مقدمه
برای شناخت جایگاه اجتماعی و فکری یک شخصیت دینی یا سیاسی ضروری است که بستر خانوادگی و تربیتی آن شخصیت را با دقت مورد مطالعه قرار داد. به طور قابل توجهی، هر فردی مساوی سوابق خانوادگی و اجتماعی است که در آن رشد و نمو پیدا کرده است. انسانها به شدت تحت تأثیر ساختارهایی هستند که در آن زندگی کردهاند و یا میکنند. از این رو، خانواده و جامعه دو ساختار کلیدی در فهم افراد و شخصیتها هستند. دو وجه در رابطه با امام موسی صدر با توجه به مقدمه فوق بسیار بارز است: اول، ایشان از یک خانواده روحانی و با سوابق مرجعیت طولانی هستند و دوم، خانواده صدر در جغرافیای وسیعی از کشورهای عربی و ایران سکونت داشته است. در رابطه با نکته دوم، نویسندهای روحانی میگوید:
خاندان صدر که امروز در عراق و ایران شهرت دارند در روستای معرکه واقع در جنوب لبنان ریشه دارند. روستای معرکه سرزمین تاریخی جبل عامل لبنان است. پس از آنکه جد اعلای خاندان صدر در زمان جزار پادشاه حاکم عثمانی از روستای معرکه به عراق هجرت کرد، برخی فرزندان و نوادگان او در عراق سکنی گزیدند و برخی نیز به ایران و خصوصاً اصفهان آمدند. اینها همانند شیخ حر عاملی هم لبنانی هستند و هم ایرانی. حتی امروز در روستای معرکه در جنوب لبنان قبوری وجود دارد که از آن اجداد خاندان صدر است. البته ریشه اصلی خاندان صدر در حجاز است یعنی آنها از حجاز به شام رفتند و از آنجا به عراق و ایران.
از منظر اجتماعی و سیاسی، معنای سوابق خانوادگی که در بستر وسیعی از عراق، لبنان، عربستان و ایران جای گرفته است، وسعت دید و نظر و تنوع آراء و در معرض قرار گرفتن اعضای خاندان صدر را نشان میدهد. جغرافیای محصور میتواند وسعت دید انسانها را محصور کند. افرادی که در معرض تنوع محیطی و جغرافیایی قرار میگیرند قدرت مقایسه پیدا میکنند و افرادی که میتوانند مقایسه کنند نیز تجزیه و تحلیل میکنند زیرا که توانایی سنجیدن معیارها و شرایط گوناگون را پیدا مینمایند.
این ویژگی در خاندان صدر به طور خاصی وجود دارد به طوری که در خانوادههای صدر زبان عربی و فارسی همزمان صحبت میشد و بین ایران، عراق و لبنان پیوسته اعضای خانواده در حال مسافرت بودند. امام موسی صدر در چنین فضایی سالهای کودکی، نوجوانی و جوانی خود را سپری کرد و عزیمت او به لبنان از منظر خانوادگی و اجتماعی شاید حالت طبیعی داشت. در کنار این ویژگی جغرافیایی خاندان صدر میتوان در عین حال به اهمیت خانواده ایشان نیز اشاره کرد. پدر ایشان مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر جانشین مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزۀ علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جد پدری ایشان مرحوم آیت الله سید اسماعیل صدر جانشین مرحوم آیت الله میرزا حسن شیرازی و مرجع مطلق زمان خود و جد مادری ایشان مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی، جانشین مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام مردم مشهد علیه رضا خان بود. جد اعلای امام صدر مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر مرجع بزرگ حوزه اصفهان و استاد فرهیختگانی چون شیخ مرتضی انصاری، شریفالعلماء و شیخ هاشم چهار سوقی بود. در طول هزاره گذشته زمانی نبوده است که عرصه مرجعیت شیعه از حضور نیاکان امام صدر خالی باشد. نسب امام صدر با ۳۲ واسطه به امام موسی کاظم (ع) میرسد و دانشمندانی چون شهید اول، شهید ثانی، و شیخ حرعاملی تنها سه تن از اجداد مادری این خانواده هستند.
