اگر انسان به خداوند ایمان داشته باشد، در سلوکش به سوی خیر میرود. قرآن این مفهوم را چنین تعبیر میکند: «یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»، ظلمات به معنای تاریکیهای جهل و نفاق و سیهروزی و تفرقه و دیگر بدیهاست.
هنگامی که انسان به خداوند ایمان میآورد، با تمام وجودش متوجه خدا میشود؛ زیرا ایمان، همۀ وجود انسان را در بر میگیرد؛ قلبش را، عقلش را و جسمش را. تمام وجود انسان به سوی خدا متوجه میشود؛ همانطور که سوزن قطبنما، به علت نیروی کشش قطب و سوزن، به سمت قطب متوجه میشود. جهتگیری انسان نیز اینگونه است؛ جهتگیری به سوی حق و پیمودن راه حق و جهتگیری به سوی عدل و دانش، اندیشه و خیر و تقوی و هر ساختار درستی. این جهتگیری با عبادت خداوند تجسم مییابد. و بنابراین، خدا را عبادت کردن، هرگز به معنای بندگی نیست بلکه آزادی از صفات ناپسند است؛ رهایی از جهل به سوی علم، از فقر به سوی رفاه، از بدی به سوی نیکی، از قساوت به سوی مهربانی و از کثرت به سمت وحدت؛ این است معنای ایمان به خداوند.
اگر انسان به خداوند ایمان داشته باشد، در سلوکش به سوی خیر میرود. قرآن این مفهوم را چنین تعبیر میکند: «یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»، ظلمات به معنای تاریکیهای جهل و نفاق و سیهروزی و تفرقه و دیگر بدیهاست. خداوند دست انسانی را که به او ایمان دارد و خود ولی اوست، میگیرد و او را ظلمات به سوی نور میبرد و او را به سمت کمال و خیر راهنمایی میکند.
در برابر این مؤمنان به خدا، کسانی هستند که کفر ورزیدهاند و به جای خداوند معبودهای دیگری را برگزیدهاند؛ طاغوت را برگزیدهاند که همن بتها و خدایان زمینی باشند. طاغوت، هر معبودی جز خداست؛ چه مال، مقام، میل، شهرت و چه استبداد و ظلم کردن در زمین. طبیعی است که انسان به مال نیاز دارد و به مقام میل دارد و خودش را هم دوست میدارد. اما هنگامی که مبدأ انسان دوست داشتن خود یا دوست داشتن مال باشد و این دوست داشتنها به مهمترین ارزشهایش تبدیل شود، آدمی منحرف میشود. بندة مال و مقام میشود، نه خداوند. و این چنیناند کسانی که در زندگی اجتماعی شان یا به طور کلی در زندگیشان، ظالمان و مستبدان و سرکشان را اطاعت میکنند. اینان از راه منحرف میشوند و به تعبیر قرآن از روشنایی به تاریکیها میروند، چون وقتی چنین چیزهایی را میپرستند، در حقیقت خدایان زمینی و سرکشان زمین را میپرستند و آنان را در راه ظلم قرار میدهند و به تدریج از عدالت و آزادمنشی خارجشان میکنند و در نهایت از حقیقت نیز خارجشان میکنند.