من با ملحدان و منکران خدا مخالف هستم و در عین حال، با کسانی که به جای خداوند خود را میپرستند و نیز با کسانی که با سیاست تجارت و از منافع شخصی خود حمایت میکنند، مخالفم. من با همۀ افراد مبارزه میکنم، حتی اگر در پس نقاب شعارهای ترقیخواهانه و حمایت از مسلمین و منافع ملی پنهان شده باشند.
همزمان با جنگ داخلی لبنان، تشکلهای سیاسی بسیاری که نمایندۀ گروههای درگیر بودند، در صحنه ظاهر شدند. برخی تشکلها هم درصدد تحکیم صلح و ثبات و خاموش کردن شعلۀ جنگ بودند. جناحها و تشکلهای حاضر در عرصه به دو گروه تقسیم میشدند: نخست، راستگرایان عضو جبهۀ لبنان، که حزب کتائب و حزب احرار را تحت رهبریِ سیاسیِ یکپارچه گرد آورده بود و فعالیتهای نظامی و تبلیغاتی آنان را ساماندهی میکرد و گفتمان سیاسی آن تنهاگفتمان مسیحی در عرصۀ سیاسی کشور به شمار میآمد. گروه دوم، خط ملیگرا شامل کنفرانس عرمون و جمعیت احزاب موسوم به جنبش ملی و ترقیخواه و جبهۀ احزاب قومی و ملی بود.
دو جناح مذکور همواره در حال نزاع و درگیری با یکدیگر بودند، تا جایی که کار به نبردهای خونین و حذف فیزیکی افراد (حتی در میان اعضای یک جبهه و طرفداران یک نظریه) انجامید. تیرگی روابط رهبران فلسطینی و احزاب همپیمان آنان با سوریه نیز در تشدید این وضعیت و وخیمتر شدن آن نقش داشت. [1]
راستگرایان مسیحی از طرفداران سکولاریسم و تجزیه بودند و با لغو فرقهگراییِ سیاسی مخالفت میکردند، تا جایی که سران جبهۀ لبنان و در رأس آنان کمیل شمعون و پییر جمیل خواهان اجرای سکولاریسم مطلق و همهجانبه بودند[2] و امام موسی صدر نیز به شدت با این دیدگاه مخالف بود.
امام صدر مواضع جنبش محرومان را در این خصوص، درنشست عرمون با قاطعیت مطرح کرد. این جنبش در قبال شعارهای مطرحشده از سوی دو جناح مواضع ذیل را اتخاذ کرد:
1. مخالفت با شعار سکولاریسم که از سوی طرفین مطرح میشد؛
2. مخالفت با تشکیل ادارات محلی و منطقهای که با ایجاد دولت سایه جای دولت مرکزی را خواهد گرفت و تجزیۀ لبنان را به دنبال خواهد داشت؛
3. مخالفت با جنگ در جبل و ریختن خون بیگناهان و هجمههای تبلیغاتی مستند به اطلاعات مبالغهآمیز و شایعات و نیز مخالفت با انتقام گرفتن از بیگناهان و کوچاندن اجباری یا سرقت و چپاول؛
4. دعوت به احیا و بازسازی ادارات و نهادهای دولتی؛
5. جلوگیری از ایجاد تنش و درگیری میان مقاومت فلسطین و سوریه و برقراری تماسهای متعدد، بهگونهای که امام صدر بیش از پنج بار میان صبرا و دمشق تردد کرد؛
6. جنبش محرومان از انحصاری کردن شعار ملیگرایی و میهندوستی اجتناب کرده و با انحصاری کردن این شعار نزد هریک از طرفهای درگیر به شدت مخالف بوده است؛
7. تأکید امام صدر بر این نکته که جنبش محرومان زمانی در کنار مقاومت است که هدفِ مقاومت آزادی فلسطین باشد، نه انقلاب در داخل جهان عرب برای سرنگون کردن حکومتها، که چنین کارهایی از آزادی فلسطین بهدور است.[3]
امام صدر در یک موضعگیری آشکار در قبال دو جناح مذکور چنین فرمود: «من با ملحدان و منکران خدا مخالف هستم و، در عین حال، با کسانی که به جای خداوند خود را میپرستند و نیز با کسانی که با سیاست تجارت و از منافع شخصی خود حمایت میکنند، مخالفم. من با همۀ افراد مبارزه میکنم، حتی اگر در پس نقاب شعارهای ترقیخواهانه و حمایت از مسلمین و منافع ملی پنهان شده باشند.»[4]
