امام موسی صدر از مسیحیان و سنیها مثل العلایلی که از آخوندهای معروف سنی است استفاده میکرد. العلایلی هم اتفاقاً کتاب بسیار تحلیلی و خوبی دربارۀ امام حسین دارد. امام موسی صدر از اینها دعوت میکرد که در این مناسبتها سخنرانی کنند.
آیت الله شیخ محمود خلیلی در سالهای جوانی چندین بار برای تبلیغ به لبنان سفر کرد و در همین سفرها امام موسی صدر از ایشان برای همکاری در مجلس اعلای شیعیان دعوت کرد. آیت الله خلیلی مسئول بخش پاسخگویی به سؤالات شرعی در مجلس اعلای شیعیان بود و هم اکنون در قم به فعالیتهای علمی و پژوهشی و تدریس مشغول است. او به سوالات گروه تاریخ شفاهی موسسه در مورد مجالس عزاداری امام موسی صدر پاسخ داد.
دربارۀ برگزاری مراسم عزاداری در مجلس اعلای شیعیان برای ما بگویید و اینکه امام موسی صدر برای سخنرانی چه کسانی را دعوت میکرد، و اصلاً توجه و اهتمام امام موسی صدر به این مناسبات مذهبی چگونه بود؟
همان طور که لبنان از نظر سیاسی کشوری آزاد بود، از نظر فکری هم کشور آزادی بود. مسیحیان آزادی که در تاریخ اسلام کار کرده بودند و دربارۀ امیرالمؤمنین و تشیع نوشته بودند، بسیار بودند. شعرایی مانند بولس سلامه که از شعرای معروف مسیحی است که روابط خوبی با مرحوم سید عبدالحسین و امام موسی صدر داشت و لقب «شاعر علی والحسین» گرفته بود. او شعرهای بسیار خوبی دربارۀ اهل بیت و امام علی(ع) دارد. جرج جرداق، صاحب کتاب «صوت العدالة الانسانیة» مسیحی است و از این دست انسانهای مسیحی در لبنان هستند. در مقابل، مسیحیهای متعصبی هم هستند که کتابهایی حتی برضد قرآن هم نوشته بودند.
امام موسی صدر از این ویژگی استفاده میکردند و در ایام محرم که در باشگاه امام صادق صور (نادی الامام الصادق)، مجالسی را برگزار میکردند. این باشگاه فضایی بسیار بزرگی در وسط شهر صور است که ایام ماه رمضان شبها هر شب مجلس و سخنرانی بود. در ایام محرم هم مجالسی آنجا برپا بود.
امام موسی صدر از این مسیحیان و احیاناً از سنیها مثل العلایلی که از آخوندهای معروف سنی است استفاده میکرد. العلایلی هم اتفاقاً کتاب بسیار تحلیلی و خوبی دربارۀ امام حسین دارد. امام موسی صدر از اینها دعوت میکرد که در این مناسبتها سخنرانی کنند و حتا در مناسبت غدیر هم اینگونه بود و در یکی از مناسبتهای غدیر همین آقای العلایلی در سخنرانیای که از رادیو هم پخش میشد، گفت که بله، رسول اسلام در روز غدیر این را فرمودند که «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» و این جذابیتی داشت که شخصیتهای مسیحی و سنی دربارۀ امام علی و امام حسین اینگونه سخن بگویند. امام موسی صدر هم روابط خیلی خوبی با اینها داشتند.
میخائیل نعیمه، از نویسندگان معروف، هم بود که حتی زمان مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین کتابی نوشته بود و بعد، از آن مرحوم هم خواسته بود که مقدمهای بر کتابش بنویسد و ایشان هم ملاطفت میکند و در نوشتن میگوید: قلمت را به من عاریه بده تا برای تو مقدمه بنویسم. یعنی آن قلمی که تو داری، باید مقدمهای بنویسم که متناسب با قلم تو باشد!
این گونه مسیحیان و سنیها در لبنان بودهاند و هستند که با تشیع همصدا هستند و آزاد فکر میکنند.
امام موسی صدر میگفتند برخی از این مسیحیها یک مرحلهای از اسلام را دارند و معتقد بودند که منافاتی ندارد که کسی محمد را به عنوان رسول اسلام قبول داشته باشد و مسیحی هم باشد. این وضع که حتماً باید این طور باشد که دوران آن دین سپری شده باشد قبول نداشتند اما اینکه پیامبر اسلام را و قرآن را قبول داشتند که کتاب اسلام است و کتاب بشر نیست و مقامات امام علی(ع) را قبول داشتند و لذا میگفتند که این افراد یک مرحلهای از اسلام را دارند.
در خود مجلس اعلا هم مراسم گرفته میشد؟
در مجلس اعلا، غیر از شیعه نه، [در مجلس اعلا همه باید شیعه باشند اعضا و رئیس و...]
