نشست «تکثر پیش فرض گفت و گو» با سخنرانی حجت الاسلام مهدی مهریزی عصر روز هفتم اردیبهشت ماه در موسسه فرهنگی امام موسی صدر برگزار شد.
نشست «تکثر پیش فرض گفت و گو» با سخنرانی حجت الاسلام مهدی مهریزی عصر روز هفتم اردیبهشت ماه در موسسه فرهنگی امام موسی صدر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، حجت الاسلام مهریزی در ابتدای سخنانش گفت: «تکثر یکی از ملزومات و مقدمان گفت و گو است. اگر درباره امام موسی صدر تعابیری مثل معمار گفت و گو یا معمار تقریب به کار می بریم قبل از آن باید با مسئله ای به نام «تکثر» آشنا باشیم که در فکر و عمل ایشان جایگاه خاصی دارد.»
مهریزی سپس ساختار بحث خود را برای ارائه تا در این نشست در 4 بخش با عناوین 1. ارائه تصویری از تکثر، مفهوم و حوزه های آن، 2. نگاهی به موضوع تکثر در مکتوبات امام موسی صدر، 3. بررسی تکثر در منابع دینی و تحلیل و جمع بندی دسته بندی کرد.
بخش اول: ارائه تصویری از تکثر، مفهوم و حوزه های آن
تمام نزاع های تاریخی ناشی از نپذیرفتن تفاوت های ذاتی انسان ها است
حجت الاسلام مهریزی در توضیح مفهوم تکثر گفت: «تفاوت های جدی در زندگی انسان ها وجود دارد که آنها را نقطه شروع بحث می دانیم. وقتی می گوییم گفت و گو، قبل از آن تکثر است و قبل از تکثر، تفاوت. تفاوت ها برخی عارضی و برخی اولیه و ذاتی است. ما انسان ها 8 تفاوت داریم که در طول زندگی همراه ما هستند و ما خالق آنها نیستیم بلکه مقهور آنها هستیم. نقطه عزیمت ما در بحث تکثر و اختلاف همین تفاوت ها است، تفاوت جنسیتی (زن و مرد بودن)، تفاوت در استعداد، تفاوت های نژادی (قومیت، زبان، رنگ)، تفاوت فیزیولوژی (سرد مزاجی و گرم مزاجی، صفراوی و سودایی بودن)، تفاوت منابع معرفتی (ابزار و وسائل ادراکی مختلف، مانند حواس، عقل و استدلال، کشف و شهود، الهام و خواب)، تفاوت تمایلات (تمایلات مادی و معنوی)، تفاوت فردیت و جمعیت و تفاوت محیط و جغرافیا.»
او در ادامه عنوان کرد که این تفاوت های هشتگانه 4 خروجی متفاوت دارند.
«1. اختلاف در دانش و آگاهی ها: (افراد مختلف بر اساس تفاوت هایشان از یکدیگر به علوم و معرفت های مختلف علاقه پیدا کرده و آنها را توسعه می دهند.)
2. باورهای متفاوت: ( بر اساس این تفاوت ها ما باورها و در حوزه بزرگتر دین و مذاهب گوناگونی داریم.)
3. آداب و رسوم متفاوت: (فرهنگ و آدابی که از تفاوت های اولیه شکل می گیرد و فرهنگ های مختلف مانند فارسی، کردی، ترکی و ... پدید می آید.) و
4 .رفتار متفاوت: (رفتار تند، آرام، شاد، فردی و اجتماعی )
بنابراین تفاوت های هشتگانه انسان نه قابل حذف هستند و نه قابل اضافه شدن و به همان شکل با ما همراه هستند 4 اختلاف را در عرصه زندگی ما می سازد. مجموعه این 4 خروجی محصول متفاوتی از فرهنگ ها و تمدن های متفاوت ایجاد می کند. درک این واقعیت به انسان کمک می کند که چطور زندگی و حرکت کند.»
