وقايع و رويدادهاى پياپى و قدرتنمايى مردمىکه دولتمردان را با زبانى جديد خطاب قرار داده بودند، وضعيت جديدى را به وجود آورده بود که کمترين پيامد آن عصيان و شورش و انقلاب و اقدام مسلحانه بود. درحالىکه اوضاع هر روز وخيمتر مىشد، امام صدر اهالى بعلبک را ـ که تندباد انتقام از همه آنچه پيش آمده بود بر جانشان وزيدن مىگرفت ـ براى برپايى تجمعى در ۱۷ مارس فراخواندند.
وقایع و رویدادهای پیاپی و قدرتنمایی مردمی که دولتمردان را با زبانی جدید خطاب قرار داده بودند، وضعیت جدیدی را به وجود آورده بود که کمترین پیامد آن عصیان و شورش و انقلاب و اقدام مسلحانه بود. در حالی که اوضاع هر روز وخیمتر میشد، امام صدر اهالی بعلبک را ـ که تندباد انتقام از همۀ آنچه پیش آمده بود بر جانشان وزیدن میگرفت ـ برای برپایی تجمعی در ۱۷ مارس فراخواندند.
برخی از شخصیتها در صدد برآمدند که امام را از تصمیم خود منصرف کنند، زیرا بیم آن داشتند که با نفوذ برخی عناصر آشوبطلب به میان جمعیت مشکلاتی پدید آید که نتایج خوبی در بر نداشته باشد. ولی امام که از نتیجۀ کار مطمئن بود، همراهی با افکار آنان را نپذیرفت و تأکید کرد که دلیلی برای نگرانی و بدبینی وجود ندارد. از طرفی، تعرّض یکی از کارمندان به حسین الحسینی نمایندۀ شیعۀ پارلمان، امام را در تصمیم خود مبنی بر ضرورت برپایی تجمع بعلبک در موعد مقرر راسختر کرد.
بدینترتیب، در سالروز اربعین حسینی (ع)، تجمع بزرگ مسلحانه و مردمی در میدان رأسالعینِ شهر بعلبک برپا شد که بیش از ۷۵ هزار نفر با در دست داشتن ده هزار قبضه سلاحهای مختلف در آن حضور یافتند و شماری از نمایندگان و سران قبایل لبنان نیز در میان شرکتکنندگان بودند.
حاضران در تجمع به همراه امام سوگند یاد کردند که مبارزه را تا تحقق اهداف یا شهادت ادامه دهند. امام صدر نیز تصمیم خود را مبنی بر روزه گرفتن وتحصن در یکی از مساجد بیروت به اطلاع حاضران رسانید.
در آن همایش، امام صدر در سخنانی خطاب به حاضران گفت:
۱۳۳۵ سال پیش، شهر بعلبک مناسبت دیگری را شاهد بود.... و آن هنگامی بود که اسیران اهلبیت (ع) و اصحاب امام حسین (ع) و سر مبارک آن حضرت بر فراز نیزه در مسیر رفتن به شام وارد این شهر شد. تبلیغات حکومت و حامیان آن چنین اعلام کرده بودند که افرادی که از دین خارج شدهاند، بهزودی وارد بعلبک میشوند. خداوند آنان را خوار کرده و خلیفه را یاری داده است.
اهالی بعلبک به استقبال اسرا رفتند و هنگامی که با آنان روبهرو شدند، پرسیدند: شما کیستید؟ زینب (س) دختر امام علی (ع) فرمود که ما اسیران آل محمد (ص) هستیم.
اهالی غیور بعلبک با شنیدن این جمله برآشفتند و به مزدوران خلیفه هجوم بردند و آنان را از شهر راندند و اربعین حضرت ابیعبدالله (ع) را گرامی داشتند و آن نخستین مراسم یادبود سیدالشهدا (ع) بود، و اکنون ما نیز یاد و خاطرۀ اربعین را گرامی میداریم، در حالی که اهداف و مواضع گمراهکنندۀ حاکم بر جامعۀ امروز نیز همانند آن زمان است. شباهت اهداف در این است که امام حسین (ع) هنگام خروج از مدینه فرمود: «آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل نهی نمیگردد؟ در چنین اوضاعی انسان مؤمن باید مشتاق لقاءالله باشد.»
بدینترتیب، مشاهده میکنیم که به فرمودۀ امام حسین (ع) همین که عمل به حق ترک شود و از باطل ممانعت نشود، کافی است که انسان مؤمن مشتاق لقاءالله و آمادۀ شهادت شود، و ما امروز میبینیم که به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیشود؛ و نیز شاهد هستیم که تبلیغات گمراهکننده و تردید و شبههافکنی و غباری که برپا شده بهاندازهای است که چیزی نمانده چشمها از دیدن و گوشها از شنیدن بازمانَد. ما امروز در این شهر گردهم آمدهایم؛ شهری که در برابر شبهات و گمراهی تسلیم نشد. جمع شدهایم تا بار دیگر با گمراهی مخالفت کنیم چنانکه اجدادمان پیشتر با آن مخالفت کردهاند.
