در اوایل فوریۀ ۱۹۷۸، امام صدر با حضور در کاخ ریاستجمهوری با الیاس سرکیس، رئیسجمهور لبنان، دیدار و دربارۀ اوضاع جنوب و روندِ وفاقِ ملی گفتوگو کرد. پس از آن دیدار، امام در گفتوگویی تصریح کرد:
وضعیت جنوب قضیۀ پیچیده و چندجانبۀ بینالمللی شده است و شاهد هستیم که عدهای از اشتباهات و اتفاقاتی که رخ داده ـ و مسئولیت آنها متوجه رهبران فلسطینی است که بهتنهایی در عرصهها حاضر هستند ـ سوءاستفاده میکنند و مردم را به رویارویی و نبرد فرا میخوانند. در حال حاضر و در اوضاع کنونیِ جهان عرب و دنیا، این کار، در واقع، دعوت به کشتار و خونریزیهای هولناکی است که فقط دشمن از آن سود میبرد. اکنون مقاومت فلسطین در معرض مهمترین آزمونِ سرنوشتساز قرار دارد و باید زمینه را برای بازگشت قانون و حاکمیت ملی لبنان به جنوب مهیا کند و به خطاها و قانونشکنیها پایان دهد و صلاحیت و شایستگی خود را برای ادارۀ امور میهن خود، فلسطین، به جهانیان ثابت کند.
اکنون، اسرائیل در برابر مردم جهان ادعا میکند که جنوب به جزیرهای تحت نفوذ اتحاد شوروی تبدیل شده است. طرح این ادعا مقدمهای برای زیادهطلبیها و اقدامات غیرمنتظرۀ اسرائیل است و لبنانیان و فلسطینیان باید پیش از آنکه کار از کار بگذرد، این مطالب را دریابند و هشیار و آگاه باشند. [۱]
در تاریخ ۱۹۷۸/۲/۳، امام در مسجد مجتمع آموزشی عاملیۀ بیروت خطابهای ایراد کرد و در آن، ضمن فراخواندن همگان به حل هرچه سریعتر بحران در جنوب لبنان، دربارۀ وقوع هرگونه درگیری مسلحانه هشدار داد و با دعوت از همۀ طرفها و گروهها به ایجاد زمینۀ ورود ارتشِ لبنان به جنوب، رعایت نظم و قانون از جانب فلسطینیان را خواستار شد و تصریح کرد: «قضیۀ جنوب به مسئلهای بینالمللی تبدیل شده و اسرائیل که خطرناکترین دشمن در تمام دنیاست، میخواهد این بحران ادامه داشته باشد تا آن را همچون اسلحهای در برابر اعراب به کار گیرد و هر طور میخواهد آنان را بازی دهد.» امام، در ادامه، با اشاره به اینکه فلسطینیان دیگر فرصتی ندارند، خاطرنشان کرد:
هرکس در اوضاع کنونی خواهان بیرون راندن فلسطینیان از جنوب شود، زمینۀ بروز قتل و کشتار را فراهم کرده است. اما فلسطینیان هم باید به قانون پایبند باشند که در غیر این صورت زیان خواهند دید. آنان باید زمینۀ ورود ارتشِ لبنان را به جنوب مهیا سازند تا مسئولیت وقایع جنوب به عهدۀ آنان نباشد. ما نیز باید از هر ابزاری برای منضبط کردن آنان استفاده کنیم و آنان را به پایبندی به توافقنامهها و معاهدات وادار کنیم، اما درگیری مسلحانه جایز نیست. دستهای پشت پردهای برای پدید آمدن این درگیری در کار است و این خواستۀ اسرائیل است.