مهریزی سپس از وجود دو نگاه نسبت به این تفاوت ها خبر داد و عنوان کرد: «در طول تاریخ در مقابل این تفاوت ها و در برخورد با آنها دو نگاه وجود داشته است، نگاه حذفی و نگاه مدیریتی. نگاه حذفی، یعنی یک طرف از این تفاوت ها دیده شود و طرف دیگر نادیده گرفته شود. به طور مثال جامعه مردسالار ایجاد می شود و زن دیده نمی شود، نژاد پرستی به وجود می آید و سیاهان دیده نمی شوند، فقها حاکم می شوند و فلاسفه به محاق می روند، رهبانیت حاکم می شود و تمایلات مادی و ازدواج کنار می رود و بسیاری دیگر ... همه اینها محصول این است که تفاوت دیده نشده و تنها به یک طرف پرداخته شده است.
مسئله تمام دعواهای به وجود آمده در طول تاریخ هم همین است، دعوای فلسفه و عرفان دعوای تاریخی در ادبیات فارسی است که یکی به دنبال عقل و دیگری به دنبال عشق است. اما اگر در انسان هم عقل و استدلال هست و هم کشش های حسی و معنوی، وقتی یک طرف را حذف کنیم یعنی تفاوت انسان را حذف کرده ایم. یا دعوای تاریخی فقها با عرفا و فلاسفه، که در آن هم همین موضوع هست. منازعات جنسیتی، نژادپرستانه، فرقه ای، علم و دین، فردیت و جمعیت، جنگ های صلیبی و تمام منازعات در زندگی بشر ناشی از همین نگاه حذفی است. حاصل این نگاه نیز چیزی جز رکود جامعه انسانی، تباهی، فقر، خونریزی و جنگ است.
اما نگاه دوم، نگاه مدیریتی به تفاوت ها و اختلاف ها است. این نگاه که در طول تاریخ بسیار کم وجود داشته است یعنی تفاوت ها دیده شود و هر کدام در جای خود گذاشته شود و بتوان مناسبات آنها را در سطح بالاتر حل کرد. مانند مدیر یک اداره که چنین نقشی را باید ایفا کند و همه بخش های اداره و افراد آن را در نظر بگیرد و تعادل برقرار شود. با این نگاه اگر بتوانیم تفاوت ها را که همان تکثر است در جوامع انسانی مدیریت کنیم، در این حالت تمدن آغاز می شود، صلح برقرار می شود و رفاه و آرامش در زندگی انسان ایجاد می شود.
حال باید ببینیم چه کسی می تواند این منازعات و اختلافات را مدیریت کند؟ دعوای فقه و فلسفه را که نمی توان دست خود فقها داد یا دعوای جنسیت را نمی توان دست مرد یا زن داد. اینجا نقش دین برجسته می شود یعنی چیزی که از بالا می تواند مدیریت و هماهنگ کند.»
تمدن از جایی شکل می گیرد که تفاوت ها پذیرفته شود/ در دوره های اوج تمدن اسلامی تبادل فرهنگ ها و نهضت ترجمه در میان مسلمان برقرار بوده است.
حجت الاسلام مهریزی در ادامه از مسیر تمدن ها در طول تاریخ مثال آورده و گفت: «زمانی که گفت و گوی تمدن ها مطرح می شود اگر قبل از آن گفت و گوی بین 2 آدم یا 2 علم صورت نگرفته باشد چطور می تواند بین تمدن ها اتفاق بیفتد؟ به گمان من یکی از نقاط جدی حوزه مطالعاتی این است که جوامعی پا در مسیر تمدن و پیشرفت گذاشتند که این تکثر را پذیرفتند.
