هر چند وی همپای گذراندن درسهای دبستان و دبیرستان، به دروس حوزوی نیز میپرداخت ولی شروع به تحصیل تمام وقت او در حوزهٔ علمیهٔ قم از سال ۱۳۶۰ هـ ق مقارن ۱۳۲۰ هـ ش آغاز شد.
پایان دبیرستان
سید موسی در مهر ماه ۱۳۱۹ وارد دبیرستان «سنایی [۱]» شهر قم شد و در خرداد ۱۳۲۲ دورهٔ متوسطه (سیکل اول) را با کسب رتبهٔ ممتاز به پایان رساند [۲]. در آن زمان با این گواهینامه تحصیلی، امکان دستیابی به مسئولیتهای خوب فراهم بود و فرصت برخورداری از زندگی راحت و آرام وجود داشت، چنان که بسیاری نیز چنین کردند. ولی وی در سر هوای دیگری داشت. او میرفت که سروش آزادی و فرشتهٔ نور باشد، میرفت تا برای ملت رنج دیده و مسلمان خود سعادت و شرافت به ارمغان آورد و پا به جای پای اجداد پاک و دانشمند خویش گذاشته و برای پروانههای دل خسته و پر شکسته، شمع امیدی در قلب تاریکیها باشد.
پروانه من نیم که به یک شعله جان دهم / شمعم، تمام سوزم و دم بر نیاورم.
ورود به حوزۀ عشق
هر چند وی همپای گذراندن درسهای دبستان و دبیرستان، به دروس حوزوی نیز میپرداخت ولی شروع به تحصیل تمام وقت او در حوزهٔ علمیهٔ قم از سال ۱۳۶۰ هـ ق مقارن ۱۳۲۰ هـ ش آغاز شد. تحصیلات حوزوی سید موسی در قم، بیش از یک دهه به طول انجامید. وی پس از گذراندن دورهٔ مقدمات و سطح متوسط و عالی، در درس خارج فقه و اصول و فلسفه استادان نامی و بزرگ حوزه شرکت جست که برخی از آنها عبارتند از: سطح مقدم و مأخر:
ـ آیتالله سلطانی طباطبائی و شیخ عبدالجواد جبل عاملی (شرح لمعه)
ـ آیتالله علوی اصفهانی و شیخ حسینعلی منتظری (مطول)
ـ آیتالله محقق داماد و حضرت امام خمینی و سلطانی طباطبائی (رسائل)
ـ آیتالله سلطانی طباطبائی و محقق داماد و جبل عاملی (مکاسب)
ـ آیتالله جبل عاملی و محقق داماد (کفایه الاصول)
خارج فقه:
ـ آیتالله سیداحمد خوانساری
ـ آیتالله حجت کوه کمرهای
ـ آیتالله سید صدرالدین صدر (پدرش)
ـ آیتالله محقق داماد
ـ آیتالله امام خمینی (خیلی کم در درس ایشان شرکت کرد) و: آیتالله سیدکاظم شریعتمداری
خارج اصول:
ـ آیتالله محقق داماد
فلسفه:
ـ آیتالله علامه طباطبائی (اسفار اربعه و نقد دیالکتیک)
ـ آیتالله سیدرضا صدر (برادرش منظومهٔ سبزواری)
خاطرهای از دوستان
او با استفاده از محضر اکثر بزرگان در حوزه و در اثر تلاش و کوشش و پشتکار کم نظیر، خیلی زود به مراحل والایی از نبوغ و شکوفایی دست یافت و بیش از سایر دوستان در حوزه درخشید و نامش آوازهٔ آفاق شد. در بخشی از خاطرات آیتالله سیدرضی شیرازی، به این نکتهٔ تاریخی چنین اشاره شده است:
«.... من درست به خاطر دارم که در سال ۱۳۶۵ هـ ق، یعنی متجاوز از نیم قرن پیش مرحوم آیتالله العظمی شیخالفقها، شیخ محمد کاظم شیرازی، به قصد زیارت آستان قدس رضوی به ایران آمدند و در قم به منزل مرحوم آیتالله فیضی وارد شدند. دید و بازدید علما و فضلا زیاد بود ولی به علت مناسبات خانوادگی معظم له با مرحوم آقای سیداسماعیل صدر ـ جد آقا موسی صدر دیدار بیشتری داشتند و در واقع میتوان گفت اغلب روزها به دیدار شیخ میآمدند. مرحوم شیخ محمدکاظم مرد بحاثی بود و هیچوقت دیده نشده بود که مجلس ایشان خالی از بحث علمی باشد و در واقع روش ایشان در این امر، پرورش روح جستجوگر طلاب بود و از همین باب بود که هر وقت آقا موسی میآمدند شیخ او را به صحبت علمی میکشیدند... البته آقا موسی در آن زمان گویا تازه در درس خارج آقایان قم حاضر میشدند... من احساس میکردم که مرحوم شیخ در این بحث و برخوردها با آقا موسی، از درک علمی این طلبهٔ جوان خیلی مبتهج و مسرور میشود، و بالاخره مرحوم شیخ ذوق و فهم و شعور علمی ایشان را مورد تحسین قرار میدادند و آتیهٔ درخشانی برای ایشان پیشبینی میکردند...» [۳]