این سوابق خانوادگی معرف این اصل است که امام موسی صدر به طور تصادفی یک شخص روحانی نشد بلکه اجداد ایشان از شخصیتهای بارز روحانی بوده و دین و مرجعیت استوانه خانوادگی او بوده است. حضور مستقیم مراجع بزرگ از خانواده ایشان خود به خود بسیاری از سجایای اخلاقی و باورهای دینی و سلوک شیعه را در شخصیت امام موسی صدر به قول روانشناسان «درونی» کرده بود. امام موسی صدر در خانوادههای با سلوک و آداب و اخلاق و آیین مرجعیت شیعه چشم به جهان گشوده بود. بنابراین، بسیاری از اعتقادات و سجایای اخلاق اسلامی در فضاهای خانوادگی و معاشرتهای درون خانواده موج میزند. در نتیجه، امام موسی صدر نه تنها از طریق گذراندن دوران حوزوی و بهرهگیری از مراجع بزرگ بلکه از مسیر خانواده به زیر بناهای اعتقادی، اخلاقی و رفتار اسلامی مجهز بود و بیدلیل نیست که تنها در سن سی سالگی نهضت عظیم اجتماعی، اعتقادی و در نهایت سیاسی را در لبنان بنا نهاد.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد و نهادینه شدن خفقان سیاسی در ایران، بسیاری در پی کار و فعالیت اجتماعی، فکری و سیاسی بودند و چنین فضایی در دهه ۱۳۳۰ شمسی ایران وجود نداشت. آنچه که امام موسی صدر را از ابتدا در کنار دکتر بهشتی قرار میداد اعتقاد هر دوی آنها به اولویت کار و فعالیت فکری به فعالیتهای سیاسی بود. بنظر میرسد دلیل مهمی برای این اولویت در ذهن این دو فرد روحانی وجود داشت. طبیعی است در مطالعات علوم اجتماعی، باید افکار هر فردی را در قبال شرایط زمان متوجه شد. در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی، دو مکتب فکری بر جریانهای اجتماعی و سیاسی مخالف شاه یا بعضاً در کشورهای عربی بر علیه دولتهای وقت وجود داشت: اول، مارکسیم و سپس ناسیونالیسم بود. در چنین شرایطی، امام موسی صدر و دکتر بهشتی هر دو اعتقاد داشتند طرح اندیشه اسلامی و بسط تفکر دینی به عنوان مکتبی مستقل از جریانهای دیگر، اولویت زمان بود. فعالیتهای آیت الله مرتضی مطهری در آن زمان نیز در چنین راستایی بود. امام موسی صدر با توجه به خفقان سیاسی در ایران و حاکمیت مطلق حزب بعث در عراق، لبنان را برای فعالیت فکری، اقتصادی و اجتماعی انتخاب کرد. جنوب لبنان و مناطق شیعی برای امام موسی صدر اولویت پیدا کرد تا کار فرهنگی و دینی و ارتقاء سطح آگاهیها و رسیدگی به امور اجتماعی و معاش شیعیان در دستور کار قرار گیرد. با تفکری که امروز در ایران رایج است امام موسی صدر در بدو ورود خود به لبنان میبایست مبارزه با اسراییل را اولویت میبخشید اما بارور کردن فرهنگی، افزایش بنیۀ مالی، گسترش اشتراکات فکری، تشکیل سازمانهای مؤثر اجتماعی، ارتقاء احترام و سطح شیعیان در جامعه لبنانی، بسط ارتباطات شیعیان لبنان با سایر جوامع شیعه در کشورهای دیگر اهمیت بیشتری پیدا کردند. شاید بتوان این تفسیر را از عملکرد امام موسی صدر استنباط کرد که کار سیاسی و مبارزاتی بنیانهای اخلاقی، تشکیلاتی، اعتقادی، ارتباطاتی و مالی میطلبد. کار سیاسی بدون مقدمه تربیتی و اقتصادی و اعتقادی در حوزه دین در نهایت مانند کار سیاسی طرفداران مکاتب دیگر خواهد شد که به حفظ و افزایش قدرت و امیال فردی میانجامد. برای آنکه شیعیان لبنان شأن اجتماعی پیدا کنند و در حاشیه گروههای دیگر لبنانی نباشند، امام موسی صدر ابتدا جمعیت خیریه «البر و الاحسان» را بنیان نهاد و با تلاش شبانه روزی برای ده سال در نهایت «مجلس اعلای اسلامی شیعه» را تشکیل داد.