شما به دوره هایی از تاریخ که تمدن شکل گرفته نگاه کنید، دوره هایی است که تکثر پذیرفته شده است. در حوزه فرهنگ اسلامی در دوره تمدنی قرن سوم و چهارم که علوم مختلف وجود داشته است، کتاب های یونانی ها ترجمه می شده و به جامعه اسلامی می آمده و از فرهنگ های مختلف مانند فرهنگ مصر تاثیر گرفته می شده است. یعنی مسلمان ها چشمشان را به روی علوم دیگر و فرهنگ های دیگر بازکرده و آنها را دیده اند. سید مرتضی از عالمان شیعه در این دوره تمدنی و دوره اوج مباحث علمی بغداد است. او در دو تا از کتاب هایش که در جواب یک عالم سنی به نام قاضی عبدالجبار نوشته است، می نویسد: «شما را قسم می دهم که حرف های من را تقلیدی قبول نکنید بلکه بروید و روی آن فکر کنید.» این دوره با این افکار و برخورد دوره تمدنی می شود.
اما در دوره دیگر بعد از صفویه اگر کتاب های علما را نگاه کنید، بیشتر آنها با چند لفظ همراه هستند: منتهی المقال، منتهی الدرایه، منتهی الحکمه، غایة الامال، غایة الحکمه، نهایته الدرایه و ... وقتی این چنین باشد، علم رکود می کند چرا که دیگر چیزی برای بقیه باقی نمانده است. بنابراین از اینجا تمدن در نمی آید.»
او سپس افزود: «هر چه در قضیه تکثر تامل کنیم و آنها را در زندگی ببنیم و دنبال آن باشیم که چطور می توانیم آن را مدیریت کنیم وضعیت بهتر می شود. ما در مقابل چیزهای خوب گاهی فقط شعار می دهیم، مانند حقوق زن و آزادی. اما مرحله دوم این است که برای حرف و شعارمان استدلال هم بیاوریم، مرحله سوم این است که با جان هم بپذیریم و باور کنیم. که این سومی سخت است و کم پیدا می شود، دومی اندکی وجود دارد و اولی بسیار است. هر چیزی که مد می شود همه شعارش را می دهند اما تعداد کمتری به مراحل بعد می روند.
جوامع انسانی باید از کودکی انسان ها را باید این مسائل آشنا کنند تا با باور به تکثر و تفاوت بار بیایند و آن را بپذیرند. به گمان من با تحقیقاتی که انجام داده ام، یکی از کسانی که این را موضوع را باور کرده امام موسی صدر است.»
بخش دوم: نگاهی به موضوع تکثر در مکتوبات امام موسی صدر
فرقه های مختلف و گوناگونی فرهنگ ها دریچه ای برای ساختن تمدن ها هستند
مهریزی بخش دوم بحث را با این سخن آغاز کرد: «حال ببینیم امام موسی صدر چه نگاهی را در مقابل تفاوت ها انتخاب کرده است. برای رسیدن به موضوع نمونه های متعددی را از مجموعه گفتارهای ایشان انتخاب کرده ام که نشان می دهد این نگاه به تکثر در شعار نیست و در باور ایشان هم وجود دارد.
خطابه ای در کتاب نای و نی وجود دارد با عنوان «فرق، دریچه های تمدن»، که در دیدار با رئیس جمهور لبنان در مجلس شیعیان بیان شده و خود این عنوان بسیار جالب است و این تکثر را نشان می دهد که می گوید: «آقای رئیس جمهور، هر کس گمان برد که وجود فرقه های مختلف در لبنان و سازماندهی امور این فرقه ها سبب ضعف احساسات ملی است به این مسئله از دریچه تنگ نگریسته است. ما بر این باوریم که وجود فرقه های سازمان یافته مختلف، نقطه آغاز همکاری و دریچه های تمدن به روی دست آوردهای میلیاردها انسان در این عصر و اعصار گذشته است. این فرقه ها این تجارب را وارد لبنان کرده اند و تبادل می کنند و پیکره واحد را تشکیل می دهند که نباید عضوی از آن ناقص باشد و در نتیجه همبستگی ملی و انسانی تقویت می شود.»