آیتالله ناصر مکارم شیرازی هم که آن ایام در یکی از این جلسات حضور داشت در بخشی از خاطرات خویش، موضوع را اینگونه بیان میدارد:
«... فراموش نمیکنم که مرحوم آیتالله آقا شیخ محمد کاظم شیرازی که از اعاظم علمای نجف بودند، به قم سفری کرده بودند. ایشان از کسانی بود که جزء مدرسین درجهٔ اول حوزه نجف محسوب میشد... دوستان گفتند که برویم و با ایشان دیدار کنیم. آقا موسی صدر بود، عدهای از دوستان بودند، بنده هم در خدمتشان بودم... آقای صدر اشکال مهمی را در بحث استصحاب مطرح کردند. مرحوم آیتالله شیرازی جواب دادند. آقای صدر قانع نشدند و مقاومت کردند مرحوم آقای شیرازی هم جواب دادند تا اینکه بحث به جایی رسید که هرگز فراموش نمیکنم. آیتالله شیرازی گفتند که من بیش از این توانایی دفاع کردن از این مطلبی که مرحوم آخوند در حاشیهاش گفته را ندارم. البته ایشان کاملاً دفاع میکرد زیرا میخواست که کلام مرحوم آخوند خراسانی را تقویت کند ولی به جایی رسید که دید اشکال این طلبهٔ جوان (امام موسی صدر) وارد است و اعتراف کرد. این مسأله هم تواضع و بزرگواری آن مرد بزرگ را در مقابل یک طلبه جوان آن روز نشان میدهد و هم استعداد فوقالعادهٔ آقای صدر را به همین دلیل بود که آقای صدر با سرعت پیش رفتند و یکی از فضلای بنام و مجتهدین و صاحب نظران حوزه شدند...» [۴]
تدریس و تربیت شاگرد
سید موسی صدر در کنار تحصیل خارج فقه و اصول به تدریس مقدمات و سطح نیز اشتغال داشت. از جمله کتاب با ارزش «شرح لمعه [۵]» را برای شاگردانی چند که در حوزه از برجستگی خاصی نیز برخوردار بودند، تدریس میکرد و در ارائه مسایل مهم و پیچیدهٔ آن، با بیانی شیوا و گیرا همه را سخت به تعجب و تحسین وا میداشت. [۶] او در سایهٔ پشتکار شبانهروزی، توانست در مدت کوتاهی خود را در صف اساتید حوزهٔ علمیهٔ قم جا دهد، و پس از چندی به تدریس فقه و اصول منطق و فلسفه نیز بپردازد [۷] و کتب درسی حوزوی مانند: «مُطَوَّل»، «قوانین»، «رسائل» و «مکاسب» را تدریس نموده و شاگردان فاضلی را ترتیب کند که اسامی بعضی از آنان که تا کنون شناسایی شدهاند به شرح زیر است:
۱. آیتالله علیاکبر هاشمی رفسنجانی
۲. آیتالله حاج شیخ یوسف صانعی (مرجع تقلید)
۳. آیتالله حاج شیخ علیاصغر مسلمی کاشانی (مدرس حوزهٔ علمیه قم)
۴. حجهالاسلام و المسلمین محمد جواد حجتی کرمانی (محقق و نویسنده)
۵. حجهالاسلام و المسلمین محمد حسین بهجت (شفق) شاعر، نویسنده و امام جمعه محترم اردکان
۶. حجهالاسلام و المسلمین زینالعابدین قربانی محقق و نویسنده و امام جمعه محترم لاهیجان
۷. حجهالاسلام و المسلمین سید محمد غروی رئیس حوزه صور و نمایندهٔ محترم رهبری در صور
۸. حجهالاسلام و المسلمین سید عیسی طباطبائی، نمایندهٔ محترم رهبری در بیروت.
