بخش دوم گزارش همایش «گفتگو، مدارا، هم زیستی» با بازخوانی الگوی مدیریت اجتماعی امام موسی صدر
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، همایش «گفتگو، مدارا، هم زیستی» با بازخوانی الگوی مدیریت اجتماعی امام موسی صدر، ۱۵ دی ماه ۱۳۹۷ در شهر مشهد با حضور علاقه مندان مختلف از جمله دانشجویان لبنانی، روحانیون اهل تسنن و اهل تشیع برگزار شد.
در این همایش که به همت سازمان فرهنگی شهرداری مشهد، کانون بعثت اخلاق و موسسه امام موسی صدر برگزار شده بود، حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری، محمدمهدی مجاهدی، رسول رسولی پور و محسن مدیرشانه چی سخنرانی کردند. در پایان همایش نیز از کتاب «دین در جهان امروز» از مجموعه سخنان امام صدر که تابستان امسال منتشر شده است، رونمایی شد.
بخش دوم سخنان مهم مطرح شده در این همایش را به نقل از خبرگزاری ایکنا در ادامه می خوانید.
محمدمهدی مجاهدی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و تحقیقات:
امام صدر از جانشینی عبادت به جای عدالت به جانشینی نامبارک یاد می کند
- امام موسی صدر در نظام زیست مسلمانی از جانشینی عبادت به جای عدالت به عنوان یک جانشینی نامبارک یاد میکند و می گوید: البته که عبادت در کانون دین ورزی است، اما نباید فراموش کرد که عدالت معنای همه مناسباتی است که دین ورزی از خود به جای میگذارد.
- صدر تمام منازعات را سوءاستفاده از دین برای کسب امتیازات سیاسی و اجتماعی می داند و برای جلوگیری از این سوءاستفاده در راستای کسب امتیازات سیاسی و اقتصادی تامین عدالت را تنها می شمارد. اما باید دید از منظر وی عدالت چیست؟
- به نظر می رسد که تجربه سیاسی و اجتماعی موسی صدر نمونه ای از رواداری است نه مدارا و نکته اصلی تفاوت میان مدارا و رواداری این است که مدارا از موضع ستم کشی با ستمگر یا از موضع قدرت به فرا دستان است. شما یا با دشمنان یا با زیردستان مدارا می کنید که با نگاهی به تفاوت ها متوجه می شویم که این مفهوم تفاوتی آزار دهنده است و نوعی تحمل و بردباری درد تفاوت ها است.
-حقیقت رواداری از جنس دیگری است. مدارا رابطه طولی از بالا به پایین و یا بلعکس از پایین به بالا است، اما موضع رواداری میان برابران اتفاق می افتد. کسانی که در جایگاه ها و منزلت های متفاوتی از نظر اقتصادی، اجتماعی و... هستند و موضعی است که بر محور تحمل شکل نمی گیرد بلکه محور آن دارای حقیقتی کاملاً متمایز است.
- در موضع رواداری افراد چنان با یکدیگر زندگی می کنند که گویی با هم برابرند. رواداری بر این حقیقت استوار است که ما به عنوان آدمی فرض را بر این بگذاریم که ما آدم ها دنبال رشد هستیم و رشد جز کشف و حذف خطا چه در حوزه معرفتی و شناخت عالم واقع و چه در حوزه اخلاق و دیانت نیست.
- در هر سه حوزه دینی، معرفتی و اخلاقی در پی کمال و رشد یافتن هستیم و از طرفی این رشد در گرو پذیرش نقادانه دیگری است. یعنی دیگری بودن دیگری نه اینکه دیگری را از سرِ درد و مانند استخوان در گلو تحمل کند، بلکه دیگری را از این باب می پذیریم و قدر بدانیم چنانچه امام موسی صدر می گوید اگر دیگری نبود و جامعه پر از دیگری ها مانند لبنان نبود باید می آفریدیم؛ لذا باید این تفاوت ها را قدر بدانیم.
- وجود دیگری معنابخش است. اگر کمال و رشد ما در سه حوزه معرفتی، دینی و اخلاق در گرو کشف و حذف خطاهاست؛ لذا کشف و حذف خطا در میان خودی ها وقتی گفتار غالب «عزیزم گفتن» و «جانم شنیدن» است، اتفاقی در کشف و حذف خطا نخواهد افتاد.