امام در بخش دیگری از سخنان خود از گروهها و جریانهای لبنانیِ حاضر در جنوب خواست رفع بحران جنوب را به قانون بسپارند و مانع ورود ارتش لبنان به مناطق مرزی نشوند. امام همگان را به تلاش برای تسهیل مأموریتِ تاریخیِ الیاس سرکیس، رئیسجمهور لبنان، در راه تحققِ وفاقِ ملی فراخواند و تصریح کرد: «اسرائیل اجازه میدهد که اسلحه و مهمات به بندر صور برسد، زیرا میخواهد ادعا کند که این منطقه یک جزیرۀ متعلق به شوروی در کنار مرز اسرائیل است. این ادعا موجب پدید آمدن کشتارها و اشغال جنوب با هدف تحمیل شروط خصمانه به دولت لبنان خواهد بود.» ایشان در پایان اظهار داشت: «رهبران جنوب باید در دیدار با یکدیگر راهکاری تدوین کنند و مسئولیت خود را در قبال این بحران ادا کنند. این وضع باید هرچه سریعتر پایان یابد.» [۲]
عقبنشینی نیروهای أمل از مواضع خود در جنوب
با افزایش بحران در جنوب و تشدید تجاوزات و قانونشکنیها، امام صدر از عقبنشینی نیروهای جنبش أمل از مواضع مشترک خود با اعضای مقاومت فلسطین خبر داد. با اعلام این خبر، فرماندهان مقاومت در تماس فوری با امام علت این تصمیم را جویا شدند. امام در پاسخ، تجاوزات و قانونشکنیهای عناصر عضوِ مقاومت را در روستاها علت این کار برشمردند و با لحنی جدی و صریح اعتراض خود را به این تجاوزات اعلام کردند.
امام در مناسبتی دیگر، بر این نکته تأکید کردند که اسرائیل «ورود کشتیهای حامل سلاح را به بندر صور نادیده میگیرد، به امید آنکه منطقه به انبار سلاحهای شوروی تبدیل شود و میخواهد به این بهانه به اهداف شناختهشدۀ خود دست یابد.» [۳]
فقدان حاکمیت قانون در جنوب؛ محکومیت مقاومت فلسطین
پس از توقف روندِ حلِ بحران در جنوب که در پی سفر سادات به اسرائیل پدید آمد، [۴] امام صدر برای حل مشکل جنوب سلسله سفرها و دیدارهای داخلی و خارجی خود را آغاز کرد. ایشان در مصاحبهای با مجلۀ الصیاد به تشریح اوضاع جنوب پرداختند. در مقدمۀ این گفتوگو چنین آمده بود:
امام موسی صدر اینک صلیب جنوب لبنان را بر دوش کشیده و آن را از کشوری به کشور دیگر، از مقابل مسئولی به نزد مسئول دیگر و از شورا و کمیتهای به شورای دیگر میبرد تا توقف و خمودی را از بین ببرد که به دنبال اقدام سادات در روند وقایع جنوب پدید آمده...
از کویت تا سوریه، از حضور فرماندهان مقاومت تا مسئولان لبنانی و رهبران محلی جنوب و بیروت، امام صدر جنوب را همچون عبایی بر دوش افکنده است و تلاش میکند که ثابتقدم بماند. صبح یک روز کاری، ایشان را خسته از تلاشها و ملاقاتهای بیشمار و دغدغههای بسیار ملاقات کردیم و از ایشان پرسیدیم:
س. مجلۀ الصیاد در شمارۀ اخیر خود چنین آورده است که دیدار شما و خالد حسن در کویت به تشکیل کمیتهای عالی متشکل از شخصیتهای لبنانی و فلسطینی بهمنظور کنترل و سازماندهیِ مسائلِ مهمِ جنوب منجر شده است. آیا به نظر شما بهترین راهحل همین است؟
ج. به نظر من راهحلْ بازگشت حاکمیت دولت لبنان به تمامی مناطق جنوب است. منافع مقاومت فلسطین و ملت فلسطین چنین اقتضا میکند که زمینۀ مناسب برای تکمیل این روند را فراهم کنند، زیرا قضیۀ فلسطین اکنون به حساسترین مرحله رسیده است و دورۀ تحول یا ثمردهی را میگذراند و اینجاست که حساسیت و دقت کار دوچندان میشود و تلاش برای اثبات شایستگی یا ناشایستگی برای رهبری و هدایت مردم و ادارۀ کشور فلسطین به اوج میرسد.