تشکل اجتماعی (و نه سیاسی) مبنای اولیه کار امام موسی صدر بود. انسجام شیعه و ارتقاء سطح اقتصادی، دو بنیان اولیه ایشان در لبنان بود. این دو مبنای تئوریک را میتوان به فعالیتهای دهه اول امام موسی صدر دلالت داد. ابتدا تا زمانی که ساختارهای داخلی منسجم نباشد نمیتوان در بیرون از یک سیستم (تشکیلات، حزب، جامعه یا کشور) پاسخ گرفت. تقویت و استحکام درون یک سیستم زمینه تعامل معقول و دو طرفه و پایدار با بیرون از سیستم را فراهم میآورد. امام موسی صدر ابتدا به تقویت جامعه شیعی لبنان پرداخت و از لحاظ مالی، اقتصادی، فرهنگی و اعتقادی بیش از یک دهه استوانههای محکمی را بنا کرد و سپس به کار سیاسی پرداخت. دوم اینکه برای تحقق اهداف یک سیستم، بدنه و رأس آن سیستم باید اجماع پیدا کنند. در کشوری مانند لبنان که سازمان اجتماعی آن بر طایفه گرایی شکل گرفته است اجماع امری بسیار مشکل است. امام موسی صدر با صبر، متانت، حوصله، گذشت، نزدیک کردن قلوب، احترام به مراجع و بزرگان طوایف با ده سال کار مستمر در اقصی نقاط لبنان شیعی توانست به شکل گیری مجلس اعلای اسلامی شیعه لبنان مبادرت ورزد. تحقق چنین هدفی صرفاً یک کار سیاسی نبود بلکه اصالتاً با اخلاق و اعتقادات اسلامی صورت پذیرفت. از سوی دیگر، امام موسی صدر اندیشهها و نظام انگیزشی جمالالدین اسد آبادی را در «مورد لبنان» پیاده کرد اما با این تفاوت و بجای نخبگان، اصلاح را از سطح جامعه آغاز نمود و در سخنرانیهای گسترده خود مطرح مینمود که دین اسلام دین تحرک و دین نوآوری و دین رشد است و چرا مسلمانان در شرایط عقبماندگی زندگی میکنند؟ در واقع نهضت امام موسی صدر در لبنان در تداوم نواندیشی دینی قرن بیستم در جوامع اسلامی بود. از آنجا که فضا برای چنین فکر و تحرکی در ایران و عراق و عربستان و مصر وجود نداشت و با وجود سوابق خانوادگی در لبنان، امام موسی صدر شیعیان جنوب این کشور را برای گسترش فرهنگ دینی و جذب مسلمانان به اسلام عملی هدایت نمود.
امام موسی صدر دین را در عبادات خلاصه نمیکرد و شاید بتوان این ادعا و استنباط را مطرح کرد که ایشان ابتدا نگاهی اجتماعی و سپس سیاسی به اسلام داشت. ایشان نیازهای انسانها و مسایل اجتماعی آنها را اولویت بخشید. دین پدیدهای نیست که در قرنطینه بماند بلکه دین برای راه حل است برای حل مشکلات است و برای حل و فصل مسایل انسانهاست. بزرگان دین نباید خود را در خفا و دور از آلودگیهای اجتماعی و سیاسی محافظت کنند بلکه باید در کوران وقایع نقش ایفا کنند. امام موسی صدر برای یک دهه تمام با «عمل اجتماعی» خود اعتباری کم نظیر در میان عامه و نخبه شیعیان لبنان و بتدریج در جامعه لبنانی بدست آورد. جامعه شیعه لبنان که به دو قسمت جنوب و بقاع تقسیم شده بود از دو فرهنگ متفاوت و دو نظام فکری و اجتماعی و حتی اقتصادی گوناگون نشأت میگرفت. امام موسی صدر با صبر و درایت و اجماع سازی دو جامعه شیعه را بهم نزدیک کرد و تشکیلات منسجمی به آنها بخشید و سپس آنها را وارد صحنه کلان جامعه لبنانی و حتی بیرون از لبنان نمود. از نکات مهم عملکرد امام موسی صدر، اولویت دادن به تقویت بنیه مالی و تشکیلات اقتصادی شیعیان قبل از کار سیاسی و مبارزاتی با اسراییل بود. رسیدگی به وضع زندگی خانوادههای کم بضاعت شیعه از برنامههای جدی امام موسی صدر بود و در لابلای این گونه فعالیتهای وسیع که حتی شامل سفر به کشورهای آفریقا و جمع آوری کمک از تاجران شیعه بود، ایشان به دین و اعتقادات مردم میپرداخت و مبنا بودن این نوع تربیت بر اتخاذ مواضع سیاسی که پشتوانههای اعتقادی و اقتصادی نداشته باشد را تأکید میکرد.
