نوشتاری از آیت الله سید رضا صدر درباره توصیه امام صادق (ع) برای دعوت و تبلیغ
متن زیر از کتاب «استقامت» نوشته آیت الله سید رضا صدر برگرفته شده که با عنوان «استقامت در تبلیغ با رفتار و کردار» در این کتاب منتشر شده است.
مبلغ حقیقی کیست؟
دعوت کننده حقیقی کسی است که به آنچه میگوید و مینویسند ایمان و اعتماد قلبی داشته باشد و به آنچه مردم را به آن میخواند پایبند باشد، با سخنرانی دعوت کند، با نوشتن دعوت کند، با گفتوگو و سخن در مجالس عادی دعوت کند، با زبان و چشم و گوشش دعوت کند، با قلبش دعوت کند و جز با قلب پاک که آکنده از خیرخواهی و صمیمیت باشد به کسی روی نکند. دعوت کننده نویسنده است، سخنران است، قصه گوست، پاک دل است، پیشوایی است که با کردار نیک و روحیات شریفش در مردم تأثیر میکند. دعوت کننده پزشک اجتماعی است که بیماریهای روانی را درمان میکند و اوضاع فاسد جامعه را اصلاح مینماید؛ زیرا او زندگانی خود را وقف اصلاح مردم کرده است.
دعوت کننده رفیقی است با وفا، دوستی است با صفا، یاری است یکدل و همگام، در نظر او فقیر و غنی، بزرگ و کوچک، یکسان است؛ با همه برادری صمیمی است و خوشبختی و سعادت همه را خواهان است، از چشمانش مهر و عاطفه میبارد، از هر قدمی که بر میدارد، برابری و برادری از آن آشکار است، منت نمیگذارد، تحمیل بر کسی نمیکند.
این خصایص که برای دعوت کننده ضروری است از صفات دل و جان است نه از صفات سخن وری و کمالات زبان؛ زیرا برای اینگونه کمالات تنها شیرین سخنی و گویندگی به درد نمیخورد، بلکه دعوت کننده باید عظمت روحی و نفوذ معنوی -که در اثر ارتباط با خدای تعالی و خردمندی کاملی که در اثر مطالعات علوم و احوال مردم به دست آورده است- داشته باشد.
بزرگترین تبلیغ بر ضد دستگاه فساد عباسی
ظلم و ستم سلاطین عباسی نسبت به ائمه اطهار - علیهم السلام -که امام صادق (ع) و امامان بعد از آن حضرت را مسموم کردند- برای آن بود که آن پیشوایان مقدس، در رفتار و کردارشان بزرگترین مبلغ بر ضد دستگاه فساد عباسی بودند، وجود راست گو، دروغ گو را میشناساند، وجود درست کار، خیانت کار را رسوا مینماید، زندگانی کردن یک مرد با حقیقت، ماهیت کاذب بیحقیقتان را آشکار میکند، از اینروست که بیحقیقتان پیوسته در نابودی مردان با حقیقت میکوشند، زیرا حیات شرافتمندانه ایشان، مزاحم زندگانی ننگین آنان خواهد بود.
امام صادق ع به ابن ابی یعفور فرمود: کونوا دعاه للناس بالخیر بغیر السنتکم لیروا منکم الاجتهاد و الصدق و الورع. مردم را به غیر زبان خود به راه خیر بخوانید، تا مردم تلاش و راستی و تقوا را در شما ببینند.
یعنی سعی و کوشش کنید راستی و پرهیزکاری را به آنها نشان دهید، نباید گفت: بیا و ببین، اگر آنها راستی و درستی و پاکی در شما دیدند، خودشان خواهند آمد، تبلیغ و دعوت با غیر زبان در هر حال و هر زمان و هر مکان با همه کس ممکن است، نوکر میتواند ارباب خود را با رفتار پسندیده، به حق و حقیقت دعوت کند؛ سرباز میتواند افسر خود را با کردار نیک خود، راهنمایی نماید؛ ملت میتواند شاه را به شاهراه حق و حقیقت هدایت کند، هم چنان که شاه میتواند ملت را راهنمایی کند و ارباب نوکر را تربیت کند و افسر سرباز را پرورش دهد؛ اگر دولت فاسد شد باید ملت آن را اصلاح کند و اگر ملت فاسد شد باید دولت غمخوار ملت باشد و ملت را از حضیض فساد به اوج سعادت برساند.
