مجلس اعلای شیعیان لبنان یک سال بعد از ربوده شدن امام موسی صدر در بیانیه ای رسمی شخص قذافی را مسئول این ربایش دانست.
مجلس اعلای شیعیان لبنان در بیانیههای متعدد و به ویژه در دو کنفرانس مطبوعاتی که شیخ محمدمهدی شمس الدین، نایب رئیس مجلس در محل مجلس اعلای شیعیان لبنان در بیروت با حضور نمایندگان رسانههای لبنانی و خبرگزاریهای جهانی در تاریخ ۳۱ اوت ۱۹۷۹ برگزار کرد، شخص قذافی را در ناپدید شدن امام صدر و همراهانش مسئول دانست.
چنان که سران و رؤسای جمهوری برخی از کشورهای عربی به مجلس و نمایندگان آن اعلام کردند که مسئولیت اصلی در این رویداد با شخص قذّافی است. از جمله دولت سوریه و همچنین الجزایر و نیز یاسر عرفات بارها به نمایندگان شیعیان لبنان اعلام کردند که امام موسی صدر در لیبی است. متن بیانیۀ رسمی مجلس شیعیان لبنان
متن بیانیۀ رسمی مجلس اعلای شیعیان لبنان در خصوص مسئولیت جماهیر لیبی درباره ناپدید شدن امام موسی صدر چنین است: یکم: علل و شرایط سفر امام موسی صدر به لیبیتجاوز اسرائیل به جنوب لبنان در تاریخ ۱۴ مارس ۱۹۷۸ آغاز شد. سربازان این رژیم تمام منطقۀ جنوبی رود لیطانی را اشغال کردند. این منطقه شامل بخش بزرگی از جبل عامل است و بیشتر اهالی آن، شیعیان لبنانیاند که در این تجاوز آواره شدند. قطعنامۀ شورای امنیت در ۲۰ مارس ۱۹۷۸ صادر شد. در این قطعنامه بر لزوم عقب نشینی اسرائیل و جایگزین شدن نیروهای بینالمللی در منطقه برای حفظ صلح جهانی و امنیت منطقه و مساعدت حکومت لبنان در گسترش دوبارۀ حاکمیت فعلی خود بر آن مناطق تصریح شده بود اما این عقب نشینی به کندی و در طول سه ماه انجام شد و اسرائیل همچنان بر منطقهای ده کیلومتری داخل زمینهای جنوب لبنان مسلط باقی ماند. این تجاوز، امام موسی صدر را واداشت تا به عنوان رئیس طایفه اسلامی شیعیان لبنان، سفرهایی به کشورهای عربی داشته باشد تا در این سفرها واقعیت اوضاع در جنوب را بازگو کند و برای حفظ این منطقه و تمسک به لبنان برای خروج از این مشکل و دور کردن آن از صحنۀ اختلافات عربی از آنها بخواهد تا مداخله کنند. وی به همین منظور از برخی کشورهای عرب برای برگزاری کنفرانس محدود سران عرب، برای مشکل لبنان دعوت کرد. امام موسی صدر پیش از این، سفر مشابهی به برخی از کشورهای عربی طی ماههای سپتامبر ۱۹۷۶ انجام داده بود که در برگزاری کنفرانس سران در ریاض به تاریخ ۱۶ اکتبر ۱۹۷۶ و سپس، کنفرانس سران در قاهره در تاریخ ۲۵ اکتبر ۱۹۷۶ تأثیر بسزایی داشت. پس از این دو کنفرانس، مقرر گردید برای پایان دادن به در گیریهای لبنان نیروهای بازدارندۀ عرب برای تضمین امنیت این کشور تشکیل شود ولی محدودۀ فعالیتهای این نیروها منطقۀ جنوب لبنان را در بر نگرفت. از این رو، درگیری در آنجا ادامه یافت و این منطقه عملاً خارج از حاکمیت دولت لبنان باقی ماند. دوم: سفر امام موسی صدر به لیبی و قطع شدن اخبار ویبنا به علل و شرایط گفته شده، امام پس از سفر به سوریه، اردن، عربستان و الجزایر، روز جمعه ۲۵ اوت ۱۹۷۸ به همراه شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین، رئیس خبرگزاری لبنان، برای انجام سفر رسمی مورد توافق با مقامات لیبی راهی این کشور شد. از جمله کسانی که برای بدرقۀ امام به فرودگاه بیروت رفت محمود بن کوره، کاردار لیبی بود. هنگام رسیدن امام به فرودگاه طرابلس، احمد شحاطی، رئیس دفتر ارتباطات خارجی پارلمان به نمایندگی از دولت لیبی از وی استقبال کرد. امام موسی صدر و دو همراهش به عنوان مهمانان رسمی دولت لیبی در هتل الشاطیِ طرابلس اقامت گزیدند. رسانههای تبلیغاتی جماهیر لیبی آگاهانه از اشاره به آمدن مهمان رسمی خویش امام صدر، خودداری ورزیدند. همچنان که خبر اقامت وی را به عنوان مهمان، پنهان ساخته بودند. به طوری که طبق گزارش رسمی موجود در وزارت خارجۀ لبنان کاردار این کشور در طرابلس تا هنگام تماس عباس بدرالدین در ۲۸ اوت ۱۹۷۸ از حضور امام آگاه نشد. از هنگام ورود امام صدر به لیبی و در طول روزهای پس از آن، هیچگونه تماس تلفنی، پیام یا خبری از امام برای هیچ کسی در لبنان به دست نیامد. این مسئله برخلاف عادت وی و دو همراهش در سفرهایشان بود. چنانکه میدانیم یکی از دو همراه امام، عباس بدرالدین برای پوشش خبری به سفر آمده بود ولی این امر محقق نشد. پس از آنکه بازگشت امام صدر و دو همراهش از لیبی به تأخیر افتاد و تماس با آنان همچنان قطع بود، مجلس اعلای شیعیان در تاریخ ۶ سپتامبر ۱۹۷۸ از کاردار لیبی در لبنان درخواست ارائۀ اطلاعاتی دربارۀ این موضوع کرد. وی به مدت چهار روز از پاسخ دادن طفره رفت تا سرانجام مجلس، موضوع را به نخست وزیر لبنان اطلاع داد. وی بیدرنگ کاردار لیبی را در تاریخ ۱۰ سپتامبر ۱۹۷۸ فرا خواند و به صورت فوری و رسمی از او توضیح خواست. کاردار، ظهر روز بعد به وی پاسخ داد: «امام صدر و دو همراهش شامگاه ۳۱ اوت ۱۹۷۸ با هواپیمای خطوط هوایی ایتالیا پرواز ۸۸۱ لیبی را به مقصد رم ترک کردند.» با توجه به نگرانی به وجود آمده از این پاسخ، الیاس سرکیس، رئیس جمهور لبنان، در ۲۱ سپتامبر ۱۹۷۸ کوشید با رئیس جمهور لیبی، سرهنگ قذافی، تماس تلفنی برقرار کند و موضوع را از او بپرسد. همچنین، به او اطلاع دهد میهمانانش به لبنان نرسیده و خارج از لیبی هم دیده نشدهاند ولی این تلاش با وجود تماسهای مکرر در همان روز به نتیجه نرسید. زیرا شخصی لیبیایی روی خط تلفن مورد نظر در طرابلس پاسخ میداد که سرهنگ قذافی روی این خط موجود نیست و شماره دیگری میداد. این شماره از سوی ریاست جمهوری لبنان گرفته میشد ولی بدون نتیجه بود و هیچ کس گوشی تلفن را برنمیداشت.اما دکتر سلیم الحص، نخست وزیر لبنان در همان روز توانست با سرگرد عبدالسلام جلود، نخست وزیر لیبی، تلفنی تماس بگیرد. وی ابتدا برای ارائۀ پاسخ، مهلت خواست. سپس در تماس بعدی همان پاسخ کاردار لیبی را تکرار کرد و افزود:
«امام خرسند نبود و سفر خویش را به مقامات اطلاع نداده، از این رو، بدرقه رسمی او میسر نشد.»
