مرحوم آیتالله قمی طباطبایی در گفت و گویی از خاطرات خود با امام موسی صدر و دوران حضور او در قم گفته است.
آیتالله سید علی اصغر قمی طباطبایی، از چهرههای علمی و سرشناس حوزه بود که ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ دارفانی را وداع گفت. او از اقوام خاندان صدر و یکی از دوستان امام موسی صدر بود. بخشی از خاطرات این عالم ربانی را که در گفتوگو با گروه تاریخ شفاهی مؤسسۀ امام موسی صدر نقل شده به مناسبت چهلمین روز درگذشتش میخوانید.
حسن خلق آیت الله سید صدرالدین صدر
• مرحوم سید صدرالدین صدر فردی با اخلاق و رئوف بود. برای اینکه میزان حسن خلق ایشان را بدانید نمونهای را برایتان میگویم. گاهی میدیدیم بچههای زیادی از اقوام و آشناها در منزل ایشان جمع میشدند و سروصدای زیادی ایجاد میکردند. شاید گاهی تا ۳۰ بچه آنجا حضور داشتند اما آقای صدر حتی یکبار هم به کسی تذکر نمیداد که کمی آرام باشید. این درحالی بود که هم کسالت داشتند و هم یکی از مراجع بزرگ تقلید بودند. به هر حال آقای صدر یکی از مراجع ثلاث قم و فرد با شخصیتی بود و وابسته به یکی از خاندانهای بزرگ شیعه بود که همگی آنها بزرگ بودند. یادم هست از مسولان حکومتی هرکس که به قم وارد میشد میآمد دیدن ایشان و منزل آقای صدر محل رفت و آمد دائمی فضلا و علما و شخصیتهای سیاسی و حکومتی بود.
• نکته دیگری که درباره ایشان باید بگویم این است که آقای صدر از آقای بروجردی برای آمدن به قم دعوت کرد و من یادم هست که آن مرحوم برای تقویت آقای بروجردی جای نمازشان در حرم حضرت معصومه را به آقای بروجردی داد و در حقیقت خودش را فانی کرد و این کار از عهده هر کسی بر نمیآید.
دوران تحصیل امام موسی صدر در قم
• آنچه مسلم است آقا موسی صدر یک طلبۀ فاضل و به تمام معنا شایسته و از شاگردان خوب آقای سید محمد داماد بود. همینجا باید به این نکته اشاره کنم که یک عده خیلی خاص اما طلبههای خوب و نخبه به درس آقای داماد میرفتند. به اضافه اینکه همان زمان ایشان با وجود جوانی خودش تدریس هم میکرد و در انتشار مجله مکتب اسلام هم با تعدادی از همان طلبههای فاضل همکاری مستقیم و تاثیر گذار داشت و گاهی با همان جمع جلساتی برای مشورت و بررسی موضوعات مختلف داشتند که تعدادی از طلبههای فاضل و سرشناس حوزه در آن شرکت میکردند. این جمع متشکل از گروهی بود که همه آنها بعدها از سرشناسان حوزه و جامعه شدند.
• دو نفر از همدرسهای اصلی ایشان آقای سید محمد بهشتی و آقا موسی شبیری زنجانی بودند. البته از سالهای ابتدایی تحصیل در حوزه با آقای شبیری زنجانی هم مباحثه بودند که تا همین اواخر هم ادامه داشت. خود من صحنهای را یادم هست که ایشان و آقای شبیری زنجانی در مدرسه فیضیه و مقابل یکی از حجرهها نشسته بودند و با هم کتاب معالم را بحث میکردند و گفتوگوهایی با هم داشتند. آنها خیلی با هم رفیق بودند.»
ارتباط و دوستی با امام موسی صدر
• رابطه ما از دوجهت بود. علاوه بر رابطه قوم و خویشی که موجب میشد گاهی به منزلشان برویم، یک رابطه دوستانه هم میان ما بود و ایشان معمولاً به حجرهای که من در مدرسه فیضیه داشتم و رفقا به آنجا میآمدند، سر میزد. به نظر من یکی از دلایل شهرت و محبوبیت ایشان اخلاق خوب و ملایمی بود که با همه داشت. یعنی با هرکس که مواجه میشد با خوبی و خوشرویی خاصی برخورد میکرد.
• بعد از سفر ایشان به لبنان، من هم دو سه سفر به آنجا رفتم و با هم از فعالیتهایی که در جنوب و مناطق مختلف داشتند بازدید کردیم. حتی در یکی از این سفرها هنگام عزیمت به مکه همراه اعضای کاروان که همگی ایرانی بودند به دیدار ایشان رفتیم که در جایی بیرون شهر استقبال کردند و پذیرایی کردند و بعد سخنرانی جالبی هم ایراد کردند که بسیار جذاب بود و مورد توجه همه قرار گرفت. البته افراد دیگری هم بودند و جمعیت زیادی در مجلس جمع شده بود.
• یکی از ویژگیهای آقا موسی علاوه بر فضل علمی و اخلاق خوب، روشن بینی ایشان بود. شما وقتی همین الان نوشتههای آن روز آقا موسی را میخوانید ملاحظه میکنید که مطالب آن هنوز جدید است. بدون تردید اگر در قم میماندند ترقی زیادی میکردند. حتی مدتی هم که به نجف رفته بودند از شهرت زیادی در نجف برخوردار شدند. در حقیقت وارد هر جا که میشدند، میدرخشیدند.