دستور امام صادق (ع) برای رفتار با دیگران
امام صادق (ع) فرمود: دوستان من، پیروان من، شما با مردم طوری رفتار کنید که دیگران بگویند خدا جعفر بن محمد را بیامرزد، چقدر پیروان خود را نیکو تربیت کرد. آیا مسلمانان امروز در چنین وضعی هستند که کسی که با آنان معاشرت کند پی به تربیت عالی پیامبر اسلام (ص) میبرد؟ در جای دیگر فرمود: شما مایه زینت ما باشید نه ننگ ما.
آیا اکنون مسلمانان زینت پیشوایان اسلام هستند یا عار و ننگ ایشان؟ جز خیانت، نفاق، دروغ گویی، بیدینی، تملق و چاپلوسی، صفات دیگر، کمتر در میان مسلمانان آشکار است.
اگر مسلمانان این دستورهای بزرگ پیشوایانشان را به کار میبستند، چراغ راهنمای جهان میشدند. ما مسلمانان باید همگی به درگاه خدای متعال دست تضرع دراز کنیم، بلکه نظر لطفی از طرف آن وجود مقدس بشود و تحولی در اخلاق مسلمانان پیدا شود که لااقل مایه ننگ پیامبر اسلام (ص) نباشیم. وظیفه هر مسلمانی آن است که دیگران را به اسلام دعوت کند، ولی متاسفانه بسیاری از ما مسلمانان این وظیفه را انجام نمیدهیم، بلکه با رفتار ناپسند خود، آنان را از اسلام دور میکنیم، اگر مسلمانان پایبند قوانین اسلام بودند، احتیاجی نداشت که تبلیغ اضافی برای اسلام بنمایند؛ زیرا خود اسلام بهترین تبلیغ و مؤثرترین دعوت بود و احتیاجی به قدم فراتر نهادن نداشت.
رفتار ما مسلمانان
اکثر مسلمانان، درست عکس دستورات اسلام رفتار میکنند، هر چه پیشوایان اسلام پایداری در دین را توصیه کردند، ما مسلمانان غیر از دین، برای همه چیز پایداری میکنیم. با آنکه باید همه را فدای دین کنیم، دین را فدای همه میکنیم، دین را سپر خود قرار میدهیم، اگر طرفداری از دین برای ما منفعت داشته باشد مسلمانی متدین و متعصب میشویم و اگر زیان داشته با دین مخالفت میکنیم؛ یا دین را تأویل میکنیم، کتابهای مقدس ما در گوشه کتابخانهها و طاقچهها گرد و خاک گرفتهاند، آگاه نیستیم که چه جواهرات گران بهایی در آن نهفته است.
یک نفر انگلیسی قرآن را به انگلیسی ترجمه کرد و مسلمان شد؛ چون قرآن خود بهترین مبلغ است، اگر مسلمانان این چنین بودند که با رفتار و کردارشان، مبلغ مسلمانی بودند، این روزگار سیاه و این بدبختی و این تیره روزی نصیب آنان نمیشد. فضلا و دانشمندان دانشگاه ما فوق العاده از حقایق اسلام بیخبرند، آیا تاکنون دکتری از اساتید، قرآن را با تدبیر مطالعه کرده است؟ آیا در جستوجوی دستورهای اجتماعی و اخلاقی اسلام بر آمده است؟ آیا در جستوجوی دستورهای اجتماعی و اخلاقی اسلام برآمده؟ در دانشگاه ما از اقتصاد اسکیموها سخن میگویند، ولی از اقتصاد اسلام دم نمیزنند با آنکه مکتب اقتصادی اسلام ثروتمندترین و غنیترین مکتب اقتصادی است.