پایههای اعتقادی عملکرد امام موسی صدر در اخلاق و سیاست
آیت الله مرتضی مطهری معتقد است که قرآن به اصالت فطرت قائل است و در درون هر انسانی حتی انسانهای مسخ شدهای مانند فرعون یک انسان بالفطره که در بند کشیده شده وجود دارد. از این رو، پیامبران موظف هستند که در درجه اول به پند و اندرز ستمگران بپردازند که شاید انسان فطری دربند کشیده شد، در درون خود آنها را آزاد سازند و شخصیت فطری آنها را علیه شخصیت پلید اجتماعی آنها برانگیزند. حضرت موسی در اولین مأموریت خود به سراغ فرعون میرود و به بیداری فطری تذکر میدهد. حضرت موسی در درجه اول میرود تا اسیر درونی فرعون را علیه فرعون بشوراند. از این نظر قرآن برای هدایت، ارشاد، تذکر، موعظه، برهان و استدلال منطقی ارزش قائل است. تذکر و پند و تربیت اخلاقی و اعتقادی میتوانند انسانها را دگرگون سازند، شخصیت او را عوض کنند و انقلاب معنوی در او ایجاد نمایند. در اسلام، شخصیت فطری انسان به شخصیت اجتماعی او تقدم دارد. نیازهای معنوی و کششهای معنوی در وجود انسان اصالت دارد و وابسته به نیازهای مادی نیست. شاید بتوان فرموله بندی فکری فوق را اینگونه مطرح کرد که خود آگاهی فطری و تربیت عقیدتی، مقدمات مستحکمی برای فعالیت سیاسی و مقبولیت مواضع سیاسی فراهم میآورند.
زمانی که امام موسی صدر در سال ۱۳۳۸ وارد لبنان شد، اندیشه و فکر در منطقه خاورمیانه و جهان عرب عمدتاً اصالت خود را از سوسیالیسم و مارکسیسم میگرفت. افراد صاحب اندیشه در حوزههای اجتماعی و سیاسی به بنیانهای مادی سوسیالیستی اعتقاد داشتند و در این رابطه متون بسیار گستردهای از زبانهای غربی به عربی ترجمه شده بود. تفکر و اندیشه اسلامی به تدریج در میان جوانان و تحصیلکردهها و گروههای حرفهای جامعه وارد میشد. امام موسی صدر با تأسیس مرکز مطالعات اسلامی در لبنان، جوانان شیعه را از سوسیالیسم به سوی اسلام هدایت کرد. به عبارت دیگر، در فضای سیاست زده لبنان و دنیای عرب که مکاتبی مانند پان عربسیم، بعثیزم، سوسیالیسم، اگزیستانسیالیسم و غیره وجود داشتند امام موسی صدر جوانان را به سوی اعتقادات و اخلاق اسلامی سوق داد با این تفاوت که کار و فعالیت سیاسی را حداقل برای یک دهه مطرح ننمود. از این رو، امام موسی صدر قبل از آنکه مصلح سیاسی باشد، یک مصلح فرهنگی و اجتماعی بود. این نه تنها یک گرایش بلکه در حد یک استراتژی بود. با توجه به نکاتی که تاکنون مطرح شده است امام موسی صدر یک استراتژی دو لبه را با حسن اخلاق و رفتار اسلامی نشأت گرفته از ملایمت، تعامل و روحی بلند پی گرفت: ۱) طرح تفکر اسلامی به عنوان رقیبی برای مکاتب زمان خود و ۲) ارتقاء سطح اجتماعی و سیاسی مسلمانان. امام موسی صدر در سخنرانیها و متون خود اشارهای کانونی به مفهومی تحت عنوان «جامعه صالح» دارد و معتقد است که در سایۀ چنین جامعهای اسلامی، ارکان