به عبارت دیگر، اسرائیل و بسیاری از نیروهای جهانی تلاش میکنند تا سازمان آزادیبخش فلسطین در آزمون انتخاب رهبر آیندۀ سرزمین و ملت فلسطین مردود شود. سران اسرائیل و همپیمانان آنان میخواهند افکار عمومی جهان و سازمانها و مؤسسات بینالمللی را هم در این خصوص با خود همراه کنند. از این رو، تمام وقایع جنوب را بزرگنمایی میکنند و به حساسیت موضوع دامن میزنند. این آزمون (آزمون صلاحیت شایستگی رهبران مقاومت) پس از آن وقایع خونین و محنتبار برگزار میشود، یعنی دقیقاً در زمانی که وقایع جنوب، جایگاه مقاومت فلسطین را تحت تأثیر قرار داده و گروههایی را بر آن داشته است که با تغییرِ موضعِ خود صلیب لبنان را بر دوش کشند و در برابر قضیۀ فلسطین موضعگیری کنند.
بدینترتیب، و با این اوضاع حساسِ پیش آمده، نه تنها رهبران مقاومت بلکه حتی طرفداران قضیۀ فلسطین هم نمیتوانند نبود حاکمیتِ مشروعِ لبنان را در جنوب توجیه کنند، بهویژه آن کسانی که مانع از اِعمال حاکمیت دولت لبنان شدهاند که خود به سبب تجاوز اسرائیل و محروم شدن از حق قانونی خود در حاکمیت بر وطن خویش، در رنج و محنت به سر میبرند، آن هم در اوضاعی که دولت لبنان مشروعیت خود را در این فضای تهدیدآمیز بازیافته است و تنها راه نجات از بحران به شمار میآید.
به عقیدۀ من در اوضاع کنونی فقدان حاکمیت دولت لبنان در جنوب، موجب محکومیت رهبران فلسطینی در افکار عمومی جهان است. از طرفی، حاکمیتِ مشروعِ دولتِ لبنان بر جنوبِ این کشور و در محلهای حضور فلسطینیان، برای آنان فضایی مناسب پدید میآورد و جایگاه آنان را در جهان و منطقه تثبیت میکند تا به خواستهای مشروع خود برسند. به هر حال، این موضوع در تمام سطوح مصداق دارد و هر اندازه که حاکمیت دولت لبنان بر جنوب محقق شود ـ مثلاً نیروهای امنیتی در جنوب حضور یابند ـ بخشی از رنجها و محنتها کاسته میشود و هرچه این حاکمیت پررنگتر شود، برای قضیۀ فلسطین هم مفیدتر خواهد بود. هرچند در سالهای پیش از آغاز بحران هم حضور دولت لبنان در جنوب کمرنگ بود و مردم دل خوشی از آن نداشتند.
این معادله یک عامل اصلی دیگر هم دارد؛ اینکه جنوب به سبب نزدیکی به اسرائیل و به سبب تحولاتی که در اثر جنگ و مسائل امنیتی اخیر پیش آمده، به عرصهای برای اجرای دسیسههای اسرائیل تبدیل شده و در معرض تجاوزهای خطرناک افراد و باندها و احزاب و سازمانها قرار گرفته است. نبود حاکمیت لبنان در این منطقه، مسئولیتِ تمام این وقایع را بر عهدۀ مقاومت فلسطین میگذارد و باری بر دوش مقاومت مینهد که فراتر از طاقت و مسئولیت اوست. مقاومت هرچه تلاش کند تا امور جنوب را سروسامان و نظم و انضباط دهد، موفق به این کار نخواهد شد. فیالمثل، هنگامی که برخی جریانها و گروههای لبنانی به بهانۀ ملی کردن اراضی، زمینها و مزارع را غصب کردند و فرماندهان فلسطینی تلاش کردند تا مانع این کار شوند، با واکنش منفی آنان مواجه شدند و اینطور پاسخ شنیدند که این زمینها در خاک لبنان واقع شده است و ارتباطی به شما ندارد. این در حالی است که مردم لبنان، بهویژه اهالی جنوب و حتی افکار عمومی جهان، مسئولیت این حوادث را برعهدۀ مقاومت فلسطین میدانند.
