جدایی از پدر برای سید موسی بسیار دشوار بود. چرا که او علاوه بر فقدان پدری مهربان، استاد و راهنمایی دلسوز را نیز از دست داد. مرشد و مرادی که در همهٔ دشواریها و نابسامانیها تنها پناهش بود و دست نوازش و امید بر سر وی میکشید.
ارتحال پدر
اینک سید موسی به سن بیست و پنج سالگی گام نهاده است. او همه سختیهای زندگی را پیروزمندانه پشت سر گذارده و میرود تا خود را از هر جهت آمادهٔ خدمت به مردم کند که ناگاه حادثهای سخت و باور نکردنی زلزلهوار بر ارکان هستیاش فرود میآید. پدر به بستر بیماری میافتد چند روزی کسالتش ادامه مییابد و تلاش پزشکان به جایی نمیرسد. هر لحظه که میگذرد نشانههای کوچ و پرواز روح بلند و جاودانی آن مرد بزرگ به دیار جاویدان بیش از پیش آشکار میگرد. در نهایت آیتالله العظمی سید صدرالدین صدر، پس از سالها نور افشانی و عطرپاشی در فضای حوزههای علمیه و هدایت مردم، در تاریخ ۱۳۳۲/۱۰/۵ ش. مطابق با شنبه ۱۹ ربیعالثانی ۱۳۷۳ ق. دار فانی را وداع میگوید.
جدایی از پدر برای سید موسی بسیار دشوار بود. چرا که او علاوه بر فقدان پدری مهربان، استاد و راهنمایی دلسوز را نیز از دست داد. مرشد و مرادی که در همهٔ دشواریها و نابسامانیها تنها پناهش بود و دست نوازش و امید بر سر وی میکشید. ولی چه میتوان کرد؟ سرنوشت مردان بزرگ این چنین رقم خورده است که در لابهلای تلخیها و گرفتاریهای گوناگون زندگی شخصیتشان شکل بگیرد، تا در برابر طوفانهای اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... در سنگر پاسداری از حریم اسلام و مردم همچنان باقی و استوار بمانند. وی با آگاهی درست از جهانبینی و ایدئولوژی روحبخش اسلامی از این جدایی جانگداز نیز استقبال نمود و از دست دادن پدر بزرگوار خویش را، آزمون دیگری از ناحیهٔ ایزد متعال برای خود به حساب آورد.
هجرت به نجف
پس از رحلت پدر، در همان سال بیدرنگ برای تکمیل آگاهیهای فقهی، اصولی و... و به خاطر درک محضر علمی و اخلاقی استادان بزرگ حوزهٔ نجف، آهنگ سفر به آستان قدس علوی کرد و با مشورت و حمایت آیتالله العظمی بروجردی (قدس سره) و به قصد اقامت در نجف اشرف، به سوی کشور عراق حرکت نمود و تا سال ۱۳۳۷ شمسی ۱۳۷۸ قمری در آن شهر علم و معرفت، مشغول کسب و دانش و بینش شد و در این مدت از محضر اساتید و مراجع بزرگی چون آیات عظام:
۱. سید محسن حکیم (فقه)
۲. شیخ مرتضی آل یاسین (فقه)
۳. سید ابوالقاسم خویی (اصول)
۴. سید عبدالهادی شیرازی (فقه)
۵. آقا شیخ حسین حلی (فق)
۶. آقا شیخ صدرا باد کوبهای (اسفار ملاصدرا)
۷. سید محمود شاهرودی (فقه)
استفاده کامل نمود [۱] و در ضمن شرکت در درسها به یادداشت برداری پرداخت و چندین رساله در موضوعات مختلف فقهی و اصولی تقریر نمود. [۲] به علاوه جلسهٔ بحث پربار و عمیقی در فقه، اصول و فلسفه با پسرعمو و شوهر خواهرش شهید آیتالله سید محمد باقر صدر و آیتالله سید محمد علی موحد ابطحی برقرار کرد و در کنار این همه به تدریس کتب رسائل، مکاسب و شرح منظومهٔ ملاهادی سبزواری پرداخت. چنانکه آیتالله مسلمی اظهار میداشت: «پس از هجرت آقا موسی به نجف، او نیز به آن شهر علم و حکمت هجرت نمود و در جلسهٔ درس فلسفهٔ استادش آقای صدر شرکت جست.»
اجتهاد جواهری
سید موسی صدر در حوزهٔ علمیه نجف نیز همانند، قم، در میان دوستان همدرس و همبحث خود، همچنان برتری علمی خویش را حفظ نمود و با نبوغ و استعداد حیرتانگیز خود، همه را به شگفتی و غبطه واداشت. این موضوع به گونهای بود که هرگاه دوستان هم سطح در محافل علمی و در جلسات درس و بحث با گفتار محکم وی مواجه میگشتند، بیاختیار شیفتهٔ قدرت علمی و اندیشهٔ وی میشدند.
