بسم الله الرحمن الرحیم. السلام علیک یا أبا عبدالله و علی الأرواح التی حلّت بفنائک، علیک منی سلام الله أبداً ما بقیت و بقی اللیل والنهار، ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم، السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین و علی أولاد الحسین وعلی أصحاب الحسین.
در ایـن روز و در این مکان، در برابر خود دو دریچه بهسوی واقعۀ کربلا میبینیم. زمان روز عاشوراست و مکان حسینیه. در این روز با نام و یاد حسین به سر میّبریم و به ذکر رنجهای حسین در راه خدا و رنجهای یاران و اهلبیت او در راه حق و مبارزه با ستم و پاسداری از کرامت انسان و در راه همدردی با ستمدیدگان گوش فرا میدهیم. ما در زمان و مکانی به سر میبریم که ما را به آن واقعه میبرند.
امروز روزی است که نسل اندر نسل به ما رسـیده اسـت و از نخستین روزهای عمر خود دربارۀ آن شنیدهایم و آن را گرامی داشتهایم. شنیدهاید که امام صادقع و امام علیبنالحسین زینالعابدین (ع) و امامان و پیشوایان پس از آنان، این روز را گرامی و بزرگ داشتهاند و آن را به ارث برده و به ارث گذاشتهاند و دست به دست آن را حفظ کردهاند تا به ما رسیده است.
برخی از پدران ما به یاد دارند که در گذشته مراسم عاشورا را پنهانی برگزار میکردند و این میراث ارزشمند را در برابر ستمهای فراگیر دولت عثمانی حفظ میکردند. آنان برای بزرگداشت این مراسم، شبهنگام در محلهها مراقبانی را در راههای ورودی خانهها میگماشتند تا وقتی مأموران عثمانی آمدند، جمعیت پراکنده شود و عزاداران حضور خود را دیداری عادی وانمود کنند. همۀ این کارها برای آن بود که این مناسبت در میان آنان زنده بماند. خداوند به آنان به سبب خدمتی که به دین و به ما کردهاند، پاداش نیک دهد. ولی جای این سؤال باقی است که چرا آنان این مناسبت را بزرگ و گرامی میداشتهاند؟ چرا برای احیای آن و حفظ پویایی و اثربخشی آن تلاش کردهاند تا به دست ما برسد؟ آیا فقط برای اینکه ما گریه کنیم؟ نه، هرگز. گریه کردن تنها یکی از عوامل بقای این مناسبت است که آن را پر رونق و پرشور کرده و اثری عمیق در دلها به جا گذاشته است.
ما در تاریخ خود در لبنان، هیچگاه مانند امسال این مناسبت را بهطور شایسته گرامی نداشتهایم. امسال میتوانیم بفهمیم چرا نیاکانمان این روز را بزرگ میداشتهاند؟ و چرا از آن پاسداری کرده و در راه آن مردهاند؟ آیا برای بزرگداشت شهیدان بوده است؟ شهیدان که در نزد خداوند بزرگ و ارجمندند؛ یا برای تعصبورزی و فتنهانگیزی و تفرقهافکنی؟ نه، هرگز. این امور از پیشوایان ما، که پیشگام مبارزه برای حفظ این امت بودهاند، بعید است. آنان این مناسبت را حفظ کردهاند تا به فرزندان خود و، بهویژه ما در لبنان، بفهمانند که راه حق هموار و خالی از دشواری نیست، بلکه پر از خار و تیغ است و در آن کشته شدن و رنج کشیدن و متهم شدن و اسیر شدن و گرسنگی و تشنگی و انواع سختیهای دیگر وجود دارد.
ذکر گوشـهای از رنـجهـا و دردهـای امـام حسـین (ع) و سـرور شهیدان و پسر دختر رسولخدا را شنیدید. چرا امام خود را به این رنج و مصیبت گرفتار کرد؟ میتوانست در خانۀ خود محترم و ارجمند بنشیند.
میتوانست هر آنچه از لذت و بهرههای دنیا میخواست، برای خود فراهم کند. ولی از این کار خودداری کرد و همۀ قیام خود را تنها در دو جمله خلاصه کرد: «ألا تَرَونَ الحَقَّ لایُعمَلُ بِهِ وَ الباطِلَ لایُتَناهَی عَنهُ، لِیَرغَبَ المُؤمِنُ فِی لِقاءِ اللهِ.» (آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل پرهیز نمیشود؟ جا دارد مؤمن دیدار خدا را آرزو کند.)