در کتاب نای و نی مباحث زیادی هست که ایشان به علوم مختلف می پردازد و می گوید که پیشوایان دین از فرهنگ ها و علوم مختلف استقبال کرده اند و تنها عده ای از عالمان دین بودند که در برابر اینها موضع گرفتند. و این افراد دو ذهنیت داشتند که صحیح نیست. در بحث اسلام و فرهنگ قرن بیستم اینها را مطرح می کند و می گوید: «در بغداد موسسه ای بزرگ به نام بیت الحکمه تاسیس شد که تمام دانشمندان در آن جمع می شدند و تمام وسایل برای ترجمه و تالیف در اختیار آنان قرار می گرفت. این تشکیلات در آن زمان نقش بزرگی در پیشرفت تمدن ایجاد کرد. تاریخ آن را در زمان هارون الرشید ذکر کرده اند و مدرکی نیست که ثابت کند این موسسه پیش از هارون الرشید تاسیس شده باشد. این تنها بر حسب تصادف و اتفاق نبود که جامعه اسلامی بر اشعار هومر نمایشنامه هایی چون آشیل که از مفاخر فرهنگ و ادبیات یونانی بودند توجه نشان داد. این جریان تایید می کند که نهضت ترجمه و انقال علوم میان مسلمین با برنامه ریزی و به رهبری زعمای علوم صورت گرفته است.» بنابراین این که علم را غربی و شرقی و اسلامی و غیر اسلامی کنیم تنها راه را بر ما می بندد.
«.... و آنان مراقب بودند که فرهنگ های جدید با پیکره فرهنگ اسلامی انسجام داشته باشد. ما هنگامی که موضع گیری پیشوایان اسلام را در برابر فرهنگ های بیگانه از نظر می گذرانیم، ملاحظه می کنیم که اغلب آن را پذیرفته و در راه پیشرفت آن کوشیده اند. کافی است در اینجا به موضع امام فقها، حضرت امام جعفر صادق نگاه کنیم... اما نباید از نظر دور داشت که عده ای از علما از بیم انهدام شخصیت اسلامی و تزلزل برخی از عقاید موضعی غیر از این داشتند آنان در برابر فرهنگ های بیگانه یا به طور کامل مردد و بی اعتنا بودند یا بعضا به مبارزه و مخالفت می پرداختند ... تردید در مبانی فکری و اعتقادی در فرهنگ جدید، تردید در هماهنگی و تناسب این فرهنگ با فرهنگ اسلامی و ترس از خدشه دار شدن شخصیت عده ای از تازه مسلمان ها از جمله دلایل این مخالف ها بود. حقیقت آن است که عذر اول و دوم در محکمه حق و علم محکوم است، زیرا می توان با مراقبت و بررسی دقیق فرهنگ جدید نقاط ضعف آن را برطرف کرد.»
اجبار به یکسان سازی فکری صلح و آرامش نمی آورد
مهریزی در توضیح معنای مخالفت برخی عالمان اسلامی با ورود فرهنگ های جدید گفت: «این طرز فکر و مخالفت معنی اش این است که دین در جایی می تواند کارکرد داشته باشد که حصاری به دور آدم ها وجود داشته و هیچ گونه ابزار و روش برای تبادل اطلاعات هم وجود نداشته باشد. اگر این باشد که این انسان ها به همین شکل خوب هستند و دیگر دین نمی خواهند. اما اگر می گوییم دین می تواند بیاید هدایت و مدیریت کند یعنی ورود همه فرهنگ ها پذیرفته است.
امام صدر در جایی دیگر می گوید که «اسلام شرح صدر و ظرفیت وسیعی برای قبول و اقتباس فرهنگ های بشری و هضم آنها در خود دارد. و کوشش های فرهنگی را رسالتی انسانی و یکی از واجبات زندگی شناخته است. اسلام به همه علوم با دیده تقدیر و احترام می نگرد و آنها را برای رسیدن انسان به هدف خلقت و کمال اصیل و شناخت خداوند و مقام خلیفه اللهی خود می شناسد. حقیقت این است که برای علم هیچ گناهی به غیر از کشف حقیقت نیست. و شخص با ایمانی که از علم می هراسد و با آن به مبارزه برمی خیزد باید در ایمان خود تردید و تجدید نظر کند... بدون هماهنگ کردن کوشش های فرهنگی و بدون اتخاذ روشی واحد، صلح و سلام برقرار نمی شود. همچنان که با اصرار و اجبار بر یکسان سازی نظام ها و آراء و تولیدات دستیابی به صلح جهانی انکان پذیر نخواهد بود.»
