مصاحبۀ امام موسی صدر با خبرنگار روزنامۀ الجریده پس از به آتش کشیدن مسجدالأقصی
روزنامۀ الجریده مصاحبه با امام موسی صدر را در تاریخ ۱۹۶۹/۰۸/۲۶منتشر کرده است. ترجمۀ فارسی این مصاحبه را که در کتاب نای و نی به چاپ رسیده، در ادامه میخوانید.
ما با حادثهای بـزرگ در جهان عـرب روبهرو گشتهایـم و آن به آتش کشیدن مسجدالأقصی است. تحلیل جنابعالی از این جنایت چیست؟ اجازه بدهید پیش از سخن دربارۀ دیدگاه ما و تکلیفی که در برابر این جنایتِ هولناک داریم، برای توضیح بیشترِ حقایق و روشنتر شدن افکار عمومی نکاتی متذکر شوم.
نکته اول: میگویند مسجدالأقصی بر ویرانههای معبد سلیمان ساخته شده است. این دروغی تاریخی است، زیرا معبد سلیمان چندین بار پیش از ساخت بنای مسجدالأقصی خراب شده بود و زمانی هم که سپاهیان مسلمان به شهر قدس قدم نهادند، از این معبد هیچ نشانی بر جای نبوده است. همچنین، هنگامی که مسلمانان در روزگار خلافت عمربنخطاب مسجدالأقصی را میساختند، اگر بهراستی در آنجا معبد سلیمان هم میبود، آن را از میان نمیبردند. در تاریخِ مسلمانان، هیچگاه نیامده که مسلمانان معبدی را تخریب کرده باشند تا معبد دیگری بسازند، همچنانکه در مورد کلیسای القیامه نیز بدینگونه عمل کردند. گرچه خواندن نماز در کلیسا برای مسلمانان جایز است، ولی خلیفه وقت مسلمانان را از این کار منع کرده بود، چرا که نمیخواست فتح کلیسای القیامه و نماز گزاردن در آن بهانهای باشد تا مسلمانان آن را بهزور مسجدی برای خود شمارند. از این رو، هیچ دلیلی در دست نیست که نشان دهد معبد سلیمان تخریب گردیده و بر ویرانههای آن مسجدالأقصی ساخته شده باشد.
نکته دوم: مسئول این کار اسرائیل است. هر قدر حکومت اسرائیل در پوشاندن یا کتمان حقیقت تلاش کند، عاقبت تمام مسئولیتهای ناشی از این عمل متوجه آن است. دلیل ما آن است که مدت زمان طولانی است که در جراید و مجلات درباره احیای معبد سلیمان سخن گفته میشود و احیای این معبد احساسات نژادپرستانهای را تقویت میکند که به نام دین مطرح میکنند.
کمتر از دو سال پیش مجله تایم مقاله مفصلی منتشر کرده بود و نویسندۀ مقاله این پرسش را مطرح کرده بود که تغییر مسجدالأقصی به معبد سلیمان چگونه امکانپذیر است و، البته، نویسنده خود در پاسخ این پرسش گفته بود که شاید بتوان با به آتش کشیدن مسجدالأقصی این مهم را امکانپذیر ساخت. این مقاله موجود است.
نکته سوم: تأخیر و سستی در اطفای حریق. در هر دولت عقبماندهای امروزه سازمان آتشنشانی و مأموران میتوانند در عرض چند دقیقه خود را به محل حریق برسانند.
نکته چهارم: موضوعاتی که اسرائیل برای برانگیختن حساسیت یهود در جهان پخش میکند، سبب اصلی تشویق و تقویت این احساس در آنان است. درنتیجه، هر دادگاهِ حقی چارهای جز آن ندارد که اسرائیل را برای این حادثه محکوم کند.
نکتـۀ مهـم دیگر ابعـاد حادثـه است. آیـا بـهراستـی ایـن آتشسوزی حریقی معمولی بود؟ اگر چنین بود، چرا با این موج گسترده از محکومیت روبهرو شد؟ درحقیقت، ابعاد این عمل بسیار گسترده است و میتوان آن را تجاوزی به مردم و تجاوز به مؤسسات الهی و تجاوزی به زمین و آسمان تلقی کرد. همچنین، این عمل تجاوزی به زمان حال و زمان گذشته به حساب میآید. این کار تأکید بیشتر از افراط بر نژادپرستی است که هیچگونه حد و مرزی پیش روی خود نمیشناسد و حتی به پاکترین مقدسات دیگران هم تجاوز میکند.
مسجدالأقصی خود در نگاه مسلمانان نماد و رمزی بزرگ به حساب میآید. چرا که اسلام در مکه متولد شد و اسراء یعنی انتقال پیامبرص به قدس تعبیری کنایی از گسترش و انتشار اسلام بهشمار میرود. تجاوز به این نماد به معنای ایستاییِ اسلام در یک منطقۀ معین و شبیه به تخریب خانه کعبه است. نابودی کعبه به معنای مرگ نمادین اسلام است و، همچنین، نابودی مسجدالأقصی نشانی است که معنایش مرگِ انتشار و گسترش اسلام است. علت این حادثه جنایتکارانه، بدون تردید، یهودیسازی است و یهودیسازی یعنی تبدیل قدس به شهری یهودی.