وقتی به حق عمل نمیشـود و باطل در بین مردم رواج دارد و مردم از آن رو نمیگردانند، جا دارد مؤمن آرزوی ملاقات خدا (مرگ) کند. نه اینکه خود را بکشد، بلکه از حق دفاع کند، هرچند به رنجهایی، مانند آنچه مردم ما امروز با آنها سر و کار دارند، مبتلا شود. هرچند به همان رنجهای مردم شیاح و کرک و حارة الغوارنه گرفتار شود. بر سر مردم ما در این مناطق بمبها و موشکهایی ریخته میشود که از اموال و مالیاتی که از خود آنان گرفتهاند، تهیه شده است. این اموال از درآمد ما و از زندگی ما گرفته شد تا به دستان جنایتکار سپرده شود و در شبهای سیاهی که کشور و شهروندان نیازمند امنیت بودند، این موشکها بر ضد ما و مردم بیگناه و بیدفاع غیرنظامی به کار گرفته شد.
این راه حسین (ع) است و وقتی ما عاشورا را گرامـی مـیداریم، میخواهیم به آنان، از بالادستان تا قصرنشینان و کسانی که در دفترهای خود نقشه میکشند و توطئه میکنند، بگوییم: میراث و تاریخ ما را مشاهده کنید. زندگی و تاریخ ما آمادۀ تحمل چنین سختیها و دشواریهایی است. ما با این رنجها و عذابهایی که به ما میدهید، بیگانه نیستیم. اگر شما مردم بیپناه و غیرنظامی را میکُشید، اگر زنان را عذاب میدهید، اگر کسانی را که میربایید، شکنجه میکنید، اگر دست اسیران را، بر خلاف همۀ آداب و قواعد انسانی، در جهان قطع میکنید، اگر مناطق غیرنظامی را بمباران میکنید، اینها برای میراث و تاریخ ما ناآشنا و بیگانه نیست. ما ۱۳۰۰ سال پیش نیز در اثر مصیبتی که بر سرور جوانان بهشت وارد شده است، چنین آزارهایی دیدهایم و بلکه دچار رنجهای شدیدتری هم شدهایم. ما از اینگونه مصیبتها رنج بردهایم و خواهیم برد و در راه خود ثابتقدم خواهیم ماند و تسلیم نخواهیم شد و زیر بار ظلم و طغیان نخواهیم رفت و از ایمان خود دست بر نخواهیم داشت. ما به وحدت لبنان و به انسان ایمان داریم؛ لبنانی که از حق دفاع کند و شهروندان آن از حقوق و تکالیف یکسان برخوردار باشند. ما هیچگونه تبعیض و سلطهگری را نمیپذیریم.
ما در این کشور، به ضرورت دفاع از وطن و جنوب در برابر اسرائیل ایمان داریم و نمیپذیریم که بر ضد آن توطئه شود. ما در این کشور، ایمان داریم که مقاومت فلسطین حقی است مقدس و از این باور خود دست نمیکشیم، هرچند ما را شکنجه دهید یا نابود کنید. این سخن شما را که آنان سُنی هستند و ما شیعه هستیم، نمیپذیریم. شیعه یعنی کسانی که برای سنت و اسلام و مسائل جهان اسلام جان خود را فدا میکنند. امام حسین (ع) و امام صادق (ع) هیچگاه نگفتند: میخواهم از جماعت و پیروان خود دفاع کنم. آنان از امت و از مسلمانان و از حق، هر کجا که بود، دفاع کردهاند.
مسئلۀ فلسطیـن مسئلهای برحـق اسـت و خطـر اسـرائیل تنها فلسطین را تهدید نمیکند، بلکه لبنان را و هر انسانی را تهدید میکند. اسرائیل شر مطلق است و، از این رو، هرکس در برابر آن بایستد، خیر مطلق است. ما از آنان دفاع میکنیم و هرگز از آنان چیزی نمیخواهیم، جز اینکه در کنار حق بایستیم. همانگونه که حسین (ع) ۱۴۰۰ سال پیش گفت: «آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل پرهیز نمیشود؟» ما برای ساختن وطنی یکپارچه و عدالتخواه و حقطلب و در راه دفاع از وطن و پاسداری از مقاومت فلسطین میایستیم و آنان را رها نمیکنیم و از وطن خود دست برنمیداریم و تجزیۀ آن را نمیپذیریم.