یعنی اصرار و اجبار به یکسان سازی که همه یک جور فکر و عمل کنیم صلح و آرامش پدید نمی آورد. در جایی دیگر وقتی مطرح می کنند که مارکسیسم راه غلط رفته به دلیل این است که بخشی از این تفاوت ها را ندیده است. «به همین دلیل است که در داخل کشورهای سوسیالیستی نتوانسته اید وحدت طبقه، یعنی وحدت فکر، ایده، عاطفه، تمایل، غریضه و نیروهای بدنی ایجاد کنید.» لذا نهایتا 70 سال این تفکرات دوام می آورد. «در این مورد در دین اسلام نه تنها سعی بر رفع این تفاوت ها دیده نمی شود بلکه از پاره ای از گفته های بزرگان استفاده می شود که وجود این تفاوت ها لازم و رحمت است.» اسلام تلاش نمی کند که تفاوت ها را برچیند بلکه آنها را مدیریت می کند.
و در جایی دیگر در بحث ها با هانری کربن می گوید: «اندیشه سرچشمه ای پربار است که خشک نمی شود، ارزانی می کند و متوقف نمی شود. هر متفکری مسئول گفته های خویش است و به آنها می بالد و بنای با شکوه فرهنگ با اندیشه این و آن است که بالا می رود.» یعنی فرهنگ وقتی رشد می کند که اندیشه همه باشد نه اینکه برخی حذف شوند.
امام موس صدر تفکر افراد مختلف را می پذیرفت و به آنها احترام می گذاشت/ او تفسیر غیرمتعصبانه از مسائل داشت
حجت الاسلام مهریزی در ادامه بحث به چگونگی مدیریت اختلاف ها در رفتار و عمل امام موسی صدر اشاره کرد و گفت: «اختلاف یا به حوزه عمل یا به حوزه نظر مربوط است، مدیریت اختلاف در حوزه نظر این است که شما عقل جمعی را که کلیدش گفت و گو است، بپذیرید و در حوزه عمل بتوانید آنچه را که اجرا پذیرتر است قائده کنید. در زمینه عمل امام موسی صدر به شیخ حسن خالد، مفتی سنی های لبنان پیشنهاد می دهد که مسلمان ها اعیاد مذهبی را یکی کنند، اذان واحد گفته شود و رویت هلال برای همه یکی شود. ایشان این راهکارها در نامه ای که بعد از شکل گیری مجلس اعلای شیعیان به مفتی سنی ها نوشته پیشنهاد می دهد که شعائر دینی یکی شوند.
در بخش دیگری از گفتارها لبنان را الگوی جهان می داند. «لبنان صاحب فرهنگ و تمدنی است که از تمدن های متنوع و فرهنگ های مختلف و اندیشه های گوناگون بهره گرفته است. از این رو لبنان محل برخورد یا نمایشگاهی از همه این تمدن هاست. در آیینه تمدن لبنان می توان تجربه های میلیون ها و میلیاردها نفر از افراد بشر را دید. می توان از این دست آوردهای بشری که اکنون در لبنان فراهم آمده به گونه ای جدی بهره برداری کرد. از این مجموعه فرهنگ ها و اندیشه های مختلف و این گوناگونی هم می توان در جهت پراکندگی سوداگری کرد و هم می توان از آن به عنوان پایگاهی برای تعاون و همیاری سود جست. این گوناگونی وسیله است برای نزدیکی و شناخت و تبادل اطلاعات.» »
مهریزی از ویژگی رفتاری دیگر امام موس صدر یاد کرد که به آدم های مختلف احترام می گذاشت و در توضیح عنوان کرد: «شما اگر تکثر را نپذیرفته باشید هر کس را به دلیلی می رانید. اما در نوشته های ایشان فکر افراد مختلف تجلیل می شود و افراد مختلف از ماسینیون فرانسوی تا هانری کربن، احمد امین، سید حسین نصر و سیوطی احترام دارند. اما اگر شما با خط کش هایی به اینها نگاه کنید یکی را به دلیل اینکه یهودی است دیگری را چون متعصب است و آن یکی را چون در دفتر فرح بوده است قبول نخواهید کرد. اما ایشان فکر افراد مختلف را می پذیرد.»
