دکتر محلاتی در نشست شیراز گفت: امام موسی صدر با تسلط بر ویژگیهای گفتوگو از منظر قرآن توانست به موفقیت ویژهای در رواج گفتمان صلح برسد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، دفتر منطقه فارس حزب اتحاد ملت ایران اسلامی به مناسبت چهلمین سالگرد ربودن امام موسی صدر، نشست «گفتمان صلح در اندیشه امام موسی صدر» را یکشنبه 11 شهریور ۱۳۹۷ برگزار کرد.
این نشست با حضور و سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی مهریزی و حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدجعفر محلاتی در شیراز برگزار شد. مشروح سخنان دکتر محلاتی را در ادامه مطالعه میکنید.
امام صدر، الگوی مسلمان برای ترویج صلح
امام موسی صدر دین را از منظر خدمت به خلق میدید و تمرکز او روی کرامت انسان و اصالت انسان بود؛ به عبارتی در منظومه فکری ایشان انسان محور خلقت و در ادامه محور دین است، پس دینورزی عبارتست از خدمت به انسان. این موضوع نه تنها در تفکر و گفتمان امام صدر که در برنامههای عملی او هم نقشی محوری داشت.
ما معلمان رشته «الهیات صلح» همیشه به دنبال مصداقها میگردیم، البته اصول هم بسیار عالی است و در اسلام اهمیت دارد و ما هم مدام از داشتن اصول صحبت میکنیم، اما وقتی به تاریخ میرسیم، میلنگیم. به عنوان مثال من وقتی درباره الهیات عذر و عفو با دانشجویان آمریکایی صحبت میکنم، اگر بخواهم سیاستمدار معاصری را به عنوان نمونه و الگو معرفی کنم که چگونه یک سیاستمدار بخشایش را از حوزه روابط خصوصی به حوزه روابط عمومی و سیاسی برده، ناچارم که از نلسون ماندلا یا گاندی مثال بزنم.
هرچه در جهان اسلام جستوجو میکنم تا یک نفر را به عنوان الگو در این موضوع معرفی کنم، موفق نمیشوم، اما امام موسی صدر در اینجا یک استثناست که میشود به او استناد کرد، چرا که یک نگاه مهم و نافذ درباره صلح دارد.
من به تازگی کتاب «عشق سیال: در باب ناپایداری پیوندهای انسانی» از زیگمونت باومن، اندیشمند مشهور لهستانی را مطالعه کردهام که مطالعه آن را به شما نیز توصیه میکنم. باومن در این کتاب میگوید که کلیه روابط در جهان ما سیال و کوتاه مدت است. من اسم این را زمانشناسی صلح میگذارم. یعنی کسی که درصدد گسترش صلح است باید پیش از هرچیز زمان و جغرافیای خودش را بشناسد و به تناسب آن گفتمان صلح را شکل دهد. بنابراین زمانشناسی صلح بسیار مهم است.
اهمیت شناخت زمان برای صلح
سوال اینجاست که ما در چه زمانی هستیم؟ باومن میگوید در زمانهای هستیم که عشقها و روابط بسیار فرّار، کوتاه مدت و سیال هستند. امروز دیگر زمان کارها و صحبتهای مفصل نیست.
باومن میگوید که وحدت گفتمانی از علوم رفته است. این حرف درست و بسیار مهم است. یعنی رشتههای مختلف علمی هرکدام برای خود گفتمانی را تدوین کردند و دیگر وحدتی ندارند. به زحمت میتوان فصل مشترکی میان آنها یافت. بنابراین سخن گفتن در زمانهای که وحدت گفتمانی در میان علوم نیست، بسیار دشوار است. باید برای یافتن فصل مشترکها و اختراع زبانی برای گفتوگو با همه، کار علمی مفصلی کرد. در مباحث دینی هم به دلیل گسترش فرقههای مختلف، این مساله وجود دارد.
