برایم عجیب اطمینان بخش است. اطمینان بخش و حسرت بار برای نبودن قهرمانش...
مهدیه پالیزبان ـ این عکس را خیلی دوست دارم. از اولین باری که دیدمش تا امروز که هر روز بارها نگاهم به آن میافتد، هنوز همان حس روز اول را دارد. عکسی که قهرمانش سر به زیر است. انگار اصلاً دوربین را نمیبیند و در دنیای خودش سیر میکند.
این عکس برایم عجیب اطمینان بخش است. اطمینان بخش و حسرت بار برای نبودن قهرمانش. این عکس را که میبینم حسودی میکنم؛ به درک این لحظه آرامش و شادی و افتخار و اطمینان حسودی میکنم.
صدرالدین، پسر بزرگ، کنار پدر ایستاده. نمیدانم صدری اینجا چند ساله است، اما مردانه ایستاده. بدون اینکه به پدر نگاه کند، فقط دست بر شانهاش گذاشته تا مطمئن باشد که هست. درست مثل پسر بزرگ هر پدری که پشتش به بودن پدر گرم است. نگاهش آرامش و شادابی و امید را با هم دارد. انگار دارد برای آینده نقشه میکشد، برای سالهایی که بزرگ شود و شانه به شانه پدر راه برود و همراه و همکارش باشد و سرش را بالا بگیرد و پدرش به او افتخار کند. نیازی نیست به پدر نگاه کند، دستِ روی شانه میگوید پدر اینجاست، مطمئن باش.
آن قدر کوچک است که هنوز خیلی چیزها را حس نکرده. اما دست محکم پدر دور تن دخترک در همان نگاه اول به چشم می آید. لازم نیست حورا نگران افتادن باشد، دست محکم پدر دورش هست؛ بزرگ و مردانه. او می تواند با خیال راحت اطرافش را کشف کند.
از چهره اش کمی شیطنت معلوم است. شاید هم کمی بی خیالی. اما او هم دست روی پای پدر دارد تا خیالش راحت باشد. حمید به پدر تکیه داده و حتی سر بلند نکرده تا جواب نگاه پدر را بدهد. اما می داند که او هست. همین، برای نگاه او به دوردست ها و بلندپروازی کافی است.
با آن قامت بلند وسط تصویر نشسته و قهرمان و مرکز این عکس است. همه این آدمها دور او جمع شدهاند. همه به او تکیه دادهاند. او اما، بی توجه به این مرکز توجه بودن، حواسش به فرزندانش است. دورشان را گرفته، با نگاهش مراقبشان است و مثل همیشه میخندد. همه را دورش جمع کرده تا جهان امنی برایشان بسازد. خودش را حایل بین فرزندانش و خطرها و دردها کرده.
حصاری که با اسارتش شکست و کودکان شاد و آرام این عکس را وارد دنیای انتظار و رنج کرد. دنیایی که در آن قد کشیدیدند و هم سن پدر در این عکس شدند. اما مطمئنم روزی که برگردد، با تن تکیده و موی سفیدش باز هم همینقدر مرکز آرامش و اطمینان میشود و فرزندانش همینقدر آرام و سربلند میایستند.