او سپس به عنوان آخرین نمونه از تفسیرهای غیر متعصبانه امام صدر مثال آورد و گفت: «یکی در بحث کتابسوزی اسکندریه است که به مسلمان ها نسبت داده شده در دوره خلافت خلیفه دوم، مسلمان ها در حمله به مصر کتابخانه آنجا را به آتش کشیده اند. شهید مطهری هم در نوشته ای این را آورده اند که از نسبت های ناروایی است که به مسلمان ها زده می شود. مرحوم مطهری می گوید وقتی من این بحث را در حسینیه ارشاد مطرح کردم، یک نفر به من زنگ زد و گفت چرا اینطور گفتی، حالا دروغ هم باشد مال کس دیگری است و آنها بد می شوند (چون در زمان خلیفه دوم رخ داده). امام موسی صدر هم این نگاه را نداشت و کار خلاف را به هیچ کس نسبت نمی داد.
بحث دیگری هم در مباحث شیعه و سنی داریم که می گوییم شیعه قائل به باز بودن بحث اجتهاد است اما اهل سنت قائل به انسداد باب اجتهاد است و این را به عنوان نقطه ضعف همیشه می گوییم. آقای صدر در کتاب روح تشریع تفسیر بسیار درستی ارائه می دهد و قبل از ایشان شیخ آقا بزرگ تهرانی این کار را کارده است. می گوید در اهل سنت باب اجتهاد بسته نیست، محدود شده است به دلیل یک جهت انسانی و عقلایی. در یک زمانی هر کسی هر چه می خواست فتوا می داد و حکومت برای این که این پراکندگی رفتار اجتماعی تصحیح شود این کار را کرد و اجتهاد محدود شد نه مسدود. ما چون با آنها اختلاف و رقابت داریم نباید هر بدی را به آنها نسبت بدهیم.»
بخش سوم: بررسی تکثر در منابع دینی
خود خداوند تکثر را قبول دارد و می گوید همه حرف ها را بشنوید و بهترین آنها را انتخاب کنید/ امام زمان هم برای برداشتن ظلم می آید نه برچیدن مذاهب مختلف
برای تبیین بخش سوم بحث، حجت الاسلام مهریزی نمونه های متعددی از آیه های قرآن آورد و تفسیر کرد. او در ابتدا عنوان کرد: «اگر ذهن شما با تکثر درگیر شود خواهید دید که بیشتر آیه های قرآن درباره همین مسئله سخن می گویند. در سوره حجرات آیه 13 می خوانیم: وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ. به معنای این که این گروه گروه شدن برای رسیدن به تمدن است، فرق دریچه های تمدن هستند.
در قرآن خود پیامبران هم متفاوت نشان داده شده اند: تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ... پیامبران خدا هم یکی نیستند، یکی از آنها 12 پسر دارد که یکی از پسرها گم می شود، می داند که زنده است اما آنقدر گریه می کند تا بینایی اش را از دست می دهد، یکی دیگر مدت ها بچه دار نمی شده و بعد زن دوم گرفته و پسردار شده در خواب می بیند که برو او را بکش و می رود کارد را بر گلوی فرزندش می گذارد، دو پیامبر یکی می شود یعقوب و دیگری ابراهیم. این تفاوت ها واقعیت دارد و هر پیامبری هم یک راه و یک روش، یک شرعه و منهاج داشته است.
