امام صدر موافقت حافظ اسد را برای انتقال پیکر او به دمشق جلب کرد تا به صورت امانت در کنار مرقد حضرت زینت س دفن شود و پس از سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اسلامی وصیت او به اجرا درآید.
مشکلات و دغدغه های جاری عرصه لبنان نتوانست امام صدر را از توجه به مقوله اندیشه و به ویژه وقایع سیاسی ایران بازدارد، و بزرگداشت اندیشمند ایرانی، دکتر علی شریعتی، نیز از این نظر جالب توجه است. شخصیتی که امام صدر وی را تجسم اندیشهی اصیلِ انقلابی میدانست و بزرگداشت وی را تجلیل از اندیشهی اصیل و مؤمن به شمار میآورد؛ اندیشه ای که میتواند تمامی جهان را به سوی خود جذب کند و نیروهای ساکن و بیاستفاده را از کنج معابد و خانهها و محلهها به صحنه آورد؛ نیروهای عظیم و چشمگیری که مدتها انباشته و فراموش شده ماندهاند و اگر به یک نهضت باورمندانه و مبارز برای ایجاد تغییر تبدیل شوند، میتوانند جوامع را متحول کنند.
مراسم بزرگداشت
این مراسم در چهلمین روز شهادت دکتر علی شریعتی برگزار شد. مراسم بزرگداشت مردمی را جنبش محرومان در سالن الرشید مجتمع آموزشی عاملیه در تاریخ ۱۴/۸/۱۹۷۷، با دعوت از جنبشهای انقلابی و باورمند جهان عرب و دنیای اسلام و با حضور نخبگان سیاسی و فکری و اجتماعی برگزار کرد. امام صدر در آن مراسم سخنانی ایراد کرد که در بخشی از آن چنین آمده بود: «موجب عزت و افتخار ماست که در اینجا گرد آمدهایم تا از این اندیشهی اصیل تجلیل کنیم و اندیشمندانی را بزرگ بداریم که آنان را گروه چهارم نامیدیم، همان کسانی که تسلیم نمیشوند، عرصه را خالی نمیکنند و اندیشه وارداتی ندارند؛ همان طلایهداران انقلاب اصیل که میخواهند جوامع خود را تغییر دهند. در زمان حیات علی شریعتی از او بهره بردیم و اینک از وفات او نیز بهره مند میشویم، که درگذشت او موجب این گردهمایی شده است.
انقلابهای اصیل مبتنی بر ایمان و مبارزه از فلسطین و لبنان تا جای جای آسیا و آفریقا، تا اریتره و زنگبار، تا زیمبابوه و فیلیپین و ایران و دیگر مناطق، در واقع گروه چهارم یا بهتر است بگوییم جهان چهارم را تشکیل میدهند. ما را جهان سوم مینامیدند و ما جایگاه طبیعی خود را در جهان سوم داشتیم، زیرا ما در برابر جباران تسلیم نمیشویم و تقسیم جهان میان دو ابرقدرت را نمیپذیریم. ما در تقسیم بندی جغرافیایی در جهان سوم بودیم و باید بگوییم که جهان سوم دو گروه هستند: نخست، گروهی که ناتوانی و افلاس خود را پذیرفتهاند و اندیشه و ایدئولوژی خود را از اینجا و آنجا اقتباس میکنند، و گروهی دیگر که هرگز ناتوانی و ضعف به خود راه نمیدهند و به اندیشهی اصیل و ایدئولوژی اصیلِ برخاسته از زمین و آسمان خویش اتکا میکنند و به پیش میروند.
بنابراین، بهرهای که از وفات دکتر شریعتی بردیم، همین گردهمایی نهضتهای مؤمن و مبارز است که موجب شد در روزگار غربت و تنهایی احساس قدرت کنیم و در زمان ناتوانی نیروی خویش را به یاد آوریم، و اینک پیرامون یکدیگر گرد آمده ایم، به عنوان نمایندگان جهان پهناور، پیوندیافته با جغرافیا و تاریخی آکنده از موفقیت، پیوندیافته با زمین و آسمان با دلهایی سرشار از ایمان به خدا که سرچشمهی اندیشه و مبارزه است. پس از جراحتها و محنت و ضعف، احساس قدرت میکنیم. با حضور در این گردهمایی پربرکت، احساس قدرت و اصالت میکنیم. شریعتی در زمان حیات خود منشأ خیر و برکت بود و اینک وفاتش نیز موجب خیر و برکت است».
یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین، هم در آن مراسم سخنرانی کرد و چنین گفت: «ما از دکتر علی شریعتی تجلیل میکنیم، چرا که او نه فقط یک مبارز ایرانی، بلکه مبارزی عرب و فلسطینی، لبنانی و جهانی بود و به همین سبب است که هم «محرومان از وطن» یعنی ما فلسطینیان، و هم «محرومان در وطن» یعنی شما که برای دفاع از جنوب سلاح برگرفته اید، یاد و خاطرهی او را زنده نگه میداریم....
من در اینجا خطاب به حضرت امام صدر عرض میکنم که فتح و أمل، به راستی فتح و أمل(امید) هستند؛ فتح و ظفر برای این سرزمین، و امید و أمل برای ملتهایی که آنان را آزادی مینامند. از اینجا اهمیت این سلاحهای ایستاده و باصلابت سرچشمه میگیرد. این سلاحها که در برابر بگین و دایان قد علم میکنند و به آنان میگویند که این سرزمین همواره عربی بوده است و خواهد بود.
ما از گذشته تاکنون اعلام کردهایم که در انقلاب فلسطین، تمامی مسلمانان و مسیحیان و حتی یهودیان در دولت دموکراتیک ما حضور دارند. گفته ایم و باز هم مانند سال ۱۹۷۴ اعلام میکنیم که باید لبنان را الگو و معیار خود در نوع حکومت قرار دهیم. اما دشمن ملت لبنان و فلسطین میخواهد به این الگو و نمونهی بارز ضربه وارد کنند. همزیستی مسیحیان و مسلمانان در لبنان، و نیز همزیستی مسیحیان و مسلمانان در سرزمینهای اشغالی میتواند موجب پشتیبانی و دلگرمی ما باشد و این گونه هم بوده است».
دفن دکتر شریعتی
دکتر شریعتی وصیت کرده بود پیکرش را در حسینیه ارشاد، که خاستگاه اندیشهی انقلابی و اسلامی در ایران بود، به خاک بسپارند. مزدوران ساواک تلاش کردند پیکر او را از لندن به تهران منتقل کنند تا به شیوهی خود آن را دفن کنند، اما امام صدر با همکاری دولت سوریه، موافقت حافظ اسد را برای انتقال پیکر او به دمشق جلب کرد تا به صورت امانت در کنار مرقد حضرت زینت س دفن شود و پس از سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اسلامی وصیت او به اجرا درآید.
بدین ترتیب، پیکر دکتر علی شریعتی به دمشق منتقل شد و در مراسم خاکسپاری او، امام صدر پیشاپیش تشییع کنندگان در کنار مرقد حضرت زینت س حضور یافت و یاران و همرزمان شهید و انقلابیون مبارز بر ضد رژیم شاه، و در رأس آنان شهید دکتر چمران نیز در مراسم تشییع او شرکت داشتند. امام صدر و دکتر چمران در آن مراسم سخنانی ایراد کردند.
خلاصهای از زندگی نامۀ دکتر علی شریعتی و آثار او
دکتر علی شریعتی دانشمند جامعهشناس و اندیشمندِ انقلاب ایران در سن ۴۵ سالگی و در ساعت نهونیم صبح روز یکشنبه ۱۹ ژوئن ۱۹۷۷ (۲۹ خرداد ۱۳۵۶)، یک ماه و چند روز پس از مهاجرت به لندن، در اثر حادثهای مشکوک درگذشت.
دکتر علی شریعتی در روستای مزینانزاده شد و از نزدیک با فقر و محرومیت آشنا شد. فقر و محرومیتی که تمامی نقاط ایران را دربرگرفته بود. او زندگی سیاسی خود را از زمانی آغاز کرد که دانشآموز دبیرستان بود، و پس از ۱۸ جولای ۱۹۵۳ (۲۸ مردادماه ۱۳۳۲) و کودتای نظامی بر ضد دولت دکتر مصدق، به صف مبارزۀ مردمی بر ضد رژیم شاه پیوست.
در سال ۱۹۵۷ (۱۳۳۶ شمسی)، به همراه پدرش محمدتقی شریعتی و چهار تن از اعضای مرکزی فرماندهی نهضت مقاومت مردمی خراسان به زندان افتاد و شش ماه پس از آن آزاد شد.
پس از فارغالتحصیلی با کسب عنوانِ دانشجوی ممتاز برای ادامۀ تحصیل به فرانسه رفت. در آنجا به جمع مخالفان رژیم ایران در خارج از کشور ملحق شد و توان فکری و ادبی خود را در خدمت نهضت آزادیبخش الجزایر قرار داد. او همکاری با فرانتس فانون، مبارز آفریقایی، و روزنامۀ المجاهد، ارگان نهضت آزادیبخش الجزایر، را آغاز کرد.
