قذافی در دیدار با هیئتی از علمای لبنان در حاشیه کنگره سران پایداری و مقاومت ـ که دوازده روز بعد از ربوده شدن امام موسی صدر برگزار شد ـ ادعا کرد امام موسی صدر بدون ملاقات با او از لیبی خارج شده است.
در ۲۱ شهریور ۱۳۵۷ راهپيمايی بزرگی از بيروت به دمشق، محل برگزاری کنگره سران پايداری و مقاومت برگزار شد تا قضيه امام صدر در اين کنگره مطرح و پیگیری شود. قذافی در دیدار با هیئتی از علمای لبنان (آقايان شيخ عبدالامير قبلان، شيخ احمد الزين، شيخ عبدالحليم الزين وشيخ خليل شقير) ادعا کرد امام موسی صدر بدون ملاقات با او از لیبی خارج شده است.
گزارش کامل این دیدار در ادامه می آید:
دیدار هیئت لبنانى که چهار تن از علماى شیعه و سنی لبنانى بودند و سرهنگ قذافى در ساعت یک بامداد شامگاه۱۲ سپتامبر ۱۹۷۸ در سوئیت قذافى در هتل شرایتون دمشق و با حضور تریکى انجام گرفت. در آغاز دیدار، سرهنگ قذافى با اشاره به تفاوت لباس روحانى شیخ احمد زین و دیگر علماى هیئت گفت: «در شمال آفریقا مذهب مالکى رواج دارد ولى عقده فرقه گرایى دیده نمى شود اما در لبنان که مسلمانان به دلیل جدایى سنی و شیعه که چونان ادیان مستقل هستند، از این مشکل رنج مى برند.»
قذافى گفت که این مشکل را بررسى خواهد کرد تا اسلام یکپارچه شود. و امیدوار است پیشنهادهایى براى تقویت شخصیت اسلامى در لبنان به وى تقدیم گردد. او اعلام کرد که نمى پذیرد مسلمانان در لبنان شهروند درجه دو باشند و افزود که چگونگى توجه به مسلمانان لبنان را بررسى مى کند. زیرا عقب ماندگى مسلمانان، به ویژه شیعیان که همچنان در جنوب رنج مى برند براى وى دردناک است.
وى با اشاره به گزارش هایى درباره مهاجرت اجبارى و بازگشت و احتمال مهاجرت هاى اجبارى دیگر محرومان در خطر مقابله با اسرائیل به ویژه شیعیان اظهار داشت:
«از هر گونه انجام وظیفه در قبال آنان شانه خالى نخواهد کرد. اگرچه تا کنون نتوانسته است در حمایت از آنان کارى صورت دهد.»
وى خواستار همکارى با شخصیت هاى اسلامى شد تا براى تقویت همه مسلمانان در لبنان با آنان فعالیت کند. وى آنگاه درباره کمکهایش به جنبش هاى اسلامى جهان در مالت، فیلیپین، آفریقا، روسیه و سیاهپوستان مسلمان آمریکا سخن گفت و اضافه کرد که نزد وى فرقى میان مسلمانان شرق و غرب وجود ندارد. قذافى در مورد امام صدر پرسید:
«به من گفته اند که او ایرانى است. آیا این چنین نیست؟»
سرهنگ قذافى در ادامه سخنانش افزود: امام هنگام جشن هاى انقلاب لیبى، میهمان لیبى بود. اما وى به علت مشغله فراوان نتوانست به موقع با او دیدار کند. از این رو، موعد این دیدار در ساعت ۳۰: ۱ بعد از ظهر ۳۱ اوت ۱۹۷۸ مشخص شد. اما به وى اطلاع دادند که امام لیبى را ترک کرده است و وى با شگفتى گفت: «باید با یکدیگر ملاقات مى کردیم.»
قذافى افزود: «امام صدر بى اطلاع سفر کرد و آقاى احمد حطاب در فرودگاه به طور اتّفاقى او را شناخته و بدرقه اش کرد!»
