دکتر رائد شرفالدین، معاون اول رئیس بانک لبنان
اندکاند کسانی که در زمان گذشته زیستهاند و هنوز در میان ما حضور دارند. گمان نمیکنم درخششی همچون درخشش امام موسی صدر در آینده از پیش چشمانمان محو شود. چه بسا چراغهای روشنایی بخش بسیار باشند، ولی ما مشتاق چراغی هستیم که نوآوری و اصالت میبخشد و گنجینه ارزشها و مسیرها است و گونهای از زندگی را ابداع میکند که شاید در اینجا نتوان به همه آن پرداخت. شاید توفیق یابیم از برخی از آنها روشنایی گیریم، بهویژه که در آستانه سیونهمین سالگرد ربودن او و همراهانش هستیم.
سؤالی در ذهن زبانه میکشد: تأثیر ربودن او در صحنۀ لبنان و جهان عرب و بینالملل چیست؟اجازه دهید سؤال را به گونهای دیگر مطرح کنم: آیا ما به امام صدر نیاز داریم؟
پاسخ این پرسش را اسقف مسیحیان رم ملکی شهر صور، جناب میخاییل ابرص، داده است: «در نزاعهای امروزی، انسانیت بیش از هر زمان دیگری به اندیشۀ صدر نیازمند است؛ اندیشۀ صلح پایدار و حکمت فروزان و قدرت تسامح. اندیشهای نیرومند و نافذ که برای خدمت به بشریت و برابری میان انسانها و ساختن جامعهای جهانی و کامل و یکدست و یکپارچه و به دور از تفرقه و دشمنی، از همه انواع مرزها فراتر رود.»
شاید لبنان بیشترین زیان را از ناپدیدسازی امام صدر دیده باشد. در اینجا، در این کشور کوچک، نبوغ در تواناییِ نفوذ میان طبقات گوناگون و ناهمگون تجلی یافت. این عرصۀ نمونه که هجده فرقه و مذهب را در خود جای داده است و نمادی تمدنی به شمار میرود و سرمشق دیگران است، ثابت کرد که امام صدر فراموشناشدنی است. از همان زمان (سال ۱۹۷۵) که او به خاطر انسان، درکلیساهای لبنان حضور یافت و سخنرانی کرد این تجربه تاکنون عقیم از تکرار مانده است. در کشوری که، جنوبش گرفتار اشغال و جنگی شدید بود؛ جنگی که فرزندانش را به کام مرگ میفرستاد و نیز محرومیتی که انسانها را به حاشیه میراند و فسادی که در سرتاسر جامعه گسترش یافته بود؛ در چنین اوضاعی امام صدر مسیری طولانی در مبارزه و رویارویی طی کرد؛ مسیری همچون اعتصاب برای محرومیتزدایی، تحصنها، تجمعهای مردمی، بازدیدهایی برای دلجویی از مناطق آسیب دیده ... لبنان عملاً داشت به صحنه جنگ تبدیل میشد و هیچگونه صدای عقلانیتی به گوش نمیرسید. در این میان امام برای بیداری وجدانها تلاشهای کرد. امروزه ما کجائیم و این رفتارها و گفتارها کجاست؟
امام خود را عضوی از جامعۀ اسلام و عرب میدانست و در هر کشور عربی و اسلامی اثری ماندگار از خود بر جای گذاشت. در این مجال کوتاه قصد نداریم نقش امام صدر در عرصۀ عربی را تبیین کنیم، ولی نگاهی گذرا به جغرافیای سفرهای او، ما را در فهم میزان تأثیر غیاب او کمک میکند. امام از همان ابتدای استقرار خود در لبنان، برای سخنرانی و هماهنگسازی و رسیدگی به مسائل لبنانی و عربی به این سو و آن سو سفر میکرد: از الجزایر و مصر و مراکش تا سوریه و عراق و کویت و عربستان و قطر و ابوظبی و اردن و موریتانی. امام در سفرهای خود که به نود و چهار سفر میرسید، از روابط و امکانات و توان خود برای نزدیک کردن دیدگاههای مختلف میان گروههای گوناگون و پایان دادن به جنگ ویرانگر لبنان بهره گرفت.
امام موسی صدر پرچمدار مسئلۀ فلسطین در کشورهای مختلف جهان بود، ولی فلسطین و مردم آن دیگر صدای او را که با تمام وجود یاور آنان بود، نمیشنود.
