مرحوم آیت الله واعظ زاده خراسانی در گفتوگو با گروه تاریخ شفاهی موسسه از اتباط و همکاری با امام موسی صدر در مجله «مکتب اسلام» گفته بود.
به گزارش روابط عمومی موسسه امام موسی صدر، آیت الله محمد واعظ زاده خراسانی، مؤسس دانشگاه مذاهب اسلامی و نخستین دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، صبح امروز 28 آبان 1395 دارفانی را وداع گفت. او از شاگردان درس خارج آیت الله سید صدرالدین صدر و همکاران امام موسی صدر در مجله «مکتب اسلام» بود.
مرحوم آیت الله واعظ زاده خراسانی در گفتوگو با گروه تاریخ شفاهی موسسه امام موسی صدر درباره آشناییاش با خاندان صدر و دیدار با امام صدر نکاتی را عنوان کرده بود. بخشهایی از خاطرات وی را در ادامه میخوانید.
اولین دیدارها با امام موسی صدر و مباحثه فکری با او
من از کودکی با نام آیتالله سید صدرالدین صدر، پدر امام موسی صدر، آشنا بودم. یکی از همشیرههای من، عروس حاج آقا حسین قمی پدربزرگ مادری امام موسی صدر بود و نام آقای صدر و مسائل مربوط با خاندان صدر را بارها از ایشان شنیده بودم. تا اینکه سال 1318 به اتفاق پدرم راهی عتبات شدیم. در بین راه توقفی در شهر قم داشتیم که دیدار با مرحوم آسید صدرالدین صدر هم بخشی از آن بود. سه سال و نیم بعد که از عتبات برگشتیم باز هم در شهر قم به دعوت آسید صدرالدین صدر میهمان ایشان شدیم. در همین دیدار بود که برای اولین بار امام موسی صدر را هم دیدم یعنی سال 1321.
بعدها پیش از آنکه به قم بروم گاهی امام موسی را در سفرهایی که به مشهد میآمد از دور میدیدم. تا اینکه در سال 1328 به قم رفتم و در همان روزهای اول با برخی طلاب و فضلا آشنا شدم که شهید مطهری، آقای منتظری، آقا موسی زنجانی، آسید مهدی روحانی، و امام موسی صدر از جملۀ آنها بودند.
یادم هست که یکبار هم در مدرسه دارالشفا بین ما و امام موسی صدر بحث مفصلی دربارۀ افکار و اندیشههای میرزا مهدی اصفهانی سرگرفت. من از افکار او حمایت میکردم و ایشان رد میکرد. مدتی نیز به درس خارج آسید صدرالدین صدر در مدرسه فیضیه میرفتم که امام موسی صدر هم شرکت میکرد. خلاصه روابط ما به همین شکل ادامه پیدا کرد و جلسات مختلفی خدمت پدرشان میرسیدم.
ایده شکلگیری و انتشار مجله «مکتب اسلام»
آقای شریعتمدار ایده را به همین جمع پیشنهاد کرد. این اولین بار بود که مجلهای در حوزه علمیه منتشر میشد... اوایل نه یا ده نفر در حدود یک سال مقاله مینوشتیم و دور هم مینشستیم و مقالهها را میخواندیم تا برای انتشار آماده شویم. در حقیقت بیشتر حالت تمرین داشت. آقا موسی در این جلسات حضور فعال داشت.
امام موسی صدر، آقای موسوی اردبیلی، آقا مرتضی جزایری، آقای مکارم شیرازی، آقای سبحانی، آقا مجدالدین محلاتی، آقای حسین نوری، آقای دیوانی و اینجانب هر کدام موضوعی را برای نوشتن انتخاب کرده بودیم. مثلاً آقا موسی «اقتصاد در مکتب اسلام» را و من «غزوات صدر اسلام» را مینوشتیم.
علت جدایی امام موسی صدر و دیگران از هیئت تحریریه «مکتب اسلام»
در نحوه اداره و انتشار مجله اختلافاتی بروز کرد که شش نفر از آن جدا شدیم. البته هر شش نفر هرکدام پس از مدتی از قم رفتند و در شهرهای خود دارای سمتهای علمی و فرهنگی شدند و از راههای دیگر به خدمت اسلامی خود ادامه دادند.
امام موسی صدر به واسطه دعوتی که از طرف خانواده مرحوم شرفالدین داشت به لبنان رفت، آقای اردبیلی به اردبیل رفت، آقا محلاتی به شیراز رفت، من به مشهد آمدم، آقا مرتضی جزایری به تهران رفت و خلاصه همکاری این جمع با مکتب اسلام قطع شد.
موقعیت علمی امام موسی صدر
خوب درس خوانده بود و خودش هم تدریس داشت. فکر میکنم شرح لمعه میگفت و شاید این اواخر مکاسب هم شروع کرده بود. خیلی خوش بیان بود. ایشان پیش از عزیمت به لبنان یکی از افراد سرشناس و برجستۀ حوزه بود. همان زمان در قم گفته میشد که آقا موسی بسیاری از خصال و روحیات پدر را واجد است و برای کاری که انتخاب شده شایسته است.