دیگر اسلامی قابل رشد و نمو است. ایشان اعتقاد داشت که کار سیاسی محتاج دین و ایمان است و اگر پشتوانههای اعتقادی و اخلاقی کار سیاسی تهی باشد، در نهایت عمل سیاسی مسلمانان فرقی با پیروان دیگر مکاتب نخواهد داشت. امام موسی صدر مطرح مینمود که پیامبران خدا و ائمه اطهار (ع) در پی قدرت نبودند که برای کسب و حفظ آن نیر کاری بکنند و از هر اقدامی حمایت نمایند. آنچه که بر کل عملکرد اجتماعی و اعتقادی و فعالیتهای روزمره امام موسی صدر سایه افکنده بود، اخلاق اسلامی بود. تمام کسانی که با او در تماس نزدیک بودند بیش از هر خصلت دیگری، اخلاق نیکوی او را میستودند. او در تمام سخنرانیها، اخلاق در اسلام را بالاترین فضیلت دین بر دیگر مکاتب مطرح مینمود: از اینرو اخلاق برای امام موسی صدر صرفاً تاکتیکی برای تحقق اهداف اجتماعی و سیاسی نبود بلکه اخلاق برای او اولین ستون و پایگاه عمل به دین بود. در کشوری مانند لبنان که خطکشیهای طایفگی و سیاسی سرسختی وجود دارد تنها اخلاق، خویشتنداری و گریههای در سکوت امام موسی صدر بود که ابتدا قلوب و سپس اعتقادات شیعیان و دیگر گروههای لبنانی را به یکدیگر نزدیک میکرد. بنابراین، مبنای رفتاری و شخصیتی امام موسی صدر در حل اختلافات عمیق شیعیان از یک طرف و بین شیعیان با گروههای دیگر لبنانی از طرف دیگر در اخلاق اسلامی او بود.
امام موسی صدر در یکی از سخنرانیها خود به یوم الفتح اشاره میکند که اوج فتوحات پیامبر بود. عشایر عرب در نقاط مختلف جزیره العرب در انتظار نتیجه نبرد پیامبر و حکومت مکه یعنی عموزادگان قریشی او بودند. اگر در این جنگ پیامبر اسلام به قریش پیروز میشد بر کل جزیره العرب غلبه میکرد. امام موسی صدر در تحلیل خود از یوم الفتح اظهار میدارد که زمانی که خداوند فتح مکه را بر پیامبر ارزانی داشت و مردم قریش تسلیم او شدند، مردم جزیره العرب جنگ و درگیری را تمام شده تلقی کردند. از همین رو تسلیم شدند و دسته دسته به دین خدا گرویدند. در ادامه تحلیل خود، امام موسی صدر مطرح مینماید که فتح مکه اوج پیروزیهای پیامبر بود و واقعه بدر شروع پیروزیها. اما نکتۀ کلیدی امام موسی صدر که نگرش عمیق اعتقادی او به اسلام را به نمایش میگذارد در این مسئله نهفته است که میگوید: «پیامبر در پی یک فرمان تربیتی از جانب خدا، موظف شد که با استغفار و تواضع و خضوع وارد مکه شود نه با تکبر و خود برتر بینی.» در ادامه توصیف خود در رابطه میان پیروزی و اخلاق و در تفسیر سه آیه سوره نصر بیان میدارد که»... پیامبر (ص) فاتح و پیروز بر شبه جزیره با چهرهای آرام و حالتی سرشار از تواضع واردمکه شد و خداوند را سپاس میگفت و طلب آمرزش میکرد. خاضع و خاشع گام بر میداشت و این است سلوک و رفتار مؤمن در هنگام پیروزی. او در هنگام پیروزی فخر نمیفروشد و در وقت شکست، از خوف سقوط، بر خود نمیلرزد.»