در اینجاست که ما میگوییم این خطر بزرگ فقط به شعایر و مؤسسات اسلامی اختصاص ندارد، بلکه مؤسسات مسیحی را هم دستخوش تهدید کرده است. چراکه یهودیسازی یعنی نابود کردن مؤسسات مسیحی و اسلامی به یکسان. خلاصه سخن آنکه این مؤسسات و نیز همین مسجدالأقصی اکنون در معرض خطر قرار گرفتهاند و نیت اینان یهودیسازی همهچیز است و علت آن هم روشن است.
از این رو، ما میتوانیـم بـا صراحت تمـام و با اطمینـان بگوییم که امروزه امت عرب در معرض امتحان قرار گرفته است. بهطور کلی ایمان در مشرقزمین بهخصوص اسلام و مسلمین در معرض امتحان قرار گرفتهاند. بنابراین، اگر این جنایت با عکسالعملِ متناسب با آن روبهرو نشود، من اعتقاد دارم که این خود دلیلی خواهد بود بر آنکه ما بهوجود ایمان و کیان یا امتی که نام او عرب است، تردید کنیم.
ما الان باید دست به کاری بزنیم. به نظر شما این کار چیست؟ بنابر آنچه گفتم، خطر به نهایت خود رسیده و امکان ندارد از این بیشتر شود. لذا تکلیف آن است که همۀ مؤمنان و همۀ نیروها، از تمام امت عرب برای خدمت به این مؤسسات و محافظت از آنها کمر همت ببندند.
شما برای برگزاری کنگرهای اقدام کردهاید که همه رؤسای مذاهب لبنان را در خود جمع میکند. بفرمایید در تماسهای ویژهای که برای برگزاری این کنگره داشتهاید به چه نتایجی رسیدهاید؟ حقیقت آن است که ما مانند هر هموطن دیگر وظایفی داریم، و لبنان هم مانند هر کشور عرب دیگری وظایفی بر عهده دارد. خصوصاً اینکه ما در لبنان میتوانیم اقداماتی کنیم که از دست کسی جز ما برنمیآید. با توجه به ساختار لبنان و تشکیل آن از فرقههای مختلف میتوانیم خدمات فعالانهای در این زمینه به عمل آوریم. ما بهخوبی میدانیم که هریک از فرقههای موجود در لبنان دوستانی هم در خارج از کشور دارند. لبنان نیز گروههای بزرگی در خارج از کشور دارد و اگر ما بتوانیم این امکانات را سازمان دهیم، میتوانیم بهگونهای روشن بر افکار عمومی جهان تأثیر بگذاریم. با توجه به امکانات لبنانیهای مقیم خارج و امکانات فرقههای دیگر کشورها که با فرقههای لبنان ارتباط نزدیک و دوستانه دارند، من از تمام رؤسای مذاهب برای برگزاری همایش دعوت کردهام.
آیا زمان این گردهمایی تعیین شده است؟تماس با رؤسای مذاهب بر سر انتخاب زمان مناسب ادامه دارد. تشکیل این کنگره اولاً، وحدت ملی را تقویت میکند. ثانیاً، حافظ دوستیهاست، زیرا هیچ بعید نیست که اسرائیل برای ایجاد فتنه و آشوب به اسباب و وسایل گوناگونی متوسل شود. چنانکه دیدیم پس از متهم کردن آن جوان استرالیایی و تأکید بر دینش همین کار را کرد. بنابراین، خطرهایی وجود دارد که کشور را احاطه کرده است و وجود این کنگره، در مقابل این خطرها از کشور حمایت میکند. از این گذشته، هماهنگی کارها در درون کنگره نیز برای تأثیرگذاری بر دوستان و گروههای مقیم ما در خارج از کشور است که نیروی بزرگی را تشکیل میدهند. به همین علت میتوانیم از تعدد فرقهها در لبنان برای منظورهای متعدد استفاده کنیم و این بذر حق و راهنمای خیری است برای این کشور که همواره در خدمت به اعراب و حق بوده است.
آیا شما بـه تشکیل ایـن کنگره امیدوارید و آیـا معتقدید اهداف مورد نظر شما در این کنگره محقق خواهد شد؟
من جداً امیدوارم و در اینجا از افکار عمومی لبنان و اندیشمندان و نویسندگان و هر شخص خیرخواه در این کشور میخواهم که مردم را برای شرکت در این کنگره فرابخوانند و آن را تقویت کنند، تا بتوانیم مشکلات فراوان این راه را پشت سر بگذاریم. به نظر من موانعی در راه تشکیل این همایش وجود ندارد، چراکه نیت و تصمیم علمای دینی، خصوصاً در این موقعیتهای حساس، بیتردید بالاتر از آن است که مشکلی بتواند در برابر آن پایداری کند. من به برگزاری نزدیک این کنگره بسیار امیدوارم.