خبر ناپدید شدن امام صدر به سرعت پخش شد. مطبوعات لبنان در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۱۹۷۸ تیتر اول صفحات خود را به این خبر اختصاص دادند. بلافاصله رادیوها و رسانههای تبلیغاتی آن را در سراسر جهان پخش کردند. در این تاریخ نشریۀ لبنانی السفیر که با مقامات لیبی روابط گرمی داشت این خبر را با این عنوان که «آیا رویدادهای ایران ارتباطی با این معما دارد؟» درج کرد. این نشریه در متن خبر این امکان را القا کرد که مسئله با رویدادهای ایران ارتباط دارد و در این راستا به نقش امام صدر در کارهای مقدماتی انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد.
همچنین، خبرگزاری کویت در بخش خبری خود در همان تاریخ آورده بود امام صدر از چند روز پیش در ایران اقامت دارد و این خبر را به منابع رسمی لیبی نسبت داد. از پیگیریهای سازمان فتح روشن شد که رئیس دفتر خبرگزاری لیبی در بیروت، منبع این خبر بوده است.
سوم: بیانیۀ رسمی لیبی
مسئله در میان مردم لبنان بالا گرفت. این کشور در ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۸ در سطوح رسمی، محلی و خارجی شاهد اعتصاب بود. از لبنان، جهان عرب و اسلام تماسهای تلفنی بسیاری با سرهنگ قذافی گرفته شد. افراد گوناگون از جمله پادشاهان و سران کشورهای عربی وضعیت امام را جویا شدند اما مقامات لیبی همچنان بدون هیچگونه توجهی به مسئله، سکوت اختیار کردند.
در زیر فشار افکار عمومی جهانی و پیگیری مجدانه مسئله از سوی خبرگزاریهای دنیا و بر اثر دیدار یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین و گفتگو دربارۀ پیامدهای مسئله، جماهیر لیبی در تاریخ ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۸ بیانیهای منتشر کرد که دارای تناقضات زیادی بود.
چهارم: تناقضات و نادرستیهای بیانیۀ رسمی لیبی
بیانیۀ رسمی لیبی، حاوی تناقضات و نادرستیهای بسیار است که در ادامه روشن میشود:
۱. این سخن که امام صدر پیش از این چند بار از جماهیری لیبی دیدن کرده است، درست نیست. ایشان یک بار در سپتامبر ۱۹۷۵ به مناسبت برگزاری یک کنفرانس اسلامی به این کشور سفر کرده بود.
۲. این گفته درست نیست که امام صدر روابط استواری با جماهیر لیبی داشته است. زیرا ایشان هیچگونه روابطی با جماهیر لیبی نداشت.
۳. این سخن درست نیست که جماهیر لیبی برای نقشی که امام صدر عهدهدار آن است، احترام و ارج میگذارد. این امر دلایل بسیاری دارد از جمله:
نخست: جماهیر لیبی در جنگی که طی سال های ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶ روی داد، با موضع اعلامشدهای در صحنۀ لبنان حضور داشت. امام صدر مواضع و نظرات مستقلداشت که با موضع لیبی هماهنگی نداشت. به ویژه در مورد ابتکار عمل سوریه در ۱۹۷۶ که امام صدر آشکارا آن را تأیید و برای موفّقیّت آن تلاش کرد؛ در حالی که جماهیر لیبی علناً در کردار و گفتار در کنار نیروهایی ایستاد که برای ناکام ساختن ابتکار عمل سوریه تلاش داشتند.
دوم: سرگرد عبدالسلام جلّود، نخست وزیر لیبی طی ماههای ژوئن و جولای ۱۹۷۶، ۴۵ روز در لبنان اقامت داشت و در این مدت، نشستهایی با رهبران و سران فعال لبنان برگزار کرد. او با همه از چپ و راست دیدار و گفتگو کرد اما با امام صدر دیدار نکرد. وی به طور اتفاقی در دمشق در ۱۱ ژانویه ۱۹۷۶ با امام دیدار کرد و امام برای این مسئله از وی گله کرد. سرگرد جلود وعده داد که هنگام بازگشت به لبنان با ایشان دیدار کند. سرگرد جلود در ۱۴ ژانویه ۱۹۷۶ به لبنان بازگشت و طی اقامت دو هفتهای در لبنان ملاقاتها و تماسهای گستردهاش را ادامه داد بدون اینکه به وعده دیدار با امام صدر وفا کند.
سوم: امام صدر از پایان ماه می۱۹۷۶ و در طول چند ماه در مطبوعات مرتبط با جماهیر لیبی و از سوی تشکلهای وابسته به آن در معرض حملات خصمانه، ظالمانه، مغرضانه و شخصی قرار گرفت.
۴. اینکه امام صدر به گرمی در لیبی مورد استقبال قرار گرفت و طی دیدار از آن کشور، ملاقاتهای بسیاری انجام دادند، صحت ندارد. در این باره دلایل متعددی وجود دارد از جمله:
دلیل نخست: در فرودگاه طرابلس هیچ کس جز احمد شحاطی رئیس دفتر ارتباطات خارجی کنگره عمومی خلق از وی استقبال نکرد.
دلیل دوم: رسانههای گروهی لیبی، خبر ورود امام صدر و اخبار دیدار وی را در طول مدت اقامتش نادیده گرفتند.
