نوشتهای از بنتالهدی صدر درباره نگاه اسلام به موضوع اشتغال و حضور زن در جامعه
بنت الهدی صدر بانوی اندیشمند و دلسوز خاندان صدر است که چندین قصه و روایت و سفرنامه و نامه و مقاله در دهههای پنجاه و شصت و هفتاد قرن بیستم نگاشته است. متنی که در ادامه می خوانید با عنوان «جان های گرامی» برگرفته از کتاب «
جایگاه زن در اسلام» است. این کتاب نوشته شهید بنت الهدی صدر است که مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر آن را منتشر کرده است.
خواهرم،
بار ديگر در كنار تو هستم تا پاسخ نامهای را كه يكي از خواهران عزيزمان برايم فرستاده است، با هم مرور كنيم. زيرا برای من هيچچيز خوشايندتر از آن نيست كه زنان و دختران مسلمان در فضايي مناسب پندارها و نظرهایشان را مطرح کنند تا با پاسخهايي كه دريافت ميكنند، شبههها و شائبهها از ذهنشان دور شود.
دوستمان در نامهاش، پس از ابراز احساسات نسبت به مجله الاضواء، چنين نوشته است: «شما در نوشتههايتان بارها به اين نكته اشاره كردهايد كه اسلام، راه ورود زن به عرصههای اجتماعي را باز گذاشته و به زنان اجازه داده است كه به ميدان كار و عمل وارد شوند. پرسش من آن است كه آيا زن ميتواند بدون مخالفت با قوانين و احكام اسلام در خارج از منزل كار كند؟ مگر نه اينكه زن برای حضور در محل كار بايد در كنار مردان قرار بگيرد و مانند مردان، دكتر يا مهندس يا كارمند و... شود؟ با نگاهي به احكام اسلام در مييابيم كه قوانين و آموزههای شرع، زن را از پرداختن به اين امور باز ميدارد. گويي از نظر اسلام زن فقط برای كار در خانه و به دنيا آوردن فرزندان و پختن غذا و ... آفريده شده است.»
برای ارائه پاسخ كامل و كافي به اين خواهر عزيز و ديگر خواهران گرامي لازم است ابتدا پرسشي را مطرح كنم: چرا زن را «جنس لطيف» ناميدهاند، در حالي كه برخي زنان قوی بنيهتر و درشت هيكلتر از مردان هستند؟
به احتمال زياد، پاسخ اين پرسش به ذهن تو نيز رسيده است: زيرا زن در وجودش، لطافت و طراوتي دارد و اگر اين لطافت و رقت قلب در وجود زن نبود، كشتي زندگي به گِل مينشست و همه افراد جامعه همچون كودكان آواره و بيسرپرست در خيابان رها ميشدند. آری، اگر اين احساس لطيف در زن وجود نداشت، او نميتوانست به وظيفه مقدسش عمل كند. در اين صورت ديگر هيچ زني مشقتها و سختيهای دوران بارداری و پس از آن را تحمل نميكرد؛ شبها برای آسايش نوزادش بيداری نميكشيد، برای او از آزادی و راحتي خود صرفنظر نميكرد، از شيره جانش فرزندش را غذا نميداد و هنگام بيماری و ناخوشي از او مراقبت و پرستاری نميكرد و آن همه سختي و دشواری را با كمال خشنودی و رضايت به جان نميخريد. همين عاطفه و احساس لطيف و صادقانه زن موجب ميشود كه او اينگونه فداكاری كند.
از طرفي، احساس محبت و عشق به فرزند، در پدر و مادر به يك اندازه وجود دارد. پس چه چيز باعث ميشود كه مادر سهم بيشتری در رسيدگي به فرزند و فداكاری برای او داشته باشد؟ علت را بايد در همان عاطفه و احساس لطيف زن جستجو كرد. بدين معنا كه خداوند متعال، ساختار وجودی زن را بهگونهای آفريده است كه اداره منزل و مراقبت دلسوزانه از فرزندان را به عهده گيرد و ابزار لازم برای انجام اين وظيفه را نيز در وجود زن قرار داده و او را به سلاحي مجهز كرده است كه در برابر سختيهای ناشي از انجام وظايف سنگين خود، مقاومت كند. چه ابزاری بالاتر و مؤثرتر از عشق و محبت؟
اين قاعده در مورد مردان نيز صدق ميكند و خداوند متعال آنان را نيز به ابزار لازم برای انجام وظايفشان مجهز کرده است. ساختار وجودی مرد بهگونهای است كه بتواند با مشكلات موجود در بيرون از محيط خانه روبهرو شود، طبيعت را تحت سيطره خويش در آورد و آن را در راه تأمين نيازهاي جامعه بشری به خدمت گيرد. بدين ترتيب، خداوند متعال همه آنچه را برای استمرار حيات بشر مورد نياز بوده، در وجود انسانها قرار داده است. اگر زن موجودی عاطفي و احساساتي نبود، چهبسا در رويارويي با مشكلات از وظايف مادرانهاش شانه خالي ميكرد و نوزادش را رها و بيسرپرست ميگذاشت و اين موجب از هم گسيختگي نظام خانواده و از هم پاشيدن ساختار جامعه ميشد. اما از آنجا كه زن موجودی فرشتهخو و دارای روحيه والای آسماني است و هالهای از پاكي و محبت و عشق و عاطفه او را در خود گرفته است، ميتوان نتيجه گرفت كه ساختار طبيعي و وجودی زن برای انجام كارهايي كه در سؤال خود ذكر كردهايد، آفريده نشده است و چهبسا اگر به انجام چنين كارهايي بپردازد، نتيجه كارش با كاستيها و اشكالاتي نيز همراه باشد و او نتواند برخي از كارها را بهطور كامل به انجام برساند.