ما از چه رنج میبریم؟ آیا میخواهید ما را عذاب دهید؟ پیش از این نیز اجداد شما، شمر و یزید و ابنزیاد، حسین و فرزندان حسین را عذاب دادند. در تاریخ این مسئلۀ تازهای نیست که بندگان شیطان و دنبالهروان استعمار، حقطلبان و مستضعفان را عذاب دهند. ولی ما همواره تحمل میکردیم و این آیۀ شریفه را میخواندیم: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الاَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّـةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ.»
اجداد آنان فرعون است. قرآن کریـم آنـان را فرعـون خوانـده است. «فرعون» یعنی چه؟ هر طغیانگر ستمگری فرعون است: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الأرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعاً.» همچنانکه آنان نیز ما را در این سرزمین دستهدسته و گروهگروه ساختند: «یَسْتَضْعِفُ طَائِفَـةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ.» قرآن سپس میگوید: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّـةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ.»
ایستادگی ما در برابر ظلم و ستم چیز تازهای در تاریخ نیست. و اینک ما عاشورا را گرامی میداریم. عاشورا و یاد عاشورا و عزاداریهای عاشورا پدیدههایی نیستند که یکباره ظهور یافته باشند. از زمانیکه ما بودیم و از زمانیکه مذهب ما وجود داشت، عاشورا را گرامی میداشتیم و میگفتیم: «السلام علیک یا ابا عبدالله.» میگفتیم: «یا لیتنا کنا معک.» (کاش ما با تو بودیم.) ما میدانیم حسین (ع) چه سختیها و مصیبتهایی کشیده است. هر روز دربارۀ این مصیبتها میشنویم؛ دربارۀ کشته شدن او و فرزندانش و کشته شدن کودک شیرخوارش، تشنگی، اسارت، هجوم لشکریان به خیمهگاه، جدا کردن سرها، آزارها، تاختن اسبها بر روی بدنهای پاک شهدا. همۀ اینها در تاریخ آمده است. اینها الفبای تاریخ مذهب ماست.ای ستمگران،ای کاخنشینان،ای جنایتکاران، با چه چیزی میخواهید ما را عذاب دهید و شکنجه کنید؟ با موشکباران غبیری و حیّالغوارنـه و برجالبراجنـه؟ اینها در تاریخ ما سابقه داشته است. ما در مقابل این سختیها بسیار صبر پیشه کردهایم، بسیار تحمل کردهایم، بسیار ایستادهایم و هیچگاه عقبنشینی نکردهایم و نخواهیم کرد. و هنگامی که موعد فرا رسد، هیچیک از ما شریفتر و بزرگتر از حسین (ع) نیست. عمرمان طولانیتر از عمر حسین (ع) و خونمان رنگینتر و پاکتر از خون حسین (ع) نیست. میایستیم و میجنگیم و از کودکان و اهداف و حقوق خود بیباکانه دفاع میکنیم.
شبههاندازی و تفرقهافکنی بس است. تقسیمبندی مردم و حیلهگری و تبلیغات گمراهکننده کافی است. مردم حیّالغوارنـه چه کردهاند که سزاوار آوارگی و اسارت باشند؟ چه کردهاند؟ آیا در میان آنان برخی تیراندازی کردهاند؟ همۀ مردم در همهجا تیراندازی کردهاند. جوانان چه کردهاند که میبایست دستانشان را بر روی سرهایشان قرار میدادند؟ همۀ اینها برای خوار کردن و ترساندن و اثبات برتری نژادی است، همانگونه که یهود چنین میکند. ولی یهود از اینکه خود را ملت برگزیدۀ خدا خواندند، چه سودی بردند؟ غیر از بحران و نابسامانی و محنت همیشگی خود و ملت یهود و عرب؟ آیا اکنون قرار است با چشمان خود شاهد شکلگیری اسرائیلی جدید در این منطقه باشیم؟ اسرائیلی مسیحی؟ هرگز، اگر یک قطره از خون ما باقی باشد، نمیگذاریم اسرائیل دومی در سرزمین ما به وجود آید، هر کاری هم میخواهند بکنند. ما برتر دانستن برخی بر دیگران را نمیپذیریم. همۀ مردم مانند دندانههای شانه با یکدیگر برابرند. نه میخواهیم بر کسی برتری داشته باشیم و نه کسی بر ما برتری داشته باشد. سه نفر از آنان اسیر میشوند و آنان در مقابل، ۱۳۰ نفر یا نود نفر یا سی نفر را در منطقۀ کحاله اسیر میکنند؛ یعنی در برابر هر یک نفر، ده نفر. این تفکر صهیونیستی است. این تفکر نازیهاست. این تفکر فاشیستی است. این تفکر برتریجویانه است که مردم را تقسیمبندی میکند: برخی بالاتر از دیگران و برخی پایینتر. این تفکر مردود است. چه خواهید کرد؟ ما را عذاب میکنید؟ تاریخ ما و عاشورای ما و احترام ما به حسین (ع) تأکید میکند که ما دنبالهرو همین راهیم و این چیز جدیدی نیست که مردم را میکُشید و آزار میدهید و میربایید و خانۀ مردم غیرنظامی را خراب میکنید. اینها در تاریخ ما تازگی ندارد. امام حسین(ع) کشته شد، فرزند شیرخوارش کشته شد، زنان او اسیر شدند، خیمهگاه او به آتش کشیده شد. حال اگر خانههای ما نیز سوزانده شود، تسلیم نمیشویم و سر فرو نمیآوریم. حسین این را به ما آموخت و زنده نگه داشتن یاد عاشورا یعنی همین.
دست ما برای تفاهم و آشتی دراز است، ولی اگر خواهان جنگ هستند، ما نیز آمادهایم. حسین (ع) تا آخرین لحظه نصیحت و خیرخواهی میکرد و از جنگ پرهیز میکرد، ولی وقتی آنان بر جنگ پا فشردند، گفت: من آمادهام، هیچ مانعی وجود ندارد. ما نیز حسین را بزرگ و عزیز میشماریم و افتخار ماست که او را عزیز بشماریم و در راه او حرکت کنیم. اگر آنان جنگ میخواهند، ما آمادهایم و اگر هم خواهان صلح و آشتی هستند، ما آمادهایم. ما به دنبال برتریجویی و فساد در زمین نیستیم و سرانجامِ نیک از آنِ تقواپیشگان است. معنای بزرگداشت یاد حسین این است.
ای حسینیان،ای کسانی که برای بزرگداشت نام و یاد حسین گرد آمدهاید، زمان روز عاشوراست و مکان حسینیه است؛ یعنی دو دریچه بهسوی یاد حسین (ع) در برابر ما گشوده است. در این سال هیچ شهری در جهان، حتی کربلا که قتلگاه و قبر امام حسین(ع) است، مانند لبنان، این مناسبت را گرامی نداشتهاند و نمیتوانند داشته باشند. بزرگداشت این مناسبت در اوضاع و احوال ما با اجتماع کردن نیست، بلکه با دادن شهید است؛ شهیدانی که یکی پس از دیگری بر زمین میافتند و ما بر آنان نماز میخوانیم و یادشان را گرامی میداریم. ما ایستادهایم. مهاجرت یا فرار نمیکنیم و زنان و کودکانمان را رها نمیکنیم و حتی آه بر لب نمیآوریم. ما اینگونه نام و یاد حسین را گرامی میداریم.
در این سال ما در همۀ عالم و همة تاریخ این افتخار را داریم که برای نخستین بار در تاریخ حسینی خود، با عقل و جان و دست و مال و حیات خود، یاد حسین (ع) را گرامی داشتیم، نه با زبان تنها. ما زمان حماسه را گرامی میداریم. زمان آن کی میرسد؟ آنکه این زمان را تعیین میکند، ما نیستیم. ما تنها آمادهایم. ستمگراناند که وقت آن را مشخص میکنند، زیرا اگر آنان خواهان صلح باشند، ما از آن استقبال میکنیم و اگر خواهان جنگ باشند نیز آمادهایم. ما سر فرو نمیآوریم و فرار نمیکنیم. تجهیزاتی هم نداریم جز دستانمان و سنگها و تفنگهای کوچک و کودکان و محلههای ساده. هرچند میان امکانات ما و آنان، برابری و توازن وجود ندارد، ولی این نابرابری بیشتر از نابرابری میان سپاه امام حسین (ع) و سپاه عمربنسعد نیست. سپاه امام چند نفر بودند؟ هفتاد و دو نفر [...]*
---------------------------------
* متأسفانه بقيۀ سخنرانی بر روی نوار نيست.