دلیل سوم: نخست وزیر لیبی در مکالمه تلفنی با نخست وزیر لبنان اعتراف کرد که «امام صدر خرسند نبوده است.»
دلیل چهارم: امام صدر به منظور دیدار با سرهنگ قذافی به لیبی سفر کرده بود. وی دست کم پنج روز برای مشخص کردن زمان دیدار، انتظار کشید.
۵. این درست نیست که امام صدر برای سفر به رم درخواست رزرو جا کرده بود. زیرا در گزارش کاردار لبنان در لیبی که کتباً به وزارت خارجۀ لبنان تقدیم شد سه موضوع ثبت شده است:
نخست: امام صدر و دو همراهش یک روز پیش از سفر ادعایی به وی اطلاع دادند مقصد آنان از طرابلس به پاریس است.
دوم: یکی از دو همراه امام صدر، عباس بدرالدین، در تاریخ ۲۸ اوت ۱۹۷۸ گذرنامهاش را به کاردار لبنان تسلیم کرد و از وی درخواست کرد که فقط روادید ورود به فرانسه، نه ایتالیا را برای وی تهیه کند.
سوم: امام صدر در حضور کاردار لبنان اعتبار روادید ورود به فرانسه را که روی گذرنامهاش و گذرنامه شیخ محمد یعقوب بود، بررسی کرد و هیچ اشارهای به نیاز به روادید ورود به ایتالیا نکرد و این روادید در گذرنامهاش نبود.
۶. بیانیۀ رسمی لیبی به مسئلهای که در تحقیق ثابت شده است اذعان می کند و آن اینکه بلیطهای صادرشده امام صدر و دو همراهش به رم درجه دو بوده است. در حالی که امام صدر در تمام مسافرتهای فراوانش بلیط درجه یک تهیه میکرده است. زیرا با توجه به قد و قامت و ساختار جسمانیاش نمیتواند روی صندلیهای درجه دو بنشیند. این نکته روشن میکند که امام صدر هیچگونه اراده یا آگاهی از رزرو این بلیط به رم نداشته است.
۷. در بیانیۀ رسمی لیبی آمده است که سه شخص، امام را در فرودگاه بدرقه کردهاند. در این گفته سه پرسش قابل طرح است.
نخست: بیانیه، اسم و سمت یک شخص از آن سه شخص را مشخص کرده پس چرا نامهای دو شخص دیگر را نادیده گرفته است؟
دوم: کسی که هنگام ورود به فرودگاه به استقبال امام صدر رفته بود احمد شحاطی، رئیس دفتر ارتباطات خارجی بود، در این صورت چرا یک کارمند عادی بدون سمت در دفتر دیگری به نام دفتر ارتباطات عربی، وی را بدرقه میکند؟
سوم: چرا به کاردار لبنان زمان سفر را اطلاع ندادهاند تا هنگام بدرقه حضور یابد. خصوصاً اینکه امام صدر و دو همراهش تنها ساعت پیش از این موعد در ساختمان سفارت لبنان صبحانه خورده بودند. افزون بر اینکه گذرنامه عباس بدرالدین همچنان چند ساعت پیش از پرواز هواپیما به رم در دست کاردار لبنان بود و آن را از وی درخواست نکرده بود بلکه کاردار لبنان در نبود امام و دو همراهش در هتل الشاطیِ آن را طبق معمول به صورت امانی به هتل سپرده بود. تمام این اطّلاعات در گزارش رسمی که کاردار لبنان به وزارت خارجۀ لبنان داده، درج گردیده است.
۸. این گفته در پایان بیانیه لیبی مبنی بر اینکه «جماهیر لیبی با تمام قدرت در کنار نیروهای اسلامی و مترقّی برای شناسایی سرنوشت امام موسی صدر و نجات زندگی او و دو همراهش ایستاده است...» اشارهای آشکار به خطرناک بودن مسئله دارد که به قضیه «زندگی» میپردازد و تصمیم به گذاردن «تمام قدرت یک دولت» را در مسئله نشان میدهد.
این گفته به صورت سخن توخالی و تهی از هر گونه کنش مانده است... دولت لیبی جز حیلهگری و پرده پوشی بر حقیقت، کاری انجام نداده است. بیان این مطلب و چگونگی به هم بافتن داستان این سفر موهوم، در پی خواهد آمد.
پنجم: سخنان سرهنگ قذّافی در حضور هیئت علما در دمشق
صورت جلسۀ این دیدار که گفتههای علما و گفت و گوهای انجام گرفته در این دیدار در آن درج شده، حاوی نکاتی است که پس از بررسی، نشانههای واقعیت از آن روشن میشود:
نکتۀ نخست: سرهنگ قذافی به هیئت علما اظهار داشت که وی برای دیدار با امام صدر ساعت ۳۰ : ۱بعدازظهر ۳۱ اوت ۱۹۷۸ را تعیین کرده بود اما امام حضور نیافت و به سرهنگ قذافی گفتند که او عزیمت کرده است. این گفته با بیان موارد پی آمده مردود شمرده میشود:
۱. در زمان دیدار یاد شده کاردار لبنان در هتل الشاطیِ، محل اقامت امام صدر و دو همراهش به انتظار بازگشت آنان نشسته بود و گذرنامۀ یکی از آنان یعنی عباس بدرالدین را به همراه داشت و معقول نیست که آنان بدون چمدانها و گذرنامۀ مذکور عازم فرودگاه شده باشند.
۲. در بیانیۀ لیبی آمده است: امام در ساعت ۱۵: ۸ شامگاه روز جلسه با قذافی، سفر کرده است. اگر این موضوع صحت داشت که امام صدر مایل بود با هواپیمای مذکور به مسافرت برود، میتوانست در موعد مشخص در ساعت ۳۰ : ۱ در جلسه شرکت کند. زیرا میان زمان این جلسه و زمان سفر وقت بسیار بود. همچنین باید دانست که هواپیما در ساعت ۹ شب به پرواز درآمد نه در ساعت۱۵: ۸.
۳. امام صدر برای دیدار با سرهنگ قذافی به لیبی رفته بود. بنابراین، معقول نیست امام در حالی که در خاک لیبی حضور داشته و به همین منظور به مهمانی آن آمده است، از شرکت در این جلسه خودداری کند.
۴. اگر این گفته صحت داشت که جلسه در زمان مذکور انجام نگرفته است، بدیهی بود که مقامات لیبی دربارۀ علت حضور نیافتن امام در جلسه تحقیق کنند و طی مدت زمان بین وقت مشخص شده برای جلسه و زمان پرواز هواپیما، یعنی هفت ساعت ونیم، مکان وی را در لیبی شناسایی کنند اما چنین تحقیقی انجام نگرفته است.