سرهنگ قذافى سپس اظهار داشت:
«وقتى جنجال ناپدید شدن امام صدر به راه افتاد و یاسر عرفات نزد من آمد و گفت که لیبى در این قضیه مسئول است زیرا که امام میهمان کشورش بود، با توجه به حرمت میهمان این گفته از نظر عربى و اسلامى براى من توهین بود(قذافى واژه توهین را چهار بار تکرار کرد) از آن موقع به این مسئله توجه کردم و براى انجام تحقیق اقداماتى کردم.
عرفات به من پیشنهاد کرد براى شرکت در تحقیق هر کسى را که از فلسطینىها مناسب مى دانم برگزینم. سپس هیئتى به ریاست احمد شحاطى روانه ایتالیا کردم. این هیئت تا کنون از رسیدن امام موسى صدر به ایتالیا اطمینان حاصل نکرده است. روشن شد که مهمانداران هواپیماى شرکت آلیتالیا (پرواز شماره ۸۸۱) ز لیبى به رم در شامگاه ۳۱ اوت ۱۹۷۸ نتوانسته اند عکس هاى امام و دو همراهش را شناسایى کنند. چرا که میان زمان پرواز و تاریخ انجام تحقیق فاصله افتاده است.»
پس از گفته هاى قذافى از سوى هیئت علما ابتدا شیخ عبدالامیر قبلان مسئله تابعیت واصل و نسب امام صدر را توضیح داد. وى روشن کرد که نیاى امام صدر، صالح شرف الدین در روستاى شحور، شهرى از توابع صور در جبل عامل، در سال۱۱۲۲قمری زاده شد و در روستاى معرکه نزدیک زادگاهش اقامت داشت و عالم جلیل القدرى بود. سپس به عراق مهاجرت کرد و در نجف اشرف اقامت گزید. جد ایشان اسماعیل صدر، مرجع طایفه شیعه بود که تا سال وفاتش در ۱۳۳۴قمری مقیم نجف بود. به دلیل نقش خاندان صدر در انقلاب عراق، این خاندان به خاندانى ضد استعمارى شهره اند. پدر ایشان صدرالدین به ایران مهاجرت و در شهر قم اقامت کرد و فرزند وى امام موسى صدر در همانجا به دنیا آمد.
سرهنگ قذافى گفت:
«باهى.... باهی.» (در لهجه لیبیایى به معناى بسیار خوب، بسیار خوب است.)
شیخ قبلان ادامه داد:
جناب آقاى رئیس جمهور
«در اینجا مایلم شما را با تمام ابعاد شخصیت امام موسى صدر آشنا سازم. هنگامى که اسرائیل براى نخستین بار در ۱۹۶۹ شهرک کفرشوبا در دامنه جبل الشیخ در مرزهاى لبنان و اسرائیل را بمباران کرد، امام صدر، هیئت یارى رسانى به جنوب را با شرکت تمامى فرقه هاى دینى لبنان تشکیل داد. وى نیم روز و در رأس یک هیئت فراگیر راهى روستا شد و وارد حیاط مسجدى شد که بر اثر بمباران اسرائیل آسیب دیده بود. همانجا عبایش را بر زمین پهن کرد و به نماز جماعت ایستاد. سپس، در حالى که مبلغ ده هزار لیره به یکى از آسیب دیدگان روستا هدیه مى داد، گفت: پایدارى کنید که دلاورى از همین جا آغاز مى شود.»
در این هنگام توجه فزاینده اى بر چهره قذافى نمایان شد.
سپس شیخ قبلان افزود:
«امام صدر به یک خط اسلامى ملی روشن و نیرومند پایبند است. ما تل زعتر، نبعه، فنار بیاقوت، محله هاى غوارنه و بطیشیه (نزدیک بعبدا) و غیره و غیره را به این سبب از دست داده ایم که شیعیان این مناطق نیز به خط سید پایبندند. ما در راه بالندگى ملی دستاوردهاى ربع قرن را قربانى کرده ایم. بسیارى در جبل عامل و جنوب زمینهایشان را فروخته اند و به مناطق امن رفته اند. بازماندگان یا آواره اند یا در تیررس توپ هاى اسرائیل. با این همه امام بر موضعش پابرجاست و خستگى ناپذیر نسبت به خط ملی اش متعهد است. او به رغم همه مصیبتها به فرزندان جنوب مى گوید: با دندان هایتان... با ناخن هایتان... باید جلو صهیونیستها را بگیرید. وى هر بار با کشاورزى جنوبى دیدار مى کرد به او مى گفت: فرشت را بفروش... یخچالت را بفروش... گاوت را بفروش... گوسفندهایت را بفروش... و با آن سلاحى بخر براى جنگیدن علیه اسرائیل.