نخیر، به این علت که در ایام محرم خود ایشان برای سخنرانی این طرف و آن طرف میرفتند و در همان مساجد شیعیان در بیروت و بقاع و بعلبک و جنوب برگزار میشد. البته یک سالی یک مداح خوبی از مشهد آمده بود و امام صدر از ایشان خواستند که یک مجلس زنانهای برای خانمشان و همشیرهشان برگزار کردند و برای آنها مداحی و اقامۀ مجلس عزا کردند و بعد به ایشان گفتند که شما دهه را اینجا بمانید و در منزل ما مجلسی برگزار کنید. من هم همراه آن مداح بودم برای صحبت و ترجمه و جایی هم برایشان در هتلی گرفته شد. ایشان عصرها میآمد و برای ام صدری و خانمها روضه میخواند.
در مجلس اعلا، اولین مجلس مهمی که برگزار شد، فاتحۀ بزرگی بود که برای مرحوم آقای حکیم برگزار شد. مجلس در حیاط مرحوم آقای حکیم تأسیس شد که برگهای هم هست از ایشان که در مجلس اعلا نگه داشته شده که ایشان نوشتهاند این مجلس مشروع است و برای شیعیان لازم است که چنین مجلسی برای رسیدگی به امور دینی و اجتماعی و شئون دیگرشان داشته باشند.
ایشان که از دنیا رفتند، مجلس مهمی گرفته شد که برای اولین بار در تاریخ لبنان، رادیو از طرف مجلس اعلا، خبر عزا را اعلام کرد. یادم هست که حتی حسن خالد که آن وقت مفتی سنیها بود آمده بود و او هم کنار آقای صدر برای خوشآمد ایستاده بود. رئیس جمهور، و ارکان دولت و شیعیان و غیر شیعیان میآمدند برای تسلیت و سه روز مجلس عزا در آنجا برگزار شد.
برنامههایی که در صور بود چه موقع برگزار میشد؟ شب یا صبح یا عصر؟
در باشگاه امام صادق، و در محرم و ماه رمضان شبها بود. در ماه رمضان از این جهت طول میکشید که خود امام موسی صدر صحبت میکردند. محرم هم همینطور، شب ها مراسم بود. در محرم برخی روزها پیش از ظهر، خصوصاً آن روزهای آخر مجلس برپا میشد. علتش این بود که در طول روز مردم مشغول کار بودند و هر جای دیگر هم مجلس بود، همین طور بود. به این نحوی که در ایران هست که یک مجالسی پیش از ظهر و یک مجالسی بعد از ظهر در منازل باشد، نبود. بیشتر مجالس در حسینیه ها بود و حتی در منازل علما هم مجلس نبود فقط در حسینیه ها و مسجدها مراسم برپاشد.
امام موسی صدر خودش روضه میخواند؟
نه فقط در لبنان، بلکه در عراق هم این طور است که منبری و روضه خوان، با آن کسی که سخنرانی میکند و مسئلهای را تحلیل میکند، جداست. یعنی به حدی که در عراق که مقداری نزدیک ایران است، بین منبری و ملا و دانشمند دینی، فاصله است و منبری کسی است که یه مقداری تاریخ اسلام بلد است و بعدش هم گریز میزند به اینها. امام علما و اینها، کارشان بیان تحیلیلی مسائل است و به همین تمام میشود. لذا اصلاً خطیب المنبر الحسینی با محاضر و سخنران جداست. گذشته از اینکه مرجعیت و تدریس در حوزه کاملاً جداست و قابل جمع با هم نیستند.
فقیه و استاد در حوزه با محاضر و سخنران در مناسبات با خطیب المنبر الحسینی جداست. در مساجد هم آقای مسجد و عالم سخنرانی میکند، تحلیل میکند و تمام میشود، و بعد، آن روضهخوان میخواند و اینها. امام موسی صدر هم فقط سخنرانی میکرد، مانند بقیۀ علمای لبنان. منبری زمان ما یک منبری بود و او هم کلاه فینه داشت و معمم هم نبود و چند نفر دیگر در جنوب بودند و شعر حفظ میکردند و میخواندند. روضهخوان کسانی هستند که دانشمند دینی حساب نمیشوند، اشعاری میخوانند. خطیب را هم تا آخر از جای دیگر دعوت میکردند. مثلاً در ضبط صوتهای نادی الامام الصادق این سخنرانیها هست.
سالی که ما بودیم شیخ حسین الفقیه آمد و معروف بود که منبری از نجف دعوت میکردند. نوارهای صوتی اینها هست.
هر سال از نجف دعوت میکردند؟
بله، سالی که من بودم، شیخ حسین الفقیه آمده بود. البته خودش آمده بود و بعد ایشان به باشگاه امام صادق هم دعوت شد و شيخ موسي عزالدین هم ایشان را دعوت کرده بود.
