همزمان با آغاز جنگ در ۱۳ آوریل ۱۹۷۵، امام صدر بهمنظور پایان دادن به فتنه و جلوگیری از گسترش و تشدید آن، نشستی با حضور رهبران مقاومت فلسطین و سران احزاب ملی ترتیب دادند.
در ادامه، پیام مشهور امام در همان روز منتشر شد که در آن همگان را به مبارزه با دشمن صهیونیستی به جای سرگرم شدن به درگیریهای داخلی فراخواندند تا دشمن امکان سوءاستفاده از این فرصت را برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود پیدا نکند. امام در بخش دیگری از آن پیام با تأکید بر ضرورت عبور از این حوادث و حفظ وحدت، مسئلۀ لبنان و فلسطین را دو جلوه از یک حقیقت برشمرد و هدف آن دو را یکی دانست و دربارۀ اقدامات عناصر تبهکار و فتنهانگیزی هشدار داد که میهن را بازیچه قرار دادهاند و با نقشههای گمراهکنندۀ خود به نفع دشمن کار میکنند. ایشان، همچنین، مسیحیان لبنان را به اتخاذ موضع فداکارانه و حمایت از حق فراخواندند و از آنان خواستند که با جان و اندیشه و احساس خود به حمایت از میهن و قدس شریف برخیزند. همچنین، مسلمانان لبنان را به پیروی از روش رسول خدا (ص) و حمایت از محرومان دعوت کردند و، در ادامه، خطاب به همۀ لبنانیان از آنان خواستند که انقلاب فلسطین را در دل خود جای دهند و میهن را پاس بدارند.
ایشان با دعوت از فلسطینیان به پاسداری از نهضت و مقاومت، طرد و رسوا کردن عوامل نفوذی و سوداگران و توطئهگران و فتنهجویان را لازمۀ این کار دانستند.
تلاشهای برای آرام کردن اوضاع
نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان، میگوید:
با وجود اوضاع سخت و پیدایش تفرقه، امام صدر در مقر مجلس اعلای شیعیان ماند تا بر پایبندی خود به یکپارچگی و مخالفت با تجزیه و تفرقه تأکید کند. امام از ابتدا به خطرهای ناشی از آن جنگ پی برده بود و، از این رو، تلاش میکرد همۀ طرفهای درگیر از جمله احزاب راستگرا و چپگرای لبنان وگروههای فلسطینی را به توافق بر سر اصول مشترک سوق دهد و آنان را از نابودی باز دارد.
نبیه بری میافزاید:
با وجودی که رفتوآمد میان مقر مجلس اعلا و منطقۀ غربی بیروت دشوار بود، امام مقر مجلس را به محل گفتوگو و تفاهم برای تعیین سرنوشت ربودهشدگان طرفین درگیر و آزادی آنان تبدیل کرد.
امام صدر، نبیه بری را مأمور پیگیری سرنوشت ربودهشدگانِ مسلمان تعیین کردند. احزاب راستگرا نیز داوود ابوجوده را مأمور پیگیری مسئلۀ ربودهشدگان مسیحی کردند و، بدینترتیب، جنبش محرومان که در جنگ بیطرف بود، به پناهی برای تمامی طرفهای درگیر بهمنظور حل و فصل مسئلۀ ربودهشدگان تبدیل شد. امام در حازمیه باقی ماند تا اینکه راههای ارتباطی منطقۀ غربی بهطور کامل قطع شد و با افزایش درگیریها و شدت یافتن نبرد، ایشان به ناچار این محل را ترک کرد.
از سوی دیگر، امام صدر، نبیه بری را نمایندۀ جنبش أمل برای حضور در جلسات جنبش ملی (الحرکة الوطنیة) تعیین کرد. بری در این باره میگوید:
من نمایندۀ جنبش أمل در جلسات جنبش ملی بودم. همۀ حاضران و نمایندگان طرفهای درگیر رویکرد و نگرش خاص خود را داشتند ومن، نمایندۀ جنبش أمل، رویکردی متفاوت داشتم. تلاش میکردم از شدّت اختلافات بکاهم و این در حالی بود که جنبش أمل حضور نظامی قوی و چشمگیری نداشت.
این همه، امام صدر را به نقطۀ امید لبنانیان تبدیل کرده بود... و به تعبیر روزنامۀ النهار، همگان امام صدر را همچون «آتش نشانی» میپنداشتند که مقر مجلس اعلای شیعیان را به «مقرّ عملیات» بدل کرده بود و با جدیت تمام برای برداشتن موانع و بازگرداندن ربودهشدگان و برقراری آتشبس تلاش میکرد. در آن اوضاع، امام تنها کسی بود که لبنانیان به او چشم امید بسته بودند و احساس میکردند تا وقتی که امام حضور دارد، کشور نابود نخواهد شد.
امام صدر در آن مقطع دکتر مصطفی چمران را نزد ابوجهاد فرستاد تا از او بخواهد که مانع دخالت فلسطینیان در جنگ و فتنۀ داخلی لبنان شود. همچنین، دکتر چمران به نمایندگی از امام نزد کمال جنبلاط رفت و از وی خواست برای آرام کردن اوضاع تلاش کند و فلسطینیان را به جنگ لبنان نکشاند تا راستگرایانِ مسیحی از حضور فلسطینیان بهرهبرداری نکنند. جنبلاط در پاسخ اظهار داشت که جنبش ملی وارد نبرد میشود و بدون حمایت فلسطینیان به پیروزی میرسد.
امام صدر خود را متعلق به همۀ لبنانیان میدانست و هدف ایشان دفاع از محرومان و احقاق حقوق آنان بود. از این رو، امام عقیده داشت که با وجود محرومیت برخی شهروندان، میهن پابرجا نخواهد ماند و با وجود تفاوت و اختلاف میان سطح معیشت مناطق، وحدت حقیقی پدید نخواهد آمد، و تا زمانی که فقر و محرومیت در لبنان رو به افزایش است، کشور روی آرامش و ثبات را نخواهد دید.
بر این اساس، امام صدر که خود را وقف ناتوانان و محرومان کرده بود، به قهرمانی کمنظیر تبدیل شد، چنانکه دربارۀ ایشان گفته شد: «... افراد در برابر تاریخ به دو گروه تقسیم میشوند: نخست، دون همّتانی که تاریخ را کوچک میکنند تا وقایع و مسائل بزرگ به اندازۀ خود آنان کوچک شود و، بدینترتیب، آینده را نابود میکنند؛ و دوم، ابرمردانی که تاریخ را میسازند و خود نیز به اندازۀ وقایع عظیم، بزرگی مییابند.»
------
[۱]. رضا، عادل، مع الاعتذار للإمام الصدر، ص ۱۲۴.
[۲]. النهار، ۱۹۷۵/۴/۱۵.
[۳]. منطقۀ مسلماننشین بیروت.
[۴]. هیثم، نبیل، نبیه بری، اُسکن هذا الکتاب، ص ۱۱ و ۱۰۵.
[۵]. همان، ص ۱۱۱ و ۱۱۲.
[۶]. النهار، ۱۹۷۵/۵/۸.
[۷]. به نقل از آرشیو علی حسینی (از فرماندهان اسبق جنبش أمل).
[۸]. المسیرة، شمارۀ۸۷۶، ۱۹/۸/۲۰۰۲، ص۱۰، برگرفته از نامۀ کریم بقرادونی، منتشر شده در روزنامۀ العمل به تاریخ ۱۹۷۵/۴/۳۰.