آیت الله زین العابدین قربانی، امام جمعه رشت و از شاگردان آیت الله سید رضا صدر در گفت و گو با گروه تاریخ شفاهی موسسه امام موسی صدر خاطراتی را از استادش بازگو کرده است. بخشی از این خاطرات را در ادامه می خوانید.


من به دلیل آنکه شاگرد حاج آقا رضا صدر بودم، رابطه بسیار تنگاتنگی با ایشان داشتم. یادم هست یک‌بار که به جرم تبلیغ امام خمینی(ره) دستگیر شدم و مدت 6 ماه در بازداشت بودم، در دادگاه پیش از اینکه من را برای بازپرسی ببرند، افسری آمد و گفت: «من شاگرد آقا رضا صدر هستم. ایشان وقتی شنید که شما را گرفته‌اند، از من خواست تا هر کمکی از دستم بر می‌آید، برایتان انجام دهم.» بعد با تلاش زیادِ همین افسر من را تبرئه کردند. پس از آزادی، حاج آقا رضا برای دیدنم تا لاهیجان هم آمد.

این رابطه پس از پیروزی انقلاب هم ادامه داشت، مثلا در دوره دوم نمایندگی در مجلس، کسی با من تماس گرفت و گفت: وهابی‌ها 4 کتاب علیه شیعه منتشر کرده‌اند. کتاب‌ها درباره رد اصول کافی، رد مفاتیح الجنان، رد اعتقاد به حضرت مهدی (عج) و رد زیارات بود و به زبان فارسی منتشر شده بود. من آن زمان رئیس کمیسیون ارشاد مجلس بودم. بعد از مشورتی که با مسئولان فرهنگی و سیاسی و امنیتی کشور داشتیم، مقرر شد کتاب‌هایی را در پاسخ آن‌ها تهیه کنیم. بر این اساس، من برای 30 شخصیت نامه نوشتم و موضوع را توضیح دادم و از آن‌ها کمک خواستم، از جمله برای آقا رضا صدر. همه شخصیت‌ها جواب دادند و برای من کتاب فرستادند. آقا رضا هم برای من نامه و کتاب فرستاد و مرا راهنمایی کرد. روابط من با مرحوم آقا رضا صدر، رابطه شاگرد و استادی بود.

من در ماه رمضان که سوره حجرات را تفسیر می‌کردم. برای این کلاس از کتاب تفسیر سوره حجرات آقا رضا صدر استفاده کردم و چندین بار از ایشان یاد کردم. «الفضل لمن سبق». اگر تفسیر سوره حجرات ایشان را ببینید، متوجه می‌شوید که واقعا یک ادیب، مورخ، مفسر و فقیه این کتاب را نوشته است. وقتی درس خارج اجتهاد و تقلید را هم می‌گفتم، از جمله کتاب‌های مورد مراجعه بنده کتاب الإجتهاد و التقلید آقا رضا صدر بود. آقا رضا و امام موسی صدر آقازاده‌هایی در خدمت محرومین و مستضعفین بودند و به فضل و دانش شهرت داشتند و برای ما اسوه بودند. ای کاش همه آقازاده‌ها این‌طور باشند. خلاصه ما مدیون خانواده صدر هستیم.