- در تجربه ثبت شده سیاسی امام موسی صدر بین اینکه چگونه روادارانه با دیگری زندگی می کرد و وقتی از عدالت سخن می گفت چه رکنی داشت، باید گفت سه رکن در این تجربه سیاسی وجود دارد.
- رکن اول به رسمیت شناختن دیگری است، دومین رکن مقام بازنمایی به این معنا که دیگری نباید در نهان خانه ذهن آدمی تنها به رسمیت شناخته شود، بلکه باید در زندگی واقعی و مناسبات اجتماعی و سیاسی امکان بازنمایی بیابد، یعنی باید در مناسبات قدرت و مناسبات اجتماع حضور داشته و دارای رای باشد و بتواند مناسبات را کم یا زیاد کند و سومین رکن به این معناست که در گردش سیاست و اجتماع منافعی دارد که این منافع نباید در یک جا انباشته شود که این امر خلاف رواداری محسوب می شود چون باعث ایجاد نابرابری در جایگاه ها خواهد شد.
- اینکه امام موسی صدر چگونه عدالت را در کانون تجربه سیاسی خود قرار می دهد و در هر سه سطح معنوی، اخلاق و دین ورزی این عدالت را به شکل روادارانه دنبال می کند به این معنا که روا داری را به عنوان شرط عدالت دنبال می کند، جای مطالعه جدی دارد.
- تجربه امام موسی صدر تنها تجربه گل و بلبل نیست، بلکه وی سلاح هم به دست گرفت و در بخش مهمی از زندگی خود در لبنان مانند رجل سیاسی سعی می کرد چنان مناسبات قدرت را تحت تاثیر قرار دهد که شیعیان از فرودستی به وضعیت قابل قبولی ارتقاء پیدا کنند براین اساس موسی صدر یک سیاستمدار بود.
محسن مدیرشانه چی، استادعلوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد:
امام موسی صدر در تعامل با جریان ها نگاه صنفی نداشت/ او به عنوان روحانی و مجتهد شیعی مورد احترام تمام جریانهاست
- امام موسی صدر از نخستین روحانیونی بود که وارد دانشگاه شد. در زمان ایشان و بعد از ایشان افراد دیگری وارد دانشگاه شدند. این دو وجه شخصیت روحانی و دانشگاهی بسیار کم کنار هم دیده می شد. ایشان به عنوان طلبه ای که در قم و نجف و دانشجویی که در دانشگاه تهران تحصیل می کردند از معدود کسانی بودند که جامعیت علمی را در حوزههای گوناکون به دست آوردند. امام موسی صدر یک مبارز و فعال سیاسی و تشکیلاتی بود و با بسیاری از تشکل های سیاسی در داخل و خارج ارتباط داشت.
- ایشان مدیر بزرگی بود که مدیریت او در عرصههای گوناگون یکی از ویژگی های برجسته شخصیت او محسوب میشد. در مدرسه سازی در لبنان نیز کارهای بزرگی انجام داد. در آشتی و ارتباطات یک عالم اخلاق، نویسنده و نظریه پرداز بود. امام موسی صدر همزمان با توده ها و نخبگان و روشنفکران ارتباط داشتند.
-دو جریان فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در صد سال اخیر در ایران شکل گرفت. این دو جریان از اواسط عصر قاجار ایجاد شد و در اواخر آن کاملاً تبلور پیدا کرد. جامعه ایران به دو جریان و جناح تبدیل شده بود که در آن نیروهای مذهبی و غیرمذهبی و روحانیون و غیر روحانیون حضور داشتند و دو قرائت و تفسیر از اسلام و تمام عرصه ها و ساحات حیات سیاسی و اجتماعی در آنها دیده می شد.
- یک جریان، جریان مخالفان مشروطه بود. طرفداران حکومت مطلقه فردی و به شکلی بخشی از جریان سنتی و محافظه کار که از وضعیت پیشین و مبتنی بر استبداد دفاع می کردند و در مقابل هر حرکتی میایستادند. نگاهی صنفی و نابرابری داشتند، بحث تصویر از جامعه به عنوان رعایا و وظیفه آنها یعنی اطاعت و تبعیت مطرح بود که برای آنها حقوقی قایل نمی شدند. نگاه یکسویهای داشتند. این جریان تا دوره های ادامه پیدا کرد.