بزرگان و مراجع تقلید نجف نیز برای شخصیت جامع و کامل وی احترام خاصی قایل بودند و با چشم عظمت و امید به او نظر میکردند. حتی مرحوم حضرت آیتالله العظمی خوئی که در درس خود اجازهٔ اشکال به هیچ کس نمیدادند به عنوان تجلیل از شخصیت سید موسی صدر به گفتار و ایرادهای او با دقت تمام گوش فرا میدادند. [۳] چنانکه ایشان در جلسهای اظهار داشته بودند که من به قدری به آقای موسی صدر امیدوارم که اگر او دو سه سال دیگر در نجف بماند یکی از بزرگترین شخصیتهای ارزندهٔ علمی شیعه خواهد شد [۴] و هنگامی هم که سید موسی تصمیم به عزیمت به لبنان میگیرد و به آن کشور میرود، آیتالله خوئی همواره تأسف میخوردند و مرتب اظهار میداشتند کهای کاش من او را نشناخته بودم. [۵]
همهٔ اینها حکایت از آن داشت که او به درجهٔ والای اجتهاد نایل آمده است ولی نه آن اجتهاد مصطلح و مرسومی که بسیاری خود را بدان دلخوش کرده بودند بلکه اجتهاد وی نشأت گرفته از فقه سنتی و الهام یافته از اجتهاد جواهری بود که او را همانند «محقق اردبیلیها» و «شیخ انصاریها» و... تبدیل به یک فقیه زمانشناس آگاه و درد آشنای دوران کرده بود. [۶] او علاوه به داشتن ملکهٔ خلوص، تقوا و زهد که برای هر مجتهد ضروری است، دارای زیرکی، هوش و فراست فراوانی بود که به وی توان آن را میداد تا رهبری و هدایت یک جامعهٔ بزرگ اسلامی را به عهده بگیرد. در تأیید و شناسایی این بعد از شخصیت سید موسی صدر همین بس که مرحوم حضرت آیتالله العظمی سید محمد باقر سلطانی طباطبائی ـ استاد اغلب مراجع فعلی ـ در بخشی از مصاحبه خویش پیرامون شخصیت علمی سید موسی صدر چنین بیان داشت:
«... آقا موسی جزو شخصیتهای بارز علمی نجف بود، منتهی ایشان اولاً جوان بود و ثانیاً گرفتار لبنان گردید. اگر آقا موسی به لبنان نمیرفت و چند سال در نجف میماند جزو مراجع مسلم نجف میگردید. آقا موسی به قدری مورد توجه عمومی حوزهٔ نجف قرار گرفته بود که گفته میشود «فضلای قم افضل از فضلای نجف هستند.» او قویتر از اغلب آقایان مراجع امروز هم بودند... نه تنها با معنایی که امروز از اجتهاد میشود، ایشان حتماً مجتهد بودند و بلکه به معنای قدیمش هم مجتهد بودند. آقا موسی مرد فاضلی بود، حیف که بهرهگیری نشد... به نظر من آقا موسی بر اخوی بزرگترشان مرحوم حاج آقا رضا هم مقدم بود. یعنی اگر مانده بود جلو میافتاد... او حتی اگر در قم میماند و به نجف هم نمیرفت الان جزو مراجع بزرگ شیعه میبود. [۷]..»
------
[۱] علی حجتی کرمانی، لبنان به روایت امام موسی صدر، ص۱۷.
[۲] به نقل از آیت الله سید محمد علی موحد ابطحی اصفهانی.
[۳] مجله نور علم دورۀ چهارم، شماره ۱۱، مسلسل ۴۷، ص۶۴ و تاریخ و فرهنگ معاصر، ویژه نامه (۵)، ص۳۹۶.
[۴] تاریخ و فرهنگ معاصر، ویژه نامه (۵) ص۱۳۰ به نقل از آیت الله سید عباس کاشانی.
[۵] نامۀ مفید سال چهارم، شمارۀ چهارم، شمارۀ مسلسل ۱۶، ص۲۴، به نقل از آیت الله موسوی اردبیلی.
[۶] سه تن از بزرگان معروف حوزه تأکید داشتند که ایشان قبل از آنکه به نجف مشرف شود در حوزه علمیه قم به حد اعلایی از اجتهاد رسیده و در مسایل مختلف فقهی و اصولی صاحب نظر بود. ر. ک.: هفته نامۀ بعثت، سال دوازدهم، شماره ۲۶، دوشنبه ۱۸/۶/۱۳۷۰.
[۷] یادنامه امام موسی صدر، ص۵۵ و ۵۴.