خلاصه اینکه برعهده گرفتن مسئولیت امور حیاتی مردم در جنوب، کاری است که از توان مقاومت خارج است و بار اضافهای است که مقاومت طاقت بر دوش کشیدن آن را نخواهد داشت، زیرا مقاومت در وضعیتی نیست که بتواند در کنار وظایف و مسئولیتهایی که در قبال فلسطین برعهده دارد، مسئولیتهای جدیدی را بپذیرد. این بدان معناست که افکار عمومی موضع مقاومت را در قبال این مسئله به دقت مدِنظر دارد و به آن اهمیت بسیار میدهد و لبنانیان نیز به نحوۀ موضعگیری مقاومت در قبال اِعمال حاکمیت دولت در جنوب به شکلی سرنوشتساز توجه میکنند.
س. از سخن شما چنین برداشت میشود که مقاومت فلسطین مسئول اجرا نشدن توافقنامههای امضاشده با دولت لبنان است و شما نیز مسئولیت اوضاع نابسامان جنوب و مستقر نشدن حاکمیت و قانون در این موضوع را متوجه مقاومت میدانید.
ج. عواملی که مانع از اجرای توافقنامه و بازگشت ارتش لبنان به جنوب شده است، فقط از فلسطینیها ناشی نمیشود، بلکه بهانهتراشی اسرائیل هم در این میان تأثیر داشته است. اقدام اسرائیل در حراست از دروازههای گشوده که آنها را دیوار امن مینامد نیز بیتأثیر نبوده است.... من با توجه به اطلاعاتی که دارم و پیگیریهایی که کردهام، بر این نکته تأکید میکنم و با وجود این معتقدم که منافع مقاومت اقتضا میکند که اعضا و فرماندهان آن بر بازگشت حاکمیتِ دولت لبنان به جنوب اصرار ورزند و هر کمکی که از دستشان برمی آید، در این راه صورت دهند. کاری که تاکنون اتفاق نیفتاده است؛ بهویژه آنکه الیاس سرکیس، رئیسجمهور لبنان، متعهد شده است که مسئولیت پیامدهای حاصل از عقبنشینی نیروهای فلسطینی را از خطوط مقدم و خلأ امنیتی موجود را برعهده گیرد.
س. رهبران مقاومت میگویند که اگر از مواضع خود در جنوب عقبنشینی کنند و نیروهای دولتی لبنان فوراً برای تحویل گرفتن این مواضع وارد نشوند، اسرائیل یا دیگران ممکن است از فرصت استفاده کنند و این محلها را به تصرف درآورند و این کار مقاومت فلسطین و نیز جنوب را در معرض خطرهای بیشتر و بزرگتر قرار خواهد داد.
ج. طرفهای عربی و بینالمللی که در این زمینه کار میکنند، به تعهدات الیاس سرکیس، رئیسجمهور لبنان، اطمینان دارند و میدانند که عقبنشینی نیروهای مقاومتِ فلسطین به بهبود اوضاع و تسهیل در ورود و استقرار ارتش لبنان منجر خواهد شد. از زمان تیره شدن روابط مقاومت فلسطین و دولت لبنان در اوایل دهۀ ۱۹۷۰، وجود کمیتۀ فلسطینی یک ضرورت اجتنابناپذیر بود، زیرا بسیاری از امور و مسائل لبنانیان و فلسطینیان در غیاب حکومت ملیِ مقتدر نیز حل و فصل میشد، اما تردیدی نیست که در اوضاع کنونی، اینگونه اقداماتِ مشترک بیش از هر زمان دیگر ضرورت دارد.