امام در مراسم ترحیم معروف سعد در صیدا گفت: سلاح زینت مردان است. برخى به خاطر این عبارت از وى انتقاد کردند. ولى منتقدان سخن وى را نفهمیده اند؛ زیرا معناى عبارت این است که با اسلحه به پیشواز اسرائیل برویم. چند روز پیش از سفر به لیبى پس از دیدار با الیاس سرکیس، رئیس جمهور لبنان، شدیدا به مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل حمله کرد. چراکه او ادعاى حمایت از مارونیان و شیعیان لبنان را عنوان کرده بود.
آقاى رئیس جمهور، امام صدر این است. اینها مواضع ملی اش است که جملگى ایثار و فداکارى بود. براى ما قابل درک است که امام چون سایر مردم بمیرد. زیرا او همانند آنان یک انسان است. براى ما قابل درک است که وى کشته یا زندانى شود. تمام این امور امکانپذیر است ولى براى ما قابل درک نیست که وى گم شود یا چون نمک در آب حل شود. شما مى گویید که او نزد شما نیست و در لیبى حضور ندارد و در سى و یکم ماه گذشته (اوت) لیبى را به مقصد ایتالیا ترک کرده است. بسیار خوب، ولى ایتالیایىها نیز مى گویند که او در خاک ایتالیا نیست و وارد مرزهاى ایتالیا نشده است. فرانسوىها بر همین مطلب تأکید دارند. الجزایرىها نیز همین را مى گویند.
جناب آقاى رئیس جمهور، بدین ترتیب باید یک موشک وى را به آسمان برده یا صاعقه اى وى را به اعماق زمین فرو برده باشد!
جناب آقاى رئیس جمهور، رادیوى فالانژها مى گوید که وى از نظر فیزیکى حذف شده است، یا در لیبى زندانى است و چیزهایى دیگر. مردم این صحبتها را مى شنوند و توضیح مى خواهند. موضوع از خود غیبت امام صدر خطرناکتر شده است. این سخنان بیشتر به شماتت و دل خنک کردن مى ماند.
آقاى رئیس جمهور، اکنون گفته مى شود این جزاى کسى است که خود را وقف مسئله اعراب (فلسطین) مى کند. ما از سرهنگ قذافى که یک انسان با ایمان است انتظار داریم که دست در دست ما نهد تا به کمک هم امام را جستجو کنیم زیرا با این کار خویشتن را جستجو مى کنیم.»
پس از پایان سخنان شیخ عبدالامیر قبلان، سرهنگ قذافى مطالعات خویش را از نوشته اى آیت الله سید محمدباقر صدر به یاد آورد و گفت که او در کتابها و نوشتههایش پیشرفت مطلوبى داشته است! وى افزود: تمام امکانات خود را براى روشن کردن مسئله امام صدر به کار خواهد برد و از همین امشب دستور خواهد داد دامنه تحقیقات و جستجوها را گستردهتر کنند. وى خطاب به وزیر خارجه اش که در این دیدار حاضر بود خواست به سفارت لیبى اطلاع دهند تا با مجلس اعلاى شیعیان لبنان در تماس بمانند.
سرهنگ قذافى سخنانش را این چنین پایان داد:
» افسوس!... من وعده اى با امام صدر داشتم ولى دیدار انجام نشد. اطّلاعات من درباره مسئله برگرفته از گزارش هاى دستگاه هاى ماست. باید دامنه تحقیق را وسعت بدهیم تا حلقه هاى گمشده شناخته شود! باید از تمام وسایل استفاده کنیم!»
این دیدار تا بامداد جمعه۱۳ سپتامبر ۱۹۷۸ ادامه داشت.