گفت وگوی مطبوعاتی امام موسی صدر در الجزایر با موضوع وحدت میان مذاهب
مجله المجاهد الجزایر (ارگان اصلی جبهه آزادی بخش) در حاشیه هفتمین همایش اندیشۀ اسلامی که ژوئیه 1973 در الجزایر برگزار شد با امام موسی صدر مصاحبه ای انجام داده که متن این مصاحبه در کتاب مسیرة الامام السید موسی الصدر منتشر شده است. ترجمه فارسی این مصاحبه را که برای اولین بار در سایت منتشر می شود، در ادامه می خوانید.
امام صدر، رئیس مجلس اعلای شیعیان، در رأس علمایی است که شگفتی و تحسین شرکت کنندگان در هفتمین همایش اندیشۀ اسلامی را برانگیختند. این امر برخاسته از ذهن و فکر باز و انعطاف پذیر و همچنین نگرش واقع بینانه و مترقی ایشان است که در سخنرانی ها و مناظرات ایشان می توان به آن پی برد. از این رو، بر آن شدیم که برخی از نظرها و دیدگاه های امام صدر دربارۀ بسیاری از مسائل اسلامی و عربی را به خوانندگان عزیز تقدیم کنیم و بدین منظور مصاحبۀ زیر را با ایشان ترتیب دادیم.
شما گفتید تعدد مذاهب در اسلام نشانۀ غنای آن است، ولی مناقشات و مباحثی که پس از سخنرانی شما مطرح شد، بیانگر آن است که این تعدد شاید منشأ جدایی و اختلافی شدید باشد. نظرتان در این باره چیست؟ و سرنوشت تلاش هایی که برای وحدت میان مذاهب انجام گرفته است، چیست؟
بحث امروز (دومین روز همایش) و گفت وگوهایی که به دنبال آن انجام گرفت به هیچ وجه بحثی مذهبی نبود، بلكه اسلامی بود. اما مسئلۀ مذاهب اسلامی دارای دو محور است؛
محور نخست شعایر اسلامی است که منظور از آن احکامی است که هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی اجرا می شود. چون اختلاف در این شعایر امت را پراکنده و متفرق نشان می دهد و موجودیت آن را تضعیف می کند، به ویژه آنکه به جاآورندگان این شعایر معمولاً تودۀ مردم اند که از اختلافات شکلی و ظاهری، بسیار تأثیر می پذیرند. بنابراین، تردیدی نیست که وظیفۀ اسلامی ما اقتضا می کند برای یکپارچه سازی این شعایر با وجود تفاوت در آرای فقهی تلاش کنیم و من تأکید می کنم که یکپارچه سازی این شعایر امکان پذیر است و در نشست مجمع پژوهش های اسلامی در قاهره پیشنهاد مطالعه شده ای در این زمینه ارائه داده ام و بسیاری دیگر از علما نیز تلاش های در خور تحسینی در این باره انجام داده و می دهند.
محور دوم، فقه اسلامی، اندیشۀ اسلامی و دیگر آموزه های اسلام است. این میراث بزرگ نتیجۀ تلاش طاقت فرسایی است که هزاران نفر از فقها و علمای اسلام در طول تاریخ و در رقابتی تنگاتنگ و با به کارگیری همۀ نیروها و توانایی ها انجام داده اند و فقط با شعار اتحاد میان مذاهب نمی توان این میراث غنی و بزرگ را نادیده گرفت یا از بین برد. به ویژه آنکه اختلاف نظر در این عرصه، یعنی عرصۀ غیر عمومی - اگر چنین تعبیری درست باشد - نه تنها زیان بار و تفرقه انگیز نیست، بلکه همواره بر غنای فکر و اندیشه افزوده و می افزاید. من با اطمینان می گویم این اختلاف در آرا و دیدگاه ها، زمینه ساز پیشرفت و تحول است و راه اجتهاد را آسان می کند و در نتیجه زمینۀ اقتباس مناسب از اسلام برای مقتضیات زمان را فراهم می کند، زیرا حکم دینی که طبیعتاً ماورائی و مقدس است، جنبۀ اطلاق - یا به اصطلاح دگماتیسم - دارد و اگر همگان بر این حکم اتفاق نظر داشته باشند، فقیه به سختی می تواند برای ایجاد تحول و نوآوری اقدام کند. ولی وقتی آرای گوناگون و متضاد وجود داشته باشد به راحتی می توان تحول ایجاد کرد و نیازهای عصر را از درون احکام برآورده ساخت. از پیامبر نقل شده است که: «اختلاف امتی رحمة.» (اختلاف نظر میان امت من مایۀ رحمت است.)