نکتۀ دوم: سرهنگ قذافی تصریح کرد که سفر امام صدر و دو همراهش بدون ابلاغ مقامات لیبی صورت گرفته است. در موارد ذیل به این گفته پاسخ میگوییم:
۱. عقلایی نیست که این سفر ادعایی بدون ابلاغ مقامات لیبی انجام گیرد زیرا فرض بر این است که دست کم برای شرکت نکردن در جلسه با سرهنگ قذافی، از میزبانی که زمان جلسه را مشخص کرده است پوزش خواسته شود.
۲. برای امام و دو همراهش میسر نبود بدون اینکه مقامات لیبی به موقع از ماجرا مطلع شوند هتل را بدون چمدانهایشان ترک گویند، وارد فرودگاه و سپس، هواپیما شوند. آنان از سیستم امنیتی نظارتی شدیدی استفاده میکردند. به ویژه اینکه مسئله به مهمانان رسمی و یک شخصیت بزرگ اسلامی مربوط میشود. گفتنی است اتومبیلهای تشریفات، تمام وقت و با رانندگان ویژه برای جابهجایی امام و دو همراهش در نظر گرفته شده بود.
۳. اگر بنا بر گفتۀ سرگرد جلود این سفر ادعایی بدون اطلاع مقامات لیبی و به دلیل نارضایتی امام از این مقامات انجام گرفته باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد موضوع را از کاردار لبنان در لیبی پنهان کنند. امام صدر و دو همراهش ۲۴ ساعت پیش از زمان سفر در منزل کاردار صبحانه خورده بودند. همچنین، وی چند ساعت پیش از این موعد در حالی که گذرنامۀ عباس بدرالدین را در دست داشت، در هتل به انتظار آنان نشسته بود.
درست برخلاف آنچه ادعا شده است، با توجه به شرایط این سفر و ناخرسندی از مقامات لیبی به طور طبیعی امام صدر باید یا یکی از دو همراهش را وامیداشت تا موضوع را با کاردار لبنان در میان بگذارند و تصمیم خود را برای سفر و نیز زمان آن را به وی اطلاع دهند. به ویژه اینکه سفر عباس بدرالدین نمیتوانست بدون پس گرفتن گذرنامهاش از کاردار انجام شود.
نکتۀ سوم: سرهنگ قذافی تصریح کرد که وی مسئلۀ ناپدید شدن امام صدر را یک توهین عربی و اسلامی به لیبی میداندچراکه رعایت حرمت مهمان یک وظیفه است. از این رو، وی نسبت به این مسئله اهتمام میورزد و تمام امکانات خویش را برای روشن شدن آن به کار میگیرد. همچنین، برای انجام تحقیق اقداماتی کرده و هیئتی را به ایتالیا روانه کرده است و نتایج را به اطلاع مجلس اعلای شیعیان خواهد رساند.
ولی این گفته محقق نشد؛ سفارت لیبی تنها یک نامه در بیروت به تاریخ ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۸ خطاب به مجلس اعلای شیعیان فرستاد که در آن متن تلگراف وزارت خارجۀ لیبی آمده است. در این تلگراف گفته شده بود که سرویسهای امنیتی ایتالیا بر حضور امام صدر و شیخ محمد یعقوب در هتل هالیدی این رم در تاریخ ۱ سپتامبر ۱۹۷۸ تأکید دارند. همچنین، چمدانهای آنان به دادستانی کل ایتالیا تحویل شده است.
علاوه بر اینها «کلیۀ رسانههای تبلیغاتی اتفاق نظر دارند که دلایل موجود، ورود وی (امام صدر) را به رم ثابت میکند و ناپدید شدن وی ممکن است کار سرویسهای امنیتی گوناگون ایران، اسرائیل، آمریکا و یا بریگادهای سرخ و سازمانهای افراطی آلمان باشد.» آنچه از متن این نامه به دست میآید این است که مقامات لیبی خواستهاند دست از مسئله بشویند و با ارائۀ این اطلاعات و نسبت دادن آن به سرویسهای امنیتی ایتالیا و اتفاق نظر رسانههای تبلیغاتی ایتالیا مسئله را پایان یافته تلقی کنند.
پاسخ به این نامه در پی میآید:
۱. در این نامه آمده است: که دستگاههای امنیتی گوناگون ایران، اسرائیل، آمریکا، بریگادهای سرخ و سازمانهای افراطی آلمان «یعنی تمام سازمانهای تروریستی جهان در مسئله ناپدید شدن امام دست دارند. این همه کلیگویی و تعمیم از سوی مقامات لیبی عنوان شده است تا مأموریت سرهنگ قذافی به انجام برسد. همچنین، روشن میکند دولت لیبی و رئیس آن با بیتوجهی آشکار و طرح ادعاهای گمراه کننده هرگز نمیخواستند «تمام قدرت جماهیر لیبی را برای شناسایی سرنوشت امام صدر به کار گیرند و از همۀ امکانات خود برای روشن شدن این مسئله که با توجه به جایگاه مهمان یک توهین عربی و اسلامی است»، استفاده کنند.
۲. مقامات لیبی اطلاعات آمده در تلگراف وزارت خارجۀ کشور خود و یادداشت سفارتشان را در بیروت به تاریخ ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۸ به سرویسهای امنیتی ایتالیا نسبت دادهاند ولی این امر ساختگی است؛ سرویسهای امنیتی ایتالیا پیش از تاریخ ذکر شده به اطلاعات واقعی و کامل دست یافته بودند. زیرا در تاریخ ۲۰ سپتامبر ۱۹۷۸ افراد پلیس و گمرک ایتالیا در فرودگاه فیومیچینو شهر رم بازجویی شده بودند.
به تاریخ ۲۴ سپتامبر ۱۹۷۸ بازجویی از کلیۀ خدمه هواپیمای ایتالیایی پرواز ۸۸۱ که مقامات لیبی ادعا کرده بودند، امام صدر و دو همراهش به وسیلۀ آن از لیبی سفر کردهاند، از سوی بازپرسان ایتالیایی خاتمه یافته بود.
در تاریخ ۲۵ سپتامبر ۱۹۷۸ بازجویی از سرنشینان بخش درجۀ یک در پرواز ۸۸۱ از سوی بازپرسان ایتالیایی انجام شده بود.
به تاریخ ۲۶ سپتامبر ۱۹۷۸ بازجویی از کارمندان و کارگران هتل هالیدی این رم ـکه چمدانهای امام صدر در آن پیدا شده بود از سوی بازپرسان ایتالیایی صورت گرفته بود.
