امام موسی صدر به سنگر مسجد و فعالیت در دبیرستان و دانشگاهها اکتفا نکرد و اقدام به تأسیس مراکز اساسیتری نمود.
۱. مدرسۀ صنعتی جبل عامل
اولین مؤسسهای که وی در شهر صور بنیان نهاد «مدرسه صنعتی جبل عامل» بود. هدف او از ایجاد این مرکز آن بود که فقر و جهل را که سالها سایه شوم خود را بر سر این مردم افکنده بود از میان بردارد. چنان که تا حدود زیادی نیز در این راه موفق گردید. این مدرسه اختصاص به یتیمان و محرومان داشت. افرادی در آن نگهداری میشدند که خانوادههایشان مورد حمله اسراییل قرار گرفته و پدر و مادران خود را از دست داده بودند. این فرزندان از سن یازده تا پانزده و بیست سالگی در این مدرسه شبانه روزی، در هفت رشته مهم فنی مثل نجاری، آهنگری، جوشکاری، برق و الکترونیک و ماشینهای کشاورزی و... به طور مجانی تحصیل میکردند و پس از چهار سال درس وارد اجتماع و جذب بازار کار شده و حقوق قابل توجهی دریافت میکردند که بدان وسیله قدرت تشکیل خانواده را نیز مییافتند.
برای آشنایی بهتر و بیشتر با فعالیتهای این مدرسه و نحوه اداره آن به سخنان سردار بزرگ اسلام شهید دکتر مصطفی چمران که خود به مدت هشت سال مدیر این مدرسه بوده است توجه کنید:
«این یکی از مدارس عالی است که در جنوب لبنان از هر جهت بینظیر است، از نظر عظمت و از نظر کیفیت درس، در اکثر سالها شاگردان اول لبنان از این مدرسه فارغ التحصیل میشدند. شاگردانی که از نظر عملی، فکری و تئوری در لبنان بینظیر بودند. شاگردانی که با کار خود در جوشکاری، تراشکاری، ماشین آلات و... در سرتاسر لبنان سرآمد دیگران بودند. حتی من به خاطر دارم میخواستیم عدهای استاد بپذیریم، عده زیادی از مدارس مسیحیان و حتی از اروپا آمدند، من میخواستم که این استادان را امتحان کنم. برای امتحان آنان به یکی از شاگردان گفتم که آنان را روی ماشین تراش امتحان کند. شاگرد مدرسه ما که شاید سال سوم بود از استادی که از خارج آمده بود به مراتب قویتر و تواناتر بود.» [۱]
منبع درآمد مالی
«در این مدرسه محروم، برای آنکه امور خود را اداره کنیم مجبور بودیم که برای خارج کار کنیم، یعنی مثلاً در و پنجره بسازیم و بفروشیم. بنابراین، شاگردان مجبور بودند تا نیمه شب جوشکاری کنند، حتی در روزهای تعطیل نیز کار کنند. در قسمت ماشینهای تراش پیچهای بزرگ میساختیم و به خارج میفروختیم تا مقداری از خرج ما را تأمین کند. این موجب شده بود که شاگردان این مدرسه صد برابر شاگردان مدارس دیگر آزمودهتر و ماهرتر باشند، به طوری که یک شاگرد در اینجا بیش از پنجاه یا شصت پیچ میساخت و حتی با چشم بسته میتوانست پیچ بسازد.» [۲]
آموزش دینی، نظامی
فعالیتهای این مدرسه تنها در بُعد آموزش رشتههای صنعتی خلاصه نمیشد، بلکه شاگردان به یادگیری مسایل دینی و مذهبی خود نیز علاقه نشان میدادند و با تشکیل نماز جماعت در کارگاه و شرکت در کلاسهای بینش دینی و احکام و... بر آگاهیهای معنوی و مذهبی خود میافزودند. در کنار همه اینها با فنون مبارزاتی و جنگهای چریکی هم آشنا میشدند. پیشرفت سریع مدرسه در فعالیتهای مذکور همه را به تعجب واداشته و رعب و وحشت در دل دشمنان انداخته بود، به گونهای که دیگر تاب تحمل آن را نداشتند و با روشهای مختلف سعی در توقف، یا به تعطیلی کشاندن آن داشتند.
