چرا اندیشه رقابت سالم به اندیشه مبارزه و درگیری تبدیل شده است؟ بر ماست که رقابت ایجاد کنیم، نه کشمکش، کشمکشی که باعث زدوخورد و نفرت میشود. این همان چیزی است که ما به آن فرقهگرایی میگوییم، چون آنچه هماکنون به صورت مبارزه طبقاتی تجلی کرده، قبلاً به صورت مبارزهای حزبی و فرقهای بروز کرده بود.
سخنرانی امام موسی صدر، رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان، به دعوت ندوة الإثنین با عنوان «نگرانی برای آیندۀ لبنان» به نقل از روزنامه العصر، چاپ صیدا مورخ ۵/۱۲/۱۹۶۲. در اين سخنراني در خصوص مضرات فرقه گرايي، ضرورت وجود انديشه های مختلف و رقابت سالم، نظريه دولت و اظهار نگراني از آينده لبنان بحث شده است.
اگر تعدد فِرَق باعث جدایـی یا ضعفی در جـامعه گردد، بیتردیـد خطری برای کشور تلقی میشود. اما اگر این تعدد در نهایت منجر به تبادل معارف و تجارب و تمدنها شود، به منزله نیرویی برای کشور است. بنابراین، خطر در تعدد فرقهها نیست، بلکه خطر در جایی است که تعدد فرقهها سمتوسویی منفی پیدا میکند. در ادیان از فرقهگرایی تقدیر نشده، زیرا پیام ادیان منفیگرایی و توجه به پدیدههای منفی نیست. از نظر ما فرقهگرایی بزرگترین مشکل است، زیرا در کشور ایجادِ منفیگرایی میکند. همینطور خواهد بود اگر کشور به احزاب گوناگونی تقسیم شود و هر حزبی در خصوص افکارش تعصب به خرج دهد، زیرا تعصب نیز منفیگرایی و تردید ایجاد میکند و از این لحاظ بین فرقههای مذهبی و احزاب فرقی وجود ندارد.
چرا اندیشه رقابت سالم به اندیشه مبارزه و درگیری تبدیل شده است؟ بر ماست که رقابت ایجاد کنیم، نه کشمکش، کشمکشی که باعث زدوخورد و نفرت میشود. این همان چیزی است که ما به آن فرقهگرایی میگوییم، چون آنچه هماکنون به صورت مبارزه طبقاتی تجلی کرده، قبلاً به صورت مبارزهای حزبی و فرقهای بروز کرده بود. دولت باید دولتی آسمانی باشد، نه دولتی دینی. اگر دولت نمایندۀ اقلیت باشد، ظلم آشکاری در حق اکثریت روا داشته است و اگر نماینده اکثریت باشد، سرنوشت اقلیت چه خواهد شد؟ دولت نباید نماینده منافع اکثریت یا اقلیت باشد، بلکه باید از این فراتر برود یعنی به آسمان نزدیک شود و خود را بالاتر از حزب و گروه و فرقهای خاص نگاه دارد.
ما در لبنان از دهها سال پیش در این میهن زندگی میکنیم. همه یا برخی از ما هنوز احساس صادقانه هموطن بودن را نچشیدهایم.
بیشتر ما در همه کارهایمان فرقهگرا هستیم. معمولاً از مقامات رسمی مثل نماینده و وزیر و رئیس منافع شخصی خود را میخواهیم و از آنان میخواهیم که تنها مصالح خاص ما را مد نظر داشته باشند.
من وجودِ ظالم و مظلوم را نفی نمیکنم، اما نمیخواهم مظلوم به ظالم و ظالم به مظلوم تبدیل شود.
کدامیک از ما فراتر از منافع شخصی خود سخن گفته است؟ آیا شنیدهاید نمایندهای از جبل لبنان گفته باشد که مناطق جنوب یا عکار یا هرمل در محرومیت به سر میبرند؟ کدام روحانی مسیحی فریاد برآورده که مسلمانان محروماند؟ کدام عالم مسلمان از محرومیت ارمنیها شکایت کرده است؟ اگر ما احساس صادقانه وطندوستی نداشته باشیم، وطن با ما بیگانه میگردد و ما نیز در وطنِ خود غریب میشویم. باید صدای خود را بلند کنیم و برای اجرای عدالت در مناطق محروم فریاد سر دهیم. اینگونه است که ما وظیفه شهروندی خویش را ادا میکنیم. این خطری است که درها را به روی استعمار و اسرائیل و حتی برای کسانی که از اسرائیل ضعیفترند، میگشاید.
این همان ذهنیتی است کـه از دین مَرکبی بـرای منافع شخصی میسازد. اندیشه و نگرش ما باید متحول شود و تحول فکری ما و دولت و ملت همان احساس روح وطندوستی است. ما باید این مسئله را تمرین کنیم. اگر اندیشه با تمرین قرین نباشد، به نقص و ضعف و بیتوجهی میگراید. ما باید سنگینی این مسئولیت را احساس کنیم.
چه بخواهید و چه نخواهید، اگر ذهنیت ما همینگونه که هست ادامه یابد، لبنان رو به نابودی میگذارد. ما در انتظار آنیم که توانگران به فقرا فکر کنند. در انتظاریم انجمنهایی که ثروت زیادی دارند به فقیران نظر بیفکنند و در انتظار جوانانیم که به مناطق محروم و مرزها بروند و در آن دیار کار کنند.
اگر بخواهیم با همین اندیشهای که داریم از لبنان پاسداری کنیم، دیگر لبنانی در کار نیست و من از هماکنون از این نابودی میترسم. ما بسیار سخت نگران لبنانیم.