این باز جوییها و تحقیقات که همگی پیش از ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۸ انجام یافته بود با همخوانی و تطابق کامل روشن ساخته است که امام صدر و دو همراهش در شمار سرنشینان هواپیما در پرواز ادعا شده و جزو ساکنان هتل مذکور نبودهاند. بنابراین، اشخاصی دیگر خود را به جای آنان معرفی کردهاند که از نظر اوصاف و لباس، به ویژه اوصاف و لباس امام صدر که به طور آشکاری متمایز است با آنان تفاوت دارند.
این نتیجه به همۀ مراجع قضایی و امنیتی و دولتی مربوطه در رم و در گزارش، ابلاغ شده بود. گزارش نخست را رئیس پلیس مرزی در فرودگاه فیومیچینو به تاریخ ۲۵ سپتامبر ۱۹۷۸ و گزارش دوم را رئیس دفتر سرویسهای امنیتی عمومی در رم در تاریخ ۲۷ سپتامبر ۱۹۷۸ ارائه دادهاند. کلیۀ اطلاعات و تاریخهای ذکر شده در پرونده بازپرسی قضایی ایتالیا ثبت شده است. همچنان که این اطلاعات و حقایق از سوی هیئت امنیتی لبنان جمعآوری شده است. این هیئت در تاریخی پیش از تاریخ تلگراف وزارت خارجۀ لیبی و یادداشت سفارت لیبی در بیروت، از رم به بیروت بازگشت که این مسئله در ادامه خواهد آمد.
۳. در یادداشت سفارت لیبی در بیروت به تاریخ ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۸ به نقل از متن تلگراف وزارت خارجۀ لیبی آمده است:
تمام رسانههای تبلیغاتی ایتالیا اتفاق نظر دارند که دلایل موجود، ورود امام صدر را به رم ثابت میکند.
این سخن نیز ساختگی است زیرا:
به تاریخ ۲۵ سپتامبر ۱۹۷۸ تلویزیون ایتالیا اطلاعیۀ شرکت هواپیمایی آلیتالیا را پخش کرد. در این اطلاعیه سفر امام صدر و دو همراهش، مخصوصاً با هواپیمای این شرکت پرواز ۸۸۱ (در زمان ادعا شده و از طرابلس) رد شده بود.
تلویزیون ایتالیا بلافاصله پس از این اطلاعیه مصاحبهای را با یکی از مسئولان خدمه این پرواز پخش کرد. در این مصاحبه وی پس از نمایش عکسهای واقعی امام صدر و دو همراهش تأکید کرد هیچکدام از صاحبان این عکسها در این پرواز نبودهاند. وی به اطلاعات شخصی خود و اظهارات سایر خدمه هواپیما استناد و به اوصاف متمایز امام و شیخ محمد یعقوب و لباسهایشان اشاره کرد.
نشریۀ ایتالیایی المساجیرو پیش از ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۸ یک گزارشی مطبوعاتی تحت عنوان «آیا واقعاً امام موسی صدر را به گروگان گرفتهاند؟» منتشر کرد. در پایان گزارش چنین نتیجهگیری کرده است:
قطعاً امام صدر و همراه وی شیخ محمد یعقوب در هواپیمای طرابلس به رم نبودهاند، پس امام هرگز پایتخت لیبی را ترک نکرده است. دو نفری که سوار هواپیما شدند و در هتل هالیدی این در رم اقامت کردند، افرادی جعلی هستند که برای گمراهی و القای گروگان گیری فرستاده شدند. گروگانگیری که هرگز حتی در جایی دیگر انجام نشده است...
نشریۀ لبنانی النهار، در ۱۹ سپتامبر ۱۹۷۸ خبری از خبرگزاری فرانسه در رم آورده است. مضمون خبر این است که: «یک منبع آگاه ایتالیایی گفت: بازپرسان به چیزی دست نیافتهاند که تأکید کند مسافر حامل کارت پرواز بوردینگ (به نام موسی که گفته شده در ۳۱ اوت ۱۹۷۸ وارد رم شده است) خود امام صدر بوده است.
نکتۀ چهارم: در سخنان سرهنگ قذافی در دمشق در حضور هیئت علمای لبنانی آمده بود: راستی به من گفتهاند که وی (امام صدر) ایرانی است، اینطور نیست؟
طرح موضوع تابعیت ایرانی در برابر یک هیئت عرب که برای مطرح کردن مسئله در کنفرانس سران عرب آمده بودند، نکتهای نهفته دارد که باید به آن توجه کرد.
نکتۀ پنجم: در سخنان سرهنگ قذافی در جمع علما از مسئلۀ به اصطلاح تقسیم مسلمانان در لبنان به سنی و شیعه و قرارداد مذاهب اسلامی در لبنان نیز انتقاد شده بود. همچنین وی گفت: من شخصاً به این موضوع خواهم پرداخت تا اسلام یکسان شود! امیدوارم قومیت و شخصیت اسلامی در لبنان را به تحقق برسانم.
این گفتهها که نظرها و تصورات سرهنگ قذافی را منعکس میسازد، چه بسا برای شناخت علل ناپدید ساختن امام صدر رهبر شیعیان لبنان راهگشا باشد.
نکتۀ ششم: سرهنگ قذافی در برابر هیئت علما از عقبماندگی مسلمانان، به ویژه شیعیان لبنان و آوارگی آنان در روستاهای جنوب و رویارویی نابرابر آنان با اسرائیل، ابراز اندوه و تأسف کرد. وی افزود که تا کنون شخصیتهایی را نیافته است تا برای بررسی این اوضاع و ارائۀ کمکهای ضروری با آنان همکاری کند. وی برای نمونه به کمکهایی که به حرکتهای اسلامی در جهان میرساند اشاره کرد از جمله: مالت، فیلیپین، آفریقا، آسیا، سیاه پوستان آمریکا و غیره.
پیشنهاد کمک از سوی سرهنگ قذافی در برابر هیئتی که برای طرح یک مسئله آمده بود، یک تفسیر دارد و آن اینکه پیشنهاد این کمکها جایگزینی برای مسئله است.
ششم: بازپرسی قضایی ایتالیا و نتایج آن
دادستانی کل ایتالیا در رم بیدرنگ در تاریخ ۱۳ سپتامبر ۱۹۷۸ دست به کار شد. دستگاههای امنیتی گوناگون برای روشن شدن مسئله به انجام وظیفه پرداختند. تحقیقات گسترده، دقیق و دامنه داری آغاز شد. به جزئیات ریز و کم اهمیت نیز توجه فراوان شد. این تحقیقات بدون توقف در مرزهای منطقهای پیگیرانه ادامه یافت. به نحوی که در طی دو هفته حقیقت به طور کامل از سوی دستگاههای امنیتی ایتالیا روشن شد. در پرونده بازپرسی قضایی ایتالیا معلوم شد:
۱. بلیطهای سهگانه صادره از دفتر آلی تالیا در طرابلس به نام امام صدر و دو همراهش درجه دو بوده است.