اقداماتی که برای یکپارچه سازی مذاهب یا به تعبیر دقیق تر، تقریب مذاهب انجام گرفته بود، هنوز هم ادامه دارد و هرکس به اسلام اخلاص داشته باشد، خواهان آن است. اوضاع مسلمانان و محنت آنان با اسرائیل نیز فقیه را بر آن می دارد که به آنچه مسلمانان در آن اجماع دارند بیندیشد، نه به موارد اختلاف. در هفتمین همایش، شما شاهدید که حداقل هفت مذهب از مذاهب فقهی اسلام حضور دارند و علمای آن ها در پاسخگویی به پنج سؤال مطرح شده با یکدیگر همکاری می کنند.
شما در سخنرانی خود خواستار سازگاری و همگامی شریعت اسلامی با روح و واقعیت های زمانه شدید. چگونه می توان به این امر دست یافت؟
خواسته ما دقیقاً این بود که شریعت مترقی اسلام به تدریج جانشین قوانین حاکم بر جهان اسلام شود. فکر می کنم در سخنرانی به طور دقیق و مفصل به این سؤال پاسخ داده شد. به طور خلاصه می توانم بگویم هسته های تحول و پیشرفت در اسلام وجود دارد و احکام به گونه ای وضع شده است که با نیازهای انسان در هر زمان و مکانی سازگار باشد.
این هسته ها را می توانید در موضوعات احکام، مبانی پیشرفتۀ فقهی و عناوین ثانویه پیدا کنید. جوامع اسلامی می توانند گمشده و راه حل مشکلات خود را در این سه محور از شریعت اسلامی بیابند. از آن گذشته، آنچه در این زمینه مهم است این است که یک نهاد یا دولت اسلامی پیشگام شود و همۀ این نظریه ها و آرا یا بخشی از آنها را در زمینه های محدود آزمایش و تجربه کند و اگر موفقیت آمیز بود برای اجرا به جوامع اسلامی ارائه شود و در صورتی که نیاز به اصلاحاتی داشت، پس از کامل شدن، این اقدام صورت گیرد. بزرگترین مشکل ما در زمینۀ مسائل شریعت اسلامی این است که قرن های بسیاری از صحنۀ زندگی عمومی دور بوده است. از این رو، پیش از اجرا باید آن را به صورت آزمایشی اجرا کنیم.
آیا نمی توان از تجربه های بشری در این زمینه استفاده کرد؟
تجربه های بشری هرجا و هر زمان که به دست آمده باشد ثروت انسانی ارزشمندی است که باید از آن بهره گرفت ولی وقتی می خواهیم از آنها بهره بگیریم ابتدا باید آنها را اسلامی کنیم و به صورت بخشی هماهنگ و سازگار با چارچوب عام اسلامی درآوریم. شریعت اسلامی تجزیه پذیر نیست و ممکن نیست در دورن خود امری ناهمگون و ناسازگار را بپذیرد.
در اواخر قرن نخست هجری و اوایل قرن دوم نمونه ای از این اسلامی سازی رخ داده است. در آن زمان جامعۀ نوپای اسلامی با جوامع جهانی آشنا شد که میراث دار تمدن های یونانی، اسکندری، کلدانی، فارسی، هندی و غیره بودند و دستاوردهای آن تمدن ها را ترجمه کرد و علمای مسلمان با دقتی فراوان آنها را در ساختار عام اسلامی وارد و سپس آنها را اصلاح کردند و پرورش دادند و دوباره به جهان ارائه کردند.
