پیگرد جوانان أمل
پیش از این، به برخی حملات سیاسی در تریبونهای مختلف بر ضد امام صدر اشاره کردیم. این اقدامات بهخوبی بیانکنندۀ آن بود که نهضت امام صدر طرح و نقشههای منفعتطلبانۀ برخی سازمانهای حزبی را تحت تأثیر قرار داده بود، بهویژه آنکه عرصۀ سیاسی لبنان در آن دوره از شعارها و ضدشعارهای گوناگون آکنده بود. پس از آنکه هجمههای تبلیغاتی نتوانست مانع از ادامۀ نهضتِ امام صدر شود، دور جدیدی از فشارها و تنگناهای امنیتی و نظامی بر ضد اعضای جنبش محرومان آغاز شد. این اقدامات در حالی صورت میگرفت که اعضای جنبش در حال مبارزه با تجاوزات اسرائیل در مرزها بودند. از جملۀ این اقدامات، هجومهای مکرر به مناطق مختلف جنوب بود و درست زمانی که جوانان عضو أفواج مقاومت لبنان (أمل) در جبهههای مرزی جنوب در حال مقابله با دشمن صهیونیست و راستگرایان همپیمان با آنان بودند، برخی احزاب چپگرا و همپیمانان آنان تحت پوشش امنیت شهروندان به ساکنان مناطق جنوبی یورش بردند و حتی از کشتن بیگناهان و رها کردن اجساد آنان در جادههای فرعی ابایی نداشتند. کار به جایی رسید که مهاجمان با هجوم به مسجد صور، بدون توجه به قداست و حرمت آن مکان مقدس، اموال موجود در آن را به غارت بردند. [۱]
در تاریخ ۱۹۷۷/۲/۱۴، ۳۵ نفر مسلح وابسته به جبهۀ آزادیبخش عرب (جبهة التحریر العربیة)، در حالی که بسیاری از اهالی طیبه به منازل خود بازگشته بودند، وارد این شهر شدند و از مرکز شهر چندین موشک به سوی سرزمینهای اشغالی شلیک کردند و از محل گریختند. پس از آن، نیروهای اسرائیلی به مدت چهار ساعت، شهر طیبه را با توپخانۀ سنگین ۱۵۵ میلیمتری گلولهباران کردند که موجب شد ساکنان شهر بار دیگر خانه و کاشانۀ خود را ترک کنند و از شهر خارج شوند. در این گلوله باران یکی از رزمندگان أمل به نام اسماعیل جابر (ابوحسن) به شهادت رسید و چهار تن دیگر از جوانان عضو جنبش مجروح شدند. [۲]
در ۱۶ فوریه ۱۹۷۷، گروهی از کمونیستها تحت نام امنیت شهروندان، خانههای غیرنظامیان را در دیر قانونالنهر بازرسی کردند و جوانی را به اتهام عضویت در جنبش محرومان ربودند و به تبلیغ و نوشتن شعار بر ضد جنبش محرومان اقدام کردند. بهگونهای که عبارات نوشتهشده بر دیوارها بر ضد جنبش محرومان در اغلب روستاهای جنوبی به چشم میآمد. [۳] همچنین، یکی از دختران عضو أمل توانست چند تن از کمونیستها را که برای تفتیش به منزل پدرش وارد شده بودند، خلع سلاح کند. [۴]
شماری از نیروهای امنیتی در تاریخ ۱۹۷۷/۲/۱۹ بهمنظور جلوگیری از اعلام خبر شهادت چند تن از شهدای أمل، تصاویر آنان را مصادره کردند. شماری از عناصر فرماندهی کل نیز در ۱۹۷۷/۲/۲۰ با ربودن یکی از نوجوانان عضو أمل، وی را مورد ضرب و جرح قرار دادند.