- جریان دیگر آزادی خواهان، عدالت جویان و مشروطه طلبان بودند. دو جریان و اردو در برابر هم بودند که هر کدام در عین برخی تعاملات، برخی تخاصمات از منظر فکری، برداشت ها و رویکردها نسبت به رابطه، تعامل با مردم، حقوق و مسائل شهروندی داشتند. این جریان در مشروطه خواهی و بعد از آن در جریان نهضت ملی ایران و ملی شدن نفت ادامه پیدا کرد. این دو جریان و نگاه را در حرکت های اسلامی و سایر حرکت ها می بینیم.
- جریان دوم در نهصت ملی شدن نفت و جبهه ملی ایران دیده می شد که در برخی علما که با دکتر مصدق و جبهه ملی همراهی و همسویی داشتند، ریشه داشت. در دهه های قبل از آن در همین زمان مراجع ثلاثه دیگری چون مرحوم حجت، مرحوم خوانساری و مرحوم سید صدرالدین صدر پدر امام موسی صدر بودند که به حلیت این حرکت و همراهی با نهضت ملی شدن نفت حکم دادند و در کنار این جریان ماندند. جریانی که با تعابیر امروز به میانه روی، اعتدال و مدارا معتقد بود و در این مسیر حرکت می کرد.
-این جریان تا انقلاب ادامه پیدا کرد. در شورای انقلاب در عین تفاوت ها و اختلافات، تعامل ها و تفاهماتی نیز وجود داشت. دو جریان در شورای انقلاب در بین اعضا با توازن دیده می شود که در حزب جمهوری اسلامی متجلی شدند و نام آن با نام نظام عجین شد، بعد به تدریح در سال 60 و تا مدتی در همین دهه به جریان اصلی تبدیل شدند. این جریان در برابر جریان دیگری قرار داشت.
- جریان دیگر جریان مقاوم در شورای انقلاب و ادامه خط جبهه ملی و نهضت مقاومت ملی و نهایتا نهضت آزادی ایران بود. امام موسی صدر به لحاظ فکری، فرهنگی، سیاسی و تشکیلاتی در داخل و خارج از کشور به جریان دوم تعلق داشت.
-امام موسی صدر از زمره روحانیونی بود که به هیچ وجه در تعامل با تمام جریان ها نگاه صنفی و عمودی از بالا به پایین نداشت، در لبنان صحنه رقابتی شکل گرفت که انتقال رقابت های سیاسی و تشکیلاتی دهه های مختلف از ایران به لبنان بود. در لبنان علاوه بر امام موسی صدر و همراهان ایشان که از نهضت آزادی بودند، جریان دیگری نیز حضور داشت که مربوط به جلال فارسی و همفکران و همنوعان او بود.
- این دو جریان نماد تعاملات، مناقشات و تنش های سیاسی قریب یک صد سال اخیر ایران به خصوص در چند دهه اخیر بودند که به لبنان هم منتقل شدند. جلال فارسی اخیراً بیان کرد که حق امام موسی صدر بود که به قتل برسد و اگر قذافی او را به قتل نمی رساند، ما خودمان به قتل می رساندیم.
- بسیاری از استادان ایشان در قم و نجف از جمله پدرشان به جریان دوم تعلق داشتند. از جمله دوستان و همراهان ایشان در ایران و خارج، صالحی نجف آبادی، عبدالجلیل جلیلی، خواهرزاده ایشان سیدصادق طباطبایی، شبیری زنجانی و دیگران بودند. بیشتر دوستان ایشان از غیر روحانیون بودند که نشان می دهد نگاه صنفی در ایشان دیده نمی شد. امام موسی صدر سفرهای بسیاری به خاورمیانه کرد و از ارتباط با پادشاهان، مذاهب گوناگون و فرق گوناگون اسلام ابایی نداشت.
-یک نوع برابری خواهی، وحدت و اتحاد وجود داشت که به معنای تفرق نبود، تعاملی که در یک جامعه متکثر همچون لبنان می تواند امام موسی صدر را به عنوان یک روحانی، فقیه و مجتهد شیعی در جایگاهی قرار دهد که به عنوان میانجی مورد احترام تمام جریانها باشد، این نماد بسیار شاخص و بارزی از مدارا و میانه روی است که در یک خط تاریخی در لبنان و جوامع دیگر دیده شده، به محاق رفته و تحت الشعاع جریان افراطیگری که در خاورمیانه در بین اهل سنت و شیعیان جریان قالبی شده، قرار گرفته است.