به نظر شما رابطۀ انقلاب فلسطین و کشورهای هم مرز دشمن چگونه باید باشد؟
من در این باره می توانم به شما خبری قطعی بدهم، زیرا هر روز با چنین روابطی سر و کار دارم. مبالغه نیست اگر بگویم من با تجربه هایی که دارم مطمئنم که هیچ توجیهی برای دوستانه نبودن روابط میان کشورهای اطراف اسرائیل با جبهۀ مقاومت فلسطین وجود ندارد. در موارد بسیاری در جهان شاهد این تجربه بوده ایم که جبهۀ مقاومت در سرزمین های همسایۀ کشور اشغال شده تشکیل شده است. مثلاً جبهه ای برای مقاومت الجزایر در مراکش و تونس و برخی از شهرهای اروپا فعالیت می کرد و هیچ مشکلی با دولت های آن سرزمین ها نداشت. من دلیلی نمی بینم که موضوع این سؤال با دیگر موارد مشابه آن تفاوتی داشته باشد.
در لبنان برخی گفتند حکومت لبنان به دنبال از میان بردن فعالیت های چریکی و حتی از بین بردن کل مقاومت فلسطین است و نیز گفته اند جبهۀ مقاومت فلسطین در تلاش برای سرنگون کردن نظام حکومتی لبنان و دخالت در امور داخلی آن است. هر دوی این ادعاها مطرح شد و به درگیری و تنش انجامید و خون های بسیاری ریخته شد. سپس روشن شد که هیچ دلیلی بر درستی این ادعا وجود ندارد. جبهۀ مقاومت ثابت کرد که به ملت و دولت و سرزمین لبنان احترام می گذارد و افزون بر آن ثابت شد که وجود جبهۀ مقاومت در لبنان، جایگاه بین المللی لبنان را تقویت می کند و آن را در زدودن آثار جنگ سرد یاری می رساند. حکومت لبنان نیز تأکید کرد که بر پشتیبانی از مقاومت و احترام به آن مصمم است.
و سرانجام روشن شد که دو عاملِ شفاف نبودن روابط و وجود عناصر بی مسئولیت یا دارای نیت های پلید موجب پیدایش این فضای تشنج آلود شد، و آن فاجعۀ اندوهبار را در بیست و پنجمین سالگرد تأسیس کیان دشمن به وجود آورد.
با دخالت عناصر مسئولیت پذیر و بااخلاص، قواعدی بسیار ساده و آسان برای حفظ این روابط وضع شد و ما امیدواریم در آینده هیچ مشکلی پدید نیاید.
اکنون باید تلاش پیگیری برای بهبود این روابط انجام گیرد و این کار در پرتو گفت وگوی پیوسته و همه جانبه تحقق خواهد یافت که هم اکنون در لبنان به آن مشغولیم. جبهۀ مقاومت کمیته های مشترکی با رهبران دینی، با احزاب، با پارلمان، با سیاستمداران و نظامیان تشکیل داده و گفت وگو به طور پیوسته در جریان است. افزون بر آن، تلاش هایی برای اصلاح اوضاع جبهۀ مقاومت از یک سو و تقویت اوضاع لبنان و محافظت از آن از سوی دیگر انجام گرفته است و انشاءالله ادامه خواهد یافت.
با توجه به استمرار اشغال سرزمین های عربی توسط اسرائیل آیا اسلام به گفت وگو با اسرائیل و یا به رسمیت شناختن آن رضایت می دهد؟
من در جایگاه یك مسلمان ممكن نیست استمرار اشغال سرزمین فلسطین به دست صهیونیست ها را بپذیرم، چه رسد به اشغال قدس، و در جایگاه روحانی بر من واجب است این نكته را اعلام كنم و نمی خواهم از این راه سیاستمداران جهان عرب را به خاطر پایبندی های بین المللی و شرایط خاص و عامشان در تنگنا قرار دهم. من نمی پذیرم كه رهبران عرب مسئولیت های دینی ما را در پرتو راه حل های سیاسی خود محدود كنند. این نخستین باری نیست كه ایدئولوژی یا دین یا عقیده با شیوه های سیاسی و رفتارهای مسئولان تعارض پیدا می كند.
اسلامی كه عقیدۀ ماست، ممكن نیست باقیماندن یك وجب از خاك فلسطین در اشغال صهیونیسم را بپذیرد و هیچ مسلمانی نیز نمی تواند آن را بپذیرد.