گفتاری از آیت الله سید رضا صدر از کتاب «راه محمد»
در جهانداری بی نظیر، آزادی مذاهب و عقاید برقرار بود و تحمیل دین در کار نبود. پیغمبر خاتم خودش دینی را بنیاد کرد و دین خود را حق میدانست و دینهای دگر را باطل. ولی در جهانداریاش آزادی مذهب برقرار بود و پیروان ادیان دیگر در انجام دادن مراسم مذهبی خود آزاد بودند. هیچ فردی را مجبور نساخت که از دین خود برگردد و دین حق را بپذیرد.
مذهب، حقیقتی است قلبی، زور و فشار در قلب نمیتواند کاری بکند، کاری که از آن ساخته است جلوگیری از انجام دادن مراسم دینی است، در آشکار و نه در نهان.
با آنکه حکومت پیغمبر اسلام حکومت مذهبی بود، آزادی مذهب در حکومتش برقرار بود و این کار برای نخستین بار در تاریخ بشر به دست پیغمبر اسلام اجرا گردید. آزادی مذهب در حکومت مذهبی.
خسرو پرویز پادشاه ایران، چون زردشتی بود مسیحیان را به جرم مسیحیت سخت بکوبید و آنان را در زندان انداخت.
پادشاه یهود، مسیحیان را در آتش میانداخت و میسوزانید که قرآن بدان اشاره میکند و از آنها به نان «اصحاب اُخدود» نام میبرد.
یهودان تصمیم به کشتن خود مسیح داشتند شبانگاه به جای حضرتش هجوم کردند تا او را دستگیر کنند و به قتل برسانند ولی خدایش نجاتش داد.
مسیحیان در کشور اندلس (اسپانیای کنونی) مسلمانان را برای مسلمانی کشتند و آواره کردند و صفحۀ تاریخ را سیاه کردند.
هندوان در عصر ما هنگام استقلال هند از هیچگونه جنایتی دربارۀ زن و مرد مسلمان کوتاهی نکردند: چون مسلمان بودند.
کمونیستها در عصر ما مذهبیها را کشتند و اعدام کردند و از نامگذاری مذهبی جلوگیری کردند، بلکه آنها را مجبور کردند که در حضور جمع، عملیات ضدمذهب انجام دهند.
بت پرستان قریش را دیدیم که چه شکنجههایی دربارۀ جوانان مسلمان اجرا میکردند تا آنان را از اسلام برگردانند.
آزادی مذهب یکی از ارمغانهایی است که پیغمبر خاتم برای جامعۀ بشری عرضه داشته است و پیش از او در هیچ حکومتی نبوده است و بعد از او هم در هیچ حکومت مذهبی دیده نشده است.
چنانکه حکومت قانون نیز ارمغان دیگری است از آن حضرت برای بشر؛ زیرا که پیش از آن حضرت حکومت قانون در جهان وجود نداشته است.
حکومت های گذشته همگی حکومت جنگل بوده است و بس.
در جهانداری محمد (ص) پیروان هر مذهب به تمام معنا آزادی داشته اند و میتوانستند به مراسم و آداب مذهبی خود قیام کنند.
حضرتش با مذهبیان و کیشهای مختلف می نشست و با منطق با آنان سخن میگفت، ولی لجاج و تعصب مانع بود که آنان دست از کیش خود بردارند و پیرو حق گردند. البته کاوشگران و حقیقتجویان، دین حق را می پذیرفتند ولی شمارۀ اینها همیشه نسبت به دگران ناچیز است.