مشتقات اخلاق و سیاست در عملکرد امام موسی صدر
سه مشتق در اخلاق و سیاست امام موسی صدر قابل استخراج است که به ترتیب به آنها پرداخته میشود: انفتاح، اعتدال و شیوۀ برخورد با مخالف. شاید اولین ویژگی شخصیتی و اخلاقی امام موسی صدر که به موفقیتهای گسترده اجتماعی و سیاسی او منتهی شد، خصلت انفتاح او بود. ایشان با همه کس از هر طبقه و از هر گروه و در هر موقعیت اجتماعی و سیاسی آماده سخن و تعامل بود. خود را به هیچ جریان و شخص و گروهی محدود نمینمود و این آمادگی را داشت که در مورد همه مسایل با افراد به سخن بنشیند. امام موسی صدر به سبک پیامبران، اصلاح و اندرز و اثرگذاری را مبانی رفتاری و تعاملی خود در جامعه پیچیدهای مانند لبنان قرار داد. نویسندهای میگوید که در جامعه لبنانی هر فردی که صاحب قدرت و فضیلت ومنصب میشد، دیگران را تحقیر مینمود، بیتوجهی میکرد و آنها را میترساند. قدرت در لبنان با مفهوم ابزاری شناسایی میشد که در نهایت به آزار و اذیت مخاطب میانجامید. اما مرام و سبک امام موسی صدر چنین نبود و افراد میتوانستند بدون احساس ناامنی و حقارت همه سخنان خود را با او در میان بگذارند و از عواقب آن نهراسند. سلوک امام موسی صدر درست در مقابل راه و روش بسیاری در منطقه خاورمیانه و کشورهای مسلمان نشین است به طوری که عصبانیت، حذف، برتری طلبی، غرور بیجا و بسیاری خصایص دیگر مانع از تعامل و گفتگو میشود. تعامل در منطقه خاورمیانه بسیار ضعیف بوده و خطکشیهای سیاسی، قومی، فکری و جغرافیایی نارسایهای فراوانی را در به نتیجه رساندن مباحث و مشکلات ایجاد میکند. امام موسی صدر در چنین فضایی از اخلاق اسلامی و تحمل و صبر و خویشتنداری و سعی در اجماع سازی بهره میبرد. لبنان کانون اضداد است و امام موسی صدر در چنین ساختاری با خلق و خوی اسلامی میتوانست نه تنها گروههای مختلف شیعی را بهم نزدیک کند بلکه جایگاه معتبر و محترمی برای شیعیان در کلیت جامعه لبنانی ایجاد نماید. از این رو، محبوبیت امام موسی صدر صرفاً به واسطه روحانی بودن و تعلیمات دین او نبود بلکه اخلاقیات و سلوک او نقش مهمی در جایگاه او نه تنها در لبنان بلکه به تدریج در جهان عرب داشت. امام موسی صدر اهل تحمیل نبود و بسیار آزادیخواه بود. خصلت آزادیخواهی در لبنان که گرفتار قوم گرایی و تفکیک اندیشه و عمل بود از ارزش ویژهای برخوردار بود. سخنرانی امام موسی صدر در کلیساها به شخصیت او و جایگاه شیعیان در جامعه لبنانی اعتبار خاصی بخشید. خبرنگاری در رابطه با سخنرانی امام موسی صدر در یک کلیسای کاتولیک چنین میگوید: «وقتی امام موسی صدر وارد سالن کلیسا شد، مسیحیانی که روی صندلیها نشسته بودند با حسی آمیخته از نگرانی و خوشحالی او را نگاه میکردند. امام موسی صدر با تکان دادن سر خود، به مردم احترام گذاشت. پس از نشستن در جایگاه خود، رییس جمهور سابق لبنان او را معرفی کرد و سپس امام موسی صدر در رابطه با مأموریت مشترک همه ادیان سخنرانی نمود. سخنرانی امام موسی صدر بقدری حضار را تحت تأثیر قرار داد که آنها آرزو میکردند که در کلیسا نبود تا میتوانستند کف بزنند. پس از سخنرانی مردم صف کشیدند تا با امام موسی صدر دست دهند. انفتاح امام موسی صدر برای کسب قدرت و محبوبیت فردی نبود بلکه با ورود در کلیساها، ملاقات با سران دولتها و بازدید از مراکز مذهبی و علمی اروپا، قصد او معرفی اسلام و شیعیان و حل و فصل مشکلات آنان بود.