در چنین وضعیتی برای گسترش صلح در میان ادیان باید گفتمانی را پیدا کرد که در عصر فقدان گفتمان وحدتبخش علمی نافذ باشد. همچنین به دلیل وجود روابط سیال، «صلح» هم سیال و کوتاهمدت شده است. این مساله هم به دشواری کار دامن میزند. در وضعیتی اینچنین، کسی مانند امام موسی صدر کار بسیار سترگ و کلانی را انجام میدهد. وضعیتی که او موفق شد در لبنان پدید بیاورد، کار هرکسی نیست، بنابراین باید ضمن قدردانی از زحماتش، رفتار او را مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
باومن نکته دیگری را نیز ذیل مبحث «گفتوگو و طیف گسترده آن به مثابه مدارا» بیان میکند. او میگوید که مدارا به این معنی نیست که ما دست از دعوت برداریم، اگر از دعوت دست بکشیم ممکن است به فروپاشی و انزواگرایی بینجامد. مدارا به این معناست: «به رسمیت شناختن عملی مناسب و اعتبار تفاوتهای دیگران.» در تدام دعوتهاست که بخشی از حقیقت هویدا میشود. از این تعریف ما به اصالت تنوع و تکثر میرسیم که اصلی محوری در اندیشه امام صدر است.
همیشه باید برای گفتوگو آماده باشیم/ تکگویی منکر حضور دیگری است و به حقیقت نمیانجامد
اینجا باید درباره نقش فلسفه در زمانه فعلی هم نقل قولی را بیان کنم. ریچارد رورتی، فیلسوف اثرگذار و معاصر آمریکایی میگوید: «نقش فلسفه فقط این است که طرفین گفتوگو را از خودفریبی این اندیشه بازدارد که توافق لحظهای و موقت تمامی حقیقت تا ابد است.» در واقع رورتی این نکته را میخواهد بیان کند که ما به تمامی حقیقت به هیچ وجه دسترسی نخواهیم داشت و نباید فکر نکنیم که اگر یک گفتوگو داشتیم، توانستهایم طرف مقابل را برای همیشه قانع کنیم. بنابراین همواره باید آماده گفتوگو باشیم و گفتوگو امری استراحت پذیر نیست.
لزوم استمرار گفتوگو در سیره عملی امام موسی صدر مشاهده میشود و امام به این امر مهم توجه جدی داشته است. او مرتب سفر میکند و با مردم و رهبران ادیان گفتوگو میکند. حقیقت در گفتوگو فرصت بروز پیدا میکند، اصولا حقیقت عبارتست از ادامه گفتوگو. این نیست که ما به حقیقتی برسیم و گفتوگو را تمام کنیم. امام صدر متوجه این است که تکگویی منکر حضور دیگری است و به حقیقت نمیانجامد. متاسفانه ارباب عمائم معمولا به تکگویی و گفتمان خطابی عادت دارند. امام موسی صدر به همان میزان که سخن میگفت، به سخنان دیگران نیز گوش میسپرد. توازن میان سخن گفتن و استماع بسیار مهم است.
انواع گفتمان و تکثر آنها در قرآن
اقوال قرآنی نمونه تکثر گفتمانی در قرآن است. 11 قول در قرآن نقل شده که جنبهها و خصوصیات مختلف یک گفتمان موفق را نشان میدهد که من به برخی از آنها اشاره میکنم:
«قول سلام»: سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبّ رَحِیم، این قول یعنی جنبه آرامش و صلح آمیز بودن گفتمان. گفتمان در فضایی موفق است که صلح آمیز باشد. اولین پیششرط گفتوگوی موفق فضای صلح آمیز است. در فضای متشنج، گفتمان ممکن نیست. بنابراین گفتمان و گفتوگو باید «سلام محور» باشد.
«قول کریم»: یا قول سخاوتمند و بخشنده که در قرآن بسیار زیباست. در گفتمان و گفتوگو باید بخشنده باشیم. بخشندگی یعنی اینکه اجازه بدهیم طرف مقابل بیشتر صحبت کند. خود قول باید از عناصر عفو و بخشایش بهرهمند باشد. قول کریم یعنی اینکه در گفتمان آمادگی کامل برای عفو و بخشایش داشته باشیم.
«قول حسن» معنای این قول زیبایی است. یعنی زیبایی در گفتار داشته باشیم. چرا سخن سعدی بعد از هفت قرن کهنه نمیشود؟ اندیشه صلحگستری را زیبا بیان کرده است. تسلط به واژگان در گفتوگو بسیار مهم است.
«قول سدید»: یعنی قولی که منسجم و محکم باشد. عناصر گفتمانی باید باهم در انسجام بوده و مبانی فلسفی درستی داشته باشد. وقتی از صلح صحبت میکنیم آیا به تئوری منطقی و فلسفی آن آگاهی داریم؟
«قول معروف»: یعنی آنکه آیا شما به گویشهای جامعه خودتان آگاهی دارید؟ آیا قولتان مورد فهم مردم هست؟ معمولا در حرفهای مغلق و پیچیده بیسوادی پنهان است و گرنه حرف حساب قابل توضیح است.
