توجه به لایههای مختلف در کتاب سفر شهادت و در روش و منش امام موسی صدر موج میزند که حاصل عنصر اندیشۀ ایشان در موضوع انسان، تعدد لایههای انسان و تکثر وجوه انسان است.
آنچه در ادامه میخوانید، سخنان حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی مهریزی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم حدیث در آیین اختتامیه طرح ملی مطالعاتی «سفر شهادت» است. این برنامه ۱۷ مهرماه 1396 در دانشگاه تهران برگزار شد.
در گفتار «
عاشوراپژوهی خاندان صدر»، که تحلیلی از رویکردهای امام موسی صدر، سید محمدباقر صدر و آیتالله سیدرضا صدر دربارۀ عاشوراست، مطرح شد که شیعیان در مواجهه با حادثۀ عاشورا ، سه رویکرد دارند: 1- عاطفی، 2- حماسی و 3- انسانی.
مواجهۀ عاطفی
در مواجهۀ عاطفی ما از عاشورا مصیبتها، ظلمها و غمها را برجسته میکنیم و تجلی آن عزاداری، نوحهخوانی، گریه و سینهزنی است. تا 100 سال قبل ادبیات تولیدی شیعیان از این قبیل بوده است. کتابهایی با عناوین طوفان البکاء، طریق البکاء، محیط البکاء، امواج البکاء، منبع البکاء، مخزن البکاء و ریاض الأحزان نشان میدهد که مواجهۀ با عاشورا کاملاً عاطفی است.
مواجهۀ حماسی
در قرنهای نوزدهم و بیستم در دنیا انقلابها و مبارزاتی مانند انقلاب فرانسه، انقلاب شوروی و انقلاب سیاهپوستان آمریکای لاتین اتفاق افتاد که موجب شد عالمان و اندیشمندان شیعه به حادثۀ عاشورا از منظر حماسی بنگرند. از این رو، مباحثی مانند آزادی، شهادت و مبارزه با ظلم مطرح شد و کتابهایی که در این دوران نگاشته شده است، مانند سرور آزادگان، حماسۀ حسینی، حماسۀ عاشورا، رهبر آزادگان، پرچمدار آزادی، رسالت انقلابی، ثورة الحسین، و رستاخیز حسین، همه گویای این رویکرد و مواجهه است.
مواجهۀ انسانی
اخیراً مواجهۀ سومی شکل گرفته است که از آن به «مواجهۀ انسانی» تعبیر میکنم. در این مواجهه مباحثی مانند حقوق بشر، حقوق شهروندی، کرامت انسان، محیط زیست و مسئلۀ زن مطرح میشود. اگر به عناوین کتابهایی که در بیست سال اخیر در ایران به چاپ رسیده است، نگاهی بیاندازیم، تعابیری مانند کرامت انسان در حادثۀ عاشورا، حقوق انسان در حادثۀ عاشورا، حقوق شهروندی در حادثۀ عاشورا، محیطزیست و حادثه عاشورا و غیر اینها به چشم میخورد.
آیا به کار بردن اینگونه تعابیر دربارۀ واقعۀ عاشورا درست است یا نباید آنها را به کار ببریم؟ حادثههایی که قداست و جنبۀ قدسی دارد، مانند نصوص دینی میتوانند لایههای مختلفی داشته باشند و ما انسانها در موقعیتهای مختلف به برخی از این لایهها توجه بیشتری میکنیم.
حادثۀ عاشورا متشکل از سه لایه است که ناقض یکدیگر نیستند بلکه مکمل یکدیگرند. عاشورا این گستردگی را دارد که در آن همۀ ابعاد عاطفی، حماسی و انسانی دیده میشود. لذا توجه به لایههای جدید نباید سبب نفی و غفلت لایههای قبلی شود. تکلایهای دیدن عاشورا اخباریگری است اخباریگری در معنای خاص آن ناظر به علم حدیث است، حال آنکه میتواند روشی در تمام زندگی باشد. اخباریگری یعنی ندیدن لایههای مختلف حقیقت و نفی تکثر و تعدد. در واقع، اگرکسی به یک سطح و یک چیز توجه کند، اما لایهها، وجوه و مقایسههای مختلف نداشته باشد، اخباری است. پس اخباریگری فقط در دربارۀ حدیث نیست و در فهم قرآن هم هست. اگر قرآن و حدیث و وقایع بزرگی مثل عاشورا را تکلایهای ببینیم، اخباریگری کردهایم.
