متنی که در ادامه میخوانید برگرفته از سی و هشتمین درس گفتار اندیشه و عمل است که بهمن 1395 در موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر برگزار شد.
خداوند در آیه 92 سورۀ انبیا میفرماید: «إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ» و در آیۀ 52 سورۀ مؤمنون این آیه را با واژۀ «فَاتَّقُونِ» ذکر میکند. بخش اول این آیه یعنی عبارت «ان هذه امتکم امة واحدة»، ناظر به توحیدِ کلمه، یا تقریب و وحدت است و بخش دوم آن یعنی «ان ربکم فاعبدون»، ناظر به کلمۀ توحید است. آنچه در ترکیب این دو عبارت شایان توجه است، تقدم و تأخر واژگان است. واژهای که ناظر به توحید کلمه است، مقدم بر واژۀ ناظر به کلمۀ توحید است. این تقدم و تأخر واژگان، به گویندگان کلمۀ توحید، یعنی معتقدان به «لاإله إلا الله»، متذکر میشود که زمانی میتوانند از خیرات و برکات کلمۀ توحید بهرهمند شوند که وحدت کلمه داشته باشند.
مسلمانان معتقد به کلمه توحید هستند؛ خدا را یکی و معبود را خدای واحد میدانند. اما ضعف و سستی و وضعیت امروز مسلمانان در دنیا بر کسی پنهان نیست. اگر مسلمانان براساس دیدگاه امام موسی صدر متفق و متحد و منسجم بودند، هرگز وضعیت امروز را نداشتند. امروز، جهان اسلام هیچچیز از دنیای استکبار کمتر ندارد. هر آنچه از ابزار مادی در نزد ابرقدرتهاست، برای مسلمانان نیز فراهم است. اما به سبب فقدان اتحاد و انسجام، استکبار بر ما مسلط شد.
غربیها معتقدند که مسلمانان از دو نعمت مادی و معنوی برخوردارند: قرآن و امکانات طبیعی. حال اگر مسلمانان از این نعمات الهی در سایه تقریب و وحدت و انسجام بهرهبرداری کنند، اسباب پیروزی خود را فراهم کردهاند. اما اگر میان مسلمانان تقریب، وحدت، تفاهم و تعامل نباشد، این نعمتها و ارزشها نمیتواند مسلمانان را به جایگاه اصلی خود بازگرداند. قرآن و اسلام، نعمت معنوی است. قرآن با همان اوصافی که بر رسول مکرم اسلام(ص) نازل شد، کامل و تمام، در اختیار ماست، ولی از آن استفاده نمیکنیم.
ما از نعمتهای مادی مانند جمعیت، سوقالجیشی کشورهای اسلامی، ثروتهای طبیعی که در اختیار جهان اسلام قرار دارد، بهدرستی بهرهبرداری نکردهایم. این ظرفیتها ایجاب میکرد که امروز مسلمانان بر تمام دنیا مسلط باشند. اما دشمنان با زیرکی و مسلمانان با سادگی، رفتاری نشان دادند که دلارهای نفتی، یعنی ذخیره و گنجینه امت اسلامی، در بانکهای اروپا و آمریکا و کشورهای غربی جمع شده است. صنایع آن کشورها با این سرمایه عظیم در حال چرخیدن است؛ کارگرانشان مشغول به کار. در صنایع نظامی با سرمایۀ مسلمانان و امت اسلامی تجهیزات و تسلیحات جنگی میسازند و متأسفانه همانها را بر سر مسلمانان میریزند.
امام موسی صدر شخصیتی عادی نیست. ایشان در ردیف شخصیتهایی چون سیدجمالالدین اسدآبادی، مفتی محمد عبده، رشید رضا، عبدالرحمن کواکبی، حسن البنا و سیّد ابوالأعلی مودودی است. اینان شخصیتهایی بیدار و بیدارگر بودند. همۀ اهتمامشان پیشرفت و سعادت امت اسلامی بود. امام موسی صدر دربارۀ تقریب و وحدت فقهی میگوید که منظور از وحدت فقهی این نیست که میان فقها اختلاف فتوا نباشد و همه مانند هم بیاندیشند و مبنا و معیار واحدی داشته باشند.