«قول صدق»: راستگویی در گفتوگو و گفتمان بسیار مهم است. امام موسی صدر هیچگاه دروغ نگفت. او در هیچکدام از سخنرانیهایش به خاطر خوشامد سیاستمداران قول خلافی را بیان نکرد. قول شما باید راست و حقیقی باشد.
«قول لیّن»: یعنی قول ملایم، در گفتوگو باید حرفهایتان ملایم باشد و نباید داد بزنید. فریاد و نعره که استنادآور نیست. قرآن میگوید که بلند صحبت نکنید و جوری هم صحبت نکنید که هیچکش نشنود. این شیوه گفتوگوی قرآنی است. قرآن به ما میگوید که بین نجوا و فریاد یک راه میانهای وجود دارد. من در هیچکدام از سخنرانیهای امام موسی صدر ندیدم که داد بزند.
«قول طیب»: یعنی قول تمیز و این شاید به معنای نیت باشد. وقتی شما حرفی میزنید باید نیت خوب و صافی داشته باشید. امام موسی صدر واقعا اینگونه بود.
«قول عدل»: در گفتوگو نباید از عدالت تجاوز کرد. در گفتوگو غیبت هم نوعی تجاوز به حساب میآید و این از مصادیق نقض قول عدل است. اینکه ما ادعا داریم شیعه هستیم، باید به «قول عدل» توجه جدی داشته باشیم که متاسفانه اینگونه نیستیم. سرانه غیبت در کشور ما بسیار بالاست.
«قول سوا»: یا قول برابر، یعنی وقتی در گفتوگو هستیم باید به برابری قائل باشیم. دوستی بر مبنای برابری شکل میگیرد و از مهمترین لوازم صلح نیز برابری است. در گفتوگو باید نگاه افقی داشت نه نگاه عمودی. یعنی نباید از بالا صحبت کرد.
بخش دیگری از اقوال «قولهای منفی» هستند، اما جالب آنکه با اقول مثبت برابر نیستند و تعداد آنها بسیار کمتر است، البته لیست من از اقوال نهایی و کامل نیست و باید در آیات کلام الله بیشتر مداقه کنم. قول منفی تا آنجایی که من دیدم به شرح زیر است:
«قول زور»: قول زور قول دروغ است. در گفتوگو نباید دروغ گفت. قرآن برای ما فلسفه گفتمانی را باز میکند. استنباط من از سیره امام موسی صدر این است که او به همه قولهای مثبت عمل میکند. یعنی به همه خصوصیتهای قرآنی گفتمان و گفتوگوی موفق عمل میکند.
ترویج صلح مقدم بر صدق و کذب گفتار است
امام صادق(ع) حدیث مهمی دارند که امام موسی صدر به آن توجه جدی د: «اَلْکَلامُ ثَلاثَةٌ صِدْقٌ وَ کِذْبٌ وَ اِصْلاحٌ بَیْنَ النّاس». این حدیث از دسته احادیث برجسته است که در آن امام میفرمایند که سخن سه گونه است؛ یا راست است، یا دروغ است یا اصلاح بین مردم است. نمیتوانم شدت جالب بودن این حدیث را از دیدگاه یک صلح پژوه با کلمات بیان کنم. این حدیث نشان میدهد که گفتمان صلح یک بحث جداست و صدق و کذب در آن مصداق ندارد.
اصلاح امور بین مردم سوار بر صدق و کذب است. به عبارتی اگر گفتمان شما برای صلح باشد دیگر راست و یا دروغ بودن در آن اهمیتی ندارد. به این مقوله «اولویت صلح» میگویند که نکته مهمی است. با اینکه کذب راس همه شرور است، اما صلح بر آن اولویت دارد. امام موسی صدر بخش عمدهای از فعالیتهایش را برای گفتمان صلح مصرف کرد.
تفاوت نوع گفتوگو بر اساس طیف مخاطب
من وقتی به قرآن نگاه میکنم سه گروه مخاطب را به صورت سمبلیک میبینم: جامعه ابتدایی، جامعه متوسطه و جامعه عالی. قرآن در تمام سطوحش با این سه تم نگاه کار میکند. به عبارتی قرآن قائل به تعادل، توافق و تفضل است. جوامع متجاوز جوامع ابتدایی هستند. قرآن زبان خاصی برای جوامع متجاوز دارد. در جوامع ابتدایی عدالت مهم است و دائم باید به آن عدالت تزریق کرد. این جامعه اهل گفتمان نیست و باید عدالت را با زور در آن نهادینه کرد.