۲. صورت جلسات بازجویی از خدمۀ هواپیما آقایان باگنولو، بیجی، است الفی وکانتینو ثابت کرد که این اشخاص به طور قطع اتفاق نظر دارند امام صدر و دو همراهش سوار هواپیمای پرواز ۸۸۱ نشدهاند. آنان پس از مشاهدهٔ عکسها، نشانیها، شکل لباس روحانی امام صدر و شیخ محمد یعقوب به این نتیجه رسیدهاند. در گواهیهای خدمۀ هواپیما به ویژه کوجیانی، مهماندار و رئیس بخش درجۀ یک آقای استالفی، جزئیات دقیق و ملاحظههای مهم آمده است که این گواهیها را به بالاترین درجۀ یقین و اطمینان میرساند.
۳. صورت جلسۀ بازجویی از کارمند گمرک، آقای فیدل آلفردو، یک دلیل برجسته و قاطع به دست می دهد. چون او مدت ۳۳ سال در قاهره زندگی کرده و کاملاً به زبان عربی مسلط است. وی بنا بر طبیعت کارش در گمرک وقتی مسافر عربی میدید به زبان عربی از او میپرسید: آیا در چمدانهایشان چیزی وجود دارد که بخواهد در اظهارنامه ثبت کند؟
این کارمند، مسئول نظارت بر تمام سرنشینان هواپیما بود. او لباس روحانی ویژۀ علمای مسلمان را میشناخت و قاطعانه شهادت داد: «هرگز در بین مسافران هواپیما هیچ کس را با این لباس ندیده است.» همچنین، وی قاطعانه گفت: «هرگز شخصی در میان آن مسافران مشاهده نکرده است که دارای سیما و نشانههای جسمانی متمایز امام صدر باشد.»
۴. صورت جلسۀ بازجویی مسافران هواپیما، آقای والنته و بانو دونسلمان که در بیانیۀ رسمی لیبی گفته شده بود امام صدر و یکی از همراهانش جای آن دو را در بخش درجه یک گرفته بودند، حاوی گواهی قاطع این دو مسافر مبنی بر این است که آنان هرگز نه در سالن انتظار پیش از سوار شدن هواپیما که به دلیل تأخیر دو ساعته در پرواز، انتظار آن به درازا کشید و نه در صندلیهای مسافران درجه یک و نه درجه دو، هیچ کس را با لباس روحانی امام صدر و شیخ محمد یعقوب یا دارای نشانیهای جسمانی و سیمای عکس آن دو مشاهده نکردهاند.
۵. صورت جلسات بازجویی پلیسهای مأمور مهر روادید روی گذرنامههای آقایان کاردونه و ماندرونه که گذرنامههای مسافران هواپیما را برای ورود به رم مهر زدهاند، ثابت میکند که آنان اشخاصی را با نشانیهای امام صدر و شیخ محمد یعقوب و با آن لباسهای روحانی ندیدهاند.
۶. صورت جلسات بازجویی کارمندان پذیرش هتل هالیدی این آقایان نیکولوزی، کولان جلو و خدمتکار مخصوص اتاق، زامبوکو، و باربرها، دورانتی و سدرونی، ثابت میکند که این شاهدان اتّفاق نظر دارند که آن دو شخصی که وارد هتل شدند و به نامهای امام صدر و شیخ یعقوب اتاق رزرو کردند، امام موسی و شیخ محمد یعقوب نبودند.
هفتم: تحقیق هیئت امنیتی لبنان
برای روشن شدن مسئله، مقامات لبنان یک هیئت امنیتی شامل دو افسر ضداطلاعات ارتش لبنان را در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۱۹۷۸ به لیبی و ایتالیا اعزام کردند.
حکومت لبنان با مخالفت رژیم لیبی با ورود این دو افسر به جماهیر لیبی غافلگیر شد. این موضعِ توجیه ناپذیر از هراس مقامات لیبیایی از روشن شدن واقعیت و رسوایی آنان حکایت دارد. از همین رو، مأموریت هیئت امنیتی لبنان به ایتالیا محدود شد و پانزده روز در رم گذراندند. در این مدت آنان به انجام تحقیقات و جمع آوری اطلاعات و اسناد با همکاری حکومت ایتالیا و شنیدن اظهارات شاهدان پرداختند و سرانجام، به همان نتایجی که بازپرسان ایتالیایی رسیده بودند، رسیدند. این هیئت نتایج تحقیقات خود را به همراه اسناد در سپتامبر ۱۹۷۸ به مقامات مربوطه در لبنان ارائه کردند.
هشتم: علت تأخیر در اعلام واقعیت
از همان روزهای نخست کاملاً روشن بود امام صدر و دو همراهش هرگز جماهیری لیبی را ترک نگفتهاند. اطلاعات و باور همه پادشاهان و سران عرب و دیگر مسئولان از همان ابتدا این واقعیت را تأکید میکرد.
تحقیقات ایتالیا و لبنان یک ماه پس از آغاز قضیه این واقعیت را بیش از پیش ثابت کرد.
مجلس اعلای شیعیان و جنبش امل بر این باور استوار بودهاند که این مسئله با مسئلۀ لبنان که سرآغاز توطئۀ بزرگ و ناتمام بوده است، پیوند دارد. لیبی هنگامی به جنایت ربودن امام موسی صدر دست زد که وی به مسئلۀ لبنان به طور عام و مسئله جنوب آن به طور خاص میاندیشید.
مجلس اعلای شیعیان و جنبش امل برای خنثی سازی این توطئه، تلاش فراوانی کرد و با مجال ندادن به بدخواهان و کجاندیشان برای سوء استفاده از موضوع و بهره برداری از احساسات برای ایجاد شکاف در مسلمانان لبنان و به منظور گشودن راه فرا روی پادشاهان و سران عرب و رهبری انقلاب اسلامی در ایران برای پیگیری و تلاشهای آرام که با مقامات لیبی برای پایان دادن به این مسئله آغاز شده بود، تا بازگشت امام صدر و دو همراهش به صحنۀ جهاد تضمین شود، صلاح را در آن دیدند که در اعلام واقعیت شتاب نکنند.
ولی در برابر زیادهرویهایی که مقامات لیبی در جنایت ربودن امام صدر کردند و پس از اینکه ثابت شد ادامۀ این موضع به زیان مسئله تمام میشود و دیگر سکوت در برابر اعلام واقعیت توجیهپذیر نیست، پس از یک سال تمام از آغاز این جنایت، مجلس اعلای شیعیان و جنبش امل حقیقت را در یک کنفرانس مطبوعاتی برملا ساختند. در این کنفرانس مطبوعاتی که وقایع آن را رسانههای گروهی جهان و محلی در تاریخ ۳۱ اوت ۱۹۷۹ پخش کردند، مسئولیت ربودن امام موسی صدر، شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین بر عهدهٔ مقامات رسمی لیبی گذارده شد و از آنان خواسته شد که به این جنایت پایان دهند.