ویژگی و خصلت بارز دیگر امام موسی صدر در دایره اخلاق و سیاست، اعتدال او بود. لحن، کلام، لغات و مفاهیمی که امام موسی صدر در تعامل عادی و سیاسی خود بکار میبرد حاکی از فهم طرف مقابل بود. توانایی و هنر اقناع در میان مردم خاورمیانه و کشورهای مسلماننشین بسیار ضعیف است. به دلیل حاکمیت طولانی حکومتهای استبدادی در این منطقه، فرهنگ سیاسی مردم عموماً حاکی از معاشرتهای یک طرفه است. سعی در فهم طرف مقابل و خواستهها و نگرانیهای آنان و تلاش برای دستیابی به راه حلی که همگان را رضایت بخشد هنری کمیاب در این منطقه است. به دلیل مشکلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در خاورمیانه و کشورهای عربی، رادیکالیسم و پوپولیسم نیز از رشد قابل توجهی برخوردار بوده است. سیاست در خاورمیانه بازی با حاصل جمع صفر است. تندروی در اتخاذ مواضع و خلع سلاح کامل طرف مقابل و به گوشه راندن حاملان دیدگاههای مخالف عرف رفتاری در عرصه سیاست خاورمیانه است. یکی از ویژگیهای امام موسی صدر قدرت تفکر تسلسلی او بود که معاصرین او بدین مسئله اذعان کامل دارند. توان فکر کردن تسلسلی زمینه ساز فهم یک موضوع یا مشکل و حل آن است به واسطه اینکه شخص سعی میکند ابتدا آنرا تجزیه کند و قدم به قدم آن را به مرحله استنباط و حل و فصل برساند. اعتدال نه تنها در شخصیت بلکه در فکر امام موسی صدر نمایان بود و چنین خصلتی باعث جذب افراد و جریانها در جامعهای مانند لبنان که تقسیم بندیهای سرسختی دارد میشود. اعتدال سیاسی، درونی آرام و اعتقاداتی راسخ میخواهد که بتواند در همه حال و شرایط آن را به مرحله اجرا بگذارد. اعتدال امام موسی صدر ریشه در شخصیت و باورهای باثبات او داشت. همان گونه که در ابتدای این مقاله آورده شد امام موسی صدر در سن سی سالگی و در دورهای که به ثبات فکری و شخصیتی و استنباطی رسیده بود نهضت تحول در اوضاع شیعیان لبنان را آغاز کرد. به واسطه رایج بودن خصایص عاطفی و احساسی در میان مردم خاورمیانه، شخصیت یک فرد از جذابیت بیشتری نسبت به نظام استدلالی در میان مردم و حتی خواص دارد.
اعتدال امام موسی صدر جزئی از نظام کنشی- واکنشی ناخودآگاه او بود و در رفتار و کلام و حتی نشستن و برخاستن و سئوال کردن او جلوه داشت. در شرایطی که در منطقه خاورمیانه، افراد رادیکال و تندرو فرصت مطرح شدن را پیدا میکنند، امام موسی صدر راه اعتدال که سلوک پیامبران است را انتخاب کرد و در تعاملات خود با دیگران هیچگاه شخصی برخورد ننمود. در عین حال چون امام موسی صدر در مدارهای پیچیدهای عمل میکرد برای بسیاری رازی کشف نشدنی بود. او با ابتکارات خود، فرصتهای زمانه را در اختیار میگرفت و به مفروضات و عادات و پایههایی که بسیاری جرأت تغییر آنها را نداشتند خرده میگرفت. اما روش او تقابل نبود بلکه با حوصله، روش تدریجی، اخلاق نیکو و تسلسلی سعی مینمود اصلاحات اجتماعی را بنا نهد. در سال ۱۳۴۹ امام موسی صدر جهت ملاقات با شخصیتهای فرهنگی و رسانهای به آلمان میرود و در هتلی در هامبورگ اقامت میکند که شاه ایران نیز در سفرهای خود در همان هتل اقامت کرده بود. ایرانیان تندرو به امام موسی صدر پیغام میدهند که به علت اقامت شاه در آن هتل بهتر است ایشان به هتل دیگری منتقل شود. امام موسی صدر به آنها پاسخ داده بود که بهتر است شاه در سفر بعدی در این هتل اقامت ننماید. این نوع برخورد با رادیکالیسم ایرانی حاکی از تعادل فکری و اعتدال در روش و توجه کردن و متمرکز شدن در مسائل اصلی بوده است. در عین حال، استدلال افراد تندرو ایرانی نشانگر تمرکز اندیشه سیاسی در افراد است تا در نظامهای فکری و قایل بودن به اهداف. سبک و روش امام موسی صدر در برخورد با طیفی از مسایل خرد و کلان معرف پایههای مستحکم اعتقادی و اخلاقی ایشان بوده است.