در این خصوص شهید چمران چنین مینویسد:
«اسرائیل بارها این مدرسه را زیر آتشبار خویش فرو کوبید. توپهای سنگین ۱۷۵ میلیمتری اسرائیل در وسط مدرسه فرود میآمد... از طرف دیگر مزدوران کثیف عراق بارها به این مدرسه حمله کردند و با راکت و موشک این مدرسه را در هم کوبیدند. یعنی نه فقط دست راستیها و اسراییلیها، بلکه چپیها و کمونیستها و مزدوران عراق نیز چندین بار این مدرسه را مورد هجوم قرار دادند... در جنگهای خونینی که در میگرفت همیشه این شاگردان کوچک، اسلحه به دست میگرفتند و پشت سنگرها علیه مهاجمین میجنگیدند، و این بزرگترین افتخار آنها بود.» [۳]
۲. تأسیس جمعیت بِرّ و احسان
این مرکز، گر چه نخست به همت والای مرحوم آیتالله شرفالدین بنیان نهاده شد اما در زمان سید موسی صدر و با اقدامات پیگیر، فعالیتهای آن به اوج خود رسید. این مرکز دارای پنج کمیسیون جداگانه به نامهای بررسی برنامه، مالی، تبلیغات و مجالس مذهبی است، که هر کدام فعالیتهای محوله خود را دنبال میکنند. اعضای این جمعیت که خود مردم هستند، هر ماه در حدود یک لیره لبنانی (۲۵ ریال) به جمعیت کمک میکنند. از همین پولهای جزیی بودجه سال ۱۳۴۰ ش. در حدود چهل هزار لیره، معادل یکصد هزار تومان شد. این جمعیت با شعار «شیعتنا یموتون و لایسئلو بالکف» یعنی: شیعیان ما میمیرند ولی دست گدایی به سوی دیگران دراز نمیکنند، توانست در نخستین سال تأسیس خود، بیش از یکصد و بیست نفر متکدی را از کوچه و بازارها جمع کند و علاوه بر کمکهای مالی، برای هر کدام شغل آبرومندی ایجاد نماید و خود سید موسی صدر چند جلسه برنامه سخنرانی و ارشاد برای آنان گذاشت که اثر بسیار مطلوبی بر روحیه تمامی آنها داشت. جمعیت «برّ و احسان» در یک کلام چشم امید تمام محرومان و بیپناهان بود و بدون توجه به مذهب افراد (اعم از شیعه، سنی و مسیحی) به همه یاری مینمود. این روش به قدری جلب اعتماد کرده بود که مردم از هر فرقه و دسته به آن کمک میکردند که دو نمونه از آن را خود مؤسس دردمند این چنین نقل میکند:
«در همین چند روز پیش، یک نفر از شخصیتهای مسیحی به نام «رفله منسی» نزد من آمد و دو ششم از کارخانه یخسازی خود را وقف جمعیت کرد. همچنین دو نفر طبیب مسیحی هم اکنون به طور مجانی مریضهای جمعیت را معالجه میکنند.» [۴]
داستان دردناک زنان
وضع آشفته زنان و دختران در لبنان از همه اسفبارتر بود، به طوری که در آن کشور مسأله حجاب و بیحجابی زن اصلاً مطرح نبود، بلکه تنها داستان برهنگی زن و یا به تعبیر عربها (خلاعت) آنان مورد بررسی قرار میگرفت و این وضع با هیچ یک از کشورهای شرقی قابل مقایسه نبود.
این موضوع دردآور از همه چیز بیشتر سید موسی صدر را ناراحت کرده و عذابش میداد و بدین منظور هم، وی وقت زیادی برای این مهم گذاشت. او به خاطر اهمیت، ظرافت و حساسیت مسأله حدود یک سال به دنبال تحقیق و بررسی راههای مبارزه با این آفت خانمان برانداز بود تا اینکه در نهایت به روشی نوین و ابتکاری دست یافت که بهتر است از زبان خود او بشنویم:
«پس از یک سال مطالعه؛ عامل اصلی این بیبند و باری را در بیسوادی، تهی مغزی و دور بودن [این قبیل] زنان از تعالیم اخلاقی و دینی یافتم و فهمیدم که نخست باید سطح فکری و تربیتی آنان از جهت دینی و اخلاقی تقویت بشود. ولی دو مانع بزرگ در پیش داشتم. که عبارت بودند از:
الف: زنان لبنان بر خلاف زنان ایران در مسجد و مجالس عزاداری به هیچ وجه شرکت نمیکردند.
ب: چون شخصیت زنان به طور معمول با زیبایی، تظاهر به تجمل و مُد آمیخته بود، بدین جهت امکان نداشت به طور مستقیم به پوشش اسلامی و حجاب دعوت بشوند زیرا باعث میشد که آنها از روحانی و دعوت دینی فاصله بگیرند. نتیجه مطالعات این شد که دعوت را غیر مستقیم شروع کنیم. بدین صورت که نخست جمعیت «بِرّ و احسان» اعلام کرد که برای عضویت زنان هم در این جمعیت مانعی نیست و آنان میتوانند در فعالیتهای جمعیت حضور فعال داشته باشند.