دنیای امروز آکنده از خشونت و جنگطلبی است و برخوردهای طردکننده و نفرتانگیز و خصمانه با اقلیتهای دینی و قومی و نژادی نشانۀ آن است که نگرانیهای نهفته، آتشی زیر خاکستر است که هر زمان احتمال شعلهور شدن آن وجود دارد. امام صدر در لبنان این آتش خفته را بیدار و آن را به نیرو تبدیل کرد تا در انسانیتمان مشارکت کنیم؛ یعنی با همدیگر، هماهنگ و همسو شویم. او میگوید: «با توجه به ترکیب جامعۀ انسانی لبنان، انتظار میرود که از رهگذر همزیستی و از رهگذر نقش خود در گفتمان عربی- اروپایی، این کشور نقشی تمدنی در جهان ایفا کند.»
او پیش از دیگران از خودش آغاز کرد و در سال ۱۹۶۳ در مراسم تاجگذاری پاپ حضور یافت و در سال ۱۹۷۴ در فرانسه درباره صلح و عقیده سخنرانی کرد و برای اطلاع از وضع لبنانیان مقیم خارج و محکم کردن پیوند با دولتهای میزبان، به آفریقا سفر کرد. او به سبب اهتمام فراوانی که به انسان، این امانت الهی میورزید، هیچ گاه برای سفر کردن به گوشه و کنار کرۀ زمین برای همگرایی و نزدیک کردن دیدگاهها با زبان گفتوگو و درک متقابل، درنگ نکرد.
به نظر میرسد امروزه با افزایش برخوردهای جهانی میان فرهنگها و ادیان و مذاهب، تکیه کردن به شخصیتی روشنفکر همچون امام صدر، ضرورتی حیاتی است، چراکه نقطۀ آغاز تعامل، ارزشهای انسانی است نه دین و زبان و نژاد.
به گفته ابوفراس: «در شب تاریک است که جای خالی ماه احساس میشود.» آری، چرا که به میزان نیازمان ماه را نمیجوییم تا در تیرگی شب تار از آن روشنایی بگیریم.
اما اکنون ما برای بازگرداندن «ماه»مان چه باید بکنیم؟ این گره ناگشوده را چگونه باید باز کنیم؟ راهحل ریشهای برای پیگیری فعالِ پروندۀ ربودن امام و دو همراهش، فراهمکردن ابزارهای حمایتی برای کمیتۀ رسمی پیگیری است؛ همچنان که کمیته نیز باید به دنبال راهکارهایی اثربخش و سازگار با موانع پیشروی فعالیت خود باشد. برای این حمایت میتوان به نمونهها و ایدهها و پیشنهادهای زیر اشاره کرد:
1. دولت لبنان برای حمایت از کمیتۀ رسمی پیگیری، مفاد بیانیۀ کابینه را اجرا کند. بیانیهای که در پارلمان نیز تصویب شد..
2. اتحادیۀ عرب بر طرف لیبیایی که بر خلاف وعدههای متعدد، اقدامی -جز چند کار ساده- برای این پرونده انجام نداده است، فشار آورد تا برای حل این مسئله همکاری کند.
3. کمیته رایزنیهای خود را با طرفهای بینالمللی (سازمانها و دولتها) برای دستیابی به اطلاعات شاهدان و متهمان این پرونده ادامه دهد. همچنین، فعالیتهای خود را برای جستوجوی میدانی در لیبی آغاز کند.
4. کمیته از به کارگیری هیچ امکانی از جمله ظرفیت افراد و دوستان برای رسیدن به اهدافش فروگذار نکند.
5.حمایت همهجانبه از کمیتۀ رسمی پیگیری لازم است تا کمیته با تمام قوا به فعالیت خود ادامه دهد.
6. جمهوری اسلامی ایران نقش اثرگذاری در این زمینه دارد و میتواند با هماهنگسازی و رایزنی با دولتها و طرفهای مربوط با این پرونده، از کمیته حمایت کند.
7. تهیۀ طرح تبلیغاتی (رسانهای) تا این پرونده به مسئلۀ روز در عرصۀ عربی و اسلامی و بینالمللی تبدیل شود، بهگونهای که این طرح در شأن فداکاریهای امامِ گفتوگو و صلح و بنیانگذار مقاومت در برابر اسرائیل، باشد.
8.حفظ اجماع و همدلی ملی در لبنان دربارۀ این پرونده و تا زمانی که دولت لیبی همکاری همهجانبۀ خود را آغاز نکرده است، از عادیسازی روابط با لیبی جلوگیری شود.
9.تاکید بر مسلّمات پروندۀ ربودن برای افکار عمومی تا از شایعهها و نقل قولهای نادرستی که اثبات نشده و منطقی ندارد، تأثیر نگیرند.
10. غنیمت شمردن هر فرصتی برای ورود به لیبی به منظور تحقیق فعالانه و ترغیب قضات و دستگاههای مربوط لیبیایی برای توجه و اهتمامِ در خور به این مسئله، چراکه در پروندۀ آدمربایی، عامل زمان بسیار ارزشمند است.