امام موسی صدر نسبت به روضهها حساسیت داشت که هر مطلبی گفته نشود و مثلاً اینکه روضهخوان اغراق نکند یا بگوید فلانی خوب نیست؟
ایشان اولاً معتقد بودند که ما به اندازۀ کافی جنبههای مثبت داریم که نیازی نداریم به جنبههای منفی مخالفان و خلفا و اینها بپردازیم. لذا میگفتند ما قرآن ونهج البلاغه داریم و همین کافی است برای ما. اصلاً لبنان به طور کلی برای مردمش خبرهای ضعیف و نکات تاریخی ضعیف قابل تحمل نبود. مثلاً یادم هست وقتی کتاب شهید جاوید به لبنان آمد ایشان گفتند این چیست؟ این امام حسینی که تا به حال شیعیان شناختند چه عیبی داشت که ایشان این طور نوشته است و اظهار نارضایتی نسبت به این کتاب داشت. هرچند در ایران خیلیها از آن استقبال کردند ولی ایشان مخالف آن تحلیل بودند.
اینکه امام حسین نمیدانستهاند چه پیش میآید و برای تأسیس حکومت اسلامی بوده است قیامشان و روز عاشورا فهمیدهاند که به هدفشان نخواهند رسید. ایشان این تحلیل را نمیپسندید و میگفتند نه خیر این طور نیست.
به همین علت بود که هیچ یک از علمای شیعه هیچ وقت نتوانستند که ایشان را به دلیل رعایت نکردن مسلمات شیعه مؤاخذه کنند. ایشان. نه تنها در مسلمات شیعه بلکه حتی برخی از مسائلی که آنجا در لبنان بین علمای سنی و حتی شیعه رواج داشت را انجام نمی داد. به طور مثلاً دست دادن با زنان. ایشان هیچ وقت با زن ها دست نداند.
ما شنیدهایم که ایشان در یکی از مراسمهای عاشورا در صور یا بعلبک امام موسی صدر جرج خضر را برده و از او که کشیش بوده است، خواسته سخنرانی کند. شما این را شنیدهاید؟
به خصوص الان یادم نیست. چه صحبتی کرده ایشان؟
درباره عاشورا صحبت کرده
الان این مورد را یادم نیست اما از این موارد زیاد بود. گریگوار حداد بود که یادم است و خیلیهای دیگر که یادم نیست.
مجلس اعلا مبلغ هم به جاهای مختلف میفرستاد برای تبلیغ؟ سیستمش چه طور بود؟
این اواخر که از نجف به لبنان میآمدند. نزدیک ماه رمضان، طلبهها میآمدند و خیلیهایشان الان همینجا در ایران هستند. از افرادی که به بعلبک میرفتند. مثلاً آقای صفایی از رفقای ماست. آقای کمیلی و دیگران هم بودند. امام موسی صدر برخی از آخوندهای معهد الدراسات را با نامهای به روستاها و مناطق مختلف میفرستادند. یه عده از طلبههای نجف هم میآمدند به لبنان و به مؤسسه میآمدند تا امام صدر آنها را به مناطق مختلف بفرستد.
مبلغها زیر نظر مجلس بودند؟
بله، ایشان هم به عنوان شخص میفرستادند و آنجا اگر اینها فرستادۀ آقای صدر نبودند، کارشان پیش نمیرفت و نمیپذیرفتند. خود من هم سال قبل از اینکه به معهد بروم با نامهای از امام صدر به جایی رفتم که پنج روستای شیعه بود و در آن روستاها به تبلیغ پرداختم.
آیا مجلس وجهی هم به طلاب و مبلغان میپرداخت؟
نه، چون مانند همینجا که مراجع میفرستند، همان مردم خودشان اداره میکردند و میپرداختند. البته ایشان، مساعداتی برای طلبهها و خودِ حوزهای که خودشان داشتند میپرداختند. برای اولین بار بود که در حوزهای سه وعده غذا آماده بود و پرداختی هم داشتند.
من شیندهام که خود امام موسی صدر گاهی مقتلخوانی کردند. شما دیده بودید؟
نمیدانم. شاید روز عاشورا آن اوایلی که رفته بودند، بخوانند. هیچ بعید نیست چون منافاتی ندارد. چون خیلی از مراجع هم مقتل میخواندهاند. چون ابتدایی که ایشان رفتند خیلی ساده بود و برای صور رفته بودند و کم کم مجلس اعلا تأسیس شد. در آن اوایل بعید نبوده است. چون در ابتدا به عنوان آخوند همان شهر بودهاند، و آن طور کارشان توسعه نداشت، بعید نبوده که خودشان مقتل هم بخوانند.
مجلس، بر کار مبلغان نظارت هم میکرد؟
مشکلی وجود نداشت که نیاز به نظارت پیش بیاید. یعنی موضوعش نبود که صحبتش پیش بیاید. یعنی حال و هوای همان موقع بود که تاریخ عاشورا را میگفتند و نسبت به خلف در جاهایی که سنی هستند اصلاً خود مردم تربیت شده بودند که مراعات کنند و اصلاً احتیاجی به تذکر و نظارت نبود. و لذا نوعاً به جنبههای مثبت دین و مذهب میپرداختند و اصلاً به جنبههای منفی نمیپرداختند.
دربارۀ آیت الله شیخ محمود خلیلی
آیت الله خلیلی: تشکیل مجلس اعلا موجب احیای جایگاه شیعیان لبنان شد