در وضعیتی که اسرائیل با حملات پیدرپی به روستاهای مرزی لبنان، نبردی آشکار را در جبهۀ لبنان آغاز کرده بود، با به آتش کشیدن مسجدالأقصی در قدس جنایت دیگری را رقم زد.
پس از سامان دادن به اوضاع شیعیان و تصویب اساسنامۀ مجلس اعلای شیعیان که با موافقت هیئت شرعی و هیئت اجرایی در جلسۀ مشترک مورخ ۱۹۶۹/۰۸/۲۱ صورت گرفت، امام صدر قدمهای اول پیکار خویش را آغاز کرد و سه سرفصل مهمِ اساسی را در رأس برنامههای سیاسیِ جدیدِ خود قرار داد که عبارت بودند از: همایش مذاهب لبنان برای آزادی قدس و اوضاع جنوب لبنان و دعوت به همبستگی و اتحاد اسلامی.
به آتش کشیدن مسجدالأقصی
در وضعیتی که اسرائیل با حملات پیدرپی به روستاهای مرزی لبنان، نبردی آشکار را در جبهۀ لبنان آغاز کرده بود، با به آتش کشیدن مسجدالأقصی در قدس جنایت دیگری را رقم زد. از سوی دیگر، اخباری مبنی بر تصمیم اسرائیل برای تخریب مسجدالأقصی و ساخت معبد سلیمان در محل آن به گوش میرسید. بدینترتیب، اسرائیل با اقدامات خود، از سویی، جنوب لبنان را به بهانۀ حضور مبارزان فدایی فلسطین در روستاهای این منطقه آماج حملات خود قرار داد و، از سوی دیگر، کرامت و هویت اسلامی مسلمانان را به بهانۀ حق تاریخی یهود در تجدید بنای معبد سلیمان در محل مسجد قبۀالصخرۀ ـــ نقطۀ آغاز معراج رسول خدا (ص) و نخستین قبله و دومین حرم مقدس مسلمانان ـ پایمال میکرد. در چنین اوضاعی، امام صدر با صدور پیامی خطاب به مسلمانان و مسیحیان و اعراب چنین فرمود:
ای ملت ارجمند،ای مسلمانان،ای مسیحیان سراسر زمین،ای انسانها در همهجای کرۀ خاکی، اسرائیل هر روز بیش از پیش ماهیت حقیقی خود را آشکار میسازد و از نیت خود در نابودی مشرقزمین پرده برمیدارد. میبینیم که پس از اینکه سرزمین را آلوده کرده و اخلاق و عدالت را در این دوران از بین برده، حال بر تاریخ هجوم آورده است و ارزشها را زیرپا میگذارد.
پس از آنکه قدس شریف را به فساد و طغیان خویش ملوّث کرده، اکنون، مسجدالأقصی را به آتش میکشد، و اما کلیسای القیامۀ که مرحلۀ بعدی این تهاجم است، فرزندان خود را به یاری میطلبد و میگوید: اگر اجازه دهی برادرت را نابود کنند، پس از او نوبت خودت خواهد بود. [۱]
برادران، فاجعۀ به آتش کشیدن مسجدالأقصی سرنوشت ما مسلمانان و مسیحیان را مشخص کرده و نشان داده است که روند توسعهطلبی صهیونیسم هیچ حد و مرزی نمیشناسد. این فاجعه دیگر فرصتی برای بهانهتراشی و سستی و سرگرم شدن به نزاعهای فرعی باقی نگذارده است، چرا که هرآنچه داریم در معرض خطر و تهدید است. این حادثه ما را بر آن میدارد که سبکبال یا گرانبار از جا برخیزیم و فردفرد یا گروهگروه قیام کنیم. پس به پا خیزید ـــ خدای شما را رحمت کند ـــ تا مسئولیت خویش بر دوش کشیم پیش از آنکه لکۀ ننگی شویم بر پیشانی روزگاران. [۲]
------
[۱]. إذا ما أخُ خلّی أخاه لآکل بدأ بأخیه الآکل، ثم به ثنّی
[۲]. الحیاة، ۱۹۶۹/۰۸/۲۲.