عرصۀ حقیقیای که حماسۀ عاشورا در آن رخ داد، عرصۀ ارزشهای انسانی است که از ایمان جدا نمیشود. ابعاد این حماسه در امتداد زندگی انسان در هر زمان و هر مکانی، دیوارهای زندان نفس او را ویران میکند و میان او و همنوعانش پیوند میدهد و از او موجودی بزرگ میسازد که فراتر از مرزهای زمان و مکان و فراتر از تواناییها و شایستگیهای او باشد.
پیام تلویزیونی امام موسی صدر به مردم لبنان مورخ ۱۹۷۷/۱۲/۲۲. این پیام به مناسبت تقارن میلاد حضرت مسیح (ع) و عاشورای حسینی از جانب امام به مردم لبنان داده شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
مردم لبنان، در چنین روزی در سال ۶۱ هجری یعنی ۱۳۱۷ سال پیش امام حسین (ع) فرزند علی و فاطمه و سبط پیامبر اعظم (ص)، با همۀ خویشان و یارانش کشته شده بود و بدنهای پارهپارۀ آنان بر روی خاک کربلا در معرض بادهای داغ و تابش سوزان خورشید و ماسههای روان قرار داشت و خانوادۀ او و خانوادۀ همۀ کسانی که با او همراه بودند، برای رفتن به اسارت و سفر به شهرهای دوردست در سختترین اوضاع و احوال آماده میشدند.
در ایـن زمـان و ایـن مکـان پـرچـمهـای انقـلابـی عصـیانگر برافراشته شد؛ انقلابی که بالنده شد و حکومت طاغوتیان را در هم کوبید و تخت پادشاهیشان را به لرزه انداخت و همة آثار آنان را از زمین و تاریخ ریشهکن ساخت. انقلابی که از کربلا برخاست و جانها را فراگرفت و به افقهای نزدیک و دور رسید، تنها بخشی از آثار شهادت امام حسین و تنها شعلهای کوچک از مشعل حسینی است که پس از نیمۀ قرن نخست هجری برافراشته شد.
عرصۀ حقیقیای که حماسۀ عاشورا در آن رخ داد، عرصۀ ارزشهای انسانی است که از ایمان جدا نمیشود. ابعاد این حماسه در امتداد زندگی انسان در هر زمان و هر مکانی، دیوارهای زندان نفس او را ویران میکند و میان او و همنوعانش پیوند میدهد و از او موجودی بزرگ میسازد که فراتر از مرزهای زمان و مکان و فراتر از تواناییها و شایستگیهای او باشد.
حسین (ع) با شهادت خود ارزشها را حفظ کرد و با مرگ خویش آنها را زنده ساخت و با خونش آنها را بر پیشانی روزگار نقش زد و پس از آنکه با فاجعۀ شهادت خویش آنها را سخت تکان داد، در ژرفای دلها و عقلها وارد ساخت.
انسان در عصر امام حسین (ع) در نهایت درجۀ انحراف عمومی به سر میبرد، انحرافی که با انحراف حکومت آغاز و سپس به همۀ بخشهای جامعه و در نهایت به جان مردم کشیده شد و بر وجدانها پیروز گردید یا آنها را مسخر خویش کرد و به ملکیت خود درآورد یا بر آن چیره شد و تمایلاتشان را تغییر داد.
خلافت مسئولانه بدل به پادشاهی موروثیای شد که به هرچه میخواست حکم میکرد و هرچه میخواست صورت میداد. جهاد که دری از درهای بهشت بود تبدیل به ماجراجویی برای کسب روزی و راهی برای ارتزاق تبدیل شد.
اموال عمومی از بیتالمال به خزانۀ حاکم برده شد و پستها از انسانهای شایسته و پرهیزگار گرفته و به مزدوران حاکم سپرده شد. اگر حاکم بر فردی خشم میگرفت، انسانیت و آزادی و حیات او بیارزش میشد و در مرجعذراء به قتل میرسید یا به ربذه تبعید میشد و یا مورد حملۀ حدیثی ساختۀ مزدوری قرار میگرفت که عصر نخست اسلام را درک کرده بود. این حوادث رخ میدهد و کارهای حرام و بدعتآمیز تکرار میشود و در برابر خود هیچ مخالف یا معترض یا دستکم پرسشگری نمییابد.
امـا امسال در لبنـان بزرگداشت عاشورا ابعاد جدید دیگری به خود میگیرد که برخاسته از طبیعت تعامل میان تاریخ و جغرافیا در مسائل مربوط به زندگی عمومی انسانهاست. پس از محنت داخلی که ارزشها در آن به شهادت رسید، همان ارزشهایی که شهادت حسین (ع) آنها را زنده کرد، چگونه میتوان با این مناسبت و معانی بلند آن همزیستی کرد و از آن درس گرفت؟
در برابر این نقطۀ منفی یک نقطۀ مثبت است که آن نیز با وجود بُعد جهانی خود، بعدی لبنانی نیز دارد. سالروز شهادت امام حسین (ع) به روز میلاد منجی حضرت مسیح (ع) نزدیک شده است؛ روزی که علیرغم محدودیتهای مادی و اوضاع منطقی حاکم بر تاریخ، ارزشهای والای معنوی را تعالی میبخشد و این ارزشها به عمق انسانها نفوذ و احساسات و وجدان آنان را بیدار میکند؛ روزی که آکنده از معانی صلح و بلکه روز صلح است.