با تبلیغاتی که انجام گرفت در مدت کوتاهی بیش از دویست نفر زن عضو جمعیت شدند و در اول سال، خودشان هشت نفر را به عنوان هیأت مدیره انتخاب کردند. به علت روح مردم دوستی و زیادی عاطفه، فعالیت زنان در امور خیریه بالا گرفت تا آنجا که برنده جایزه فعالترین عضو در سال ۱۳۳۹ ه ش، یکی از همان خانمها گردید.
برای تشدید و ازدیاد علاقه زنان به اهداف و افکار جمعیت، توزیع شهریه فقرا و رسیدگی به حال خانوادههای فقیر را در هر ماه دو بار بر عهده آنان گذاشتیم. رضایت روحیای که به واسطه رسیدگی و ملاطفت با مستمندان در این خانمها به وجود آمد، شخصیت اصلی، یعنی روح انسانی را در آنها تا حدودی زنده کرد و به خوبی درک کردند که به جز «زنانگی»، «مد پرستی» و «لباس خوب پوشیدن» میتوان شخصیت دیگری هم داشت که این شخصیت عظمت، ثبات و لطف بیشتری دارد.» [۵]
ولی عمق فاجعه در این خصوص به قدری وسیع بود که با این تلاشهای هر چند چشمگیر و دقیق، اصلاح اساسی صورت نمیگرفت. به ناچار او برای مبارزه با این فساد اجتماعی تصمیم گرفت تا جبهههای مهم دیگری بگشاید و با تمام نیرو و تجهیزات لازم، از هر طرف، به سوی فساد، این دشمن خانمانسوز حملهور شود.
۳. تأسیس خانه دختران
زنان و دختران، علاوه بر فعالیت در بخش بانوانِ «جمعیت بِرّ و احسان»، در سه مؤسسه مهم دیگر که باز به همت سید موسی صدر، برای آنان راهاندازی شده بود، به کار و کوشش پرداختند. یکی از آنها مدرسهای به نام «بیتالفتاة» یعنی (خانه دختران) بود. در این مکان به دختران بیسرپرست و فقیر، خیاطی و هنرهای دستی دیگر آموزش میدادند. آنها پس از اتمام دوره تحصیل در این مدرسه، با دستهای پر و با روحیههای بلند به آغوش خانوادههایشان برمیگشتند و با ایجاد کارگاه خیاطی و هنری در منزل، امور زندگی خود و نزدیکان را به خوبی تأمین میکردند. [۶]
۴. آموزشگاه پرستاری
سید موسی صدر مرکز دیگری نیز برای بانوان دایر کرد به عنوان «آموزشگاه پرستاری». در این آموزشگاه دخترانی که مدرک دیپلم گرفته بودند، پذیرفته میشدند و زیر نظر استادان با تجربه، آموزش پرستاری میدیدند و پس از فارغ التحصیل شدن به مراکز بهداشتی، درمانی و بیمارستانها اعزام میشدند و در عین حالی که برای خود و خانواده مایه امید و زندگی بودند در آن مراکز به محرومان و بیچارگان خدمت میکردند. [۷]
۵. مرکز پزشکی
این مرکز به نام «مدینه الطب» شهرت یافته، و تا به حال اقدامات وسیع و مهمی را در خصوص امور بهداشتی و درمانی به انجام رسانده است و در بسیاری از قراء و قصبههای جنوب لبنان که سالها مردمش از همه چیز محروم مانده بودند، درمانگاه و مرکز بهداشتی دایر نموده است. پس از راهاندازی این مرکز درمانی بزرگ، آموزشگاه پرستاری نیز زیر نظر این مرکز اداره شد. [۸]
۶. مؤسسه قالیبافی
سید موسی صدر برای تأسیس این مرکز به ایران سفر کرد و در شهر کاشان با قالیبافهای ماهر و سابقهدار به تبادلنظر نشست و یکی از اساتید این صنعت را با خود به لبنان برده و وی را جهت آموزش زنان مدت چند سال در لبنان اقامت داد. با تشکیل کلاسهای آموزش قالیبافی توسط وی، بانوان بسیاری این صنعت را به خوبی یاد گرفتند، چنان که بعد از اندکی این مراکز آموزشی، یکی از مراکز سرنوشتساز برای قشر بانوان و دیگر محرومان به حساب آمد و به خاطر همین اهمیت، زیر نظر شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران اداره میشد. بیش از ۳۰۰ دختر از منطقه جبل عامل در این مرکز آموزشی، مشغول یادگیری قالیبافی بودند. بعد از اتمام دوره لازم در آن مرکز، وسایل قالیبافی در اختیار آنها گذاشته میشد و آنان در منزل خود به کار ادامه میدادند و در برابر، دستمزد دریافت میکردند. این قالیها توسط مؤسسه در فروشگاههای مخصوص به فروش میرفت و با سود آن، عملیات حیاتی در راه بهبودی اوضاع محرومان و بیسرپرستان انجام میگرفت. [۹]