در سال ۱۹۶۵ (۱۳۴۴ش)، در منطقۀ بازرگان در مرز ایران و ترکیه دستگیر و پس از یک سال آزاد شد و ناگزیر معلم انشای کلاس چهارم ابتدایی در حومۀ مشهد شد. درواقع، دکتر شریعتی به شغل معلمی افتخار میکرد و این شغل را زمانی که فقط هیجده سال داشت، برای خود برگزیده بود و تا پایان عمر نیز معلم باقی ماند. اما نه برای دانشآموزان، بلکه برای هزاران دانشجو و میلیونها انسان. در آن دوره، همکاری با دانشجویان دانشگاه خراسان را آغاز کرد و کتاب مشهور او اسلامشناسی حاصل آن همکاریِ پرثمر بود. از آنجا بود که نام و آوازۀ دکتر شریعتی در میان دانشجویان دانشگاههای ایران پیچید و راه همکاری و ارتباط همهجانبۀ او با دانشجویان همۀ دانشگاههای ایران گشوده شد.
چندی بعد، شریعتی مسئولیت فرهنگی حسینیۀ ارشاد را به عهده گرفت و در آنجا به تدریس پرداخت. درواقع، او زدودن غبار از جوهر اسلام را رسالت خود میدانست و با تکرار شعار خون و شمشیر و شعار امامت و عدالت برای مردم ایران، درصدد بازنگری در برداشتِ رایج از دین بود تا امت را به دینِ پویا و اصیل و حرکتآفرین بازگرداند و نیروهای مرتجع را از سوءاستفاده از اسلام برای رسیدن به منافع خویش بازدارد و مردم را از سستی و جمود رهایی بخشد.
شریعتی بر این باور بود که هر کس شاهد حقایق زمان خود و نبرد میان حق و باطل در جامعۀ خویش نباشد، دیگر مهم نیست که در چه جایگاه و موقعیتی قرار دارد.
او عقیده داشت که هر انقلابی دو رسالت بر دوش خود دارد: رسالت خون و رسالت سخن. او میگفت: «آنان که با شهادت رفتند، کاری حسینی کردند، آنان که ماندهاند باید کار زینبی بکنند، وگرنه یزیدیاند.» او بر این عقیده بود که راه خدا و راه خلق یکی است و خداپرستی به دور از مردم، رهبانیت و تصوف است و از اسلام حقیقی فاصله دارد.
رژیم شاه در تاریخ ۱۹۷۳/۱۱/۱۵ (آبان ماه ۱۳۵۲) حسینیۀ ارشاد را تعطیل کرد. دکتر شریعتی توانست خود را از دسترس مأموران رژیم دور بدارد، اما برای رهایی پدرش از چنگال رژیم سفاک شاه، خود را به جلادان رژیم تسلیم کرد. صبر و استقامت او در زندانهای شاه کمنظیر و مثالزدنی بود و رژیم شاه که از تسلیم شدن او در برابر زور و شکنجه ناامید شده بود، وی را از زندان کوچک به زندان بزرگ منتقل کرد: زندانی به نام ایران که ۳۵ میلیون جمعیت داشت.
شریعتی پس از آزادی از زندان نیز از ارتباط با مردم ـ که علاقهمند و دوستدار او بودند ـ محروم نگهداشته شد. از این رو، به خارج از ایران مهاجرت کرد تا مبارزۀ خود را با نظام مزدور شاه ادامه دهد، اما پس از ۳۵ روز اقامت در لندن، به طرز مشکوکی به شهادت رسید.
دکتر شریعتی وصیت کرده بود که پیکرش را در حسینیۀ ارشاد، که خاستگاه اندیشۀ انقلابی و اسلامی در ایران بود، به خاک بسپارند. مزدوران ساواک تلاش کردند پیکر او را از لندن به تهران منتقل کنند تا به شیوۀ خود آن را دفن کنند، اما امام صدر با همکاری دولت سوریه، موافقت حافظ اسد را برای انتقال پیکر او به دمشق جلب کرد تا به صورت امانت در کنار مرقد حضرت زینب (س) دفن شود و پس از سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اسلامی وصیت او به اجرا درآید.
بدینترتیب، پیکر دکتر علی شریعتی به دمشق منتقل شد و در مراسم خاکسپاری او، امام صدر پیشاپیش تشییعکنندگان در کنار مرقد حضرت زینب (س) حضور یافت و یاران و همرزمان شهید و انقلابیون مبارز بر ضد رژیم شاه، و در رأس آنان شهید دکتر چمران نیز در مراسم تشییع او شرکت داشتند. امام صدر و دکتر چمران در آن مراسم سخنانی ایراد کردند.