دو همنام و همگام
همنشین و همدرس خوب در رشد و تربیت علمی و اخلاقی نقش به سزایی را به عهده دارد. «هم نشین تو از تو به باید / تا تو را عقل و دین بیفزاید» از این رو سید موسی صدر نیز، از ابتدای دوران طلبگی سعی بر آن داشت، تا در این سفر پرماجرا، برای خود همدرسهای خوب، با صفا و لایق پیدا کند. پدر وی (آیتالله سید صدرالدین صدر) با عالمان بزرگ حوزه، از جمله دانشمند وارسته و بزرگوار «آیتالله سید احمد شبیری زنجانی» [۸] جلسهٔ بحث و تحقیقی داشت. آنان هر روز در خانهٔ همدیگر جمع میشدند و آرا و افکار مجتهدان بزرگ گذشته و حال را در فقه و اصول و... مورد نقد و بررسی قرار میدادند. این رفت و آمدهای علمی، سبب شد که سید موسی صدر با فرزند برومند آن عالم زاهد آشنا بشود. این جوان پرشور نیز که اسمش سید موسی بود، پیش از سید موسی صدر به کاروان حوزویان پیوسته بود و روشن بود که آن دو از همسفران یک قافلهاند و برای یک هدف اساسی وارد این کشتی سعادت و سلامت شدهاند. [۹]
آنان پس از مدت کوتاهی که همدیگر را خوب شناختند، تصمیم گرفتند دست در دست هم، صخرهها و سنگلاخهای خطرناک این راه را پشت سر گذارند و در نهایت به قلهٔ حکمت و معرفت صعود کنند و از چشمهسارهای آن نه تنها خود سیراب شوند، بلکه برای تشنگان علم و حقیقت نیز ساقی شراب معرفت باشند.
همراهی و همگامی این دو فرزند تلاشگر حوزه، چندین سال ادامه یافت. سید موسی صدر که در این مدت، نبوغ علمی، تیزبینی و خوش فهمی خود را به نمایش میگذاشت، در قالب جملههایی کوتاه و رسا، موضوعهای مهم و سنگین علمی را با زبانی ساده، تحویل همدرس خویش میداد به طوری که «یک جلسه بحث با سید موسی خاصیت یک هفته بحث با دیگران را در خود جمع میکرد» که همه اینها علاقه و محبت هم بحثش را به وی بیش از پیش آشکار مینمود. [۱۰]
سید موسی اضافه بر ایشان، با طلاب فاضل و پرشور دیگر آن روز مانند شهید بزرگوار آیتالله مرتضی مطهری و شهید مظلوم آیتالله محمد حسین بهشتی نیز هم بحث و همدرس شد و هر چه از این رفاقت و ارتباط گذشت بر عمق و کیفیت آن افزوده گشت. فعالیتهای مذهبی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و انقلابی آنها را در کنار هم قرار داد، چنان که همفکری و تفکرات مشترک آنان در بسیاری از مسائل، ثمرات پرباری را در روند رشد نهضت بزرگ اسلامی از خود به جای گذاشت که در صفحات آینده به بخشهایی از آن اشاره خواهد شد. «من کوششهای اجتماعی و فعالیتهای سیاسی خویش را چیزی جز بعدی از ابعاد رسالت و مسئولیتهای اسلامی خود نمیدانم.» [۱۱]
لباس تعهد
آن دو هم سنگر با تمام تلاش به درسها، بحثها و تحقیقات خود همانند پدران خود، ادامه میدادند و هر روز که میگذشت بر اندوختههای علمی و معنوی خویش میافزودند.