وقتی از تقریب و وحدت سخن میگوییم، دشمنان مسلمانان در پی اختلافافکنی هستند. آنان میگویند که ایران در پی شیعه کردن سنیان است و وحدت به این معناست که سنی در شیعه هضم شود یا بالعکس. از سخنان رهبران شیعه و سنی، اینچنین برمیآید که وحدت به این معناست که هر فرقه و مذهب، با حفظ هویت و تشخص مذهبی خود در برابر دشمنان مشترک، ید واحد باشند. در میان مسلمانان اشترکات بسیار و البته، اختلافاتی وجود دارد. نیک آن است که در موارد مورد اتفاق به همدیگر یاری رسانیم و در موارد اختلافی، آن را مدیریت کنیم که منجر به نزاع و جنگ نگردد.
امام موسی صدر با استناد به حدیث نبوی «اختلاف امتی رحمةٌ»، اختلاف را در مرحلۀ نظریه، رحمت تلقی میکند. اگر اختلاف در مرحله نظریه باشد، برای افراد و امت سهولت میآفریند و اگر اختلاف به نزاع و درگیری منجر شود، مصیبتبار خواهد بود. اختلاف بدین معنا و در مرحلۀ نظریه، به پویایی فقه میانجامد. اگر این اختلافها در مرحله عمل و اجرا درست مدیریت نشود، زمینه را برای چند دستگی، تفرقه، بدبینی و سوءظن فراهم میکند.
امام موسی صدر مناسک حج را فرصتی طلایی میدانست و از اینکه به سبب اختلافهای جزئی و فقهی، نیروهای بالقوه و بالفعل اسلام به آسانی هدر میرود، به شدت رنج میبرد. او به وحدت افق شرعی در کشورهای اسلامی میاندیشید تا تلخی اختلاف رؤیت هلال ماه شوال، به شیرینی رؤیت واحد تبدیل شود. ایشان درصدد بود تا نماز جمعه، اذانها و اعیاد در کشورهای اسلامی به شکل واحد و در وقت و روز واحد برگزار شود؛ چراکه این وضع برای دشمنان اسلام، از بمبهای اتمی و هستهای هم قدرتمندتر است. وحدت امت اسلامی از هر اسلحه تخریبی برای دشمنان، خطرناکتر است.
اما آیا وحدت فقهی مد نظر امام موسی صدر محققشدنی است؟ امام موسی صدر بر این باور است که وحدت حقیقی در صورتی عینیت مییابد که در محور فقه بروز و ظهور داشته باشد. وحدت میان مسلمانان دو محور دارد: 1. احکام و عبادات؛ 2. افکار و اندیشهها.
امام موسی صدر برای ایجاد وحدت فقهی، در نامهای خطاب به شیخ حسن خالد چنین مینویسد:
میتوان این پیشنهاد را بررسی کرد که در رؤیت هلال به طرق نوین علمی و تعیین زاویه دید هلال در افق تکیه کنیم و روز عید را با دقت علمی مشخص کنیم تا همه مسلمانان در کی روز عید داشته باشند و در بسیاری دشواری ها صرفه جویی شود و از لحاظ تعطیل و دید و بازدید، دشواری های ناشی از تعدد روزهای عید را نداشته باشیم؛ و نیز می توان شکلی از اذان را که برای همگان مورد قبول باشد بررسی کرد.
در نظر امام صدر شرط اساسی عینیتیافتن وحدت فقهی، در مرحله نخست، همت همهجانبۀ اندیشمندان و رهبران جهان اسلام را میطلبد. اگر رهبران مذاهب اسلامی، به ضرورت این مسئله ایمان داشته باشند و در این راه تلاش کنند، امت اسلام بهزودی از ثمرات سرنوشتساز آن بهرهمند خواهد شد. وحدت فقهی، نیاز واقعی امروز است.
اسلام خواهان تقریب مذاهب است. هرچند مذاهب اسلامی در اجتهادات، استنباطات، گرایشها و جهتگیریهای سیاسی متفاوت باشند، با این همه، دستورات دینی و ارزشهای اخلاقی خود را از اصول واحد میگیرند. منابع اصلی احکام دینی تمام فرق مسلمان، کتاب و سنت است. بعد از کتاب و سنت، اجماع و قیاس، عقل و مصالحه منابع ثانوی هستند که علما در این موارد، اختلاف دارند. مصلحت اسلامی برای یکپارچه ساختن صفوف مسلمانان و تقویت روحیه همکاری و تعاون در میان آنان بر نزدیکسازی و تقریب مذاهب حکم میکند. کنار نهادن تفرقه و جلوگیری از انشعابات مسلمانان، امری حیاتی است. تفرقه و جدایی مسلمانان از عوامل ضعف و سستی جوامع اسلامی است. کنار نهادن اختلافات و استفاده کردن نعمات الهی در سایه اتحاد و انسجام و خرد جمعی، مسلمانان را در وضعیت بهتری قرار خواهد داد.