هر دو گروه به مواضع امام صدر واکنش منفی نشان دادند و در برابر سخنان ایشان بانگ مخالفت برآوردند. مهمترین این واکنشها عبارت بود از:
1. ترویج شایعات و حمله به امام در روزنامههای وابسته به هر دو جناح، همچون روزنامۀ العمل وابسته به کتائب، و روزنامۀ چپگرای النداء[5]؛
2. تعقیب و ایجاد مزاحمت برای جوانان عضو أمل در جنوب و پاره کردن تصاویر شهدای جنبش أمل (در اوضاعی که اعضای أمل با اسرائیل و همپیمانان آن در نبرد بودند.) تعرض به منازل مبارزان أمل و بستن راه مبارزانی که عازم جبهههای نبرد با اسرائیل در طیبه و بنتجبیل بودند. [6]
بدینترتیب، نبرد داخلی لبنان در میان نیروهای سیاسی هم بازتاب یافت و، در نتیجۀ آن، موضع جنبش محرومان با مواضع دیگر تشکلها و احزاب سیاسیِ لبنان در تعارض قرار گرفت و برخی احزاب چپگرا که در پی ارتباط با برخی گروهها و تشکلهای عضو مقاومت فلسطین خود را تقویت کرده بودند، توانستند برای اعضا و فرماندهان جنبش محرومان موانع و محدودیتهایی پدید آورند.
امام صدر در مصاحبه با مجلۀ الصیاد، علت حملات تند و سرسختانه بر ضد خود را چنین توضیح داد:
اختلافات از همان آغاز بحران وجود داشت، اما اعلام موضع ما در همایش یونسکو، که برای تجلیل از شهدای أمل برگزار شد، این اختلاف را به اوج رساند. در آن همایش اعلام کردیم که کنفرانس عرمون با جنگ در جبل و سکولاریسم و تشکیل ادارات محلی مخالف است و ایجاد دولت سایه و تجاوزات راستگرایان در ابتدای نبرد را محکوم میکند و گفتیم که سوریه یکی از ابعاد استراتژیک مقاومت را تشکیل میدهد و در آزادسازی فلسطین شریک است و جلوهای توانمند از ارادۀ ملی لبنانیان است، و اینکه ایجاد اختلاف میان سوریه و مقاومت یکی از بخشهای توطئه است. و اعلام کردیم که بااقدامات غیراخلاقی و فرقهای بر ضد بیگناهان مخالفیم. در پایان هم (خطاب به یاسر عرفات) گفتم: «اباعمار، آن زمان که شرق و غرب، راست و چپ، بر ضد تو توطئهچینی کنند، ما را در کنار خودخواهی دید» و افزودم: «شرافت قدس اجازه نمیدهد جز آنكه به دست مؤمنان آزاد شود.»
همایش پایان یافت و موج حملات تبلیغاتی از جانب احزاب آغاز شد. احزاب تلاش میکردند از طریق برخی عناصر عقیدتیِ مقاومت، که بر رسانهها و دیگر بخشهای مقاومت فلسطین سیطره داشتند، مقاومت را بر ضد کنفرانس عرمون و شخص من تحریک کنند. [7]
در ادامه، امام صدر در پاسخ به پرسشی دربارۀ موضع ایشان درخصوص جنبش ملی گفت: «من و یارانم در جنبش محرومان و نیز برادرانم در کنفرانس عرمون، همگی، خود را در متن جنبش ملی میدانیم.» ایشان، همچنین، درخصوص رابطه با تشکلهای عضو شورای سیاسی تصریح کرد: «در عمل با چندین تشکل از آنها ارتباط و اهداف مشترک داریم.» [8]
------
[1]. صوتالمحرومین، شمارۀ 4.
[2].السفیر، 1/1/1976.
[3]. صوتالمحرومین، شمارۀ 4.
[4].رضا، عادل، همان، ص 152.
[5]. همان.
[6].الرسالة، شمارۀ 2، 25/2/1976.
[7]. الصیاد، 4/11/1976؛ صوتالمحرومین، شمارۀ 4.
[8]. أمل و رسالة، شمارۀ 17 و 16 سپتامبر.