یک روز از روزهای اول ماه ذیقعده پدر دانشمند سید موسی صدر، هم بحث فرزند خویش را به حضور فراخواند و او را نسبت به پوشیدن لباس مقدس روحانیت، همراه با فرزندش تشویق کرد. او نیز پذیرفت و با توافق طرفین روز یازده ذیقعده؛ رزو تولد اماه هشتم حضرت رضا (علیهالسلام) برای انجام این مهم تعیین گردید.
آنگاه که، روز موعود فرا رسید، در خانهٔ آیتالله صدرالدین صدر، علاوه بر پدران بزرگوار این دو سید طلبه جوان، چند نفر از عالمان و بزرگان حوزه نیز حضور یافتند.
مراسم شروع میشود، عمامهٔ سید موسی صدر را آیتالله سید احمد شبیری زنجانی بر سر وی میگذارد و سید موسی شبیری نیز به دست مبارک آیتالله سید صدرالدین صدر معمم میگردد [۱۲]. و جالب اینکه حاج آقا روحالله (امام خمینی رضوانالله علیه) نیز با حضور گرم خود به این مراسم روحانی رونق بخشیده با نگاه پرمعنای خویش، بر پیوستن این دو جوان سختکوش به کاروان نور و هدایت، مهر تأیید میزند. بدینسان سید موسی صدر و همگامش سید موسی شبیری در روز تولد امام رضا (ع) مُلبس به لباس تلاس و تعهد روحانیت میشوند و مسئولیت وارث انبیا بودن را به جان و دل میخرند.
------
[۱] این دبیرستان به مدیریت آقای احمد اوحدی اداره میشد و در کنار دبستان سنایی قرار داشت.
[۲] یادنامه امام موسی صدر، به نقل از آیت الله مجدالدین محلاتی، ص۳۰۰.
[۳] یادنامه امام موسی صدر، ص۳۹۵.
[۴] یادنامه امام موسی صدر، ص۱۱۸.
[۵] این کتاب اثر شهید ثانی (زین الدین الجبلی العاملی) در شرح کتاب «اللمعه الدمشقیه» شهید اول (محمد بن جمال الدین مکی العاملی) میباشد که حاوی یک دوره کامل فقه استدلالی است.
[۶] به نقل از آیت الله سید محمد ابطحی اصفهانی. این شخصیت یکی از اندیشمندان معروف در حوزه علمیه قم و نجف به شمار میرود که در نجف اشرف با سید موسی صدر معاشرت علمی، تحقیقی داشته است و هم اکنون نیز در حوزۀ علمیه قم مشغول به تدریس درس خارج فقه، اصول و... میباشد.
[۷] علی حجتی کرمانی، لبنان به روایت امام موسی صدر، مقدمه، ص۱۶.
[۸] صاحب کتاب معروف «الکلام یجر الکلام» که دارای برجستگیهای اخلاقی و عرفانی کم نظیری است. این عالم توانا در اصل از علمای توابع شهر میانه بنام «ترک» هستند ولی در عین حال بیشتر به زنجانی مشهور هستند.
[۹] هفته نامه بعثت، سال دوازدهم شماره ۲۶، ص۴.
[۱۰] هم اکنون این شخصیت به عنوان یکی از استوانههای حوزۀ علمیه قم مطرح بوده و به آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی معروف است. علاوه بر فقه و اصول، درس رجال این مجتهد تلاشگر بیشتر شهرت دارد.
[۱۱] قسمتی از نامه امام موسی صدر به یکی از دوستانش در ایران به نقل از «لبنان به روایت امام موسی صدر»
[۱۲] به نقل از آیت الله آقا موسی زنجانی. به احتمال قوی تاریخ این موضوع، سال ۱۳۶۲ بوده است.