برای جوامع متوسط، زبانش توافقی است. این جامعه اهل گفتمان است و نقطه شروع گفتوگو در این جامعه است. به عنوان مثال در جریان قتل نفس قرآن به دیه توصیه میکند. یعنی در جریان قتل نفس باهم گفتوگو کرده و به صلاح برسید. جامعه متعالی، جامعه عفومحور، سخی و کریم است.
گفتمان این سه جامعه باهم تفاوت دارد. بنابراین به تناسب مخاطب ماهم باید گفتمانهایمان تفاوت کند. امام موسی صدر هم همین نکته را رعایت میکرد. او وقتی با سران کشورها گفتوگو میکند بسیار محکم سخن میگوید. روایت مشهوری را شنیدهام که قذافی به امام صدر گفت که من به فلسطینیها پول زیادی میدهم و سعی دارم تا لبنان مسلمان شود. امام میگوید که من مخالفم و اگر لبنانی با این شرایط تکثر وجود نداشت ما باید آن را ایجاد میکردیم. اینجا امام از قول تعادل و قول سدید برای گفتوگو با قذافی استفاده میکند. این مهم است که به تناسب مخاطب ما نوع گفتوگویمان تفاوت کند.
سخن صلحآمیز با جامعه متجاوز باید مبتنی بر عدالت، سخن صلحآمیز با جامعه متوسطه باید مبتنی بر تعامل و توافق و در نهایت سخن صلح آمیز با جامعه متعالی باید مبتنی بر تفضل، بزرگواری، دوستی و مودت باشد. بنابراین مخاطبشناسی هم در گفتوگو بسیار مهم است. امام موسی صدر این موارد را رعایت میکرد.
امام موسی صدر میگوید که اگر تفاوت نظرها نبود، اجتهاد معنایی نداشت
همچنین ما باید مراقب آفتهای گفتمانها و انسداد گفتوگو هم باشیم. به عنوان مثال گزارههای ثنوی همیشه آفت گفتمان و باعث انسداد گفتوگوست. مهمترین مثال برای ثنویت این جمله «یا بر ما هستید یا با ما» است. من ندیدم که امام صدر با «دیگری» برخوردی به مثابه دارالکفر یا دارالحرب داشته باشد. تمام موفقیت امام موسی صدر در این است که با غیرمسلمانان از ورای عینک سنتی دارالکفر یا دارالحرب، گفتوگو میکند. اعتقاد امام بر این است که ادیان موید هم بودهاند، بنابراین نباید به آنها نگاهی به مثابه دشمن داشت. ما هم در گفتمانهای الهیاتی باید به دنبال مولفههای موید و مصدق بگردیم.
امام موسی صدر میگوید که اگر تفاوت نظرها نبود، اجتهاد معنایی نداشت. بنابراین در نظر امام صدر تفاوت بسیار اصیل است. تنوع یکی از اصیلترین اصول زندگی در جهان ماست.
امام صدر سخن دیگری هم دارند و آن این است که اگر کسی عبادت را از خدمت جدا کند، به هیچ عنوان دین را نفهمیده است. در پایان باید بگویم که خاستگاه نظری امام صدر تکیه بر تفاوت به مثابه رحمت است که در روابط بینالمللی به یونیورسالیسم در مقابل پلورالیسم و در تضاد با یکدست سازی دینی (همان مدل قذافی) شهرت دارد. امام صدر توفیقش را مدیون درک گسترده گفتمان صلح و رحمت و احتراز از تکگویی بود.
تنوع گفتمان رحمت طبق مدل قرآنی به همین جهت در صلح مثبت به صورت یک الگوی نافذ درآمد. امام صدر به ویژگیهای گفتوگوی قرآنی مسلط بود، بنابراین درباره صلح مثبت بسیار خوب میتوانست صحبت کند. باید اشاره کنم که در مقابل اهمیت لوازم صلح، اهداف صلح هم مهم است. صلح قرار است به کجا برسد؟ صلح ابتدایی عبارتست از اخلاق جنگ. صلح ابتدایی ما را به آتشبس میرساند. صلح متوسطه ما را به نقطه صفر و بیتفاوتی با عذر و عفو میرساند و صلح عالی ما را به دوستی.