حکومت لیبی از پاسخگویی به این درخواست خودداری کرد و تا به امروز به جنایت خویش ادامه داده و همچنان شیوههای گمراه کنندهای را در این مسئله بس خطرناک، دنبال می کند.
نهم: آشفتگی لیبی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
هنگامی که حکومت لیبی در تاریخ ۳۱ اوت ۱۹۷۸ به جنایت ربودن امام صدر دست آلود، انقلاب اسلامی در ایران هنوز شعلهور نشده بود. علاوه بر اینکه در ارزیابی حکومت لیبی پیروزی انقلاب نمیگنجید. حکومت لیبی از نقش امام صدر و شرکت وی در کارهای مقدماتی این انقلاب و رابطۀ وی با رهبر آن آیت الله خمینی در نجف اشرف به خوبی آگاه بود. (مخصوصاً اینکه هنگام ربودن امام صدر، نامۀ وی به امام خمینی و برگههای دیگری مربوط به انقلاب اسلامی ایران در کیف امام پیدا شده بود) حمایت و پشتیبانی امام صدر از سران انقلاب بر حکومت پوشیده نبود. به ویژه اینکه مرکب مقالهای که امام صدر در مورخ ۲۳ اوت ۱۹۷۸ در نشریۀ فرانسوی و معتبر لوموند دربارۀ انقلاب اسلامی ایران نوشته بود، در روز وقوع جنایت هنوز خشک نشده بود. امام خمینی در نجف اشرف با اینکه سرگرم تهیۀ مقدمات و برنامههای انقلاب بود، نسبت به مسئلۀ امام صدر اهتمام فراوان نشان داد و بیدرنگ برای پایان سریع و مسالمت آمیز آن به انجام تلاشهایی مبادرت ورزید. رسانههای تبلیغاتی نامه امام خطاب به رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین و تلگراف ایشان را به حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه، دربارۀ این موضوع در سپتامبر ۱۹۷۸ منتشر ساختند اما حکومت لیبی به این تلاشها پاسخ مثبت نشان نداد.
وقتی امام خمینی عازم فرانسه شدند و زبانههای انقلاب اسلامی در ایران شعلهور شد، حکومت لیبی کوشید خود را به رهبر این انقلاب نزدیک سازد اما بدون دست کشیدن از موضع خود همچنان شیوههای گمراهکنندهای را در مسئله دنبال میکردند.
هنگامی که انقلاب به پیروزی رسید حکومت لیبی دچار آشفتگی شد. با کوششهای گوناگون برای شستن لکۀ ننگی که از جنایت ناپدید ساختن امام صدر بر دامن آن نشسته بود به تکاپو افتاد. از جملهٔ این تلاشها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. هیئت لیبیایی در ۲۷ فوریه ۱۹۷۹ برای تبریک پیروزی انقلاب با امام خمینی دیدار و برای تمهیدات سفر سرهنگ قذافی به ایران تلاش کرد.
۲. اظهارات التریکی، وزیر خارجۀ لیبی، در کنفرانس مطبوعاتی در ۴ مارس ۱۹۷۹ که در آن گفته بود: «روابط ما با انقلاب ایران یک رابطه سرنوشت ساز است.»
۳. ورود سرگرد عبدالسلام جلود، نخست وزیر لیبی، به گونهای نامتعارف به ایران در ۲۳ آوریل ۱۹۷۹ و اقامت دو هفتهای وی به منظور تلاش برای برقراری روابط دیپلماتیک و ایجاد مناسبات مستقیم مردمی.
۴. تظاهر بیش از حد سرگرد جلود هنگام اقامت در ایران به نمایاندن بالاترین درجۀ دوستی و همبستگی با انقلاب اسلامی ایران. او میکوشید مسئلۀ امام صدر را که همواره مایه دل نگرانی حکومت لیبی بوده است به فراموشی بسپارد. از جمله اظهارات وی این بود که:
«بزرگترین آرزوی برادر سرهنگ قذافی این است که در لحظات پیروزی در کنار شما باشد و در نخستین روز پیروزی انقلابتان شرکت جوید... ولی کشورهای بزرگ سعی دارند با سوءاستفاده از ناپدید شدن امام موسی صدر، مانع دیدار امام خمینی و سرهنگ قذافی شوند زیرا از چنین دیداری بیم دارند...»
نیز این گفته سرگرد جلود: «ملت عرب لیبی، همپیمان واقعی انقلاب و ملت مسلمان ایران است... این انقلاب با انقلاب جماهیر لیبی برای تحقق وحدت امت اسلامی کوشش خواهد کرد... مسئلۀ ناپدید شدن امام صدر نمیتواند مانعی بر سر راه برقراری مناسبات میان دو کشور باشد.»
این سخنان از سوی دفتر خبرگزاری لیبی در تهران به تاریخ ۲۵ و ۲۷ آوریل ۱۹۷۹ مخابره و در مطبوعات ایران و لبنان منتشر شد. سرگرد جلود یک هیئت تبلیغاتی ۵۵ نفری به همراه خود به ایران برده بود زیرا لیبی به یک حمله تبلیغاتی وسیع احساس نیاز میکرد. تمام اینها به انگیزۀ دلنگرانی لیبی در برابر مسئولیت قطعی آن در ربودن امام موسی صدر بود.
۵. تلاش حکومت لیبی با وسایل گوناگون برای کار گیری یک هیئت مردمی از ایران و تقبل هزینۀ اقامت آن به رغم مخالفت حکومت ایران برای شرکت در جشنهای سالروز استقلال لیبی در ۱۰ ژانویه ۱۹۷۹ برای به فراموشی بردن مسئلۀ امام صدر و قرار دادن دولت ایران در برابر یک عمل انجام شده در مناسبات میان دو کشور.
این هدف به زودی نمایان شد چراکه شیخ محمد منتظری، رئیس این هیئت در یک کنفرانس مطبوعاتی که بلافاصله پس از بازگشت از لیبی در لبنان برگزار کرد تصریح کرد:
«همگی ما میدانیم چه کسی امام صدر را به گروگان گرفته است... اینها صهیونیستها و آمریکاییها هستند که کار خودشان را کردهاند و برای در تنگنا قرار دادن لیبی مسئله را بر گردن این کشور انداختهاند.»