قرآن در سوره مجادله، حبار(گفت و گو) را بین یک زن و پیامبر مطرح می کند: قد سمع الله قول التي تجادلك في زوجها و تشتكي إلى الله.... در جامعه ای که تبعیض جنسیتی وجود دارد یک زن آمده و با پیامبر بحث می کند، از حرف پیامبر قانع نمی شود و به خدا شکایت می کند. خداوند هم این موضوع را دوست دارد: وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا ... این آن کثرتی است که خداوند در قرآن پذیرفته و بر آن تاکید کرده است. قرآن ابزار معرفتی ما را تایید کرده که می گوید به شما گوش و چشم و دل و عقل داده ایم. جهنمی ها می گویند: لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ. انسان یا باید با تجربه به چیزی برسد یا خردمندی داشته باشد یا به قول معروف باید گوش شنوا داشته باشی یا خردمند باشی!
در جای دیگر می بینیم پیامبر وقتی با دیگران حرف می زدند می گوید: إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ، ما یا شما، خطا می رویم یا درست می رویم.»
او در ادامه مثال های دیگری آورد و گفت: «چرا قرآن در سوره فرقان که عباد الرحمن را تعریف می کند می گوید عباد الرحمن کسانی هستند که: وَ الَّذینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیانا چشم و گوش بسته به آیات قرآن کرنش نمی کنند. خدا جاهل نمی خواهد و لذا می گوید: الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ، حرف های مختلف را بشنوید و بهترین آنها را انتخاب کنید.
در آیه: وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ، می گوید همه که نمی توانند که درس بخوانند پس هر گروه نماینده خودش را داشته باشد. و اجباری نیست که همه گروه ها یک نفر واحد را بپذیرند.
در حکومت امام زمان هم این اختلافات هست. شیخ صدوق در علل الشرایع روایتی دارد که وقتی امام زمان به حکومت می رسد، برای یهودی ها محکمه یهودی و برای مسیحی ها محکمه مسیحی می گذارد و ... چرا که امام زمان می آید ظلم را بردارد نه مذاهب را! لذا محکمه های مختلف برای مذاهب مختلف با کتاب های خود آنها برپا می شود.»
بخش چهارم: نتیجه گیری
ظرفیتمان را برای پذیرش تکثر بالا ببریم چرا که حق آنقدر بزرگ است که ما ذره ای از آن هستیم
حجت الاسلام مهریزی در جمع بندی بحث خود گفت: «به نظر می رسد کسانی که مسلک دین را دنبال کرده اند، مدیریت اختلاف را راه درست می دانند، با تکثر مواجهه درست دارند. ما باید تکثر را بپذیریم و ظرفیت ها را برای آن بالا ببریم، چرا که حق آن قدر وسیع است که ما یک ذره در برابر کل آن هستیم. حق برابر با من یا فکر من نیست، پس حتی در مسائل مسلم هم باب گفت و گو را باز ببینیم.
مثلا در باب حجاب که فتوای فقیه هم مشخص است، اصل آن ضرورت دین است و اندازه آن را فقها می گویند که می توان درباره آن بحث کرد. درباره سبک، رنگ و مدل حجاب باب گفت و گو باز است. ما به ته خط که نرسیده ایم و غایةالمقال که نشده ایم. این حرف برای کسی است که بگوید من به ته دانش و استنباط رسیده ام که بحث نمی کنم.»
بخش پایانی: پاسخ به سوالات حضار
امام موسی صدر با اسرائیل چون ظالم است گفت و گو نمی کرد نه با دیگر یهودیان / طرفین گفت و گو باید یکریگر را محترم بشمارند
در پایان جلسه پرسش و پاسخ حاضران نشست برگزار شد که متن سوال ها و جواب ها را در ادامه می خوانید.
