قرآن کریم بیماری نفاق را در معرض رشد و پیشروی در زندگی و نفس انسان میداند. زیرا ممارست بر هر خصیصة نفسانی، باعث میشود آثار و نتایج آن در نفس انسان گسترش یابد؛ چه خوب باشد و چه بد.
حقیقت این است که نفاق شامل «کفر» و «دروغ» نیز هست؛ زیرا منافق، در درون کافر است و در سخنانش دروغگو. در نتیجه عمل نفاق او شامل همة ضررهای دروغ و تمام بدیهای کفر است. منافق از آن جهت که دروغگوست، ملاکهای اجتماعی را در ارتباطات درست مردم و یک امت، تغییر میدهد و دگرگون میکند و از جهتی دیگر او در ذات خود کافر است؛ یعنی در جهتگیری اصلی خود و از کاروان بزرگ هستی که به سوی هدف برجستهای از کمال در زندگی امت میتازد، منحرف شده است.
...
قرآن کریم بیماری نفاق را در معرض رشد و پیشروی در زندگی و نفس انسان میداند. زیرا ممارست بر هر خصیصة نفسانی، باعث میشود آثار و نتایج آن در نفس انسان گسترش یابد؛ چه خوب باشد و چه بد. همچنان که اگر ایمان درونی، و همچنین شجاعت و سخاوت، همراه با ریاضتهای عملی باشد، رشد میکند و فزونی مییابد، صفات بد مانند حسد و کفر و طمع و از جمله، نفاق نیز چنیناند و اگر انسان مقتضیات آنها را عملاً دنبال کند این صفات در درون او رشد میکنند و ریشه میدوانند.
به همین علت قرآن کریم در آیۀ دهم سورۀ بقره میگوید: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ» [۱]. منشأ این بیماری که جمع کفر و دروغ، هر دو، است –در زبان، دروغ است و در قلب، کفر- ضعف و فریبکاری است. و ضعف نفس که در پس دروغ و در پس کفر نهفته است، ریشۀ تمام مصیبتها و بدیهاست. آنچه سبب میشود انسان به دروغ احساس نیاز کند، یا خود را به طمع یا به نفاق محتاج بداند، همان ضعف نفس است. اینها نتایج ضعف درون است که نفاق از بارزترین صورتهای این ضعف به شمار میرود.
...
خطرهایی که در پی شیوع نفاق متوجه جامعه است، بسیار است. قرآن کریم در این آیات از آنها به خطرهایی سهگانه تعبیر میکند: افساد و سفاهت و استهزا.
------
[۱]. در دلهاشان مرضی است و خدا نیز بر مرضشان بیفزوده است و به کیفر دروغی که گفتهاند بر ایشان عذابی است دردآور. بقره (۲)، ۱۰.