س. شنیده میشود که علت متوقف شدن روند اجرای توافقنامهها در جنوب، آن هم در این زمان خاص، این است که سوریه، که عاملی مؤثر در تشویق طرفهای لبنانی و فلسطینی برای پایان دادن به مشکلات اجرایی است، در اوضاع حاضر و در فضای جدیدی که به دنبال سفر سادات به اسرائیل پدید آمده، فعالیت خود را متوقف کرده است. نظر حضرت عالی چیست؟
ج. یقیناً اینطور نیست، زیرا توافقنامهها و اجرای آنها و بازگشت حاکمیت مشروع دولت لبنان به جنوب، چنانکه در ابتدای مصاحبه گفتیم، صددرصد به نفع مقاومت فلسطین است و هرگز به معنای مجازات یا تنبیه یا پایمال شدن حقوق فلسطینیان نیست. سوریه نیز همواره در کنار مقاومت بوده است و اصرار دولت سوریه برای اجرای توافقنامهها و حضور در مذاکرات شتورا نشانۀ تمایل جدّی این کشور برای حفظ و حراست از مقاومت است. ممکن است اخیراً از شدت اصرار و تأکید دولت سوریه برای اجرای توافقنامهها کاسته شده باشد، اما این به سبب آن است که مقامات سوری سرگرم تنظیم موقعیت جهان عرب هستند که به سبب سفر سادات زیرورو شده است و برخلاف این گفتهها، هرگز در روابط سوریه و فلسطین تغییر ایجاد نشده است. از طرفی، این گفتۀ من هرگز به معنای تغییر موضع من در قبال قضیۀ فلسطین نیست، زیرا از ابتدا نیز سخن و نصیحت من به رهبران فلسطینی همین بوده است.
س. حضرت امام، آیا در تماسهای مکرری که در هفتههای اخیر با مقامات فلسطینی و لبنانی و دیگر کشورهای عربی داشتهاید، به راهکار مشخصی برای پایان دادن سریع به توقف ایجادشده، در حل بحران جنوب دست یافتهاید؟
ج. حقیقت آن است که اثری از توقف نمیبینم و گفتوگو و تلاش برای قانع کردن طرفین ادامه داشته است. کسانی که از مشکلات ملت فلسطین و موانع و دشواریهای پیش روی رهبران مقاومت در عرصههای داخلی و عربی و بینالمللی آگاهی دارند، میتوانند این اوضاع را بهخوبی درک کنند. به عقیدۀ من، طرحی سوری ـ عربی برای حمایت از مواضع رسمی لبنان در راه است. بدیهی است که این حمایت فقط به تحت فشار قرار دادن فلسطینیان برای اجرای توافقنامهها محدود نمیشود، بلکه کاستن از تأثیر گروههای لبنانی و جلوگیری از ورود به ابعاد خطیر و نامعقول بحران نیز بخشی از اقدامات سوریه و جهان عرب را تشکیل میدهد. بیگمان هنوز امیدهای بسیاری وجود دارد، بهویژه اگر اقدامات رئیسجمهور برای رسیدن به وفاق ملی پابرجا باشد.
س. آیا شما نیز حلِ قضیۀ جنوب را در گرو رسیدن به وفاق در لبنان میدانید؟
ج. الزاماً این طور نیست. اما وفاق ملی تأثیر بسیاری بر اجرای توافقات و پر کردن خلأهای موجود در لبنان خواهد داشت، زیرا رسیدن به وفاق ملی مانع از این میشود که با فلسطینیها با منطقی دوگانه مواجه شویم؛ مسئلهای که در اثر تهدیدات و بیثباتی موجود در تمامی امور پیش آمده است. درواقع، با دستیابی به وفاق ملی ما یک منطق واحد در مقابل فلسطینیان خواهیم داشت و در تمام مسائل لبنان نیز یکسان و منسجم عمل خواهیم کرد. به عقیدۀ من، منطق ما همان زبانی خواهد بود که رئیسجمهور در ابتدای سال جاری در دیدار با نمایندگان دیپلماتیک به کار گرفت، یعنی زبان منافع آشکار میهنی که از قومیت عربی و مسئولیت انسانی ما در قبال قضیۀ فلسطین جدا نیست.