در تاریخ ۱۹۷۷/۲/۲۳، شماری از نظامیان عضو أمل در حالی که برای اجرای مأموریت خود در دفاع از خاک میهن عازم طیبه بودند، در دو راهی بازوریّه با کمین مسلحانۀ عناصر وابسته به حزب عمل سوسیالیستی مواجه شدند و بارانی از گلوله بر سر آنان فرو ریخت. [۵]
بیانیۀ جنبش محرومان
در پی تعرض و پیگردهای مکرر جوانان عضو أمل، جنبش محرومان با صدور بیانیهای ضمن محکوم کردن تجاوزات و درگیریهای حاشیهای، آن هم در زمانی که باید تمامی نیروها و امکانات بر ضد اسرائیل به کار گرفته شود، شهدای اخیر جنبش أمل (در طیبه و تلّمسعود) در نبرد با دشمن صهیونیست را معیار و مصداق رفتار صحیح ملی برشمرد. در این بیانیه تصریح شده بود که پرداختن به اختلافات داخلی، خود خدمتی به دشمن و همپیمانان اوست و اقدام برخی احزاب برای تحریک شهروندان و غفلت از مقابله با دشمن صهیونیستی نقشهای است که این بار برخی از لبنانیان آن را اجرا میکنند و تلاش برای ایجاد همکاری میان لبنان و اسرائیل و ایجاد کمربند امنیتی و فتنهانگیزی میان گروههای لبنانی و تضعیف همزیستی موجود میان اهالی جنوب از دیگر نقشههای دشمن است. [۶]
مقالۀ سلیم اللوزی دربارۀ امام صدر
سلیم اللوزی در مقالهای با عنوان «قائممقامی [۷] شیعیان و قائممقامی دروزیان» که در مجلۀ بیروتی الحوادث منتشر شد، با اشاره به نقش و اهمیت جایگاه امام موسی صدر در لبنان گفت: «آنان که رؤیای ریاستجمهوری را در سر میپرورانند، اکنون نمیتوانند امام صدر را نادیده بگیرند یا او را دور بزنند، بهویژه پس از آنکه ایشان قاطعانه بر کامل اسعد پیروز شده است. اینک، هر کس خیال رئیسجمهور یا نخستوزیر یا وزیر شدن را دارد، باید بر درِ مجلس اعلای شیعیان در حازمیه، یا درِ خانۀ کمال جنبلاط در صف بایستد.»
وی در ادامۀ مقاله چنین آورده بود:
در گذشته، برای تقسیم مناصب و تعیین سرنوشت و دست یافتن افراد به خواستههای سیاسی خود، کافی بود یک رهبر مارونی با یک رهبر سنی در خانۀ یکی از بزرگان کاتولیک یا ارتودکس با هم دیدار کنند، و این روند را روح میثاق ملی یا ارادۀ میهن و یا توافق ملت مینامیدند. اما امروز برای رسیدن به همان مرحله کافی است رهبری دروزی مانند کمال جنبلاط با یک امام شیعه همچون موسی صدر در خانۀ کسی که سودای ریاستجمهوری دارد، یا در خانۀ یک روزنامهنگار لبنانی گرد هم آیند تا آینده تأمین شود، راه پیموده شود، مناصب و کرسیها تقسیم و خواستهها محقق شود.
به عقیدۀ سلیم اللوزی آنچه امام صدر را به چنین جایگاهی رسانده عبارت بود از عبور از گرایشهای حزبیِ محدود و گذر از اندیشههای وابسته به سیاستهای جهان عرب و خروج از چارچوب فرقهگرایی، که ایشان را رهبر جریان جدید معاصر مطرح کرد و، بدینترتیب، امام صدر بسیار سریعتر از آنچه تصور میشد، به امید آیندهنگران و اصلاحطلبان مبدل گشت.
وی در پایان چنین آورده بود:
برخی معتقدند که امام صدر به اسقف مکاریوس [۸] شباهت دارد و از ویژگیهایی برخوردار است که امکان موفقیت زودهنگام را برایش فراهم میکند. شخصیت او ابعادی دارد که هم افراد سنتی و هم نوگرایان و هم محافظهکاران و هم انقلابیون را جذب میکند. موسی صدر امام و فرزند امام و نوادۀ امام است. خوشسیما و خوشسخن است و محبوبیت مردمیِ انکارناپذیری دارد. فرهیخته و امروزی است و میداند چگونه با جرئت و جسارت به آنچه میخواهد برسد.
------
[۱]. الرسالة، شمارۀ۱، ۱۹۷۷/۲/۱۹.
[۲]. همان.
[۳]. الرسالة، شمارۀ۲، ۱۹۷۷/۲/۱۹.
[۴]. همان.
[۵]. همان.
[۶]. همان.
[۷]. اشاره به سلسلۀ قائممقامیها که در دهههای پیش از آن، بر بخشهایی از لبنان حکم میراندند.
[۸]. کاردینال مکاریوس رئیس اسقف کلیسای ارتودکس قبرس بود که در سال ۱۹۵۹ به ریاستجمهوری این کشور انتخاب شد. وی وحدت سیاسی را به این جزیره بازگرداند و برای حل بحران قبرس و کوتاه کردن دست استعمار غرب تلاش کرد. سوءقصد و کودتاهای متعددی بر ضد او صورت گرفت تا اینکه در سال ۱۹۷۴، کودتای نظامی بر ضد او پیروز شد و در ۱۹۷۷ بر اثر عارضۀ قلبی درگذشت.