در ادامه، امام با اشاره به بیتوجهی حکومت به مناطق محروم و اینکه در بعلبک حتی یک مدرسۀ دولتی وجود ندارد، در خصوص نیاز منطقه به آب آشامیدنی و کشاورزی که در زمان رومیان با احداث سدهایی تأمین میشد و آثار برجامانده از آن سدها هنوز در بسیاری از روستاهای بقاع وجود دارد، خاطرنشان کرد: «در قرون گذشته، در برخی از این مناطق آب شُرب و کشاورزی با احداث سدها تأمین میشد، اما در قرن بیستم به وضعیتی رسیدهایم که گویی در ماقبل تاریخ به سر میبریم.» امام در بخش دیگری به طرحهای ناتمام و تعطیلشده اشاره کرد که برخی از آنها عبارت بود از آبگیرهای رأسالعین و دریاچۀ یمونه و عیون ارقش و طرح رودخانۀ عاصی ـــ القاعِ هرمل که میتوانست برای اهالی منطقه، که پیروان مذاهب مختلف هستند، مفید باشد و طرح آبرسانی لیطانی که سراسر فریب بود و حقیقت نداشت.
در ادامه، امام با اشاره به تردیدها و شبهههایی که با هدف مخدوش کردن نقش و اهداف او مطرح میشد و اینکه با مردود شدن هر کدام از اتهامات موهوم این هجمههای تبلیغاتی دست به کار دیگری میشد، بیان کرد:
اول گفتند که در پس این اقدامات دولتهای بیگانه قرار دارند و اهداف و برنامههای آنان سیاسی است. کسانی که این مطلب را گفتند خود سر تا پا مزدور بیگانگان هستند، ولی ما صبر کردیم تا بهانه را از آنان بگیریم. بهسرعت معلوم شد که نهضت ما حرکتی ملی و صادقانه و برخاسته از ایمان به خدا و میهن است و مبنای آن را علاقه به حفظ وطن و کرامت شهروندان و عمل به وظیفه در عرصۀ پیکار امت تشکیل میدهد. این بار آنان که دیگر بهانهای نداشتند از در دیگری وارد شدند و گفتند: سیّد موسی میخواهد ریاست مادمالعمر مجلس اعلا را به دست بگیرد. ما هم این طرح را از پارلمان پس گرفتیم تا دیگر فرصتی برای این جوسازیها باقی نماند. اما باز هم اصرار داشتند که من ریاست مجلس اعلای شیعیان را میخواهم.
اکنون خطاب به همۀ شما اعلام میکنم که من چنین هدفی ندارم. میگویم خواستهها و درخواستهای ما را تأمین کنید تا همین حالا استعفا دهم. رابطۀ من با مردم بهواسطۀ ریاست مجلس اعلای شیعیان نیست. ما جز حقوق خود چیزی نمیخواهیم. این را درک کنید. خلاصه اینکه اوضاع بر وفق مراد آنان نبود و این بار سخن از اختلاف میان شیعیان به میان آوردند. عدۀ دیگری هم مثل ارکستر یکصدا دم از صلح و آشتی میزدند و از ما میخواستند بهمنظور حفظ منافع شیعیان صلح کنیم. راستی چه اتفاقی افتاده است؟ به خدا سوگند هیچ اختلافی وجود ندارد. من خواستار تأمین حقوق شیعیان هستم و کسی که در راه تأمین این حقوق تلاش کند، روی سرِ ما جا دارد. وقتی دیدند که خواستههای ما جدّی و قطعی است، دربارۀ اختلافات شایعاتی پراکندند. اکنون من در برابر شما و در این مراسم باشکوه اعلام میکنم که ما خواهان حق هستیم. با هیچ شخصیتی مخالفت نداریم. خواستار حقوق خویش هستیم و ذرهای از آن عقبنشینی نمیکنیم.
این گردهمایی نشان داد که دلهای شیعیان یکی است و دستان و دیدگان اهالی این منطقه با هم متحد است و چون سدّی محکم برای رسیدن به خواستههای خود ایستادهاند. ما بدون هیچگونه تفرقه و بدون خوف و هراس در این راه به پیش میرویم. این همایش نشان داد که بسیاری از لبنانیان، بلکه همۀ لبنانیان شرافتمند در این مسیر همراه ما هستند. چرا؟ زیرا آنان از یاد نمیبرند....
لبنانیان فراموش نکردهاند که در ماه می، هنگام بروز فتنهها من چگونه از سوریه به خیابان صبرا، به کاخ ریاستجمهوری و از کاخ ریاستجمهوری به مقرّ فرماندهی ارتش و از آنجا به اردوگاهها در رفت و آمد بودم و اینجا و آنجا هر روز به استقبال مرگ میرفتم تا بچههای مردم آرامش پیدا کنند، تا مشکلات را آسان کنم و کودکان مردم زنده بمانند و نمیرند. خدا شاهد است که در آن شبها حتی نمیتوانستم دختر خردسالم را ببوسم. یادم هست که باران موشک و گلوله بر آن خانهها میبارید و اطفال خردسال میمردند، و من نیمهشب از این سو به آن سو میرفتم تا اوضاع آرام شود....