تعصب و حمیت مذهبی هیچگاه بر اندیشه و عمل امام موسی صدر غلبه نیافت. ایشان با نگرش اسلامی باز، به همه مذاهب اسلامی توجه داشت. دعوت به اسلام، بر مبنای حکمت و موعظه حسنه، از امور راهبردی ایشان بود. تبلیغ و دعوتهای امروز با پیروزی همراه نیست، زیرا این دعوت به شیوه انبیا صورت نمیگیرد. اگر دعوت به شیوه انبیا بود، امروز جهان کفر مسلمان شده بود. امروز با پیشرفت ارتباطات، انتقال پیام قرآن و اسلام، امری ممکن و سهل است. اگر مسلمانان پیام قرآن و اسلام را بهدرستی انتقال میدادند، جوامع غربی فوج فوج به مسلمانان میپیوستند. اما امروز کدام اسلام را میبینند؟ اسلام تکفیریها، اسلام وهابی، اسلام سنی، یا اسلام شیعه؟
امام صدر معتقد است که اصل، دین است. مذاهب برداشتها و روشها هستند. انسان عاقل، هیچوقت هدف را فدای روش و وسیله نمیکند. اوج تعهد به مذهب پذیرش بُعد واقعی مذهب است و نه زیادهروی در آن. اگر اسلام، قالبی ثابت و همیشگی داشت، مانعی بر سر بهکارگیری فکر و اندیشه بود. مؤمن در برابر آن خاشع بود و تسلیم میشد. مذاهب، غالباً برداشتها و محصول تولیدات عقل انسان هستند. وقتی در فهم حکم دینی، دیدگاههای گوناگونی، نه در حوزه منصوص و نص، بلکه در حوزه اجتهاد مطرح شود، کسی هم نمیتواند اختلاف ایجاد کند.
رد نص قطعی یا ترجیح دادن تولیدات اجتهاد در برابر نص قطعی، کفر است. این گفته در حوزه اجتهادات است. ولی اگر در فهم حکم دینی دیدگاههای گوناگونی مطرح باشد، انسان مسلمان اجازه اجتهاد دارد و فکر خود را بهکار میگیرد و برای تشریع احکام تلاش میکند؛ تا پاسخگوی نیازهای فزاینده و گوناگون همه عصرها باشد. از این لحاظ، اختلاف در اندیشه و مسائل اجتهادی رحمت است که این زمینه را برای پویایی و ارتقای تفکر فراهم میکند. دور بودن از یکدیگر و نشناختن مذاهب، عامل ناسازگاری و بدگمانی و تردید و مجالی است مناسب برای فرصتطلبان و بدخواهان.
امام موسی صدر بر این باور است که مقابله با اسرائیل و جلوگیری از تجاوزهای دائمی آن، مستلزم نزدیکی پیروان مذاهب، کنار نهادن اختلافهای فرقهای و تقویت و پشتیبانی از یکپارچگی ملت است. ایشان در حمایتهای سیاسی و مالی، هرگز میان مسلمانان شیعه و سنی تبعیض قائل نبود. اقدام بهموقع و عاجل ایشان برای یاری رساندن به اهالی اهل سنت روستای عین عرب، که خانه و کاشانۀ آنها با حملات اسرائیل ویران شده بود، مستندترین شاهد این مدعاست.
امام موسی صدر معتقد بود که اسلام باید به زبان روز و به شکل علمی ارائه شود. امروز با تعصب بر مذاهبمان بر یکدیگر میتازیم و به مقدسات هم توهین میکنیم و دانسته و نادانسته در مسیر دشمن حرکت میکنیم. دشمنان اسلام و اسرائیل باور داشتند که امام موسی صدر برنامهها و نقشههای آنان را نقش بر آب خواهد کرد. به همین علت هم ایشان را ربودند.