» استفادههای شایان برد [۱۰]. حاج آقا حسین طباطبایی قمی سپس به مشهد مقدس مشرف گردید و برای خدمت به مردم ستمدیده ایران، در آنجا ماندگار شد. وی در کنار آستان قدس رضوی با الهام از روح بلند و آسمانی امام هشتم (ع) سفره درس و بحث حوزوی را گسترد و شاگردان ممتازی نیز تربیت کرد، او همزمان به کارها و گرفتاریهای فردی، دینی، اجتماعی و سیاسی مردم نیز رسیدگی میکرد و آنی هم از مبارزه با ستمگران و زورمداران کوتاهی نمیورزید. [۱۱]
------
[۱] علی حجتی کرمانی: لبنان به روایت امام موسی صدر، مقدمه.
[۲] همان مدرک. استاد علی دوانی مینویسد: وقتی آیت الله بروجردی به قم تشریف آوردند، مرحوم آیت الله العظمی صدر که دارای روح بزرگ منشی بودند جای نماز خودشان را در صحن مطهر نماز جماعت اقامه نکردند. علی دوانی، زندگی آیت الله بروجردی، ص۱۱۹.
[۳] سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۰۳.
[۴] مهدی پیشوایی، مکتب اسلام، س۲۵، ش۵، ص۵۴.
[۵] هفته نامه بعثت س۱۲ ش ۲۶، ص۴، در این مأخذ توسط آیت الله آقای حاج سید موسی زنجانی به این مطلب به طور مختصر و مفید اشاره شده است. برای آشنایی و تحقیق بیشتر در این مورد به کتابهای تکمله امل الامل، سید حسن صدر، ص۱۰۴ و مستدرک الوسایل، حاجی نوری، ج۳، ص۳۹۷ رجوع شود.
[۶] علی حجتی کرمانی، لبنان به روایت امام موسی صدر، مقدمه ص۱۶.
[۷] مصاحبه با یکی از نوادگان.
[۸] علی حجتی کرمانی: لبنان به روایت امام موسی صدر، مقدمه ص۱۶.
[۹] مجله نور علم، دوره دوم، ش اول، ص۸۹.
[۱۰] شیخ محمد رازی: استدراکات مشاهیر دانشمندان اسلام، ج۴، ص۳۷۶.
[۱۱] همان مدرک.