لبنانیها این مسائل را به یاد میآورند. تلاشها و سخنرانیها و آشتیدادنها را به خاطر میآورند. مراکز درمانی را به یاد میآورند، موضعگیریهای خارج از کشور و سفرهای مرا به یاد دارند و میدانند که موسی صدر و یاران موسی صدر و پیروان موسی صدر پیش از هر چیز به فکر لبنان هستند و برای حفظ و حراست از لبنان تلاش میکنند تا شرّ و بدی را از لبنان دور کنند. حتی اگر خشمی هم بوده، برای آیندۀ لبنان و پاسداری از آیندۀ لبنان بوده، از سر دلسوزی برای مسئولان و مقامات لبنانی بوده است، همان کسانی که از بخت بد ما و بخت بد خود ناآگاهانه و از سر عناد و بیتوجهی رفتار میکنند و این به نفع آنان نیست و به همین سبب است که شایعهپراکنیها بوده است و خواهد بود.
حالا هم میگویند سیّد موسی پا را از محدودۀ خود فراتر نهاده و بهتر است به ایمان خود اکتفا کند. اما ایمان یعنی چه؟ ایمانی که تخت شما را حفظ کند و صندلی ریاست شما را پاس بدارد و مردم را به صبر و سکوت دعوت کند، ایمان نیست. در منطق قرآن ایمان بر این مبنا تعریف شده است: «أَ رَأَیْتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ* فَذلِکَ الَّذی یَدُعُّ الْیَتیمَ* وَ لا یَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْکینِ»
ایمان به خدا، باوری است که موجب میشود انسان در برابر رنج و عذاب دردکشیدگان آرام و قرار نداشته باشد، چنانکه در حدیث شریف آمده است:
به خدا و روز واپسین ایمان ندارد، کسی که با شکم سیر شب را به صبح برساند، در حالی که همسایهاش گرسنه است.
ایمانی که ما میشناسیم، این است. چگونه من میتوانم آسوده باشم، در حالی که جنوب هر روز بمباران میشود؟ چگونه آسایش داشته باشم، در حالی که در حومۀ بیروت آوارگی و بیخانمانی بیداد میکند؟ چگونه آسوده باشم، در حالی که در این منطقه مشکلات اجتماعی فراوان است؟
اما نتیجه به کجا میانجامد؟ به عقیدۀ من، این جمع باشکوه این چهرهها و این حضور پُرشمار، آن هم در یک کشور دمکراتیک بهترین دلیل و روشنترین گواه بر مواضع مردم است و حاکمان باید در برابر آن سر تسلیم فرود آورند. اگر مسئولان امروز صدای شما را نشنوند و با جدیت برای برآوردن خواستههای شما گفتوگو نکنند، اگر از این فرصت پدید آمده استفاده نکنند و سرکشی و بیتوجهی را ادامه دهند، آن وقت است که ما اقدامات غیرمسالمتآمیز را آغاز خواهیم کرد و هر حادثهای روی دهد مسئولیت آن به عهدۀ آنان خواهد بود. ما خیر لبنان را میخواهیم و میخواهیم لبنان حفظ شود. تا پایان عمر و تا أبدالدهر بخشی از وجدان این سرزمین خواهم بود. در برابر آنان بانگ برمیآورم، خواب راحت را از مسئولان سلب میکنم و وجدان آنان را سرزنش میکنم ـــ اگر وجدانی در کار باشد، و تا زمانی که یک مظلوم، خواه شیعه باشد یا غیرشیعه، در این کشور وجود دارد، و تا زمانی که بر یک وجب از خاک این سرزمین بیتوجهی یا ظلم بشود و یا گروهی بر گروه دیگر مسلط باشد، گفتن و نصیحت کردن را ادامه میدهم.
در پایان، امام سوگندنامهای را قرائت کرد و حاضران که شمار آنان بنابر نقلهای مختلف از ۷۵ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر بود، عبارات آن را تکرار کردند:
به خداوند بزرگ و پیامبر اکرم (ص) و به شرف انسانی سوگند یاد میکنیم که مطالبۀ حقوق شیعیان را بدون هراس و بدون عقبنشینی و مسامحه ادامه دهیم و در کنار همۀ مظلومان و ناتوانان بایستیم و در این راه کوتاهی و سستی نکنیم که این کار عهد و پیمان و شرافت و دین و عِرض و آبروی ماست و آیندۀ فرزندان و صیانت از میهنمان در گرو آن است.
ما در این راه پایدار خواهیم ماند، تلاشهای خود را همسو و مواضع خویش را هماهنگ خواهیم کرد و در راه خدا گواه و شاهد بر آن خواهیم بود و خداوند نیز بر آنچه میگوییم، گواه است و فرشتگان و پیامبران و ارواح شهدا و صدّیقان و صالحان و بندگان پاک خدا بر این امر شاهد و گواه هستند. ما همراه حق و در کنار میهن خواهیم ماند و دشمنان وطن را دشمن میداریم و اسرائیل و دوستان اسرائیل و حامیان اسرائیل را دشمن خود میشماریم. و خداوند از نیتها آگاه است.