خصلت سوم امام موسی صدر که او را با دیگران در صحنه لبنان و حتی جهان اسلام متمایز مینمود نحوه برخورد و تعامل با مخالفان بود. از آنجا که مرام و عملکرد و جهتگیریهای امام موسی صدر منافع بسیاری را در صحنه اجتماعی و سیاسی شیعیان و غیر شیعیان به خطر میانداخت به طور طبیعی و با گذشت زمان، مخالفین و حتی دشمنان بسیاری پیدا کرد. اما نگاه تسلسلی و دراز مدت امام موسی صدر، چهار ویژگی نهادینه شده در او ایجاد کرده بود که در برخورد با مخالفان بسیار موثر و مفید بودند: سکوت، خویشتنداری، گذشت و احترام فراوان. هر چهار ویژگی بنیانهای اخلاقی داشتند و در صحنه سیاسی آشوب زده لبنان از کاربرد قابل توجهی برخوردار بودند. امام موسی صدر در هیچ مقطعی در پی حذف مخالفین خود نبود و بسیاری از مسایل را به روی خود نمیآورد. کاری را به کسی تحمیل نمیکرد و شاید بارزترین ویژگی امام موسی صدر در دایره اخلاق و سیاست در رابطه با مخالفین خود این بود که بدگویی کسی را نمیکرد. این خصلتها تاکتیک نبودند بلکه در شخصیت امام موسی صدر به طور عمیقی نهادینه شده بودند. این طیف رفتاری با مخالف و این درجه از بزرگواری در هیچ مرام دیگری یافت نمیشود. مبانی اعتقادی و اخلاقی مستحکم امام موسی صدر زمینهساز عملکرد او در دوائر مختلف اجتماعی و سیاسی بود. معاصرین او در هیچ مقطعی او را عبوس ندیدند و علی رغم شرایط بسیار سخت دهه ۱۳۵۰ لبنان و جنگ داخلی و موضوع فلسطینیها، امام موسی صدر، خلق و خوی اسلامی خود را حفظ کرد و پایدار ماند.
فرجام
تاریخ بیست ساله عملکرد امام موسی صدر در لبنان که هم چنان مورد بحث خاص و عام در محافل خاورمیانهای است نشانگر شخصیتی است که نه در عالم نظریه و اظهار نظر بلکه در میدان عمل و میدانی که طیف اضداد در آن بیداد میکرد توانسته است عمل کند و جامعهای خفته را تحرک بخشد و اعتبار و احترامی برای آن کسب کند. سیاستمدار و مصلح کسی است که بتواند جامعه را با عشق و علاقه و با آگاهی در خدمت اهداف بزرگی قرار دهد. مصلحان کسانی هستند که اهل مخاطره باشند و به فهم دیگران علاقمند بوده و خواستههای دیگران، خواستههای آنها باشد. مصلحان خواستهای جز خواستههای مردم ندارند. در واقع دستور کار شخصی نزد مصلحان نیست. امام موسی صدر به عنوان یک شخص دیده نمیشد بلکه با سخت کوشی و اخلاق نیکو و اسلامی خود در صحنه اجتماعی و سیاست، الگویی ماندنی از خود به جای گذاشت. مخاطبشناسی، قدرت کلام نرم، علاقه به تنهایی، به روز کردن مبانی دینی، استراتژی جذب، درک شرایط زمان و مکان و حتی جسارت ورود در فتاوی خلاف مشهور، امام موسی صدر را در جایگاهی ویژه نه تنها در لبنان بلکه در تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی خاورمیانه تبدیل کرده است. افزایش موقعیت و سطح نفوذ و قدرت امام موسی صدر هیچگاه رفتار و سلوک و دستور کار او را تغییر نداد. او از جمله مصلحان کم نظیر روحانیت شیعه است که فقط به سخنرانی اکتفا نکرد بلکه در کوران وقایع، اخلاق و اعتقادات اسلامی را به عمق جامعه، زندگی شهروندان و سنگلاخ سیاست برده و اسلام اخلاقی را در مقایسه با مکاتب دیگر به نمایش گذارد. عمل و عمل پایدار به اعتقادات و اخلاقیات اسلامی، امام موسی صدر را جاویدان نگه خواهد داشت.