س. آیا به عقیدۀ شما، طرح توطین یا اسکان فلسطینیان (در خارج از فلسطین اشغالی)، که این روزها غوغای بسیاری بر سر آن پدید آمده، طرحی واقعی است یا فقط ابزاری برای محک و آزمون نیتها و تواناییهاست؟
ج. طرح اسکان فلسطینیان گفتاری در میان محافل سیاسی و رؤیایی تثبیتشده در ذهن رهبران اسرائیل است، زیرا این طرح نابودی ملت فلسطین و پایان وجود آنان بهمثابۀ یک ملت را در پی خواهد داشت. رؤیایی که اسرائیل زمانی آن را با «به رسمیت نشناختن ملت فلسطین» اجرا میکرد و مقاومت فلسطین را مردانی از اعراب مینامید. اسرائیل اکنون تلاش میکند تا در اذهان ملتها و در تاریخ این پندار را تثبیت کند که در سرزمین فلسطین فقط یک ملت زندگی میکند که آن هم ملت یهود است و اعرابِ مقیمِ این سرزمین، به زعم آنان، به اقتضای همسایگی در آنجا ساکن هستند و صاحبان اصلی سرزمین نیستند. طرح اسکان فلسطینیان در لبنان نیز بخشی از همین نقشه است که با هدف کاهش تعداد فلسطینیها [در کرانۀ باختری] و تغییر فضای فرهنگی و اجتماعی و تربیتی آنان و هضم شدن فلسطینیان در محیط پیرامون، و سرانجام نابودی و پایان ملت فلسطین اجرا میشود. اما حقیقت آن است که این ملت وجود دارد و هیچکس نمیتواند آنان را نادیده بگیرد و در جهان عرب نیز هیچکس این طرح را نپذیرفته است.
س. بازمیگردیم به طرحی که کشورهای عربی ارائه خواهند داد و دربارۀ آن سخن گفتید.
ج. طرحی است که سوریه و عربستان سعودی و، چهبسا، با مشارکت کویت آن را ارائه خواهند کرد.
س. آیا در آیندۀ نزدیک مطرح خواهد شد؟
ج. بله، بهزودی، و میتواند مشکل را حل کند.
س. این نخستین بار است که سوریها و سعودیها در یک اقدام مشترک برای حل مشکلات جنوب وارد عمل میشوند. تا آنجا که به یاد داریم، این دو کشور در زمینۀ موضوع فلسطینیانِ مقیم لبنان مواضعِ مختلف و متفاوتی داشتهاند.
ج. چنین نیست. این نخستین بار نیست که شاهد چنین اقدامی هستیم. مواضع واقعی سعودیها در قبال بحران لبنان همواره با موضع سوریه هماهنگ و منسجم بوده است. [۵]
------
[۱]. الأنوار، ۱۹۷۸/۲/۴.
[۲]. النهار، ۱۹۷۸/۲/۵.
[۳]. الحوادث، ۱۹۷۸/۲/۷.
[۴]. سادات در سفر شوم خود به قدس اشغالی اعلام کرده بود که میخواهد موانع ذهنی ـ روانی میان اعراب و اسرائیل را از بین ببرد. امام در واکنش به این جمله فرمودند: «آیا جز همین موانع ذهنی ـ روانی، چیزی برای اعراب باقیمانده است؟»
[۵]. الصیاد، ۱۹۷۸/۲/۹.