اعلام اعتصاب غذای امام موسی برای ختم خونریزی در بحبوحۀ کشت و کشتار، لبنان را به لرزه درآورد. مسیحیان غیرکتائبی به خود آمدند و دریافتند که همۀ مسلمین طرفدار جنگ نیستند.
همانطور که گفته شد مشکلات سیاسی و نظامی، حیات لبنان را در معرض خطر اساسی قرار داده بود. احزاب چپ از هیچ نوع تحریکی خودداری نمیکردند و کتائب نیز بیرحمانه مناطق مسلمین و به خصوص شیعیان را با اسلحههای سنگین میکوبید و حتی تانک و توپهای ارتش نیز به همراهی کتائب مسلمین را گلولهباران میکردند و عده کشتهها از اول جنگ، عینالرمانه تا این موقع، به سه هزار و ششصدو چهل و پنج نفر و عدد مجروحین به شانزده هزار نفر رسید که اکثریت قریب به اتفاق آنها، بیش از نودوپنج درصد، از طایفۀ شیعه بودند.
قرارات سیاسی یاسر عرفات و امام موسی صدر در اثر خرابکاری جناحهای وابسته احزاب چپی و کتائب بیاثر ماند. بارها فرمان آتشبس صادر شد و رهبران احزاب چپ و راست پذیرفتند ولی با یک تحریک کوچک دوباره نزاع از سر گرفته شد. تمام مسیحیت با کتائب همراهی میکرد و گروههای چپ نیز هر مسیحی را، صرفنظر از کتائبی یا غیرکتائبی و یا حتی غیرمارونی، به شدت میزدند یا میگرفتند. مسیحیان نیز برای دفاع از جان خود به کتائب پناه برده بودند، اسلحه میگرفتند و در پناه قدرت نظامی و سازمان کتائب خود را محفوظ میداشتند.
کتائب در بین مسیحیان کسب شخصیت کرده بود و حامی مسیحیان به شمار میرفت و تبلیغات شوم ضداسلامی رواج یافته بود، تا آنجا که به حضرت محمدص اهانت میکردند و مسملین را میگرفتند و بعد از ضرب و شتم مجبور میکردند که به محمدص دشنام دهند والا آنها را میکشتند. جنگ مذهبی شروع شده بود و کتائب از تمام احساسات مذهبی مسیحیان داخل و خارج لبنان استفاده میکرد. همۀ مسیحیان اروپا و آمریکا و وسایل تبلیغاتی آنها به نفع مسیحیت لبنان و کتائب به کار افتاده بود و کتائب این را موفقیت بزرگی برای خود به حساب میآورد. چپ اصلاً فکر نمیکرد و با تحریکات دائم خود جنگ را مشتعل میکرد و میخواست که همۀ نیروهای مسلمان را دنبالهرو خود کند و به نفع مصالح حزبی خود به کار اندازد و حتی میخواست با تحریک احساسات مردم، یاسر عرفات و مقاومت را نیز وارد معرکه کند و از آن استفاده سیاسی ببرد. کتائب نیز به خاطر منافع خود جنگ مذهبی را دامن میزد و استفاده سیاسی و نظامی میبرد و از کشتار مردم بیگناه و ویران کردن همهچیز، هیچ ابایی نداشت.
امام موسی به ناچار ساعت چهار بعدازظهر روز6/28 /1975 مبادرت به اعلام اعتصاب غذا کرد و این اعتصاب، اعلام اعتراض به تحریکات و آدمکشیها و سوءاستفادههای چپ و راست بود. امام موسی احساس کرد که باید با تاکتیک جدیدی جنگ را پایان دهد زیرا با دخول نیروهای حرکةالمحرومین اوضاع بهبود نخواهد یافت. از طرفی مقاومتِ کتائب را نمیتوان شکست و جلوی تحریکات چپ را نیز نمیتوان گرفت، زیرا هر نوع درگیری در آن شرایط به ضرر مسلمین خواهد بود. به علاوه مقاومت فلسطین به مراتب قدرتش بر کتائب و احزاب چپ میچربید ولی نمیخواست در معرکه مداخله کند. برای او مسئلۀ بقا مطرح بود.
اعلام اعتصاب غذای امام موسی برای ختم خونریزی در بحبوحۀ کشت و کشتار، لبنان را به لرزه درآورد. مسیحیان غیرکتائبی به خود آمدند و دریافتند که همۀ مسلمین طرفدار جنگ نیستند، تبلیغات کتائب دایر بر جنگ و خونریزی و حتی به دریا ریختن مسیحیان و قتل عام آنها بیاساس است و از این نظر لزومی ندیدند که چشم و گوش بسته از برنامههای سیاسی کتائب پیروی و سرنوشت خود را تسلیم کتائب کنند.