- معمولا کسانی که صاحب حکومت یا قدرت هستند طالب گفت و گو نیستند، به طور مثال فقها که در بحث های دینی حکومت فقهی را در دست دارند، آیا با فیلسوفان گفت و گو می کنند؟ با چه روشی باید با کسانی که اهل گفت و گو نیستند روبرو شد؟
این که شدنی است یا نه، بله شده است. در همین 30 سال بعد انقلاب حرف های نوی زیادی در قم زده شد که در ابتدا برخوردهای سخت گیرانه ای بود اما الان به راحتی بحث می شود و کتاب ها نوشته می شود. فردی مثل علامه هم آمد با فقها در حوزه بحث کرد.
- آیا کسی مثل علامه طباطبایی در ابتدا خودش را مانند فقها نشان می دهد تا بتواند با آنها بحثکند؟
نیازی به شبیه شدن نیست، بلکه فیلسوف باید فقه را محترم بشمارد. فقه بخشی از دین و زندگی انسان است. اگر دعوا باشد و فقها علیه فیلسوفان بنویسند و ملاصدرا رساله سه اصل را علیه فقها بنویسد این طور نمی شود، اگر علامه واقعا معتقد باشد که فقیه هم در رشته خودش عالم است و از عقل استفاده می کند، این شبیه فقیه شدن نیست این درک تکثر است. اگر این راه را پیش برود طرف مقابل هم گامی برمی دارد. لذا هر کسی که می خواهد گفت و گو کند در ابتدا باید کثرت را پذیرفته باشد. این حرف ها نیاز به بحث بیشتر دارد و نیاز هست که وارد ادبیات گفت و گوی ما بشود.
- چرا امام موسی صدر علی رغم پذیرفتن تکثر با یهودیان گفت و گو نمی کند و آنها را دشمن می داند؟
قرآن برای اختلاف دو خط قرمز دارد که یکی از آنها بغی (ظلم و تجاوز) است و امام موسی صدر در سخنانش هم ذکر می کند که اینها ظالم هستند و او با ظلم گفت و گو نمی کند نه با یهودیان. این نکته بسیار مهمی است. قرآن اختلافی را که از بغی سرچشمه بگیرد و اختلافی را که به عناد منتهی شود مذمت می کند. بنابراین عناد و ظلم دو خط قرمز قرآن است. امام موسی صدر هم همین منطق را دارد و با یهودی مشکل ندارد بلکه با ظالم گفت و گو نمی کند.
- گفتید دین در مدیریت تفاوت ها نقش پررنگی دارد چرا که به جایگاه پررنگی از خود انسان نیاز داریم اما اگر خود دین مورد اختلاف باشد چه جایگاهی خواهد داشت؟ یعنی داوری را به کدام دین باید بدهیم؟
ما داوری را به خدا می دهیم نه به برداشت ما از یک دین. دکتر پیغامی در جلسه ای در اینجا تعبیر خوبی داشت که می گفت امام موسی صدر دوگانه ها را با توحید می خواهد جمع کند. منظور من یک چنین تعبیری از دین بود. نه تلقی فقیه از دین، چرا که جور درنمی آید بلکه توحیدی که به خدا می رسد.
و در آخر مهدی فرخیان در حسن ختام جلسه به بیان خاطره ای از دختر امام موسی صدر در رابطه با همین بحث پرداخت و گفت: «به تربیت انسان ها از کودکی اشاره مردید که من نکته ای را که بارها از خانم حوراء صدر شنیده ام اینجا بازگو می کنم. ایشان می گوید که در خانه طوری بزرگ می شدند که مواجهه شان با افراد مختلف که مسلمان نبودند یا بی حجاب بودند متفاوت نبود و فرقی نمی دیدند، می گویند وقتی به ایران آمدم فهمیدم باید حد و مرزی ایجاد کرد چرا که کسانی هستند که مثل ما نیستند. اما در منزل پدرم و در لبنان چنین نگاهی نداشتیم.»