امام موسی صدر در تفسیر آیاتی از سوره حشر به مسئلۀ معرفت الهی و تفاوت آن در مکاتب و ادیان مختلف میپردازد.
«معرفت خداوندی» عنوان تفسیر آیات 22 تا 24 سورۀ حشر قرآن کریم است که امام موسی صدر در سحرگاهان ماه مبارک رمضان از رادیو لبنان ایراد کرده است. مجموعۀ گفتارهای تفسیری رادیویی ایشان در کتاب «حدیث سحرگاهان» منتشر شده است.هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ.
اوست خدایی یگانه. هیچ خدایی جز او نیست. دانای نهان و آشکار و بخشاینده و مهربان است.
هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یشْرِكُونَ.
اوست خدای یگانه که هیچ خدای دیگری جز او نیست، [فرمانرواست]، پاک است، عاری از هر عیب است، ایمنیبخش است، نگهبان است، پیروزمند است، با جبروت است و بزرگوار است. و از هرچه برای او شریک قرار میدهند، منزه است.
هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى یسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ
اوست خدایی که آفریدگار است، موجد و صورتبخش است، اسمهای نیکو از آنِ اوست. هرچه در آسمانها و زمین است، تسبیحگوی او هستند و او پیروزمند و حکیم است.
(حشر، 22-24)
برادران مؤمن، در رسالتهای آسمانی و در اندیشۀ اجتماعی دینی، مسئلۀ معرفت هدف و اصل اول و بخش عمدۀ تعالیم و احکام است. به رغم این مسئله، معرفت در مکاتب مختلف و در ادیان مختلف، متفاوت است و بلکه در ادراک انسان مؤمن و در اندیشه های مختلف نیز متفاوت و تدریجاً در حال تحول است. هرچه سطح فکر بشر بالاتر رود و سطح فرهنگ و آگاهی او فزونی یابد، ابعاد این معرفت عمیق تر و نشانه های آن روشن تر می شود. تحول این ادراک پایۀ تحول ادیان و اندیشه هاست و بر همۀ تعالیم و مفاهیم و احکام منعکس می شود، تا جایی که دین و مکاتب اجتماعی و آرا و نظریات فلسفی که دربارۀ انسان تحقیق می کنند، به واسطۀ تصویری که از خدا و میزان شناختی که از خدا بدان رسیده اند، شناخته می شوند.
آدمی از لحظۀ اول دریافته که خلقت آفریننده ای دارد. سپس، با تفکر یا به واسطۀ پیامبران یا متفکران، شروع به درک ابعادی نو از خدا و دیگر صفات او کرد. پس از آن دریافت که او روزی دهنده و مدبر است و آنگاه دریافت که او فرمانروا و جبار بزرگ است و در نهایت، او را در صفت پدری دید که آفریدن و روزی دادن و رحمت و سایر صفات در او جمع است.
قرآن کریم برای شناخت خدا تصویر گسترده و روشنی ارائه می دهد که در عقل ژرفا می یابد و با قلب آمیخته می شود و سپس، در عمل متجلی می شود. قرآن کریم خدا را به همۀ صفات حسنه وصف می کند و او را از هر عیب و نقصی منزه می شمارد. بر صفتِ احاطه داشتن بر نهان و آشکار تأکید می کند و بر اینکه آسمان های درهم پیچیده در ید قدرت اوست: «وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِیاتٌ بِیمِینِهِ» و اینکه کوچکترین ذره ای نه در زمین و نه در آسمان از علم او بیرون نیست: «وَمَا یعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ.»
در کنار این عظمت و بزرگی و گسترگی وجود بی نهایت، قرآن برای رد هرگونه شبهه می افزاید: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» و اینکه خدا میان آدمی و قلبش حایل است: «یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ» و اینکه او از رگ گردن به آدمی نزدیک تر است. اینگونه انسان با کمال اجلال این دو صفت را درمی یابد و از آنها تأثیر می پذیرد: عظمت و قرب.
قرآن کریم اضافه می کند که خدا اول و آخر و ظاهر و باطن است: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ» و اوست که دانایی آگاه و شنوایی بیناست. فرمانروایی آسمان ها و زمین از آنِ اوست و بازگشت به سوی اوست. قرآن کریم، همچنین، به جد و جهد فراوان صفات رحمانیت و رحیمیت و رأفت و بخشندگی و لطف و اینکه خدا بندگانش را دوست دارد و نیز لزوم دوست داشتن خدا را تکرار می کند. در عین حال، بر صفات جبروت و کبریا و قهر و عذاب تأکید می کند. چنانکه در آیات مبارکه ای که بحث را با آن آغاز کردیم، خواندیم.
قرآن اهتمام فراوانی در وصف خدا به وحدانیت دارد؛ وحدانیت به تمام معنای آن. او یکتایی است که شریکی ندارد و تنهایی است که جزئی ندارد و یگانه ای است که شمارش نمی شود و دومی ندارد. بی نیازی است که نیاز به کسی ندارد که حاجات و نیازهای او را برآورده سازد یا نقص های او را جبران کند. او کسی است که نه زاده است و نه زاده شده و اینگونه از هرکس بریده و منقطع است. پس انسان، هر انسانی و هرچیزی و هر زمانی و هر مکانی در برابر خدا یکی است، چون دندانه های شانه. توحید قرآنی ایمان و عبادت غیر خدا را رد می کند. همانطور که قرآن اطاعت، حکومت، ولایت، کمک گرفتن و دعوت را جز از خدا و از سوی او رد می کند. هیچ حول و قوه ای جز از سوی خدا نیست: «مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ.» بدین ترتیب، تصویر کامل می شود و معرفت افزایش می یابد و ایمان زنده به خدا در زندگی و در رگ های انسان جاری می شود و در همۀ لحظات و حرکات و روابط او ساری. او با خدا خواهد بود و احساس میکند که هرکجا هست، خدا با اوست.