روز بعد امام به مسجد امام حسین (ع) رفت، نماز را اقامه کرد و خطبهای بینظیر خواند. نمازگزاران پس از نماز به سمت ایشان هجوم آوردند و عبای امام را تکه تکه کردند و هر یک تکهای را برای تبرک بردند، چرا که امام صدر در نظر آنان از سلاله رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) بود.
.. سال ۱۹۷۰ کنفرانسی اسلامی در قاهره برگزار شده بود که امام صدر در این کنفرانس تاریخی توانست مقامات الازهر را قانع کند تا کرسی تدریس تشیع را به عنوان مذهب پنجم چون سایر مذاهب در دانشگاه الازهر برقرار کنند.
حسنین هیکل روزنامه نگار مشهور عرب که مشاور عبدالناصر هم بود، معتقد بود باید دیداری میان امام صدر و ناصر صورت گیرد. البته احزاب ناصریست و ناسیونالیستهای عرب در لبنان ذهن رئیس جمال عبدالناصر را نسبت به امام مشوش کرده بودند و نیز اطلاعات نادرستی در مورد مناسبات امام با شاه ایران به او داده بودند. با چنین ذهنیتی و در یک فضای بسیار سنگین و سراسر سوء ظن، امام به ملاقات عبدالناصر رفت. زمان ملاقات ۱۰ الی ۱۵ دقیقه معین شده بود. امام به همراه هیکل برای ملاقات نزد رئیس جمهور مصر رفتند. من هم بیرون از اتاق منتظر امام ماندم. پس از سه ساعت امام موسی صدر به همراه حسنین هیکل خارج شد، در حالی که جمال عبدالناصر امام را تا پایین پله برقی بدرقه کرد. از چهره امام پیدا بود که خوشحال و خشنود است.
وقتی به هتل رسیدیم قهوه و قلیان درخواست کرد. به شدت مشتاق بودم که بفهمم در جلسهای که زمان آن بیش از پانزده دقیقه نبود چه گذشت که سه ساعت طول کشید؟ از امام صدر که پرسیدمُ گفت: «فضای صحبت در ابتدا بسیار سنگین بود. تصوراتی داشت که در اثر اطلاعاتی غلط ایجاد شده بود. پس از آنکه درباره جنوب و مقاومت در برابر اسرائیل و تاسیس مقاومت و... صحبت کردم، به وجد آمد و مرا برای تشکیل مقاومتی مردمی تشویق کرد تا در برابر اسرائیل ایستادگی نمائیم.» رئیس عبد الناصر اعتقاد داشت اگر اسرائیل وارد خاک لبنان شود بیرون نخواهد رفت، مگر با مقاومت و ایستادگی مردم. سپس امام صدر گفت: «به اصرار مرا برای یک هفته اقامت در مصر دعوت کرده است. او از من خواست تا از خط مقدم جبهه جنگ در طول کانال سوئز دیدن کنم.»
فردا امام صدر به همراه محافظان شخصی جمال عبدالناصر و با ماشین مخصوص او به دیدن خط مقدم جبهه رفت. خاطرم هست که ژنرال عبدالمنعم ریاض فرمانده ارتش مصر به استقبال امام آمد. پس از بازدید از جبهه جلسهای با حضور فرماندهان عالی رتبه ارتش تشکیل شد. نماز جماعت را که خواندند امام موسی در سخنان بسیار جالبی برای امرای ارتش از صبر و استقامت و حفاظت از مرزها و فضیلت جهاد گفت.
روز بعد امام به مسجد امام حسین (ع) رفت، نماز را اقامه کرد و خطبهای بینظیر خواند. نمازگزاران پس از نماز به سمت ایشان هجوم آوردند و عبای امام را تکه تکه کردند و هر یک تکهای را برای تبرک بردند، چرا که امام صدر در نظر آنان از سلاله رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) بود.
منبع: روزنامۀ شرق