همشیره هم سیره
در کنار فعالیتهای سید موسی صدر در خصوص زنان لبنان، تلاشهای شبانه روزی خواهر گرانقدر وی نباید مورد غفلت و فراموشی واقع شود. این شیر زن خستگی ناپذیر، همواره مایه امید و دلگرمی سید موسی بوده و در پیشبرد کارهای مربوط به زنان در آن کشور، نقش تعیین کنندهای داشته است. وی هم اینک نیز در راستای ادامه فعالیتهای برادرش، مدیریت برخی از این مؤسسات را به عهده دارد [۱۰] و در هر سال با تلاش و تحت سرپرستی ایشان هزاران فرزند یتیم و بیسرپرست نگهداری و تربیت میشوند و صدها دختر و پسر جوان با همدیگر تشکیل خانواده داده، و با رفتار و کردار اسلامی وارد جامعه اسلامی لبنان میشوند. خانم ربابه صدر شرفالدین به خاطر تلاشهای بیدریغ و مخلصانهاش در میان مردم لبنان از احترام و منزلت ویژهای برخوردار است و به عنوان الگو برای زنان مسلمان کشورهای اسلامی مطرح هستند.
۷. حوزه علمیه
یکی دیگر از حرکتهای مهم و ماندگار سید موسی صدر، راهاندازی مرکز فعال دیگری است که به نام «معهد الدراسات الاسلامیه» (مرکز بررسیهای اسلامی) معروف است. با توجه به نیاز ضروری و همیشگی مردم به عالمان و مبلغان آگاه و مسؤلان، این مرکز اسلامی در تربیت طلاب علوم دینی، اهتمام شدیدی از خود نشان میدهد و علاوه بر لبنان، عده زیادی از کشورهای آفریقایی، افغانستان، اندونزی و چین، تایلند، ژاپن و... در آنجا درس طلبگی میخوانند. افراد بیشماری نیز از این مرکز فارغ التحصیل گشته و به کشورها و شهرهای خود باز گشتهاند. هم اکنون در بسیاری از کشورهای آفریقایی، توسط تربیت یافتگان همین حوزه علمیه، معارف اسلام راستین و مکتب تشیع رواج پیدا میکند. شهید بزرگوار سید عباس موسوی دبیر کل حزب الله لبنان تنها یک نمونه از پرورش یافتگان این حوزه علمیه است. وی به تشویق سید موسی صدر وارد این مرکز شد و پس از اتمام دوره کامل آن به نجف اشرف هجرت کرد [۱۱]. این مدرسه علوم دینی با معماری زیبایی ساخته شده و در کنار دریای مدیترانه، در شهر صور قرار دارد [۱۲]
البته مؤسسات و مراکز مختلفی را که به همت و رهبری سید موسی صدر ساخته شد، نمیتوان در همین هفت مورد خلاصه کرد، چنان که مؤسسات مهم دیگری چون «دارالایتام»، «سازمان زنان»، «کلاسهای مبارزه با بیسوادی»، «کودکستان»، «خانه معلولین و درماندگان»، «مدرسه نمونه دختران»، «باشگاه ورزشی جوانان» و «مرکز علمی تحقیقی لبنان» نیز در نتیجه تلاشها و جان فشانیهای او به ثمر رسید [۱۳] که توضیح و تفصیل این همه نیازمند مجال دیگری است.
------
[۱] شهید چمران، لبنان، ص ۶۳.
[۲] همان مدرک، ص۶۴.
[۳] همان مدرک، ص۶۵.
[۴] سالنامۀ گفتار ماه، سال دوم، ص۳۹.
[۵] سالنامۀ گفتار ماه، سال دوم، ص۴۱.
[۶] شهید چمران، لبنان، ص۷۱.
[۷] همان مدرک.
[۸] مکتب اسلام- س۱۹، ش۶، ص۵۴.
[۹] همان مدرک.
[۱۰] مجله مکتب اسلام، سال نوزدهم، شماره۶، ص۵۴.
[۱۱] امیر الذاکره، شرح زندگانی شهید موسوی، ص۲۶.
[۱۲] شهید چمران، لبنان، ص۷۱ و مجلۀ اعتصام، ش ۵، ص ۶۶، ۶/۱/۱۳۶۱.
[۱۳] مجلۀ مکتب اسلام، سال نوزدهم، شماره۶، ص ۵۴.