۶. اقدام حکومت لیبی پس از رد برقراری مناسبات دیپلماتیک از سوی ایران برای ایجاد دستگاهها و وسایلی که در تهران برای برقراری این مناسبات فشار وارد میساخت و روند گمراه سازی افکار عمومی ایران را از طریق انتشار و پخش رایگان مطبوعات ویژه اداره میکرد، این مطبوعات با جعل مواضع اسلامی و ملی امام صدر در لبنان، سعی داشتند وجهه ایشان را مخدوش سازند.
دهم: آشفتگی لیبی در اظهارات و مواضع مسئولان این کشور درباره مسئله
آشفتگی لیبی که از احساس عظمت مسئولیت در مسئلۀ امام صدر پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ناشی میشد، در اظهارات و رفتارهای مقامات لیبیایی بازتاب یافت که در اینجا به آن اشاره میشود:
۱. اظهارات سرگرد جلود در ایران:
الف. هنگام دیدار سرگرد جلود با امام خمینی (ره) در شهر قم در تاریخ ۲۴ آوریل ۱۹۷۹ برای تبریک پیروزی انقلاب، امام خمینی با طرح پرسشی در مورد امام صدر، وی را غافلگیر کرد. سرگرد جلود پاسخ داد: «جماهیر لیبی اسنادی دریافت کرده است که ورود امام صدر را به رم و اقامت وی در یکی از هتلهای آن ثابت کند. حکومت ایتالیا به ما اطلاع داده است که امام صدر عملاً وارد ایتالیا شده است... امام صدر دوست ماست.»
ب. در تاریخ ۴ می۱۹۷۹ خبرگزاری دولتی ایران، پارس، گزارش داد که سرگرد جلود تأکید کرد: «در همان هنگام که امام صدر وارد ایتالیا شد، این کشور در چنگال تروریسم گرفتار بوده است... زیرا در این زمان الدو مور، رهبر ایتالیا ترور شد.»
سرگرد جلود از یک هیئت ایرانی دعوت کرد تا برای انجام تحقیقات در مسئلۀ امام صدر از لیبی دیدن کند.
ج. در همان روز سرگرد جلود در مراسم ترحیم شهید آیت الله مطهری در قم شرکت کرده بود. وی در این مراسم گفت:
«دستهای جنایتکارانی که دیروز شهید مطهری را ترور کرد، همانها با همان دستهای کثیف امام صدر را ترور کردهاند... اینها دستهای صهیونیسم استعمار و ارتجاع است.»
وقتی علما خشمگین شدند و مردم از شنیدن این سخن، هاج و واج ماندند سرگرد جلود با عقب نشینی گفت: «منظورم این است که امام ناپدید شده است.»
د. به تاریخ ۶ می۱۹۷۹ سرگرد جلود بدون کسب موفقیت در راه برقراری روابط دیپلماتیک میان لیبی و ایران، این کشور را ترک کرد. به رغم اینکه این ناکامی به دلیل مسئلۀ امام صدر بود، سخنگوی سرگرد جلود به خبرگزاری یونایتد پرس گفت: «نتایج مذاکرات عالی است و برقراری مناسبات دیپلماتیک چندان مهم نیست.»
وی افزود: «بعید نیست که امام صدر در رم به قتل رسیده باشد.»
۲. تکذیب اظهارات سرگرد جلود:
سرگرد جلود به ناچار این اظهارات آشفته و دروغین را عنوان کرد تا تلاشهایش را در ایران موفقیت آمیز نشان دهد ولی حکومت ایتالیا کذب این اظهارات را از طریق یادداشت کتبی سفیر آن در تهران به وزیر خارجه ایران و دو یادداشت از سفیر آن در بیروت به وزیر خارجۀ لبنان و مجلس اعلای شیعیان و اظهارات هر دو سفیر در مطبوعات ایران و لبنان فاش ساخت. این یادداشتها و اظهارات رسمی مقامات ایتالیا حاوی نکات زیر است:
تمام تحقیقات به عمل آمده و اسنادی که نزد مقامات ایتالیا فراهم آمده است نشان میدهد که امام موسی صدر، وارد رم نشده و به صورت ترانزیت نیز از فرودگاه آن عبور نکرده است.
هرگونه اظهارات خلاف این مطلب و منتسب به حکومت ایتالیا، بی اساس است.
یک فرد ناشناس در پرواز طرابلس به رم گذرنامه و کارت پروازی (بوردینگ) به نام امام موسی صدر را به کار برده است اما امام موسی صدر حقیقی پیش از ورود امام صدر جعلی به رم، ناپدید شده است (تصریح سفیر ایتالیا در تهران ۵ می۱۹۷۹.)
۳. اظهارات بعدی وزیر خارجی لیبی:
در کنفرانسی مطبوعاتی در مراکش در تاریخ ۱۰ می۱۹۷۹ در مورد ربودن امام صدر از وزیر خارجۀ لیبی، التریکی، سؤال شد، وی گفت: «امام موسی صدر، لیبی را ترک کرده است... چندین مورد ناپدید سازی مشابه تا کنون روی داده است... جای ایشان باید از لبنان پرسیده شود.»
این پاسخ، نوعی عقب نشینی از سخن سرگرد جلود مبنی بر اینکه «حکومت ایتالیا به لیبی اطلاع داده است که امام صدر وارد رم شده است»، به شمار میرود.
فؤاد پطرس، وزیر خارجۀ لبنان، درباره این اظهارات چنین گفت:
«با مطالعۀ اظهارات همکارم، وزیر خارجۀ لیبی غافلگیر شدهام. من طبیعتاً طبق مبانی و مفاهیم خاص به دیپلماسی میپردازم که شاید نسبت به ضرورت کتمان و احتیاط در موضع گیری ماهیّت کلاسیک به خود بگیرد. کمترین اظهاری که میتوانم در این باره بکنم این است که عجیب و غریب است. بهتر بود ما این سؤال را مطرح میکردیم نه اینکه از ما سؤال شود...»
۴. گفتۀ بعدی سرهنگ قذافی:
در تاریخ ۱ جولای ۱۹۷۹ سرهنگ قذافی کنفرانسی مطبوعاتی در کویت برگزار کرد که خبرگزاری لیبی جزئیات آن را مخابره کرد و این سخنان شامل بخشهای زیر بود:
از سرهنگ قذافی در مورد رابطۀ میان انقلاب لیبی و انقلاب اسلامی ایران و مسئلۀ ناپدید شدن امام موسی صدر سؤال شد. وی پاسخ داد: «ما از بابت ناپدید شدن این شخص بسیار متأسفیم. جماهیر لیبی تمام امکانات خویش را برای یافتن این شخص به کار میگیرد زیرا وی میهمان لیبی و دوست آن بوده است.»