اكنون كه پذيرفتيم زن پديدآورنده نسلها و مربي جامعه است و عاطفي بودن او يكي از عوامل مهم در استمرار زندگي و بقای بشر به شمار ميآيد، بايد به اين نكته نيز توجه داشته باشيم كه يك پزشك زن، در محيط كار خود همواره با افراد بيماری روبهرو ميشود كه با مرگ دست و پنجه نرم ميكنند يا زني كه شغل او وكالت يا قضاوت باشد و بخواهد از مجرمان دفاع يا برضد آنان حكمي صادر کند، ممكن است بر اثر احساس لطيف و زنانهاش، با شنيدن اظهارات متهم تحت تأثير قرار بگيرد. آيا زني كه آفريده شده است تا موجب استمرار زندگي و حيات باشد، به آساني ميتواند كسي را به چنگال مرگ يا زندان بسپارد؟ اگر زني هم پيدا شود و چنين كند، اين كار نشانه دور شدن او از هويت حقيقي و ماهيت زنانهاش است كه وی را از انجام صحيح وظايف اصلي خود در مقام زن باز ميدارد و اين امر خطراتي را در بر دارد كه تمام جامعه بشری را تهديد ميكند.
برای مثالي ديگر، زني را در نظر بگيريد كه به حرفه مهندسي اشتغال دارد و برای احداث يك پل يا نظارت بر يك پروژه راهسازی، عازم بيابانهاي خشك و سوزان شده است و بايد تابش بيامان خورشيد يا سرمای سخت زمستان را تحمل كند. بسياری از كارهای سخت و خشن، با ظرافت و لطافت زن هماهنگي ندارد و علاوه بر آن، او را از انجام وظايف اصلياش نيز باز ميدارد، چراكه او پيوسته از اين سو به آن سو ميرود و فرصتي براي انجام وظايف خود در خانه نمييابد. البته ممكن است كارهای خانه او را يك خدمتكار به خوبي انجام دهد و در اين زمينه مشكل خاصي پيش نيايد، ولي وای به حال فرزنداني كه به دور از دامان مادر و تحت نظر مربي و خدمتكار پرورش يابند!
ديگر زنان كارمند نيز كم و بيش چنين وضعيتي دارند و ناگزيرند بيش از دو سوم ساعات روز را خارج از خانه به سر برند و برای انجام وظايفي كه در محل كار به عهده آنان گذاشته ميشود، خانه و خانواده خود را رها كنند و فرزندان عزيزشان را تنها و بيپناه بگذارند كه در اين حالت، احتمال فساد و انحراف در آنان افزايش مييابد، چنانكه در كشورهای غربي و جوامعي كه مقلد و دنبالهرو آنها شدهاند، آمار و ارقام بيانگر اين حقيقت است. زيرا دامان مادر نخستين مدرسهای است كه كودك در آن پرورش مييابد و افرادی كه در كودكي از محبت مادر بيبهره بودهاند و تحت نظارت مادر رشد نكردهاند، نوجواني و جوانيِ خوب و متعادلي نخواهند داشت.
اميدوارم با ذكر اين مثالها، تو و ديگر خواهران عزيزم به اين نكته پي برده باشيد كه اشتغال زن با رعايت حجاب و ديگر احكام شرع مقدس جايز است اما «اشتغال» ضرورتاً به معنای پرداختن به كارهايي كه ذكر كردهايد، نيست. البته اسلام پرداختن به اين قبيل كارها (مانند مهندسي و...) را بر زن حرام نكرده است و زنان ميتوانند در جوامع اسلامي با حفظ ضوابط شرعي در اين عرصهها وارد شوند. اما هرچه باشد، اين موارد يك «استثنا» هستند و قرار نيست كه شمار زيادی از زنان در اين عرصهها فعاليت كنند. بديهي است كه زنان ميتوانند ضمن رعايت مسائل شرعي، در بسياری از كارها و فعاليتهای اجتماعي وارد شوند و اسلام جز رعايت حجاب و احكام شرعي، انتظار ديگری از زنان ندارد. زيرا پوشش و حجاب است كه ميتواند زن را از درافتادن به گرداب انحراف و تباهي مصون بدارد و همچون سپری در برابر هجوم درندگان گرسنه از او محافظت کند. در ساير موارد، زن نيز همچون مرد آزادی دارد و از همان حقوق و تكاليف برخوردار است.
اميدوارم نكتهای را كه از آن غفلت كرده بودی، به ياد آورده باشي. درود بر تو و همه خواهران مسلمان.