1. جنبۀ انسانی عاشورا از منظر امام موسی صدر
به گمان بنده در کتاب «سفر شهادت» هر سه لایه بهخوبی دیده شده و به هر سه بُعد توجه شده است. پیش از این معتقد بودم که امام موسی صدر در آغاز این مرحله سوم، یعنی رویکرد انسانی، است. اما اکنون به مسئلۀ جدیدتری رسیدهام. امام موسی صدر در کنار بعد حماسی، بعد انسانی (لایه سوم) را بسیار جدیتر مطرح میکند. بهطور مثال مطالبی نقل کردهاند بدین مضمون که چرا نماز را با جهاد نمیبینیم؟ چرا نماز را میببینم و جهاد و مبارزه را نمیبینیم؟ اینها توجه به جنبۀ حماسی است. روضهها و مصیبتها را هم نقل میکنند که آنها هم ناظر به بُعد عاطفی است. اما، علاوه بر این، توجه به بعد انسانی هم در این نوشتهها که چهل و پنج سال قبل بیان شدهاند، موج میزند. سه محور برجسته از توجه به بُعد انسانی را در اینجا ذکر میکنم:
1. نفی تبعیض جنسیتی
یکی از مواردی که ایشان در سخنرانیهای خود بدان میپردازد، مسئلۀ زن است و اینکه چرا زن را در حادثۀ عاشورا نمیبینیم؟ ایشان میگوید: «زن در میدان کربلا نقش مرد را کامل میکند و جهاد او را به اتمام میرساند. برای آنکه زن بتواند این رسالت را به دوش بگیرد و برای تحمل سنگینی آن آماده شود، باید او را پرورش داد. ما نمیتوانیم با زن آنگونه که برخی از مردم برخورد میکنند، مواجه شویم.» و در جای دیگر تصریح بیشتری دارند که ما نمیتوانیم عنصر زن و نقش آن را در حادثۀ عاشورا نادیده بگیریم.
2. گفتوگو و تفاهم
امام و انسان رسالتی دارند که ممکن است با گفتوگو محقق شود. یعنی ذلت خط قرمز ماست. اما رهایی از ذلت فقط با جنگ میسر نیست و گفتوگو کردن هم به همان اندازه برای تحقق آرمانها اصالت دارد.
امام موسی صدر در مطلب «شهادت چشمۀ جوشان تحول» در چند جا میگوید: «آنان که این حادثه را بزرگ میدارند، همچون حسین(ع) همواره برای گفتوگو، آتشبس، تلاش جدی در راه ساختن میهن و کوشش مشترک در راه نجات وطن و هموطنان آماده باشند.» یعنی از واقعۀ عاشورا گفتوگو و تفاهم برداشت میشود. در ادامۀ همین مطلب، میفرماید: «جنگ و خونریزی را رها کنید. افراد مسلح را از عرصه دور سازید. به بیگناهان تعرض نکنید و از محاصرۀ بیش از یکصدهزار نفر از هموطنان در وضعیت سلامتی و معیشتی تحملنشدنی دست بردارید» و بعد به این نکته میرسد که به تفاهم و گفتوگو تن دهید.
ایشان در تقارن تاریخی عاشورا با کریسمس، صلح را نقطۀ مشترک این دو مناسبت میداند و در بحثی عاشورایی که خون است و ظلمستیزی، صلح را عنصر مشترک کریسمس و عاشورا معرفی میکند.
این برداشتها لایۀ انسانی حادثۀ عاشوراست. یعنی این سه لایه، با برگزاری مجلس روضه و پرورش روحیۀ ظلمستیزی و رعایت عالیترین اصول انسانی و اخلاقی در ظلمستیزی منافاتی ندارد. توجه به لایههای مختلف در این کتاب و در روش و منش امام موسی صدر موج میزند که حاصل عنصر اندیشۀ ایشان در موضوع انسان، تعدد لایههای انسان و تکثر وجوه انسان است. یعنی کسانی که برای انسان اصالت قائل هستند و انسان را واجد لایهها و وجوه مختلف میبینند، با همۀ نصوص دینی و حوادث تاریخیِ مذهبی چنین برخوردی خواهند داشت. امام علی(ع) در خطبۀ 206 نهجالبلاغه در جنگ با صفینیها میفرمایند: “إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ وَلَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَأَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ.من خوش ندارم كه شما دشنام دهند باشيد، اما اگر كردارشان را تعريف، و حالات آنان را باز گو مىكرديد به سخن راست نزديكتر، و عذر پذيرتر بود.
این پیام در مکتب اهل بیت و دین ما وجود دارد که انسان اصالت دارد؛ و این اصالت در منظومۀ فکری امام موسی صدر مشاهده میشود و در کنار اصالت انسان، تنوع و تکثر نیز دیده میشود. با وجود انسانهای مختلف و لایههای مختلف، گفتوگو و تفاهم و صلح میتواند اصل اول باشد. ولی گاه اضطرار برای جنگ هم وجود دارد. جنگ، نزاع، منازعه اصل نیست، اصل صلح است. نماز با «بسماللهالرحمنالرحیم» (یعنی رحمان و رحیم) شروع میشود و به «السلام علیکم» ختم میشود. خدا اسمش سلام است. در تعبیرهای نماز داریم: « اللهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَمِنْكَ السَّلَامُ، وإليك يعود السلام». این منظومه در آثار و سیرۀ امام موسی صدر بسیار دیده میشود. از نظر من امام موسی صدر «عالم تراز دینی» است؛ یعنی عالم تراز است. اگر بخواهیم آخوندی با لباس روحانیت را که رفتارش، منشش، فکرش با انبیا و اولیا و انسانهای کامل تراز باشد، معرفی کنیم، بنده در عصر حاضر ایشان را معرفی میکنم.