ولی احزاب چپ و جنبلاط عصبانی شدند و بیانیههای متعدد ضد امام موسی صدر صادر کردند و از او خواستند که به جای اعتصاب غذا در مسجد به وسط شیاح منطقه جنگ بیاید و در قتال شرکت کند و حتی احزاب چپ عدهای از عوامل خود را به مسجد فرستادند و داخل مردم شروع به تحریک ضد امام موسی کرده و او را وادار به خروج از مسجد کنند. امام موسی خواستههای خود را به شرح زیر اعلام کرد:
1. ختم خونریزی و قبول آتشبس از طرف همۀ نیروها.
2. قبول حکومة مصغره [کابینۀ کوچک] بدون احزاب چپ و راست.
3. ایجاد یک کمیتۀ تحقیق برای بررسی جنایات مجرمین و کیفر آنها.
4. ایجاد کمیتۀ تحقیق برای بررسی خسارات وارده به مردم.
5. ایجاد یک کمیته تحقیق برای بررسی درخواستهای محرومین.
و گفت تا تحقق این درخواستها از اعتصاب غذا دست نخواهد کشید.
گروههای کثیری از مردم به مسجد آمدند و در اعتصاب غذا شرکت کردند و هزاران نفر از بعلبک و جنوب لبنان نیز به سوی بیروت به حرکت درآمدند. سلطه چون تجمع مردم در اطراف امام موسی صدر را به مصلحت خود نمیدیدند، بنزین را از بنزینفروشیها قطع کرد تا کسی نتواند به بیروت بیاید و نیز مرتباً اعلام میشد که خیابانها دستخوش تیراندازان است و هرکس از خانه خارج شود، مرگ او حتمی است ولی با این احوال هزاران نفر به مسجد آمدند و پشتیبانی بیدریغ خود را از امام موسی و برنامههای او اعلام داشتند.
مسیحیت نیز به حرکت درآمد و روز بعد از اعتصاب غذا، گروه ذاشناک ارمنی که قبلاً طرفدار کتائب بود، پشتیبانی خود را از کابینۀ کوچک پیشنهادی امام موسی اعلام کرد.
روز دوم بعضی از روحانیون مسیحی در کلیساهای خود اعتصاب غذا کردند و بعضی از مسلمانان به آنها پیوستند. روز سوم عدهای از بزرگان مسیحی به مسجد آمدند و اعلام پشتیبانی کردند و حتی بعضی در اعتصاب غذا شرکت کردند. امام موسی جسماً در اثر اعتصاب ضعیف شده بود و به سختی خود را میکشید و دیگر نمیتوانست حرکت کند. شور و هیجانی همۀ لبنان را فرا گرفت، مردم دسته دسته زیر آتش گلولهها به مسجد میآمدند و به ما اعلام وفاداری میکردند.
بزرگان لبنان، سیاستمداران و روحانیون از همۀ گروهها نیز به مسجد آمدند و اعلام پشتیبانی کردند. مفتی حسن خالد رهبر دینی سنیها و عدۀ زیادی از رهبران مسیحی، یاسر عرفات و عدهای از مسئولین مقاومت و حتی وزیر امور خارجه، همه برای طرفداری به دیدار امام موسی به مسجد آمدند. لیکن در تمام این مدت تیراندازی و خونریزی کم و بیش ادامه داشت و حتی حزب کمونیست لبنان که در حوالی مسجد موضع گرفته بودند، بدون دلیل، گاه و بیگاه تیراندازی میکرد. اغلب هنگام سخنرانی امام موسی در مسجد تا کسی صدای او را نشود.
کتائب نیز خمپارههای خود را به طرف مسجد نشانه گرفته و دو راکت در فاصله بسیار نزدیک در اطراف مسجد فرود آمد و تمام مسجد را لرزاند. دامنۀ اعتراض به خونریزی بالا گرفت و کتائب احساس کردند که نیروهای مسیحی یکی بعد از دیگری از صفوف آنها خارج میشوند و کتائب منفور شده است و هر روز که بدین منوال بگذرد، خشم مسیحیت را علیه خود برمیانگیزد، لذا تسلیم نظرات امام موسی شد و آتشبس را پذیرفت و به کابینۀ کوچک بدون کتائب تن در داد.
رشید کرامی کاندیدای نخستوزیری از طرف مسلمین بود، اگرچه احزاب چپ و جنبلاط با او مخالف بودند، ولی او از پشتیبانی امام موسی و یاسر عرفات برخوردار بود. رئیسجمهور با رشید کرامی دشمنی قدیمی داشت و به هر قیمتی میخواست از نخستوزیری او ممانعت کند، ولی در اثر فشار روزافزون مردم و تسلیم کتائب او نیز تسلیم شد و رشید کرامی روز چهارم اعتصاب به نخستوزیری رسید و شهر بیروت در آرامش فرو رفت. رشید کرامی و یاسر عرفات و خدام، وزیر امور خارجه سوریه، که برای اتمام جنگ از طرف حافظ اسد به بیروت آمده بود، همه به امام موسی تکلیف کردند که دست از اعتصاب غذا بردارد و تحقق بقیۀ خواستههای او را ضمانت کردند.