از سویی دیگر، این دو مناسبت میان آغاز سال هجری و آغاز سال میلادی قرار گرفتهاند و گویا سرآغاز تاریخ جدید لبنان که به خون شهیدان آغشته شده است، خبر از تولد صلح و شادی و شکوه الهی میدهد. این حالوهوا ما را از بدبینی دور میکند، هرچند بدبینی به سبب ارزشهایی که در کنار پیکرهای عزیزانی بیگناه بر زمین افتاد، خود را بر ما تحمیل کند. تحولات حیرتانگیز جدید در منطقۀ ما یکی از نشانههای روشن نزاع قدرتهای بزرگ و جنگ سرد میان آنها در این بخش از سرزمین است.
ورود در جنگی نابرابر از نظر سلاح و تجهیزات و تاکتیک و هماهنگی ـ که یکی از آثار آن اختلافات داخلی بود ـ جهان عرب را به خود مشغول کرد تا جنگ سرد بتواند به اهداف خود دست یابد.
اکنون ما در شامگاه عاشوراییم که گویا تذکری است ویژه از سوی آفریدگار روزگاران و فرستندۀ رسولان و شرایع برای ما در لبنان که به ما میآموزد که چگونه محنت خود را درمان کنیم و بر زخمهایمان مرهم گذاریم و صفوفمان را یکپارچه کنیم و با حوادث منطقه روبهرو شویم.
عنایت خداوندی بندبند همین نقشه را برای ما ترسیم میکند: فداکاری در دیدگاهها، موضعگیریها، پیامدهای حوادث و حتی منافع شخصی و گروهی تا ارزشها را زنده کنیم، چراکه تنها ارزشهاست که وجود انسان را یکپارچه و گسترده میکند. با رو آوردن به حیات ارزشها، صلح در آفاق و انفس و در آسمان و زمین و در میان مردم متولد میشود.
این صلح، اتحادی تاریخی و حتمی میان مسیحیان و مسلمانان است، زیرا از نظر تاریخ، همگرایی میان اسلام و مسیحیت امری حتمی بوده است، بهویژه وقتی صهیونیسم در افق ظاهر میشود و دندان نشان میدهد و پنجه بهسوی ما دراز میکند، نه فقط برای آنکه آتش فرقهگرایی را درکشور و منطقة ما شعلهور کند و منطقه را به مخزنی آمادۀ انفجار و مرکزی برای دولتگونههای فرقهای تبدیل سازد و نه فقط برای آنکه دین آسمانی خود را که ما به آن احترام میگذاریم و پیامبر امین آن را مقدس میشماریم، بدنام کند؛ بلکه برای آنکه میراث مسیحیت و اسلام، هر دو، و تاریخ و تمدن و فرهنگ و ارزشهای آنها را دوباره بازیچه قرار دهد. ولی این بار تفاوتی بزرگ دارد، چون بازیهای یهود در طول تاریخ دیرینهاش و در طول تاریخ دیرینة ما از جانب افراد و سازمانها بود، ولی این بار بازیگرْ دولتی است که همۀ افراد و سازمانها را بر گرد هم متمرکز کرده است و همة تجربههای پیشین را به کار میگیرد و از گمراهگران جهان که اکثریت غالب انسانها هستند، یاری میطلبد.
مناسبتهای امسـال و، بهویـژه در لبنان، به مـا بشارتـی الهـی میدهد و بر ما آیاتی را تلاوت میکند که میگوید: نزدیکترین مردم به مسلمانان، مسیحیاناند و یهودیانِ صهیونیسم و مشرکان دورترینها هستند.
این مناسبتها به ما فرمان میدهد که برای ایجاد صلح و مهرورزی و برپایی ارزشها فداکاری کنیم و همبستگی کامل ملی داشته باشیم تا میهن خود و جنوب عزیز را که در معرض تهدید است و همة آنچه را داریم از خطرهایی که ما را احاطه کرده است، حفظ کنیم و پشتیبان برادرانی باشیم که میخواهند صلحی عادلانه و شرافتمندانه برقرار کنند و نمیخواهند زیر بار نقشۀ صلح موذیانه و مشکوک اسرائیل بروند.
در پایان و در این اوضاع دشوار به برادرانی کـه به آزادسازی سرزمین فلسطین و مسئلۀ برحق خود مشغولاند توصیه میکنیم که خود را وقف آزادی فلسطین کنند که در این صورت بذر دلهایمان و میوۀ عقلهایمان و تلاش و دعایمان را نثار آنان میکنیم.
برادران، پیش بهسوی فداکاری و صلح و همبستگی ملی و رستاخیز لبنان و مقابله با هر آنچه راه آن را میبندد و یا آن را بدنام میسازد و یا در نطفه خفه میکند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.